الفرقان فی تفسیر القرآن (کتاب)

مقاله قابل قبول
کپی‌کاری از منابع خوب
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
اطلاعات کتاب
نویسندهمحمد صادقی تهرانی
موضوعتفسیر
سبکتفسیر قرآن به قرآن
زبانعربی
اطلاعات نشر
ناشرانتشارات فرهنگ اسلامی
تاریخ نشر۱۳۶۳ش


الفُرقان فی تَفْسیر القُرآن بالقُرآن و السُّنّه کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد صادقی تهرانی است. این تفسیر در ۳۰ مجلّد و به زبان عربی نوشته شده، که دوره کامل تفسیر قرآن کریم است.

کتاب با روش تفسیر قرآن به قرآن نگارش یافته است. مولف علاوه بر آیات قرآن از روایات اهل‌بیت(ع)، تورات و انجیل با زبان اصلی استفاده کرده است.

وی برای تألیف تفسیر از بیش از ۱۰۰ منبع حدیثی، تفسیری، لغوی، تاریخی، علمی و مجلات روز استفاده کرده است. او مسائل و دغدغه‌های اجتماعی، فرهنگی و حکومتی روز جامعه را نیز مطرح و آنها را تبیین می‌کند.

تألیف تفسیر الفرقان طی ۱۴ سال، از سال ۱۳۵۳ش در بیروت شروع و در سال ۱۳۶۷ش در قم به پایان رسید. علامه طباطبایی با دیدن چند جلد این تفسیر، آن را موجب روشنی چشم و مایه افتخار دانسته است.

نویسنده

محمد صادقی تهرانی در سال ۱۳۰۵ش در تهران، متولد شد. پس از دروس مقدماتی در دروس محمد حسین زاهد، میرزا باقر آشتیانی، سید صدرالدین جزایری، میرزا مهدی آشتیانی و میرزا احمد آشتیانی حاضر شد. وی همچنین به حلقات دروس عرفانی و اخلاقی آیت‌الله محمد علی شاه آبادی نیز راه یافت. در سال ۱۳۲۰ عازم قم شده و در کلاس درس امام خمینی، سید حسین بروجردی و علامه طباطبایی حاضر شد. وی از دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) تهران با نوشتن پایان‌نامه‌ای در مقطع دکتری فارغ‌التحصیل شد. تهرانی در جریان ملی شدن نفت با سید ابوالقاسم کاشانی همکاری کرد. سخنرانی او علیه شاه در اوائل دهه چهل در قم حکم اعدام غیابی برای او در پی داشت که وی از ایران خارج شده مدتی در عربستان ساکن بود و بعدها به نجف و لبنان رفت. بعد از انقلاب ۵۷ ایران و تا پایان عمر (۱ فروردین ۱۳۹۰) در قم ساکن بود. تفسیر فرقان یکی از آثار او است.[۱]

سبک تفسیر

نویسنده درمقدمه تفسیر تأکید می‌کند که بایسته‌ترین روش تفسیری، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وی می‌نویسد:

«همه شیوه‌های تفسیری نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن به قرآن و این همان شیوه تفسیر پیامبر(ص) و امامان است. بر مفسّران لازم است که این روش تفسیری را از معلمان معصوم فراگیرند و در تفسیر آیات به کار بندند.»

در مجالی دیگر می‌نویسد: «روش‌های تفسیری، از دو حالت بیرون نیستند؛ یا تفسیر قرآن به قرآن هستند و یا تفسیر به رأی».

وی براین باور است که برآیند تفسیر قرآن با قرآن، دستیابی به نخستین مفاهیم و معارف قرآنی است، مرتبه‌ای از معنا که در چارچوب دلالت مطابقی آیه قرار دارد. درحالی‌که روایات تفسیری بیشتر درصدد نشان دادن نمونه‌ها و معانی پنهان آیات است و چنانکه خود می‌گوید نگاه روایات تفسیری به معانی ژرف‌تر کلام وحی است، با این ویژگی که مفاهیم ژرف، ریشه در معانی و منطوق دارد و در پرتو آن شکل می‌گیرد به‌گونه‌ای که درستی و نادرستی آن‌ها در گرو برابری و نابرابری با منطوق آیات است. چه اینکه به مقتضای محوریت قرآن در ارزشیابی روایات و درستی و نادرستی آن‌ها، منطوق آیات، معیار سازگاری و ناسازگاری روایات با قرآن است. و درنتیجه تفسیر مأثور چیزی جدا از آیه نیست، بلکه برخی از مراتب معنایی آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یاری جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنّت گونه‌ای از تفسیر قرآن با قرآن است.[۲]

