پرش به محتوا

تفسیر رمزی

از ویکی شیعه
علم تفسیر
تفسیرهای مهم
شیعیتفسیر ابو الجارودتفسیر قمیکتاب التفسیر (عیاشی)تفسیر التبیانتفسیر مجمع البیانتفسیر الصافیتفسیر المیزان
سنیتفسیر جامع البيان (طبری)المحرر الوجیز (ابن عطیه)تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)تفسیر جلالین (سیوطی)
گرایش‌های تفسیری
تفسیر تطبیقیتفسیر علمیتفسیر عصریتفسیر تاریخیتفسیر فلسفیتفسیر کلامیتفسیر عرفانیتفسیر ادبیتفسیر فقهی
روش‌های تفسیری
تفسیر قرآن به قرآنتفسیر رواییتفسیر اجتهادی
شیوه‌های نگارش تفسیر
تفسیر ترتیبیتفسیر موضوعی
اصطلاحات علم تفسیر
اسباب نزولناسخ و منسوخمحکم و متشابهاعجاز قرآنجری و انطباقمکی و مدنی


تفسیر رمزی از جمله گرایش‌های تفسیر قرآن است که بر معانی باطنی و تأویلی آیات تأکید دارد و از ظواهر الفاظ فراتر می‌رود و آیات را رمز و اشاره به آن می‌پندارد. این روش، که با عناوینی چون تفسیر باطنی، عرفانی، اشاری و صوفی نیز شناخته می‌شود، ریشه در احادیث معصومین(ع) دارد که بر وجود بُعد باطنی برای آیات قرآن تصریح کرده‌اند. از جمله، حدیث مشهور «لَیْسَ مِنَ الْقُرآن آیةٌ إلّا وَلَها ظَهْرٌ وَبَطْنٌ» و نیز بیان امیرالمؤمنین(ع) درباره ژرفای باطنی قرآن، از مستندات این نگرش به شمار می‌روند.

تفسیر رمزی عموماً به دو شاخه اصلی تقسیم می‌شود: صوفیه و باطنیه. صوفیان، اگرچه به باطن قرآن می‌پردازند، اما ظاهر شریعت را کاملاً نادیده نمی‌گیرند؛ در حالی که باطنیه (که گروه‌هایی مانند اسماعیلیه، بابیه و بهائیه از مصادیق آن شمرده شده‌اند) ظواهر آیات و احکام شرعی را طرد کرده و معتقدند مراد واقعی آیات، تنها معانی رمزی است که با عقایدشان مطابقت دارد. تفسیر صوفی خود به دو قسم «نظری» (متأثر از فلسفه یونان و مبتنی بر استدلال) و «فیضی یا اشاری» (مبتنی بر ریاضت و اذکار) تقسیم می‌شود.

این روش تفسیری با نقدهایی مواجه است. مهم‌ترین اشکالات وارد بر آن عبارتند از: ناسازگاری با روح قرآن و سنت اهل‌بیت(ع)، تفسیر به رأی، تضعیف شریعت، بی‌اعتنایی به قواعد زبانی و ادبی، و تکیه بر مکاشفات شخصی غیرقابل اثبات. با این حال، برخی پژوهشگران شرایطی برای پذیرش تفسیر رمزی معتبر برشمرده‌اند؛ از جمله عدم تعارض با ظاهر قرآن، وجود تناسب بین معنی ظاهری و باطنی و همراه بودن با شواهد شرعی. نمونه‌های مشهور این تفاسیر شامل آثاری چون «تفسیر القرآن الکریم» منسوب به ابن‌عربی و «حقائق التفسیر» اثر عبدالرحمن سُلَمی است.

