عبدالجواد فلاطوری (۱۳۰۴-۱۳۷۵ش) فیلسوف شیعه مقیم آلمان. فلاطوری پس از تحصیل در حوزه علمیه اصفهان، مشهد و تهران و نیز اخذ درجه لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران به آلمان رفت و در دانشگاه کلن به او درجه پرفسوری عطا شد. او بنیانگذار کتابخانه شیعه دانشگاه کلن و نیز آکادمی علوم اسلامی در این کشور است.
اطلاعات | |
---|---|
محل زندگی | اصفهان، تهران، مشهد، آلمان |
محل دفن | اصفهان، تخت فولاد، کنار آرامگاه حاج آقا رحیم ارباب (تکیه فاضل هندی) |
خویشاوندان سرشناس | ملا اسماعیل اصفهانی |
مذهب | شیعه |
بنیانگذار | مرکز تحقیقات شیعه در دانشگاه کلن • کتابخانه شیعه دانشگاه کلن • آکادمی علمی اسلامی (آلمان) • تأسیس دانشکده معارف اسلامی در اروپا |
کتابها | اسلام در کتب درسی جمهوری فدرال آلمان • اسلام در کتب درسی اروپا • امکانات و حدود گفتگوی بین فرهنگها.. |
مقالات | جایگاه زن در اسلام • حجیت عقل در استنباط احکام شرعی در مذهب شیعه • خدا و انسان از دیدگاه اسلام.. |
تحصیلات | فیلسوف • درجه پرفسوری از دانشگاه کُلن |
اساتید | میرزا مهدی آشتیانی (فلسفه) •محمدتقی آملی(فقه)• محمدرضا کلباسی (اجازه روایت و گواهی اجتهاد).. |
فلاطوری با اقدام به اصلاح محتوای اسلامی کتابهای درسی مدارس آلمان و نیز چند کشور دیگر اروپایی، تلاش کرد نگرش اروپایی معاصر به اسلام را تغییر دهد. او معتقد بود باید دین را از فلسفه جدا کرد و همچنین از منتقدان فلسفه ملاصدرا بود. از فلاطوری بیش از ۱۵۰ کتاب، مقاله و گفتگو بر جای مانده است. ایشان عضو مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت (ع) بودند.
ولادت و وفات
عبدالجواد فلاطوری، از نوادگان اسماعیل درب کوشکی اصفهانی در ۱۹ دی سال ۱۳۰۴ش در اصفهان متولد شد.[۱] پدرش، حسین فلاطوری و مادرش رقیه خدابخشیان بود.[۲]
وی ۹ دی سال ۱۳۷۵ش در آلمان درگذشت و پیکرش در روز ۲۱ همان ماه در اصفهان کنار آرامگاه حاج آقا رحیم ارباب (تکیه فاضل هندی) به خاک سپرده شد.[۳]
زندگینامه علمی
ایران
چنانکه در زندگینامه خودنوشت وی آمده است دوره ۶ ساله تحصیلات ابتدایی را در سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۷م گذراند و مدرک دیپلم فنی را از دبیرستان آلمانی-ایرانی در سال ۱۳۲۲ش (۱۹۴۳م) دریافت کرد.