ویژگی‌ها

نوشته علامه طباطبایی درباره تفسیر فرقان
  • معرفت معتقد است مولف با اینکه از علوم روز استفاده کرده ولی از تحمیل نظریات جدید بر قرآن خودداری می‌کند مگر در جایی که ابهامی از اشارات قرآن برداشته شود به شرط اینکه آن نظریه، قطعی و ثابت شده باشد. وی به طنطاوی که علوم روز را بر قرآن تحمیل کرده، اعتراض می‌کند.[۴]
  • شیوه نگارش

نویسنده با بهره‌گیری از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهای صناعی، شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن کمتر دیده می‌شود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسّر دچار مشکل می‌کند و به نظر می‌رسد نوعی تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولی پس از مدّتی که ذهن با سبک نوشتاری مؤلّف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایی که مفسّر در انتخاب و به کارگیری واژه‌ها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدیدار می‌شود و خواننده را در فهم معانی و مقاصد یاری می‌دهند.

  • بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌ها

نکته دیگری که در سبک مفسّر دیده می‌شود بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌هاست. نخستین چیزی که مفسّر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان می‌دهد حدود و گستردگی مفهومی کلمات است، سعی او برآن است که مفاهیم واژه‌ها را بدون هرگونه محدودیتی و با همان گستردگی طبیعی که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردی آن درآیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، و تا اندازه‌ای که توانایی ذهنی و فکری مفسر اجازه می‌دهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداق‌ها و واقعیت‌های قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازی را تا آنجا که از خود آیه در پرتو آیات تفسیری دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. ازهمین رو حجم مواردی که تفسیرهای روایی تحدیدگرا، در این تفسیر حمل بر جری و تطبیق شده است، به مراتب بیشتر از دیگر تفاسیر است.[۵]

  • به کاربردن واژه‌های مشترک در چند معنا

ویژگی دیگر این سبک، حمل واژه‌های مشترک بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است. تفاسیر دیگر بیشتر در زمینه واژه‌های مشترک، یکی از معانی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده می‌گیرند، ولی سبک الفرقان جز این است. هرجا کلمه‌ای از نظر لغوی چند معنای گونه گون و دگرگون داشته باشد و با دستورهای ادبی و جایگاه کاربردی آن در آیه سازگار باشد، الفرقان، آن واژه را بر همه آن معانی حمل می‌کند و همه آن‌ها را جزء تفسیر آیه می‌داند و در عرض هم می‌پذیرد. الفرقان در معرفی این خصوصیت سبک تفسیری می‌نویسد: «اگر آیه‌ای معنی‌های چندی را برتابد که همه آن‌ها صحیح باشد و ناسازگاری بین آن‌ها نباشد، اشکال ندارد که همه آن‌ها مقصود باشد، چنانکه در شیوه ما دراین تفسیر دیده می‌شود.»

  • اعتماد بر ملاک‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آرای تفسیر مفسِّران نکته دیگر در سبک نویسنده تکیه بر فهم و برداشت شخصی و بی‌اعتمادی به گفته‌ها و دیدگاه‌های دیگران است. مفسّر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با کمک از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر می‌رود و از هرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظریه‌ها خودداری می‌کند. البته این بدان معنی نیست که هیچ گونه نقل و نقدی نسبت به نظریات ندارد، بلکه مقصود آن است که: درفهم آیه و برداشت تفسیری از آن، بر دیدگاه‌های دیگران تکیه ندارد و براین باور است که تفسیر قرآن براساس آرای مفسران، به هرشکل که باشد، گونهٔ از تفسیر به رأی است.
  • استفاده از روایات

