حرکت جوهری: تفاوت میان نسخهها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
جز اضافه کردن پیوند به بیرون |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
* مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش. | * مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش. | ||
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۱، تهران: صدرا، ۱۳۸۵ش. | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۱، تهران: صدرا، ۱۳۸۵ش. | ||
== پیوند به بیرون == | |||
* [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/6129 مقاله حرکت جوهری در دائرة المعارف بزرگ اسلامی] | |||
* [http://rch.ac.ir/article/Details/11557 مقاله حرکت جوهری در دانشنامه جهان اسلام] | |||
{{فلسفه اسلامی}} | {{فلسفه اسلامی}} | ||
نسخهٔ ۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۷:۲۱
حرکت جوهری، حرکت در ذات اشیاء است که فیلسوفان پیش از ملاصدرا آن را محال میدانستند ولی وی با ذکر دلایلی، چنین حرکتی را اثبات نمود.
پیشینه و چیستی
حرکت جوهری، حرکت در ذات اشیاء است که فیلسوفان پیش از ملاصدرا منکر آن بودند و حرکت را صرفاً در بعضی از اعراض روا میدانستند.
حرکت در سه مقوله مورد اتفاق فیلسوفان بوده است: مقوله کمّ، مقوله کیف، و مقوله این. در زمان ارسطو قائل به حرکت در این سه مقوله بودند. ابن سینا حرکت وضعی را بدینها اضافه میکند. در واقع، بعضی از حرکاتی را که دیگران أینی دانسته بودند، ابن سینا ثابت کرد که اینها أینی نیست بلکه وضعی است. ملاصدرا، حرکت در مقوله جوهر را نیز به اینها افزود. در مورد مقولات اضافه و جده چنانکه ملاصدرا و دیگران گفتهاند، چون مقولات نسبیاند به یک معنا حرکت در آنها هست و به یک معنا نیست. در مورد مقولات «متی، فعل، انفعال» ملاصدرا مثل پیشینیان قائل به حرکت در آنها نیست. ولی علامه طباطبائی حرکت در این سه مقوله را نیز میپذیرد.[۱]
حرکت جوهری، عین وجود جوهر است و نیازی به فاعل طبیعی ندارد و فقط نیازمند علت هستی بخش است برخلاف حرکات عرضی که نیازمند فاعل طبیعی هم هستند.[۲]
حرکت جوهری، در واقع، نوشدن دمادم وجود جوهر است و ربطی به حرکات ستارگان و کهکشانها و سحابیها یا حرکات اتمها ندارد. زیرا همه اینها حرکت در مکان و اعراض است و اساساً حرکت جوهریه، مسألهای فلسفی و عقلی است نه علمی و تجربی.[۳]
ادله حرکت در جوهر
- دگرگونیهای اعراض، معلول طبیعت جوهری آنها است و فاعل طبیعی این دگرگونیها باید مانند خود آنها متغیر باشد. پس طبیعت جوهری که فاعل طبیعی برای حرکات عرضی به شمار میرود باید متحرک باشد.
- اعراض، از شؤون وجود جوهر و علامات تشخص آن هستند و تحول آنها علامت تحول در ذات جوهر است.
- هر موجود جسمانی، دارای بعد و امتداد گذرا و اجزاء گسترده در بستر زمان است و تا جزء بالقوهای از آن، معدوم نشود جزء دیگری به وجود نمیآید. معنای حرکت جوهری نیز همین امر است.[۴]
ادله منکران
منکران حرکت جوهری، استدلال کردهاند که وجود موضوع ثابت برای هر حرکتی لازم است، در حالی که برای حرکت در جوهر، چنین موضوعی را نمیتوان در نظر گرفت. قائلان در پاسخ میگویند: موضوع به معنایی که در مورد اعراض به کار میرود مخصوص وجود عرض است و چنین موضوعی برای حرکت، لازم نیست زیرا حرکت از قبیل اعراض خارجیه نمیباشد. در واقع، حرکت و ثبات، اوصاف تحلیلی برای وجود سیال و ثابت هستند و چنین اوصافی نیاز به موصوف عینی مستقل از وصف ندارد. به اصطلاح، حرکت، از عوارض تحلیلیه وجود است که نیازی به موضوع مستقل ندارند بلکه وجود آنها عین وجود معروضشان است.[۵]
پانویس
منابع
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۱، تهران: صدرا، ۱۳۸۵ش.