تحصیلات حوزوی وی از سال ۱۹۴۱م آغاز میشود. علوم اسلامی (شامل زبان عربی و ادبیات، حقوق اسلامی، تاریخ اسلامی، منطق و فلسفه) را ابتدا ۲ سال در اصفهان، بعد از آن در تهران (۲ سال)، در مشهد (۶ سال)، و مجدداً در تهران (۳ سال) تحصیل مینماید. از سال ۱۹۴۳م. در کنار تحصیل به تدریس علوم حوزوی نیز اشتغال داشته است.[۴] در سال ۱۹۵۱م از میرزا مهدی آشتیانی اجازه تدریس فلسفه دریافت مینماید.[۵] ترجمه قسمتی از این اجازهنامه چنین است:
- «...منظورم فاضل کامل، و صاحبنظر استوار رأی، نور چشم و فرزند و مورد اعتماد من، عبدالجواد حکیمی فلاطوری است... او که خداوند در کسب رضای خود موفقش بدارد، مدتی طولانی از من استفاده برد و ژرفای مطالب حکمت و عرفان را فراگرفت. او اینک به درجه شامخی از این علوم و معارف رسیده است و صلاحیت تدریس کتابهایی را داراست که در این رشته ها، فراهم شده است، با این همه نزد دانش پژوهان و طالبان حقایق، ناشناخته و مجهول القدر است. پس لازم دیدم از تلاشهای او تشکر کنم و تمامی طالب علمان را و دانشجویان را سفارش کنم تا از او سرچشمههای دانش الهی و معارف ربانی و اصول حکمت و عرفان را فراگیرند.»[۶]
در سالهای ۱۳۲۸-۱۳۲۹ش در مباحثاتی دو نفرهای که با محمدرضا کلباسی(۱۲۹۵-۱۳۸۳ق)، فقیه و فیلسوف، داشت بدون تقاضای شخصی، کلباسی، اجازه روایت و گواهی اجتهاد بدو داد.[۷]
در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴م در دانشکده فلسفه والهیات دانشگاه تهران تحصیل میکند که در ۱۹۵۴ درجه لیسانس را با ترجمه کتاب المشاعر ملاصدرا دریافت مینماید. این رساله به عنوان بهترین اثر سال، نایل به درجه عالی علمی میشود.[۸]
آلمان
فلاطوری در اکتبر ۱۹۵۴م به آلمان میرود و در دانشکده فلسفه ادامه تحصیل میدهد. در ترم زمستانی ۵۵-۱۹۵۴م در ماینس، و از ترم تابستانی ۱۹۵۴م تا ترم تابستانی ۱۹۵۷م در دانشگاه کلن، و ترم زمستانی ۱۹۵۷-۱۹۵۸م را مجدداً در ماینس و از ۱۹۵۸م در بُن تحصیل مینماید. در آگوست ۱۹۶۰م در کُلن به اخذ مدرک در امتحان بزرگ لاتین نایل میگردد.[۹]
از آغاز ترم زمستانی ۶۱-۱۹۶۰ در دانشگاه هامبورگ به عنوان استادیار (Loktorenstelle) مشغول میگردد و به آموزش زبان و ادبیات فارسی و فلسفه اسلامی مبادرت میکند.[۱۰]
وی درباره رشتههای تحصیلیاش مینویسد:
- «رشتههای تحصیلی من اغلب، فلسفه به عنوان رشته اصلی و روان شناسی به عنوان رشته فرعی بودند. به عنوان دومین رشته فرعی مدتی تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، شرق شناسی، فلسفه حقوق و علوم مقایسهای الهیات خواندم، اما بالاخره علم مقایسهای الهیات را به عنوان دومین رشته فرعی انتخاب کردم.»[۱۱]
فلاطوری در سال ۱۹۶۲م در رشته فلسفه با نگارش رسالهای با عنوان «تفسیر اخلاق کانت در پرتو احترام» با پیوست مقدمهای در تحصیل لغت نامه عمومی کانت، دکتریاش را اخذ میکند.[۱۲]
در سال ۱۹۷۳م در دانشکده فلسفه دانشگاه کلن (رشته اسلام شناسی) پیرامون تغییر جریان فلسفه یونانی از طریق تفکرات اسلامی تحقیق میکند که بدین وسیله در ۱۹۷۴م عنوان پروفسور بدو داده میشود.[۱۳]
اقدامات دینی و فرهنگی
تأسیس کتابخانه شیعی در دانشگاه کلن
فلاطوری در سال ۱۹۶۸م با حمایت پروفسور دکتر اروین گرف و دکتر ولفگانگ واگنر کتابخانهای را برای تحقیق شیعه (در دانشگاه کلن) تأسیس نمود که در اروپا در نوع خود نمونه و از شهرتی بین المللی برخوردار است.[۱۴] وی برای بنیانگذاری این کتابخانه، در سفری تحقیقاتی به ایران، حدود ۴۰۰۰ جلد کتاب از شهرهای مشهد، اصفهان و تهران گردآورد و به آلمان منتقل کرد.[۱۵]