سبک تفسیر گرچه تفسیر قرآن با قرآن است و به همین لحاظ اگر از روایات در این نوع تفسیر استفاده نمی‌شود، اما نویسنده از روایات نیز، به صورت گسترده بهره برده است به گونه‌ای که می‌توان گفت افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایی را نیز دربردارد و کمتر صفحه‌ای را می‌توان یافت که به گونه‌ای استشهاد به روایت و استناد به منبع روایی در آن دیده نشود. مهم‌ترین محورهایی که استفاده از روایات در آن صورت گرفته است، یکی تأیید تفسیر آیه و دیگر گسترش ابعاد آیه است، گرچه در مواردی دیگر، مانند شأن نزول یا مباحث علمی نیز به روایات استناد شده است. این روش همان گونه که پیش‌تر اشاره شد، منافاتی با سبک تفسیر قرآن با قرآن ندارد، زیرا در هرحال معیار تفسیر و فهم یک آیه خود قرآن است و نقش روایات در حقیقت، تأیید منطوق و مفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فراتر از آنچه تنها از منطوق آیه استفاده می‌شود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهره‌گیری گسترده از روایات به گونه‌ای که در غیر تفسیر روایی مانند آن دیده نمی‌شود، یکی از برجستگی‌های تفسیرالفرقان به شمار می‌آید.[۶]

  • استفاده از عهدین با زبان عبری

یکی از ویژگی‌های تفسیر الفرقان، که چه بسا در هیچ تفسیر دیگری همانند نداشته باشد، استفاده از متون عِبری عهدین یعنی تورات و انجیل است. البته نقل ترجمه فرازهای آن در تفاسیر دیگر مانند المنار نیز دیده می‌شود، اما استفاده از زبان اصلی عبری گویا ویژه این تفسیر است. نقل متون عهدین در راستای دو هدف کلی صورت گرفته است، یکی تأیید مفاهیم وگزارش‌های قرآنی مانند بشارت‌های پیامبر و داستان‌های بنی اسرائیل ودیگر نقل ناهمگونی‌ها و تحریف‌های موجود در عهدین.[۷]

منابع مورد استفاده

  • منابع روایی: حدود ۸۰ مأخذ روایی مورد استفاده قرار گرفته است که درمیان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه(ع) دیده می‌شود. ازآنجا که مفسّر در گزینش روایات، براساس صحت متن حدیث و سازگاری آن با محتوای آیات عمل کرده است و نه صحّت سند آن‌ها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خودداری نکرده است.
  • منابع تفسیری: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آن‌ها برای نقل روایت و برخی دیگر برای نقل و یا نقد نظریه مفسّر مورد استناد قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، قمی و البرهان بیشترین تکیه‌گاه مفسر در نقل روایت است. و تفسیر فخر رازی، المنار، صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوی از تفاسیری است که مفسّر به نقل و یا نقد نظریات آن‌ها پرداخته است.
  • منابع لغوی: کتاب‌های لغوی استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهایه ابن اثیر. این منابع همان گونه که دیده می‌شود متعدد است، امّا از آنجا که مفسّر به بحث لغت بیشتر به صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوی می‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌های اهل لغت، کمتر به چشم می‌خورد.
  • منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب و مقاله در زمینه‌های مختلف مورد مراجعه بوده است، که درمیان آن‌ها کتاب‌های علمی، اجتماعی، تاریخی، دائرة المعارف‌ها وگاه مجلاّت و روزنامه دیده می‌شوند، بیشتر آن‌ها برای نقل نظریه و در تأیید یک مطلب تفسیری استفاده شده است، ولی برخی در جهت نقد نظریه نویسنده در پرتو آیات و مفاهیم قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته است.[۸]

برخی ویژگی‌های محتوایی

سیاق و تناسب

مفسّر نسبت به سیاق آیات توجه چندانی ندارد، در هر آیه یا مجموعه آیاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمی‌شود و کمتر مواردی را می‌توان یافت که به لحاظ پیوستگی شدید آیه به زمینه‌های پیش از آن و پس از آن، از ارتباط موجود یا وحدت فضای حاکم برآیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. از این جهت تفسیر (الفرقان) کاملاً در برابر (المیزان) قرار دارد که به صورت گسترده از سیاق، برای تفسیر و فهم آیات استفاده کرده است.

