بصره

مقاله ضعیف
پیوند کم
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
کپی‌کاری از منابع خوب
بدون استناد
جانبدارانه
شناسه ارزیابی نشده
نارسا
عدم جامعیت
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
بصره
بصره بر عراق واقع شده‌است
بصره
بصره (عراق)
اطلاعات کلی
مختصات جغرافیایی۳۰°۳۰′۰۳″شمالی ۴۷°۴۸′۵۹″شرقی / ۳۰٫۵۰۰۸۳°شمالی ۴۷٫۸۱۶۳۹°شرقی / 30.50083; 47.81639
کشورعراق
استانبصره
مساحت۱۹,۰۷۰
جمعیت کل۳,۸۰۰,۲۰۰ نفر
زبانعربی
ادیاناسلام
مذهبشیعه و اهل سنت


بَصره بندری تاریخی در بین النهرین سفلی، در ساحل اروندرود و در جنوب شرقی عراق که مهمترین بندر رودخانه‌ای و دومین شهر بزرگ این کشور از جهت وسعت پس از بغداد به شمار می‌آید. این بندر به سبب مجاورت با خلیج فارس از اهمیت اقتصادی، سیاسی و نظامی برخوردار است.

بصره بر زمینی جلگه‌ای با خاک‌های رسوبی بنا شده است و ارتفاع آن از سطح دریا ۱ تا ۱/۸۰ متر است.[۱] این شهر با نخلستان‌های گسترده (حدود ۱۸ میلیون درخت) احاطه شده است.

تاریخ

گفته شده است در محل ایرانی‌نشینی به نام وَهِشتاباذ، اردشیر بنا شده،[۲] اما شهر اسلامی جدیدالتأسیس است. بصره پیش از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه نظامی مرزداران ایران در زمان ساسانیان بوده است.[۳]

تصرف توسط مسلمانان

در سال۱۲ هجری قمری با تأیید ابوبکر به بصره حمله کردند[۴] و تا ۱۴ق چندین بار به ناحیه بصره هجوم آوردند. پس از فتح حیره، عُتْبة بن غَزْوان، از صحابه پیامبر اکرم (ص) در سال چهاردهم هجری، بر ویرانه‌های قرارگاه قدیم ایرانیان - که اعراب آن را الخریبه می‌خواندند- اردو زد و سپس در سال هفدهم به دستور عمر بن خطاب، خلیفه دوم، این محل را برای احداث اردوگاه نظامی برگزید که اساس شهر بصره شد.[۵] نام این شهر احتمالاً از کیفیت خاک آن -سنگ سست- گرفته شده است یا معرب «بس‌راه» فارسی است.[۶]

بصره نخستین تا سده ۸ق آباد بوده و پس از آن ویران می‌شود. آثار آن در ۱۴کیلومتری بصره جدید دیده می‌شود.[۷]

اردوگاه مسلمانان که در حدود پانزده کیلومتری شط العرب واقع بود، به سبب موقعیتش، می‌توانست بر راه خلیج فارس و عراق و ایران اشراف داشته باشد. خانه‌های نخستین از نی بود.[۸] پس از آتش‌سوزی‌ در سال۱۷ق، به دستور عمر خانه‌ها را با خشت خام بازسازی کردند.[۹] در عهد زیاد بن ابیه، مسجد جامع بصره و اقامتگاه حاکم، بنا شد. [۱۰] پس از فتح نواحی اطراف، جمعیت و وسعت بصره افزایش یافت.[۱۱] در ۳۵ق جمعیت ۶۰هزار و در ۵۰ق به ۳۰۰هزار نفر رسید.[۱۲] موقعیت تجاری بصره به آبادانی و حتی حاکم‌نشینی عراق انجامید.[۱۳] در سال ۱۵۵ هجری قمری، باروی شهر، با خندقی در اطراف آن، ساخته شد. تأمین آب آشامیدنی بصره پیوسته مشکلی عظیم بوده است و اهالی ناگزیر بودند برای تأمین آب، مسافتی دور طی کنند و تا دجله بروند.