وی در نوزدهمین کنگره شرق شناسان آلمانی در فرایبورگ، برنامهای را برای تحقیق شیعه ارائه نمود، که اساس آن بررسی تفکرات شرق (به صورتی که مورد قبول علمای مغرب زمین باشد) بود. پس از این سخنرانی، دانشگاه توبینگن از وی تقاضای «تهیه و تکمیل اطلس مذهبی» و دانشگاه بن، تقاضای «طرح اقلیتهای اسلامی» نمود.[۱۶]
آکادمی علوم اسلامی
فلاطوری در سال ۱۹۷۸م (۱۳۵۵ش) «آکادمی علوم اسلامی» را در آلمان پاگذاری کرد. در این آکادمی پیشوایان و اندیشهوران مسیحی، یهودی و سایر ادیان جهانی را به گفتگو فراخواند. و در آوریل ۱۹۷۹ نخستین چاپ کتاب اسلام در دیالوگ که دربردارنده مجموعه مقالههای وی بود، نشر یافت که در دسامبر همان سال تجدید چاپ شد و چاپهای بعدی آن به پنج بار رسید. هدف وی گفتگویی دو جانبه در سطح دینی و علوم انسانی میان مغرب زمین مسیحی و مشرق زمین اسلامی بود تا از این طریق، پیش داوریها و سوء تفاهمهایی را که در هر دو محیط فرهنگی موجود است از میان بردارد و راه را برای درک متقابل هموار سازد.[۱۷]
اصلاح محتوای اسلامی کتب درسی اروپا
از کارهای فلاطوری در آکادمی علوم اسلامی، اجرای «پروژه اصلاح کتب درسی» در اروپا بود. این کار نخست در آلمان غربی آن روز، و سپس در کشورهای دیگر اروپایی، با همه اختلافها و اشکالها اجرا گردید.[۱۸] وی در مورد محتوای کتابهای درسی آلمان درباره اسلام مینویسد:
- آنچه در طول چندین ساله مدرسه، آموخته میشود رفته رفته و گام به گام در مجموع شکل و صورتی سخیف، منحرف و مغلوط و پر از جسارت به اسلام در ذهن دانش آموز خواهد ساخت. پایه وجودش ساختهای خواهد بود از تحقیر اسلام و مسلمین و یا احیاناً از اعتقاد به عقب ماندگی، بربریت، قساوت، آشفتگی و ضد حقوق انسانی بودن مسلمانان.[۱۹]
طبق پروژه مذکور، محتوای کتابهای درسی به ابعادی تقسیم شد و پس از مشخص شدن اغلاط به وسیله شروح و حواشی مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی، نوبت به تحلیل کتب با جدولهای کیفی و کمی رسید. پس از این تحلیل و نتیجه گیری از آن، در بخشهای بعدی تک تک موضوعاتی که از آنها در کتب سخن به میان آمده، مورد بحث قرار میگرفت. بدین ترتیب، موارد اشتباه ذکر و رد میشد و صورت صحیح آن از دیدگاه اسلام و مسلمانان ارائه میشد. وی در گزارشی که در سال ۱۳۶۳ش نگاشته است مینویسد:
- تاکنون - یعنی پس از یک سال و نیم کار دسته جمعی لااقل بیش از ۳۰ مسلمان و سایر متخصصان - ۵ جلد از ۸ مجلدی که محصول این کار تحقیقی است آماده شده، مابقی آن به یاری خدا تا سه ماه دیگر حاضر خواهد شد که پس از تأیید صاحبنظران اسلامی چاپ خواهد شد.[۲۰]
وی در گزارش دیگری به هیأت مدیره آکادمی در ایران مینویسد:
- برادران عزیز! خوشوقت از آنم که در این لحظه به یاری خداوند میتوانم بشارت به ثمر رسیدن پروژه اصلاح کتب درسی مدارس آلمانِ غربی را در مورد آموزش و عرضه اسلام به دانش آموزان دبستانی و دبیرستانی و مدارس حرفهای، به حضورتان عرض کنم...[۲۱]
پس از این مرحله وی در پی اجرای پروژه در سایر کشورهای اروپایی افتاد و بدین منظور چندین گردهمایی در کلن تشکیل داد. در گزارش چهارمین سمپوزیوم بین المللی آکادمی علمی اسلامی شهر کلن که با دعوت و شرکت نمایندگان آکادمی از ۱۴ کشور اروپایی در روزهای ۱۰ تا ۱۲ ماه مه سال ۱۹۹۱م در محل آکادمی برگزار شد، آمده است:
- پروژه اروپایی ما به شورای اروپا در استراسبورگ معرفی شده، بسیار مورد استقبال قرار گرفت... این جریانات پروژه ما را بدون تردید یک وضع رسمی اروپایی بخشیده. در این موقعیتی که ما در آستانه اتحاد ملل اروپا قرار گرفته ایم، این پروژه ما میتواند نقش اساسی داشته، به یاری خداوند به اسلام در اروپا وجهه نوینی ببخشد.[۲۲]
