پرش به محتوا

حرکت جوهری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۲: خط ۱۲:
به گفته مرتضی مطهری، ملاصدرا در کشف نظریه حرکت جوهری از عارفان و به ویژه ابن عربی تاثیر پذیرفته و این نظریه را با چند برهان اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> ملاصدرا در بحث حركت جوهری، پس از ارائه استدلال‌های فلسفی و قبل از استشهاد به گفتار فيلسوفان و عارفان گذشته،‌ به آیه ۸۸ سوره نمل «و کوه‌ها را می‌بینی و می‌پنداری که آنها بی حرکت‌اند در حالی که آنها مانند ابر گذر می‌کنند.»<ref>سوره نمل، آیه ۸۸. </ref>استشهاد و استناد كرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۱۰</ref>.
به گفته مرتضی مطهری، ملاصدرا در کشف نظریه حرکت جوهری از عارفان و به ویژه ابن عربی تاثیر پذیرفته و این نظریه را با چند برهان اثبات می‌کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۲۱۶.</ref> ملاصدرا در بحث حركت جوهری، پس از ارائه استدلال‌های فلسفی و قبل از استشهاد به گفتار فيلسوفان و عارفان گذشته،‌ به آیه ۸۸ سوره نمل «و کوه‌ها را می‌بینی و می‌پنداری که آنها بی حرکت‌اند در حالی که آنها مانند ابر گذر می‌کنند.»<ref>سوره نمل، آیه ۸۸. </ref>استشهاد و استناد كرده است.<ref>ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۱۰</ref>.


== ادله منکران ==
==ادله حرکت جوهری==
منکران حرکت جوهری، استدلال کرده‌اند که وجود موضوع ثابت برای هر حرکتی لازم است، در حالی که برای حرکت در جوهر، چنین موضوعی را نمی‌توان در نظر گرفت. قائلان در پاسخ می‌گویند: موضوع به معنایی که در مورد اعراض به کار می‌رود مخصوص وجود عرض است و چنین موضوعی برای حرکت، لازم نیست زیرا حرکت از قبیل اعراض خارجیه نمی‌باشد. در واقع، حرکت و ثبات، اوصاف تحلیلی برای وجود سیال و ثابت هستند و چنین اوصافی نیاز به موصوف عینی مستقل از وصف ندارد. به اصطلاح، حرکت، از عوارض تحلیلیه وجود است که نیازی به موضوع مستقل ندارند بلکه وجود آنها عین وجود معروضشان است.<ref>مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۲، صص ۳۳۰-۳۳۲.</ref>
برخی از دلایل حرکت جوهری از این قرار است:
1.در برخی از اعراض، تغییر و حرکت روی می‌دهد و علت این اعراض متحرک و متغیر، همان طبیعت‌های جوهری آنها است. علت یک پدیده متغیر و متحرک، خودش باید دارای حرکت و تغییر باشد. پس جوهر که علت اعراض متحرک است، دارای حرکت است.[۱۶]
2.وجود اعراض، وجود مستقلی در کنار جوهر نیست؛ بلکه از مراتب وجود جوهر به شمار می‌رود و هرگونه تغییر و حرکتی که در یکی از این شئون و مراتب یک موجودی رخ بدهد، نشانه‌ای از تغییر و حرکت درونی آن موجود به‌شمار می‌آید. بنابراین هر حرکتی که در اعراض یک جسم روی می‌دهد، در واقع جلوه‌ای از حرکت در جوهر آن جسم است.[۱۷]
3.هر موجود مادی، زمانمند و دارای بُعد زمانی است. هر موجودی كه دارای بُعد زمانی باشد، به تدریج به وجود می‌آید. نتيجه آنكه: وجود جوهر مادی، تدريجی يعنی دارای حركت خواهد


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۴

حرکت جوهری نظریه‌ای فلسفی که براساس آن، حرکت، منحصر به اعراض نیست؛ بلکه در جوهر و ذات اشیاء نیز جاری است. ملاصدرا، فیلسوف شیعه ایرانی، نخستین کسی بود که با ردّ دیدگاه منکرین، به صراحت و با استناد به دلایل عقلی و نقلی آن را اثبات کرد. مشهور فلاسفه، حرکت در مقوله جوهر را انکار کرده و فقط به حرکت در چهار مقوله عرضی «کمْ»، «کیف»، «أینْ» و «وضع» قائل بوده‌اند. مقالات و کتاب‌های متعددی درباره نظریه «حرکت جوهری» نوشته شده است که از جمله مهم‌ترین آنها کتاب ادله‌ای بر حرکت جوهری نوشته حسن حسن‌زاده آملی و کتاب نهاد ناآرام جهان نوشته عبدالکریم سروش است.