قرائت

از آنجا که مفسّر قرائت مرسوم را قرائت متواتر و معتبر می‌داند و سایر قرائت‌ها را نادرست می‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خودداری می‌کند و با نقد کوتاه و گذرا نسبت به مواردی که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کرده‌اند، ازآن می‌گذرد.[۹]

لغت

مفسّر، در تعریف واژه‌ها و تبیین مفاهیم لغوی آن‌ها جز در مواردی که مورد اختلاف و گفت‌وگو بوده است، به منابع لغوی استناد نکرده است، بلکه به صورت آزاد و بدون بازگرداندن به منبع مشخصی، به تعریف می‌پردازد، سعی مفسر بر آن است که به مفاهیم اولیه و زمان نزول آیات دست یابد و ازاین روی گاه از خود قرآن برای فهم معنای یک واژه یاری می‌جوید. از لحاظ نظری و تئوریک نیز خود بر این نکته تصریح دارد که تفسیر قرآن باید بر اساس مفاهیم زمان نزول باشد و نه مفاهیمی که در بستر زمان برای لغات پدید آمده است.

مباحث اجتماعی

تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعی و واقعیت‌های موجود و مورد ابتلای جامعه اهتمام دارد و در جای جای تفسیر به مناسبت، گاه به صورت فصلی مستقل و گاه در ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرّض مسایلی همچون نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌های اجتماعی، چند همسری، تاریخ سه‌گانه‌پرستی و… شده و با استفاده از آیات به اظهار نظر و یا نقد و ردّ دیدگاه‌ها پرداخته است.

گرایش علمی

گرایش علمی به معنی اصل قرار دادن فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی و تفسیر آیات براساس آن‌ها، چیزی است که در تفسیر مورد اجتناب بوده و به روشنی در مقدمه الفرقان تفسیر به رأی شمرده شده که باید، ازآن اجتناب کرد. در چند مورد از دستاوردهای علم، برای تأیید محتوای یک آیه یا تفسیری که ارائه کرده است، بهره جسته است، چنانکه در مورد امکان معجزه و یا ضرورت خواب برای موجودات زنده، ذیل آیه: (وجعل النوم سباتاً)، گرفتگی خورشید در سوره تکویر، چگونگی پیدایش جنین، انفصال زمین ازخورشید، حرکت زمین، کروی بودن زمین و… از مباحث علوم تجربی تأیید جسته است، در عین آنکه محوریت قرآن را همیشه مدّنظر داشته و نظریات علمی را بر آن تحمیل نکرده است. مفسّر بر این باور است که قرآن بر خلاف نظام طبیعت سخن نمی‌گوید، امّا بیانات قرآن در چنین زمینه‌هایی به صورت اشاره است و نه تصریح؛ زیرا شرایط زمان نزول، اجازه نمی‌داده است که به واقعیت‌های علمی تصریح شود.[۱۰]

گرایش شیعی

تفسیرالفرقان، تفسیری شیعی و گرایش شیعی مفسّر در جای‌جای تفسیر آشکار است. امّا بدان معنی نیست که تفسیر بر مبنای تعصّب مذهبی بنیان یافته باشد. مفسّر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن براساس رأی شخصی یا مذهبی یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأی شخص است که به آتش دوزخ منتهی می‌شود (کان مصیره الی النّار) و (فلیتبوّء مقعده من النّار) ازاین رو معیار اصلی در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ‌گونه تفاوتی بین شیعه و سنی نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنّت استفاده کرده که از منابع شیعه و همان اندازه به نقد آرای عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاه‌های اهل سنّت پرداخته است.[۱۱] آغاز کتاب پس از مقدمه درباره جایگاه سوره حمد و هم ردیف بودنش در کلام الهی با قرآن است در آیه ۷۸ سوره حجر وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ و نیز هماهنگی‌اش با نظام تکوین است زیرا که تعداد آیه‌هایش و تعداد نام‌هایش هفت‌تاست همانگونه که آسمان‌ها و زمین و روزهای هفته وتعداد طواف بر گِرد کعبه و تعداد سعی صفا و مروه و... نیز هفت‌تاست.[۱۲]پایان بخش تفسیر الفرقان به تناسب تفسیر سوره ناس هشدار درباره رهایی از کید و وسواس شیطان است که جز با بیداری در پرتو عقل و وحی ممکن نیست.[۱۳]

پانویس

  1. زندگی‌نامه، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله صادقی تهرانی.
  2. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  3. معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۹۹
  4. معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۴۹۹
  5. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  6. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  7. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  8. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  9. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  10. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  11. امین، مجله پژوهش‌های قرآنی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵ش.
  12. صادقی، الفرقان،۱۴۳۴ق، ج۱،ص۷۰.
  13. صادقی، الفرقان،۱۴۳۴ق، ج۳۰،ص۶۹۱ .

منابع

پیوند به بیرون