با اجرای این برنامه، فلاطوری توانست کتابهای ۱۷ کشور اروپایی را تا سال ۱۹۹۴م اصلاح کند.[۲۳]
دانشکده معارف اسلامی
برنامه دیگری که فلاطوری از سال ۱۹۹۱م دلمشغول آن بود، تأسیس دانشکده معارف اسلامی در اروپا بود؛ مرکزی که عهدهدار آموزش درست و دانشگاهی اسلام به مسلمانان اروپا و دیگر مناطق جهان شود. وی برای جلب پیشتیبانی معنوی و مشارکت مادی با اشخاص حقیقی و حقوقی چندی مذاکره و مکاتبه کرد، اما کمتر نتیجه گرفت. البته پیشنهادهایی از برخی کشورهای اسلامی به وی شده بود ولی بنا به دلایلی از پذیرش آنها سرباز زده است. سرانجام تصمیم بر آن شد که این دانشکده با همکاری جامع الازهر در هامبورگ تأسیس شود واساسنامه و آییننامه لازم نیز نگارش و تصویب شد؛ ولی با درگذشت شیخ محمد غزالی این همکاری ناتمام ماند. پس از این، فلاطوری آکادمی را از کلن به هامبورگ منتقل کرد و دیگر مقدمات تأسیس دانشکده را فراهم میآورد که عمرش به پایان رسید.[۲۴]
پارهای از اندیشهها
در ذیل به برخی از افکار فلاطوری که در مقالات و گفتگوهای وی آمده است اشارتی میشود:
رابطه دین و فلسفه
- عقیده کلی من این است که خلط دین و فلسفه، نه به نفع فلسفه و نه به نفع دین بوده است. دین را از دین بودنش انداخته و فلسفه را از تحریک و پویاییاش. این کار بوده که در سنت ما انجام شده، منتها اینکه ما الان نمیتوانیم از آن دست برداریم به دلیل عجین شدن عقاید ما، با این فلسفه است، و خدا نکند که ما بخواهیم روزی اسلام را با همین فلسفه خودمان به دنیای غرب عرضه کنیم.[۲۵] بهترین منبع و مرجع برای معرفی خدا، خود قرآن کریم است. من هرچه که پیش میروم بیشتر به معنویت قرآن میرسم. من اگر در اروپا تبلیغ اسلام میکنم -و بحمدالله مقبول افتاده است- در این امر یک ذره از اندیشه عقلی را در تبیین اسلام نمیآورم. خود قرآن بهترین بیان کننده اسلام است. دوری ما از قرآن اسفبار است.[۲۶]
- پایههای فلسفه صدرالمتألهین امروزه فروریخته است هرچند این فلسفه از حیث تبیین جهان بسیار جالب است. اما نباید چنین پنداشت که این، همان حقیقتی است که پیامبر اکرم(ص) در صدد بیان آن بوده است. البته من به هیچ وجه مخالف فلسفه نیستم و بلکه اکثر اشتغال من پرداختن به فلسفه است ولی این موجب نمیشود که آن را از دین تفکیک نکنم. تا وقتی که این دو را از هم تفکیک نکنیم، نمیتوانیم در ایران فلسفهای داشته باشیم که بتواند حیات امروزی ما را رهبری کند.[۲۷] فلسفه تقلیدی نیست که کسی بیاید و بنشیند و فلسفه بیاورد. فلسفه همیشه اندیشهای است که باید از واقعیات گرفته شود. الان واقعیات اجتماع فرق میکند. الان نمیتوانیم فکری که میکنیم فقط منحصر به ایران و اسلام باشد؛ فکر ما باید جهانی باشد. باید وجود خودمان را در قالب جهانی پیدا کنیم. ما اکنون از این امر دوریم، یعنی اصلاً جهان بینی ما بیش از حدی که آزادیِ فردی داشته باشد، جنبه دینی پیدا کرده است.[۲۸]
آثار
آثار فلاطوری اعم از کتاب، مقاله و گفتگو به بیش از ۱۵۰ میرسد که مشخصات برخی از آنها در ذیل میآید:
- اسلام در کتب درسی جمهوری فدرال آلمان، ۷ جلد، (۱۹۸۶-۱۹۸۸م.) عناوین فرعی: تحلیل کتب تاریخی درباره اسلام، تحلیل کتب دینی و پروتستانی درباره اسلام، تحلیل کتب جغرافیایی درباره اسلام، تحلیل کتب مذهب کاتولیک درباره اسلام،تحلیل خط مشی آموزشی و نظام درسی استانهای آلمان در حوزه اسلام، فهرست و منابع و طرح کلی، ضمایم. (این کتاب به آلمانی و تحت نظارت پروفسور فلاطوری نگاشته شده است.)