جایگاه و اهمیت

اهمیت و جایگاه تفسیر رمزی از آنجا آشکار می‌شود که اهل‌بیت(ع)، بر ابعاد باطنی آیات تأکید داشته‌اند.[۱] محققان، مبانی این نگرش را در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ذکر کرده‌اند که فرمود: «لَیْسَ مِنَ الْقُرآن آیةٌ إلّا وَلَها ظَهْرٌ وَبَطْنٌ» (هیچ آیه‌ای در قرآن نیست مگر اینکه ظاهر و باطنی دارد).[۲] در خطبه ۱۸ نهج البلاغه نیز با عبارت «وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ» (قرآن را ظاهری زیبا و باطنی ژرف است)، به این ویژگی اشاره شده است.[۳]

احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)، از جمله امام حسین(ع)،[۴] امام باقر(ع)[۵] و امام صادق(ع)،[۶] این دیدگاه را تأیید می‌کند. به‌عنوان نمونه، سید مجتبی نورمفیدی، از محققان علوم اسلامی، روایتی از امام صادق(ع) بیان کرده که ظاهر آیات را برای عموم و باطن آن را ویژه خواص دانسته‌اند.[۷]

رضایی اصفهانی، پژوهشگر علوم قرآنی، با اشاره به پذیرش عمومی معانی باطنی، کنایات و اشارات آیات قرآن در میان مسلمانان، این امر را زمینه‌ساز گسترش این‌گونه تفاسیر دانسته است.[۸] از نگاه ابن‌عربی نیز این‌گونه تفاسیر، نوعی تنزیل مجدد از طرف خدا محسوب می‌شود که بر قلب مؤمنانِ اهل علم نازل می‌گردد.[۹]

تعریف و چیستی

پژوهشگران علوم قرآنی همچون محمدهادی معرفت (متوفای ۱۳۸۵ش)[۱۰] و محمدحسین‌علی صغیر (متولد ۱۳۵۸ق)، عالم شیعه عراق،[۱۱] روش تفسیر رمزی را مبتنی بر معانی باطنی و تأویلی قرآن دانسته‌اند که از ظواهر الفاظ فراتر می‌رود و مفاهیم قرآن را خارج از دلالت‌های لفظی و قواعد ادبی جستجو می‌کند و آیات را رمز و اشاره به آن می‌پندارد.[۱۲] در مقابل، عمید زنجانی (متوفای ۱۳۹۰ش)، فقیه شیعی، با تفکیک میان رویکرد صوفیه و باطنیه، معتقد است که صوفیه، هرچند به باطن قرآن توجه دارند، اما ظاهر آن را کاملاً نادیده نمی‌گیرند.[۱۳]

معرفت با ادغام تفسیر رمزی و اشاری تحت عنوان «تفسیر عرفانی»، این نگرش را در زمره تفسیر اجتهادی قرار داده است.[۱۴] وی همچون صغیر، گاهی از این روش با عناوین «تفسیر صوفی» یا «تفسیر باطنی» یاد می‌کند.[۱۵] این دیدگاه با نظر بکری امین، (متوفای ۱۴۴۰ق)، عالم سوری که آن را صرفاً «تفسیر صوفی» می‌نامد، همسو است.[۱۶] عمید زنجانی نیز تفسیر رمزی را از تفسیر اشاری و شهودی متمایز دانسته،[۱۷] در حالی که فرهنگ علوم قرآنی، تفسیر رمزی را مستقل از تفسیر اشاری و عرفانی می‌داند و نام دیگر آن را «تفسیر باطنی» معرفی می‌کند. این منبع، سابقه تأويلى پيش از اسلام و تکیه بر رموز و اشارات مبتنى بر آموزش استاد را از شاخصه‌های متمایز‌کننده تفسیر رمزی برمی‌شمارد.[۱۸] سید مجتبی نورمفیدی نیز با عنوان‌بندی «تفسیر باطنی» برای این روش، سایر اصطلاحات مانند رمزی، اشاری، عرفانی و امثال آن را تنها نام‌های این شیوه تفسیری می‌داند.[۱۹]