مفهوم‌شناسی

حرکت جوهری، نظریه‌ای در فلسفه است که براساس آن، حرکت منحصر به اعراض

نیست؛ بلکه در جوهر

و ذات اشیاء نیز جاری است.[۱] گفته می‌شود ملاصدرا، فیلسوف شیعه ایرانی، مبدع این نظریه و اولین کسی بوده است که به صراحت، حرکت را در مقوله جوهر جاری می‌دانست.[۲] بر اساس این نظریه، همه ذرات عالم مادی در یک سیلان و حرکت دائمی هستند و این به‌خاطر وجود قوه‌ای در اشیاء است که همواره به فعلیت می‌رسد.[۳]

حرکت جوهری، یک مسئله علمی و تجربی نیست بلکه مسئله‌ای فلسفی است؛ زیرا حرکت جوهری، نو شدن لحظه به لحظه وجود «جوهر»است و به حرکات ستارگان و کهکشان‌ها و یا حرکات اتم‌ها که همه این‌ها حرکت در مکان و در «اعراض» است، ارتباطی ندارد.[۴]

پیشینه بحث

ملاصدرا اولین فیلسوف در جهان اسلام است که علاوه بر این چهار مقوله، حرکت در مقوله جوهر را نیز پذیرفت؛[۵] زیرا عرض از مراتب وجود جوهر است و اگر در این مقوله‌ها حرکت رخ می‌دهد، پس باید در مقوله جوهر نیز جاری باشد.[۶] پیش از او و از زمان ارسطو، فلاسفه فقط قائل به حرکت در سه مقوله کمّْ (عرضی که ذاتاً قابل تقسیم است)، کیف (عرضی که بر خلاف کمْ، ذاتاً قابل تقسیم نیست) و أینْ (حالتی که از نسبت یک شئ با مکان پدید می‌آید) بودند و بعدها ابن سینا حرکت وضعی را به آنها اضافه کرد.[۷] در واقع، بعضی از حرکاتی را که دیگران أینی دانسته بودند، ابن سینا ثابت کرد که این‌ها حرکت در مقوله أینْ نیست؛ بلکه حرکت در مقوله وضعْ (حالتی که از نسبت اجزای یک شئ به یکدیگر و نسبت مجموع آنها با خارج پدید می‌آید) است.[۸] بنابراین بین فلاسفه مشهور بوده است که حرکت فقط در این چهار مقوله از مقولات ده‌گانه واقع می‌شود.[۹] ملاصدرا با افزودن حرکت در جوهر، قائل به حرکت در پنج مقوله شد و حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت.[۱۰] علامه طباطبائی حرکت در همه مقولات عرضی را پذیرفته [۱۱] و در پاورقی اسفار در رد سخن ملاصدرا که وقوع حرکت در برخی از مقولات را نفی کرده است، می‌گوید: «اگر قول به وقوع حرکت جوهر مادی را با قول به این که عرض از مراتب وجود جوهر است در کنار هم قرار دهیم، لازم می‌آید که حرکت در همه مقولات عرضی که از مراتب وجود جوهرند، واقع شود.»[۱۲] به گفته مرتضی مطهری، ملاصدرا در کشف نظریه حرکت جوهری از عارفان و به ویژه ابن عربی تاثیر پذیرفته و این نظریه را با چند برهان اثبات می‌کند.[۱۳] ملاصدرا در بحث حركت جوهری، پس از ارائه استدلال‌های فلسفی و قبل از استشهاد به گفتار فيلسوفان و عارفان گذشته،‌ به آیه ۸۸ سوره نمل «و کوه‌ها را می‌بینی و می‌پنداری که آنها بی حرکت‌اند در حالی که آنها مانند ابر گذر می‌کنند.»[۱۴]استشهاد و استناد كرده است.[۱۵].

ادله حرکت جوهری

برخی از دلایل حرکت جوهری از این قرار است: 1.در برخی از اعراض، تغییر و حرکت روی می‌دهد و علت این اعراض متحرک و متغیر، همان طبیعت‌های جوهری آنها است. علت یک پدیده متغیر و متحرک، خودش باید دارای حرکت و تغییر باشد. پس جوهر که علت اعراض متحرک است، دارای حرکت است.[۱۶] 2.وجود اعراض، وجود مستقلی در کنار جوهر نیست؛ بلکه از مراتب وجود جوهر به شمار می‌رود و هرگونه تغییر و حرکتی که در یکی از این شئون و مراتب یک موجودی رخ بدهد، نشانه‌ای از تغییر و حرکت درونی آن موجود به‌شمار می‌آید. بنابراین هر حرکتی که در اعراض یک جسم روی می‌دهد، در واقع جلوه‌ای از حرکت در جوهر آن جسم است.[۱۷] 3.هر موجود مادی، زمانمند و دارای بُعد زمانی است. هر موجودی كه دارای بُعد زمانی باشد، به تدریج به وجود می‌آید. نتيجه آنكه: وجود جوهر مادی، تدريجی يعنی دارای حركت خواهد

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۱، تهران: صدرا، ۱۳۸۵ش.

پیوند به بیرون

  1. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۱۹۸.
  2. طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۸۰۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۱۴۷.
  3. حجت، «امکان تقرب آراء هراکلیتوس و صدرالمتالهین در باب صیرورت»، ص۳۰.
  4. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۳۹۵.
  5. سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۷.
  6. طباطبایی، بدایه الحکمه، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۸.
  7. سبزواری، شرح منظومه، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۸۴.
  8. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.
  9. طباطبایی، نهایه الحکمه، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۷۹۵.
  10. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۱، صص ۳۳۲-۳۳۳.
  11. شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.
  12. شیروانی، ترجمه و شرح بدایه الحکمه، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۱۵۵.
  13. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۱۳، ص۲۱۶.
  14. سوره نمل، آیه ۸۸.
  15. ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۱۰