وَلید بن عُتبَة بن ابیسُفیان از کارگزاران حکومت بنیامیه و برادرزاده معاویة بن ابیسفیان بود. او پس از مروان بن حکم حاکم مدینه شد و تا پایان حکومت معاویه در این سِمَت باقی ماند. ولید گزینه خلافت پس از یزید بن معاویه بود؛ اما او نپذیرفت. مهمترین اتفاق زندگی ولید که منابع به صورت گسترده بازتاب دادهاند، مأموریت وی در گرفتن بیعت از امام حسین(ع) برای یزید بود.
از کارگزاران حکومت بنیامیه | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام کامل | الولید بن عتبة بن صخر بن حرب بن أمیة بن عبدشمس الأموی |
نسب | طایفه قریش |
خویشاوندان سرشناس | معاویة بن ابیسفیان (عمو)، یزید بن معاویه (پسرعمو) |
محل زندگی | مدینه |
وفات | سال ۶۴ق |
اطلاعات دیگر | |
فعالیتها | حاکم مدینه |
ولید پس از مشورت با مروان امام را به دارالاماره فراخواند و از وی خواست تا با یزید بیعت کند. امام درخواست او را نپذیرفت و این کار را به روزهای آینده و در ملأعام موکول کرد. ولید علیرغم فشار مروان مبنی بر زندانی کردن امام و گرفتن بیعت اجباری، نظر امام را پذیرفت. امام پس از این دیدار به خانه بازگشت و پس از مدتی عازم مکه شد. یزید پس از خبردار شدن از ماجرا، ولید را از امارت مدینه برکنار و به شام احضار کرد. گفته شده او پس از واقعه عاشورا دوباره به حکومت مدینه منصوب شد.
برخی منابع دلیل موضعگیری نرم ولید نسبت به امام را عافیتطلبی و دوری از فتنه عنوان کردهاند؛ هرچند عدهای آگاهی او نسبت به جایگاه امام را از دلایل مهم رویکردش قلمداد نموده که این موضوع در گفتار ولید با مروان پس از رها کردن امام، نیز قابل برداشت است.
معرفی
ولید بن عتبه بن ابیسفیان بن حرب اموی[۱] که نام کامل او را الولید بن عتبة بن صخر بن حرب بن أمیة بن عبدشمس الأموی[۲] دانستهاند از بزرگان بنیامیه[۳] و برادرزداه معاویة بن ابیسفیان بود.[۴] گفته شده او فردی حکیم،[۵] باهوش و زیرک بود.[۶] همچنین برخی منابع از فصاحت، بردباری،[۷] و بخشندگی[۸] او سخن به میان آوردهاند.
منابع تاریخی اشاره چندانی به زندگینامه او ازجمله زمان تولدش نکرده و تنها به برخی از مهمترین اتفاقات زندگیاش اشاره کردهاند.[۹] او را گزینه خلافت بعد از یزید بن معاویه دانستهاند؛[۱۰] چنانکه گفته شده مردم شام تصمیم داشتند تا او را بعد از یزید به خلافت برگزینند[۱۱] که با مخالفت وی روبهرو شدند.[۱۲] گفته شده ولید بن عتبه بر پیکر معاویه بن یزید نماز خواند.[۱۳]
او شیفته شرابخواری در خلوت بود و با یکی از دوستان خود به نام عبدالرحمن بن سیحان به میگساری میپرداخت.[۱۴] وی در سال ۶۴ق به طاعون مبتلا شد و از دنیا رفت.[۱۵] گفته شده وی در هنگام خواندن نماز میت بر پیکر معاویه بن یزید به طاعون مبتلا گشت.[۱۶]
کارگزار حکومت بنیامیه
ولید بن عتبه از کارگزاران حکومت معاویه بن ابیسفیان و پسرش یزید بود[۱۷] و چندین نوبت حاکم مدینه شد.[۱۸] وی در سال ۵۷ق پس از برکناری مروان بن حکم از حکومت مدینه به ولایت آن دیار رسید.[۱۹] او تا پایان حکومت معاویه در این سِمَت باقی ماند[۲۰] و در سال ۶۰ق از إمارت مدینه عزل شد و عمرو بن سعید جایگزین او گردید؛ اما طولی نکشید که دوباره به زمامداری مدینه رسید.[۲۱] طبق پارهای از گزارشها او در سالهای ۵۶ق، ۵۷ق، ۵۸ق،[۲۲] ۶۱ق و ۶۲ق به عنوان امیرالحاج، وظیفه رهبری حجاج را به عهده داشت.[۲۳]
اختلاف مالی با امام حسین(ع)
گفته شده زمان زمامداری ولید بن عتبه در مدینه، بین او و امام حسین(ع) اختلاف مالی در منطقهای به نام ذِی المَروَه به وجود آمد. امام او را تهدید کرد و گفت که اگر حقش را بازنگرداند، شمشیر به دست گرفته و در مسجدالنبی مردمان را به حلف الفضول دعوت میکند. در پی آن، کسانی برای حمایت از امام اعلام آمادگی کردند.[۲۴] وقتی این خبر به ولید بن عتبه رسید، حق حسین(ع) را داد و او را راضی کرد.[۲۵]