به‌گفته رضایی اصفهانی، تنوع نام‌ها و گونه‌های مختلف در این روش تفسیری، منجر به تعاریف متعدد شده است.[۲۰] از منظر وی، تفسیر اشاری با نام‌های مختلفی همچون رمزی، باطنی، عرفانی، صوفی و شهودی شناخته می‌شود. به باور او، هر یک از این اصطلاحات به گونه‌ای خاص از این تفسیر اشاره دارد، اما در نهایت، همه آن‌ها زیرمجموعه «تفسیر اشاری» قرار می‌گیرند.[۲۱]

پیشینه و دلایل شکل‌گیری

علامه طباطبایی (متوفای ۱۳۶۰ش)، معتقد است، نهضت ترجمه آثار فلسفی یونان به عربی که از اواخر قرن اول هجری آغاز شد و در دوره عباسیان ادامه یافت، همراه با ظهور جریان‌های فکری جدید مانند تصوف و گرایش به فلسفه، زمینه را برای رشد این گونه تفسیرها فراهم کرد. او همچنین بر این باور است که این تحولات فکری در کنار تمایل مردم به کسب معارف دینی از طریق ریاضت‌های نفسانی، در شکل‌گیری و رشد این روش تفسیری مؤثر بود.[۲۲]

معرفت نیز معتقد است که ترجمه متون فلسفی یونان در قرون دوم و سوم هجری قمری، به ظهور تفسیرهای صوفیانه انجامید.[۲۳] از سوی دیگر، رضایی اصفهانی ریشه‌ برخی از گونه‌های این تفاسیر را به آموزه‌های رسول‌الله(ص) و اهل‌بیت(ع) در صدر اسلام بازمی‌گرداند،[۲۴] هرچند معتقد است عارفان و صوفیان از قرن سوم به بعد، این روش تفسیری را پرورش دادند.[۲۵]

اقسام و شاخه‌ها

تفسیر رمزی از دیدگاه برخی از اندیشمندان به دو شاخه اصلیِ صوفیه و باطنیه تقسیم شده است.[۲۶] عمید زنجانی و زرقانی (متوفای ۱۱۲۲ق) عالم سنی، مصری، در این زمینه اشاره کرده‌اند که صوفیان برخلاف باطنیان، ظواهر شریعت را به‌کلّی نادیده نمی‌گیرند و تا حدّی به ارزش آن اذعان دارند.[۲۷] با این حال، هر دو گروه در استنباط معانی آیات، به قواعد تفسیری، قرائن لفظی و مقدمات ضروری فهم قرآن التزامی نشان نمی‌دهند و مقصود اصلی آیات را مطالب رمزی و اشارات مرتبط با مذاهب خود می‌دانند.[۲۸]

به گفته عمید، باطنیه گروهی از شیعیان بودند که به ظاهر آیات و شرع اعتقادی نداشتند و حتی آن را عامل گمراهی می‌شمردند و مقصود اصلی از آیات قرآن را باطن آن می‌دانستند.[۲۹] اسماعیلیه از جمله گروه‌هایی است که به تفسیر باطنی رمزی پرداخته‌اند.[۳۰] همچنین از دیدگاه ذهبی (متوفای ۷۳۸ق) عالم سوری، بابیه و بهائیه نیز از جمله اهل‌باطن به‌شمار می‌روند.[۳۱] به‌عنوان نمونه، از منظر باطنیان، ظواهر عبادات و مفاهیمی همچون بهشت و جهنم، کفر و ایمان، معجزات، ملائکه، جن و نیز داستان‌های انبیا، همگی رمزها و اشاراتی هستند که به حقایق باطنی و اسرار مذهبیشان دلالت دارند.[۳۲]

