وجاده
وِجادة واژهای در علم حدیث به معنای یافتن یکی از روشهای فراگیری حدیث است. در این روش، راوی تنها متن نوشتهشده حدیث را مشاهده کرده و بدون آنکه با نویسنده یا نقلکننده آن ارتباطی داشته یا از وی اجازهای در نقل کتابش داشته باشد، حدیث را نقل میکند.
بیشتر محدثان از نقل کردن حدیث به طریق وجاده منع کردهاند. با این حال برخی پژوهشگران معاصر ممنوع کردن وجاده را باعث متوقف شدن نقل حدیث دانسته و معتقدند نقل حدیث از این راه واجب است. وجاده در علم تاریخ و شرح حالنگاری نیز مورد استفاده قرار گرفته و معتبر دانسته شده است.
مفهومشناسی
وِجاده، از فعل «وَجَدَ» به معنای یافتن، یکی از روشهای فراگیری حدیث است. در این روش راوی، متن حدیث را در کتاب دیده و یقین میکند که خط آن برای شخص معتبری است.[۱] در وجاده نقل کننده، حدیث را از نویسنده یا راوی نشنیده و اجازهای برای بیان روایت از آنها ندارد.[۲] شهید ثانی وجاده را به فراگیری حدیث به غیر از راههای سماع، اجازه و مناوله، تعریف کرده است.[۳]
حدیث وجاده با عبارت «وَجَدتُ بِخَطِّ فُلان کَذا: به خط فلان شخص چنین مطلبی را یافتم» نقل میشود.[۴] همچنین اگر راوی اطمینان ندارد که خط در کتاب برای چه شخصی است، باید با عبارت «بلغنی فلان» یا «قیل بخط فلان» روایت را نقل کند.[۵] در حالی که قاضی عیاض، در وجاده نقل هرگونه مطلب را بدون اجازه نویسنده کتاب ممنوع دانسته است.[۶] به عقیده برخی از محدثان نیز، نقل کردن حدیث وجاده با عبارت «عن فلان» کار قبیحی بوده زیرا برای مخاطب این تصور ایجاد میشود که نقل کننده شخصاً روایت را شنیده است.[۷]
بنابر کتاب مقباس الهدایة اگر فردی از کتابی حدیث نقل کند که نویسنده کتاب ثقه بوده و انتساب کتاب به او نیز مورد اطمینان باشد؛ میتوان از عبارت «قال فلان» استفاده کرد.[۸] با این حال مامقانی معتقد است، بیشتر محدثان از نقل کردن حدیث به طریق وجاده منع کردهاند.[۹]
وجاده در شرح حالنگاری و علم تاریخ، یکی از روشهای استناد و معتبر بوده و مورد تردید واقع نمیشود.[۱۰]
برخی معتقدند، وجاده از دوران فرهنگ و تمدن ساسانی به اسلام راه یافته است.[۱۱]
نظرات
گروهی از محققان وجاده را غیرمعتبر دانسته و بر این باورند این شیوه فراگیری حدیث، روش علمای قدیم نبوده است.[۱۲] در مقابل برخی پژوهشگران معتقدند، وجادهای بودن روایت نشاندهنده عدماعتماد به آن نبوده؛ زیرا ممکن است روایت در کتاب حدیثیِ مورد اطمینان مشاهده شده باشد.[۱۳]
برخی از پژوهشگران نیز اجازه اهل بیت(ع) برای نقل از کتب بنیفضال و همچنین دستور به نوشتن روایات را دلیلی برای مورد اطمینان بودن وجاده دانستهاند.[۱۴] به باور آنها کتاب فقه الرضا منسوب به امام رضا(ع) توسط وجاده به دست شیعیان رسیده است.[۱۵]
وجاده در بحارالأنوار
به گفته گروهی از پژوهشگران، بیشتر کتابهای مورد استفاده علامه مجلسی هنگام نوشتن کتاب بحارالانوار، غیر از کتب اربعه، از طریق وجاده به دست او رسیده بود.[۱۶] پژوهشگران استفاده علامه مجلسی از عبارت «انا وَجدنا منه نسخة» در کتاب بحارالأنوار را تأییدی برای این باور دانستهاند.[۱۷] در مقابل گروهی دیگر از پژوهشگران علوم حدیث معتقدند، روایات از طریق تواتر به دست علامه مجلسی رسیده و صرف وجود عبارت «وجدنا» نشانهی وجادهای بودن احادیث نبوده و ممکن است علامه مجلسی، روایات را از کتب مربوطه برای اساتید و مشایخ خود خوانده باشد.[۱۸]
وجاده در عصر پیشرفت
به باور عدهای، در عصر حاضر وجاده پرمصداقترین روش برای یادگیری حدیث بوده و با توجه به پیشرفت راههای ارتباطی از جمله نشریات، کتابها، روزنامهها، رادیو و تلویزیون، انتساب کتاب به شخصی تقریبا مورد اعتماد قرار میگیرد.[۱۹]