در برخی نقلهای دیگر به اختلافهای دیگر ولید با امام حسین(ع) اشاره شده که در آنها به مراعات او با امام اشاره شده است.[۲۶] در پارهای از گزارشها از معامله ولید با امام سجاد(ع) در مورد چشمهای که متعلق به امام حسین(ع) بود نیز سخن به میان آمده است[۲۷] که این گزارش توسط برخی فقها در باب جواز بیع آب مورد استناد قرار گرفته است.[۲۸]
مأمور بیعت گرفتن از امام حسین(ع) برای یزید
یکی از گزارشها در مورد زندگی ولید بن عتبه، احضار امام حسین(ع) به دارالاماره مدینه و اقدام به گرفتن بیعت از امام برای یزید بن معاویه بود.[۲۹] این واقعه که سرآغاز حرکت و قیام امام حسین(ع) بود به صورت پرتکرار در منابع بازتاب داشته که تعدادی از آنها به صورت کلی و بدون اشاره به جزئیات حادثه[۳۰] و برخی دیگر به صورت کامل به آن پرداختهاند.[۳۱]
پس از مرگ معاویة بن ابیسفیان در ماه رجب سال ۶۰ق[۳۲] یزید در اقدامی تلاش کرد تا از کسانیکه دعوت معاویه برای بیعت با یزید را نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد. این افراد را امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر دانستهاند.[۳۳] یزید طی نامهای به حاکم مدینه پس از اشاره به مرگ معاویه از او خواست تا هر چه زودتر این افراد را دستگیر کرده و فورا از آنها بیعت بگیرد[۳۴] و در صورت مخالفت گردن آنها را بزند.[۳۵] گفته شده این موضوع نخستین اقدام یزید برای قتل امام حسین(ع) بود.[۳۶]
ولید پس از دریافت نامه، مروان بن حکم را برای مشورت فراخواند. مروان از او خواست تا هرچه سریعتر این افراد را احضار کرده و از آنها بیعت بگیرد و در صورت مخالفت آنها را بکشد.[۳۷] او معتقد بود که اگر آنها از مرگ معاویه خبردار شوند به نقاط مختلف متواری شده و دست به مخالفت و ستیز میزنند و مردم را به سوی خود دعوت میکنند.[۳۸]
احضار امام به دارالاماره
ولید بن عتبه شبانه پیکی به سوی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر فرستاد و آنها را به دارالاماره دعوت کرد. عبدالله بن زبیر از امام پرسید به نظر شما علت اینکه در چنین ساعتی احضار شدند چیست؟ که امام از مرگ معاویه و اقدام حاکم برای گرفتن بیعت خبر داد.[۳۹] امام حسین(ع) برای جلوگیری از توطئه احتمالی به همراه جوانان بنیهاشم وارد دارالاماره شد و از آنها خواست تا در صورت نیاز وارد عمل شوند.[۴۰]
ولید خبر مرگ معاویه را به اطلاع امام رساند و از ایشان خواست تا با یزید بیعت کند. امام با استناد به اینکه بیعت باید در انظار عمومی باشد، این کار را به روز بعد موکول کرد و ولید نیز پذیرفت.[۴۱] در این هنگام مروان به ولید گفت اگر او را رها کند دیگر نمیتواند از او بیعت بگیرد، مگر اینکه طرفین تلفات فراوانی را متحمل شوند. او از ولید خواست امام را تا زمان بیعت حبس کرده و در صورت مخالفت گردن او را بزند.[۴۲] امام با تندی مروان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: یابن الزرقا[یادداشت ۱] تو مرا میکشی یا او؟ به خدا دروغ گفتی و گناه کردی.[۴۳]
امام حسین(ع) در ادامه رو به ولید کرد و در اظهاراتی خود را اهلبیت نبوت، معدن رسالت، محل رفت و آمد ملائکه و جایگاه رحمت قلمداد کرد و یزید را مردی فاسق، شرابخوار و قاتل نفوس محترم معرفی نمود و در نهایت به بیعت نکردنش با یزید اشاره کرد.[۴۴] امام حسین(ع) از دارالاماره خارج شد و به خانه بازگشت[۴۵] و پس از مدتی مدینه را به سمت مکه ترک کرد.[۴۶]
برکناری از امارت مدینه
امویان، موضعگیری همراه با نرمخویی و آسانگیری ولید بن عتبه در برابر امام حسین(ع) را به دستگاه خلافت گزارش دادند که سبب عصبانیت یزید و برکناری او از امارت مدینه شد.[۴۷] یزید عمرو بن سعید بن العاص الأشدق را جایگزین او نمود.[۴۸]
خلیفه اموی ولید را به شام فراخواند و پس از مدتی از مشاوران دربار شد؛ اما در سال ۶۱ق، پس از واقعه کربلا، دوباره حاکم مدینه شد[۴۹] که مصادف با قیام عبدالله بن زبیر در مکه بود.[۵۰]
چرایی مدارا با امام حسین(ع)