محققان علوم قرآنی، تفسیر رمزی صوفیانه را نیز به دو قسم صوفی نظری و صوفی فیضی (یا اشاری) تقسیم کرده‌اند. تفسیر صوفی نظری که مبتکر آن ابن‌عربی دانسته شده،[۳۳] مبتنی بر مباحث فلسفی یونان باستان است و از طریق بحث و تمرین حاصل می‌شود.[۳۴] در مقابل، تفسیر صوفی فیضی یا اشاری بر زهد، عبادت و اذکار استوار است.[۳۵] به‌عنوان نمونه، ابن‌عربی در تفسیر آیات مربوط به کعبه و بیت و حج، بیت را به قلب، مقام ابراهیم را به مقام روح و طواف به دور بیت را به وصول به مقام قلب تفسیر کرده است.[۳۶]

از دیدگاه ذهبی، در تفسیر صوفی نظری، مفسر گمان می‌کند که تمام معنای آیه را درک کرده و هیچ معنای دیگری وجود ندارد؛ حال آنکه در تفسیر صوفی فیضی، مفسر معتقد نیست که به همه معنای آیه دست یافته و احتمال می‌دهد که معنای دیگری (که همان معنای ظاهری است) نیز برای آیه متصوّر باشد.[۳۷]

نقدها و چالش‌ها

تفسیر رمزی توسط برخی از محققان و علمای علم قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته که برخی از آن اشکالات به شرح ذیل است:

  • ناسازگاری با قرآن و عدم انطباق با روایات اهل‌بیت(ع): از نظر معرفت، این تفسیر با روح قرآن و تعالیم اسلام ناسازگار است.[۳۸] همچنین براساس روایت مفضل از امام صادق(ع) درباره گروه باطنیه، حضرت آنان را در زمره مشرکان قرار داد و در موردشان فرمود که اینان سخنانی را شنیده‌اند؛ اما درک نکرده‌اند.[۳۹]
  • عدم توازن بین ظاهر و باطن قرآن: به اعتقاد محمدهادی معرفت، باطنیان با تمرکز بر باطن قرآن، ظاهر آن را رها کرده‌اند که رویکردی نامعقول است.[۴۰] علامه طباطبایی نیز اشاره می‌کند که اهل‌بیت(ع) هم به ظاهر (تنزیل) و هم به باطن (تأویل) توجه داشته‌اند، نه فقط به باطن.[۴۱]
  • تضعیف شریعت و عدم عمل به ظواهر دین: باطنیان نه‌تنها به تثبیت شریعت کمک نمی‌کنند، بلکه با عمل نکردن به ظواهر دینی، آن را تضعیف می‌نمایند.[۴۲]
  • تفسیر به رأی، تفسیر ناقص، مذموم، ممنوع و تأویل باطل: آنان معانی قرآن را تنها در چارچوب تفسیر خود محدود کرده‌اند و آیات را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که با ادعاهایشان همسو باشد، نه بر اساس نص صریح قرآن.[۴۳] بکری امین[۴۴] و عمید زنجانی[۴۵] تفسیر رمزی را مصداق تفسیر به رأی می‌دانند. برخی دیگر نیز این روش تفسیری را ناقص که به‌تنهایی قادر به ارائه تفسیری جامع از قرآن نیست[۴۶] و یا تفسیر مذموم،[۴۷] ممنوع[۴۸] و خارج بودن از حدود تفسیر مصطلح و تطبیق با معنای تأویل باطل[۴۹] خوانده‌اند.
  • انحراف از دلالت لفظی و تکیه بر شهود شخصی: حتی اگر روش مکاشفه و شهود پذیرفته شود، نمی‌توان آن را تفسیر نامید؛ زیرا تفسیر، مستلزم استناد به دلالت لفظی است، درحالی که مکاشفه امری شخصی و غیرقابل انتقال است.[۵۰]

معیارهای پذیرش

پژوهشگران شروطی را برای پذیرش تفسیر رمزی معتبر برشمرده‌اند که به شرح ذیل است:

  • عدم مخالفت با ظاهر نظم قرآنی[۵۱] و رعایت مناسبت نزدیک میان معنای ظاهری و باطنی؛[۵۲]
  • تأیید شدن تفسیر توسط شواهد و ادله شرعی؛[۵۳]
  • نداشتن معارض شرعی یا عقلی[۵۴] و امکان انطباق بطن بر مورد آیه؛[۵۵]
  • عدم ادعای اینکه مراد آیه فقط همین تفسیر باطنی است؛[۵۶]
  • رعایت اصول منطقی و شرایط تَنقیحِ مَناط[یادداشت ۱] در تفسیر.[۵۸]
حقائق التفسیر اثر عبدالرحمن سُلَمی

نمونه‌های تفاسیر رمزی

برخی از کتاب‌هایی که به روش تفسیر رمزی نوشته شده، بدین شرح است:

  • تفسیر القرآن العظیم اثر سهل تُسْتَری (متوفای ۲۸۳ق)؛[۵۹]
  • حقائق التفسیر عبدالرحمن سُلَمی (متوفای ۴۱۲ق)؛[۶۰]
  • لطائف الاشارات عبدالكريم بن هوازن قشیری نیشابوری (متوفای ۴۴۸ق)؛[۶۱]
  • کشف الاسرار و عدة الابرار معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری اثر رشید الدین میبدی (زنده در ۵۳۰ق)؛[۶۲]
  • تفسیر خواجه عبدالله انصاری هروی (متوفای ۴۸۱ق)؛[۶۳]
  • تفسیر القرآن الکریم منسوب به ابن‌عربی؛[۶۴]
  • عرائس البیان فی حقائق القرآن اثر روزبهان ابومحمد بقلی شیرازی (متوفای ۶۶۶ق)؛[۶۵]
  • التأویلات النجمیة اثر نجم‌الدین دایه (متوفای ۶۵۴ق) و علاء الدولة السمنانی (متوفای ۷۳۶ق)؛[۶۶]
  • تفسیر اثر شاه نعمت‌الله ولی (متوفای ۸۳۴ق)؛[۶۷]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۴۱.
  2. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳؛ ابن‌الصلاح شهرزوری، المصدر، ج۴، ص۱۹۶ به نقل از صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۵؛ مجلسی، بحار الانوار، دار الرضا، ج۹۲، ص۲۰ و ج۳۳، ص۱۵۵.
  3. نهج‌البلاغه، ترجمه امیر اسماعیلی، خطبه ۱۸، ص۴۸-۴۹.
  4. مجلسی، بحار الانوار، دار الرضا، ج۹۲، ص۲۰.
  5. مجلسی، بحار الانوار، دار الرضا، ج۹۲، ص۹۵.
  6. مجلسی، بحار الانوار، دار الرضا، ج۹۲، ص۹۷.
  7. نورمفیدی، «جلسه پانزدهم، روش تفسیری باطنی و عرفانی»، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله سید مجتبی نورمفیدی.
  8. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۴۴.
  9. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۶.
  10. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۳.
  11. صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۳.
  12. دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، بی‌تا، ج۱، ص۱۷۹۰.
  13. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۲-۳۲۳.
  14. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۳۴۷ و ۳۵۲-۳۵۳.
  15. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۷؛ صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۹۰.
  16. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۱.
  17. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۳ و ۳۱۳.
  18. دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، بی‌تا، ج۱، ص۱۷۹۰.
  19. نورمفیدی، «جلسه پانزدهم، روش تفسیری باطنی و عرفانی»، پایگاه اطلاع‌رسانی آیت الله سید مجتبی نورمفیدی.
  20. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۴۳.
  21. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۴۰ و ۲۴۱.
  22. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۵-۷.
  23. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۲۷.
  24. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۴۳.
  25. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۵.
  26. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۶ و ۳۲۰؛ صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۳.
  27. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۲-۳۲۳؛ زرقانی، مناهل العرفان، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۵۴۷.
  28. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۲-۳۲۳.
  29. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۰.
  30. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۲؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۲۳۵-۲۳۶.
  31. ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۶۳.
  32. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۰.
  33. صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۳؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۴۰؛ معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۷؛ عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۶.
  34. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳۷؛ ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۳۹.
  35. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳۷-۵۳۸.
  36. نگاه کنید به ابن‌عربی، تفسیر ابن‌عربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۷۴-۷۵.
  37. ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۵۲.
  38. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۳۷.
  39. صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۳۹ق، ج۲، ص۳۷۷-۳۷۸؛ بحرانی، البرهان، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۵۴.
  40. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۳.
  41. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۷.
  42. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۳.
  43. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۳۳.
  44. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۰۲-۱۰۳.
  45. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۶.
  46. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۳۱.
  47. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۰۲-۱۰۳.
  48. صغیر، المبادئ العامة، ۱۴۲۰ق، ص۸۹-۹۰.
  49. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۲.
  50. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۷-۳۲۹؛ معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۲۸.
  51. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳-۱۲۴.
  52. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸.
  53. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳-۱۲۴.
  54. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳-۱۲۴.
  55. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸ و ۲۸-۲۹.
  56. علامه طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۷؛ معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۲۷؛ بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳-۱۲۴.
  57. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۸-۲۹.
  58. معرفت، التفسیر و المفسرون، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۸-۲۹.
  59. بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳.
  60. ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۸۰.
  61. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۰.
  62. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۵۲.
  63. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۰.
  64. عمید زنجانی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، ۱۳۸۷ش، ص۲۴۳-۲۴۴؛ بکری، التعبیر الفنی فی القرآن، ۱۳۹۹ق، ص۱۲۳.
  65. ذهبی، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۳۹۰.
  66. معرفت، التفسیر و المفسرون، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۵۸۷.
  67. رضایی اصفهانی، منطق تفسیر قرآن، قم، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۲۷۰.

