ممکن الوجود: تفاوت میان نسخهها
جز ←منابع |
جز ←منابع |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۱
مُمْکِن الوُجود اصطلاحی فلسفی به معنای چیزی که برای موجودشدن نیازمند علت است. گفته شده ممکن الوجود ماهیت (شکل و قالب چیزها بدون توجه به موجود بودن آنها) است و زمانی که لازم شود، موجود میشود. مفهومِ ممکن الوجود، پس از تقسیمِ موجودات به واجب الوجود و ممکن الوجود، درک میشود. ممکن پس از موجود شدن، واجب الوجودی است که به علت خود وابسته است و واجب الوجودِ بالغیر نامیده میشود.
نیازمندی به علت، بنیادِ مفهوم ممکن الوجود و ملاک آن دانسته شده؛ ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم روانشناسی نیست.
مفهومشناسی
ممکن الوجود حقیقتی است که موجودشدن یا نشدنش (وجود یا عدمش) دلیلی ندارد،[۱] ممکن است که موجود شود[۱] و موجود شدن یا نشدنش لزومی ندارد.[۲] ابنسینا در تعریف ممکن گفته است آنچه سزاوار است باشد یا نباشد.[۳] از این نگاه تمامی اشیاء مانند درختان، انسانها و غیر آن ممکن هستند.[۴] برخی ممکن را ماهیت
دانسته و معتقدند ممکن ماهیتی است که سِرِشتش(ذاتش) نه به موجود شدن گرایش دارد و نه به نابود ماندن.[۵] ممکن الوجود امری ذهنی است و مفهوم قابل پژوهش در علوم تجربی همانند مفاهیم پزشکی و روانشناسی نیست.[۶]
برخی ممکن الوجود را قابل تعریف ندانستهاند.[۷] از نگاه عدهای دیگر از فیلسوفان، ممکن ابتدا ماهیت (چیستی) است و زمانی که لازم شود، هستی مییابد و بر این اساس ممکن همراه با زوجیت (همراهی هستی و چیستی) است،[۸] وحدتی هم که از آن درک میشود، در آن اتحاد است و مفاهیم امکانی به همین دلیل قابل ادراک میشوند.[۸]
واجب، ممتنع و ممکن
موجودات به دو دسته تقسیم شدهاند: واجب و ممکن.[۹] ملاصدرا معتقد است ممکن الوجود زمانی که به اندازه لازم امکان موجودشدن داشته باشد، از علتش صادر میشود و گرنه موجود نشده باقی میماند.[۱۰] صفت امکان برای ممکن الوجود، سِرِشت است و دریافتش از غیرِ خود، ممکن نیست.[۱۱] بر همین اساس تمامی موجودات بجز خداوند ممکن الوجودند.[۱۲] علامه حلی هر آنچه واجب الوجود نیست، ممکن الوجود دانسته است.[۱۳] جمعی نیز تقسیم موجود را به صورت ذهنی سه حالت در نظر گرفتهاند: واجب، ممکن و ممتنع.[۱۴] گفته شده که تقسیم وجود درست نیست و وجود قابلیت تقسیم ندارد و در نتیجه ممکن الوجود مفهومی پذیرفته نیست.[۱۵]
از دیدگاه فلاسفه، چیزها ابتدا لازم و سپس موجود میشوند؛[۱۶] بر این اساس هر ممکن الوجودی بواسطه علتش، واجب الوجود میگردد اما واجب الوجودی که به علت خود وابسته است [۱۷] و ممکن الوجود را پس از موجود شدن، واجب الوجود بالغیر نامیدهاند.[۱۸]
امکان و ممکن
دو مفهوم امکان و ممکن در علوم عقلی پی در پی هماند و در یک بازه معنایی به کار رفتهاند. امکان دارای چهار معناست:
- اول به این معنا که موجود شدن یا نشدن چیز خاصی لازم نیست. این معنی در برابر وجوب فلسفی است که معنایش این است که لازم (ضروری) است آن چیز خاص موجود شود.
- دوم اینکه با بکار بردن لفظ ممکن یکی از دو مفهوم موجود شدن یا نشدن، لازم نیست؛ در نتیجه طرف مقابلش ممکن خواهد بود.
- معنای سوم امکان این است که رخداد یک رویداد یا وجود یک صفت برای یک موضوع لازم نیست.
- معنای چهارم لازم نبودن صفت، سرشت و رویداد به صورت جمعی برای یک موضوع است.[۱۹]
به معنای اول امکان خاص، به معنای دوم امکان عام، به معنای سوم امکان اَخَصّْ و به معنای چهارم امکان استقبالی گفته میشود.[۱۹] امکان عام اصطلاحی رایج است، هرچند در فلسفه و کلام نیز کاربرد دارد اما امکان خاص با توجه به معنای آن کاربردی در بین مردم نداشته و اصطلاحی علمی است.[۱۹]
نیاز به علت
ممکن برای موجود شدن نیازمند علت دانسته شده و فیلسوفان نیازمندی به علت را ملاکی برای ممکن الوجود عنوان نمودهاند.[۲۰] ملاصدرا و ابنسینا[۲۱] معتقدند تمامی ممکن الوجودها از ناحیه سرشت خود بالقوهاند(قوای موجودشدن را دارا هستند) و از جانب علت خود بالفعل میگردند.[۲۲] از این نگاه، امکان شبیه به ماده(چیزی که بدون شکل قابل اندیشه نیست)[۲۳] و فعلیت یافتنش شبیه به صورت (شکل) است.[۲۴]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، التعلیقات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، منطق المشرقیین و قصیده المزدوجه فی المنطق، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۳۶۴ش.
- «درس بدایه الحکمه استاد فیاضی»، جلسه ۲۶، تارنمای مدرسه فقاهت، تاریخ درج: بیتا، تاریخ بازدید: ۲۶خرداد۱۳۹۸.
- دهخدا، علیاکبر و دیگران، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- شهید مطهری، مرتضی، شرح منظومه، تهران، صدرا، چاپ بیست و یکم، ۱۳۹۴ش.
- شهید مطهری، مرتضی،کلیات علوم اسلامی، تهران، صدرا، ۱۳۹۲ش.
- شهیدی، سعیدهسادات، «مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا»، فصلنامه حکمت سینوی، شماره۴۳، بهار و تابستان۱۳۸۹.
- علاء بصری، حافظ، شرح المصطلاحات الکلامیه، مشهد، مجمع بحوث اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، الاسرار الخفیه فی علوم العقلیه، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- معین، محمد، لغتنامه، تهران، اَدِنا، چاپ چهارم،۱۳۸۶ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ شهید مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۸۴.
- ↑ شهیدی، «مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا»، ص۳۲.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱،ص۳۹۴؛ شهید مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ علاء بصری، شرح المصطلاحات الکلامیه، ۱۴۱۵ق، ص۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۸.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ شهیدی، «مبادی وجودی جداانگاری واجب الوجود از ممکنات در فلسفه ابن سینا»، ص۳۱.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ ابن سینا، قصیده المزودجه، ۱۳۶۴ش، مقدمه، ص۱۵.
- ↑ علامه حلی، الاسرار الخفیه فی علوم العقلیه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۵۵۹.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ شهید مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۷۶؛ شهید مطهری، کلیات علوم اسلامی، ۱۳۹۲ش، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۱.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ۱۹٫۲ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۹؛ «درس بدایه الحکمه استاد فیاضی»، تارنمای مدرسه فقاهت.
- ↑ شهید مطهری، شرح منظومه، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ ابن سینا، التعلیقات،۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ دهخدا و دیگران، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه «ماده»؛ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «ماده».
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۸۴.