گفته شده ولید تمایل نداشت اقداماتی جدی علیه امام حسین(ع) انجام دهد و در ازای این تعلل، از منصب خود برکنار شد.[۵۱] در اثنای گزارش ابومخنف که دیگران نیز به آن اشاره کردهاند[۵۲] ولید فردی عافیتطلب قلمداد شده است.[۵۳] گفته شده او از فتنه دوری میکرد به همین دلیل نمیخواست با امام حسین(ع) درگیر شود و هنگامی که امام(ع) از بیعت با یزید خودداری نمود وی را مجبور به بیعت نکرد و حتی مسیر حرکت امام به سوی مکه را بازگذاشت.[۵۴]
سید محسن امین نویسنده کتاب اعیان الشیعه معتقد است دلیل عدم برخورد او با امام، آگاهی نسبت به جایگاه امام بود و تنها به خاطر عافیتطلبی نبود.[۵۵] اعتقاد ولید به شأن و منزلت بالای امام در گفتارش با مروان دیده میشود؛ چنانکه پس از مورد مؤاخذه قرار گرفتنش توسط مروان گفت که حاضر نیست در قبال در اختیار گرفتن کل دنیا، حسین(ع) را به شهادت برساند. او کشتن امام را سبب خسران در قیامت و عذاب دردناک عنوان کرد.[۵۶]
مواجهه با سر امام حسین(ع)
ابنعساکر نویسنده کتاب تاریخ مدینه دمشق در گزارشی آورده است ولید بن عتبه در جلسهای که سر امام حسین(ع) را نزد عمرو بن سعید آوردند، حضور داشت. عمرو پس از به دست گرفتن سر امام از ولید خواست سخن بگوید. ولید برای امام طلب آمرزش نمود و قاتلان امام را معذور دانست و گفت: ما به سوی چیزی که از آن نفرت داشتیم، مجبور شدیم و در آن حق انتخاب نداشتیم. به خدا قسم حاضر بودیم رفاه او را به بالاترین قیمت ممکن تأمین کنیم؛ هرچند مورد سرزنش دیگران قرار میگرفتیم.[۵۷]
پانویس
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۶.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۶.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۶.
- ↑ مجلسی، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۰۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۵۹؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۶.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۵۹؛ قابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۴۰۵؛ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۲.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۱.
- ↑ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة، ۱۴۱۵ق، ص۱۵۸؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۴.
- ↑ مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۴۷۳.
- ↑ عامری حرضی، غربال الزمان، ۱۴۰۵ق، ص۵۹؛ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۴۰۵؛ ابنعماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۸۷.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۱.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۶.
- ↑ ابومخرمه، قلادة النحر، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۷؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۶۲-۱۶۳؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۸۹.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۸.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۷.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص،۳۰۱، ۳۰۸، ۳۰۹ ؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۷۸، ۸۱، ۸۲.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۰۸.
- ↑ ابن هشام، السیره النبویه، دارالمعرفه، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۵؛ ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۱۸۸؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۰؛ اعرجی، مناهل الضرب، ۱۴۱۹ق، ص۲۷؛ ابن أبیالحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۱؛ ابن كثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۳؛ یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۰.