- اسلام در کتب درسی اروپا، (۱۹۹۰م.) (کتاب، انگلیسی).[۲۹]
- اسلام: فضای فرهنگی - تاریخ - دین (۱۹۹۰م.) (کتاب، آلمانی)[۳۰]
- «تحقیق عقاید و علوم شیعی» در یادنامه علامه امینی، به اهتمام سید جعفر شهیدی و محمدرضا حکیمی، تهران: کتاب اول، ۱۳۵۲ش.(مقاله، فارسی)[۳۱]
- جایگاه زن در اسلام (مقاله، آلمانی)
- حجیت عقل در استنباط احکام شرعی در مذهب شیعه (۱۹۵۹م.) (مقاله، آلمانی)
- خدا و انسان از دیدگاه اسلام (۱۹۸۳م.) (مقاله، آلمانی)
- درباره اقتصاد در اسلام (۱۹۸۰م.) (مقاله، آلمانی)[۳۲]
- پاسخهای قرآن (۱۹۹۱م.) (مقاله، آلمانی)[۳۳]
- سنت پیامبر اسلام محمد(ص) به مثابه اساس فقه (حقوق اسلامی) (۱۹۸۳م.) (مقاله، آلمانی)[۳۴]
- قرآن برهان پیغمبری محمد(ص)، (۱۹۸۱م.) (مقاله، آلمانی)[۳۵]
- امکانات و حدود گفتگوی بین فرهنگها (۱۹۹۰م.) (کتاب، انگلیسی)[۳۶]
- اسلام در گفتگو (۳ جلد) (۱۹۸۵-۱۹۹۶م.) (کتاب (مجموعه مقالات)، آلمانی)[۳۷]
- اسلام و تفکر سکولار (۱۹۹۵م.) (مقاله، آلمانی)[۳۸]
بزرگداشت
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به پاس سالها خدمات علمی و فرهنگی وی، طی برگزاری مراسم بزرگداشتی در ۳۱ تیرماه ۱۳۸۶ش وی را به عنوان یکی از مفاخر ایرانزمین معرفی کرد و لوح تقدیری به خانوادهاش اهدا نمود.[۳۹][۴۰]
همچنین کتاب «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری»، توسط انجمن مذکور به عنوان شماره ۸۳ از مجموعه زندگینامههای این انجمن در تیرماه ۱۳۸۶ش در تهران به چاپ رسید.
پانویس
- ↑ زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۳۴.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۳.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۳-۲۴.
- ↑ زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۳-۲۴.
- ↑ میراث ماندگار: مجموعه مصاحبههای سال اول و دوم کیهان فرهنگی، ص۲۶.
- ↑ میراث ماندگار: مجموعه مصاحبههای سال اول و دوم کیهان فرهنگی، ص۲۶.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۴.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۴.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۴-۲۵.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۵.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۵.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۵-۲۶.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۵.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۴۱.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۶.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۵۷.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۴۶.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۴۷.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۴۸.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۱۴۸-۱۴۹.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۱۴۹.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۳۷.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۴۲.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۴۰-۴۱.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۴۳.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۰۱-۲۰۲.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۰۷.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، صص۲۰۸-۲۰۹.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۰۶.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۱۱.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۱۴.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۰۳.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۰۲.
- ↑ زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، ص۲۰۲.
- ↑ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
- ↑ برگی از زندگی زنده یاد عبدالجواد فلاطوری
منابع
- زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبدالجواد فلاطوری، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
- میراث ماندگار: مجموعه مصاحبههای سال اول و دوم کیهان فرهنگی، تهران: کیهان، ۱۳۶۹ش.