یادداشت

  1. در منطق از آن به قانون «سَبر و تقسیم» و در اصول با همین عنوان از آن تعبیر می‌شود. فقها از تنقیح مناط برای به دست آوردن ملاک قطعی و یقینیِ حکم شرعی استفاده می‌کنند به طوری که حکم شرعی- اعم از تکلیفی و وضعی- نفیا و اثباتا دایر مدار آن باشد.[۵۷]

منابع

  • ابن‌عربی، محیی الدین، تفسیر ابن‌عربی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق/ ۲۰۰۱م.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، ۱۳۷۳ش/ ۱۴۱۵ق.
  • بکری، شیخ امین، التعبیر الفنی فی القرآن، بیروت، دار الشروق، چاپ سوم، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
  • دفتر تبلیغات اسلامی، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
  • ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسیر قرآن، قم، جامعة المصطفی العالمیة، ۱۳۸۷ش.
  • زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • سید رضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ترجمه امیر اسماعیلی، تهران، طاهری، ۱۳۶۴ش.
  • صغیر، محمدحسین‌علی، المبادئ العامة لتفسیر القرآن الکریم بین النظریة و التطبیق، بیروت، دار المؤرخ العربی، ۱۴۲۰ق/ ۲۰۰۰م.
  • صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی علوم آل محمد(ع)، به تحقیق محمدکاظم محمودی، اصفهان، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ۱۴۳۹ق/ ۲۰۱۷م.
  • عک، خالد عبدالرحمن، اصول التفسیر و قواعده، بیروت، دار النفائس، ۱۴۲۸ق/ ۲۰۰۷م.
  • علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ش/ ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روش‌های تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • فهری، سید احمد، پرواز در ملکوت مشتمل بر آداب الصلوة امام خمینی، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۵۹ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، به تحقیق عبدالزهرا العلوی، بی‌جا، دار الرضا، بی‌تا.
  • معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۴۱۸ق.