صبحی صالح نویسنده لبنانی معتقد است، از آنجا که دیگر در عصر حاضر روشهای یادگیری حدیث از جمله سماع، اجازه کمیاب شده؛ بیاعتبار دانستن وجاده باعث متوقف شدن نقل حدیث میشود.[۲۰] وی همچنین عمل به وجاده را واجب دانسته و معتقد است سختگیری علمای قدیم بهخاطر نبودن امکانات چاپ و نشر بوده و امروزه با بودن امکانات مختلف وجاده معتبر است.[۲۱]
پانویس
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۴ و ۱۶۵؛ خدایاری، تاریخ حدیث شیعه در سدههای هشتم تا یازدهم هجری، ۱۳۹۰ش، ص۳۳۷.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۴ و ۱۶۵؛ خدایاری، تاریخ حدیث شیعه در سدههای هشتم تا یازدهم هجری، ۱۳۹۰ش، ص۳۳۷.
- ↑ شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۹۷.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۴ و ۱۶۵.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۴ و ۱۶۵.
- ↑ نحوی، «نگاهی به روشهای ارجاع به منابع شاهنامه»، ص۴۱.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۴ و ۱۶۵؛ شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۹۹.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۵.
- ↑ مامقانی، مقباس الهدایه، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۶۷.
- ↑ شکوری، «کمبودها و کفایتهای موجود در شرح حالنگاری اسلامی»، ص۱۴۵؛ نحوی، «نگاهی به روشهای ارجاع به منابع شاهنامه»، ص۴۱.
- ↑ نحوی، «نگاهی به روشهای ارجاع به منابع شاهنامه»، ص۴۱.
- ↑ حمادی و حسینی، «کلینی و حوزه حدیثی قم»، ص۱۳۰.
- ↑ قنبري، شناختنامه کلینی و کافی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۴۹۶ و ۴۹۷.
- ↑ نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۸۵.
- ↑ نصیری، حدیثشناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۸۵.
- ↑ قنبري، شناختنامه کلینی و کافی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۴۹۶.
- ↑ قنبري، شناختنامه کلینی و کافی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۴۹۶.
- ↑ قنبري، شناختنامه کلینی و کافی، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۴۹۶ و ۴۹۷.
- ↑ شکوری، «کمبودها و کفایتهای موجود در شرح حالنگاری اسلامی»، ص۱۴۵.
- ↑ صالح، علوم الحدیث، و مصطلحه، ص۱۰۳و۱۰۴.
- ↑ صالح، علوم الحدیث، و مصطلحه، ص۱۰۳و۱۰۴.
یادداشت
منابع
- حمادی، عبدالرضا و علیرضا حسینی، «کلینی و حوزه حدیثی قم»، در مجله حدیث پژوهی، نشر کاشان، بهار و تابستان ۱۳۹۶ش.
- خدایاری، علینقی، تاریخ حدیث شیعه در سدههای هشتم تا یازدهم هجری، قم، دارالحدیث، ۱۳۹۰ش،
- شهید ثانی، زین الدین بن علی، الرعایة فی علم االدرایة، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۸ق.
- مامقانی، شیخ عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم، موسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
- قنبری، محمد، شناختنامه کلینی و کافی(مباحث فقه الحدیثی)، قم، موسسه دارالحدیث، ۱۳۸۷ش.
- شکوری، ابوالفضل، «کمبودها و کفایتهای موجود در شرح حالنگاری اسلامی»، در مجله روششناسی تاریخ شفاهی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، زمستان ۱۳۶۵ش.
- نحوی، اکبر، «نگاهی به روشهای ارجاع به منابع شاهنامه»، در مجله نامه فرهنگستان، تهران، فرهنگستان ادب و زبان فارسی، زمستان ۱۳۸۴ش.
- صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، بیجا، المکتبة الحیدریه، ۱۴۱۷ق.
پیوند به بیرون
- طرق الأخذ و التحمل الوجاده، ابوالیسر عابدین، مجله المجمع اللغة العربیة بدمشق، ۱۳۳۹ش.