- ↑ ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۴۴؛ مجلسی، زندگانی حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام، ۱۳۹۶ق، ص۴۰.
- ↑ بَابُ جَوَازِ بَیعِ الْمَاءِ إِذَا کانَ مِلْکاً لِلْبَائِعِ وَ اسْتِحْبَابِ بَذْلِهِ لِلْمُسْلِمِ تَبَرُّعا نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۱۳، ص۲۴۳-۲۴۴.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۵-۸۳.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۵۵؛ بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ۱۴۲۲ق، ص۷۱-۷۲؛ ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۵ق، ج۲، ص۳۴۸؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۳۸-۳۴۰؛ شامی، الدر النظیم، شامی، ص۵۴۰؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص،۲۲۷-۲۲۸؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۲۲؛ اعرجی، مناهل الضرب، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳.
- ↑ اعرجی، مناهل الضرب، ۱۴۱۹ق، ص۳۸۳؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸۷.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۵.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۵؛ ابنحجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۴۱.
- ↑ شاوی، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۶۵.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۴۱.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۷.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۷۹.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۰.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۰.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۱.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۰-۸۲.
- ↑ ابناعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸۸؛ ابننما حلی، مثیر الأحزان، ۱۴۰۶ق، ص۲۴.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۱.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۳؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۲-۳۴؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ مجلسی، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۰۳؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸۸.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۴۳؛ مجلسی، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۰۳.
- ↑ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۸، ص۱۲۱.
- ↑ تقیزاده داوری، تصویر امامان شیعة در دایرة المعارف اسلام، ۱۳۸۵ش، ص۱۵۰.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۴۰؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۳۲۲.
- ↑ ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ۱۴۱۷ق، ص۸۱.
- ↑ مجلسی، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۴۰۳.
- ↑ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸۸.
- ↑ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۸۸؛ با کمی اختلاف: ابناعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۳۴۰؛ شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۴؛ دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۸.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۳، ص۲۱۱.
یادداشت
- ↑ زرقاء لقب مادر مروان به نام امحبتل بود که در جاهلیت از زنان بدکاره نشاندار به حساب میآمد. (ابنجوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۸-۱۸۹.)
منابع
- ابن أبیالحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ش.
- ابناعثم الکوفی، أحمد، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۱ق.
- ابنجوزی، سبط، تذكرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۷ق.
- ابنجوزی، عبد الرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت،دار صادر، ۱۳۲۵ق.
- ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل أو اجتاز بنواحیها من واردیها و أهلها، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- ابنعماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، دمشق،دار ابنکثیر، ۱۴۰۶ق.
- ابنکثیر الدمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، ۱۴۰۶ق.
- ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- ابومخرمه، عبدالله طیب بن عبدالله، قلادة النحر فی وفیات أعیان الدهر، بیروت، دارالمنهاج، ۱۴۲۸ق.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الأغانی، بیروت،دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
- ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
- اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق.
- اعرجی، جعفر بن محمد، مناهل الضرب فی أنساب العرب، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۱۹ق.
- امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
- بندنیجی قادری، عیسی صفاء الدین، جامع الأنوار فی مناقب الأخیار، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، ۱۴۲۲ق.
- تقیزاده داوری، محمود، تصویر امامان شیعه در دایرة المعارف اسلام، قم، موسسه شیعه شناسی، ۱۳۸۵ش.
- خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
- دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- زرکلی، خیر الدین، الأعلام (قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین)، بیروت،دار العلم للملایین، ۱۹۸۹م.
- شامی، یوسف بن حاتم، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۰ق.
- شاوی، علی، با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه(ترجمة مع الرکب الحسینی من المدینة الی المدینة)، قم، زمزم هدایت، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
- عامری حرضی، یحیی بن ابیبکر، غربال الزمان فی وفیات الأعیان، دمشق، دارالخیر، ۱۴۰۵ق.
- فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، ۱۳۷۵ش.
- مادلونگ، ویلفرد، جانشینی محمد، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ش.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، زندگانی حضرت امام حسین علیهالسلام، ترجمه محمد جواد نجفی، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۴ش.
- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، زندگانی حضرت سجاد و امام محمد باقر علیهما السلام (ترجمه جلد ۴۶ بحار الأنوار)، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۶ق.
- نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۰۸ق.
- یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت،دار صادر، بیتا.
- یوسفی غروی، محمدهادی، تاریخ تحقیقی اسلام (موسوعة التاریخ الاسلامی)، قم، موسسه امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.