بصریان به پنج قبیله تقسیم شده بودند. اهل اعالیه (اهالی ارتفاعات حجاز)، تمیم، بکر بن وائل، عبدالقیس، و اَزُد. این گروه‌های عرب، اشراف بصره به شمار می‌آمدند که بومیان اندک و بسیاری از اقوام مهاجر (از جمله ایرانیان، هندیان، سِندیان، مالزیاییان و زنگیان) را به صورت مَوالی به خدمت خود درآوردند. ایشان نیز درگیر کشمکش‌های اربابانشان می‌شدند. امروز از شهر قدیم جز بنایی معروف به مسجد علی و قبور طلحه و زبیر و ابن سیرین و حسن بصری چیزی برجای نیست.

اوج شکوفایی و آبادانی شهر در قرن دوم و آغاز قرن سوم بود. جمعیت آن را میان ۲۰۰هزار تا ۶۰۰هزار گفته‌اند. به سبب وجود یهودیان و مسیحیان و سوداگران غیرعرب، مرکز فعالیت‌های اقتصادی بود. به دلیل داشتن چندین کارگاه اسلحه سازی،‌ مرکزی صنعتی بود.

باید توجه داشت که دستور زبان عربی در آنجا پدید آمد و به‌ویژه سیبویه و خلیل بن احمد آن را غنا بخشیدند. در آنجا واصل بن عطاء، عمرو بن عبید، ابوالهذیل، نَظّام و بسی افراد دیگر موجب تکامل اندیشه‌های معتزلی شدند و دانشمندانی چون ابو عمرو بن العلاء، ابوعبیده، اَصْمَعی و ابوالحسن مدائنی اشعار و روایات تاریخی را گردآوردند که دستمایه آثار نویسندگان بعدی شد. علوم دینی درخششی تمام یافت و در کنار آن، حسن بصری و مریدانش تصوف را بنیاد نهادند. بصره جایگاه شاعران بزرگ اموی و نوپردازانی چون بشار بن برد و ابونُواس و زادگاه نثرنویسان عربی چون ابن مُقَفَّع، سهل بن هارون و جاحِظ بود.

پس از قرن سوم، انحطاط فرهنگی به وضوح زوال سیاسی و اقتصادی نبود و شهر به واسطه ابن سوّار دارای کتابخانه‌ای مشهور شد. پس از آن اِخوان الصفا و حریری و مشاهیر دیگر، موجب شهرت بصره شدند، ولی فرهنگ عرب به طور کلی رو به زوال می‌رفت و بغداد و دیگر مراکز ایالتی، بصره را کاملاً تحت الشعاع قرار دادند.

پس از مغول

بصره که در قرن‌های پنجم تا هفتم اهمیت و رونق خود را از دست داده بود، به سبب ویرانی‌ها و هرج و مرج‌ها و آشوب‌هایی که پس از حمله هلاکو به عراق (۶۵۶ ه.ق) بروز کرد و نیز به سبب استقرار دولت ایلخانی در آن دیار، با سرعت بیشتری رو به تباهی نهاد. در اواسط قرن هشتم، ابن بطوطه قسمت اعظم شهر را ویران یافت و در آن هنگام با اینکه برخی از بناهای اصلی از جمله مسجد جامع هنوز برپا بود. نخلستان‌های شط العرب، که شهر را در میان گرفته بود، منبع ثروت و مایه افتخار بصری‌ها باقی ماند. هنگامی که عاقبت در ۹۱۴ ه.ق همراه بقیه عراق مدت یک نسل ۹۱۴-۹۴۱ ه.ق به دست شاه اسماعیل اول صفوی بود، اهمیت چندانی نداشت.

تسلط عثمانی‌ها بر عراق در سال ۹۴۱ ه.ق، موجب شد که اهل سنت که در آن زمان نیز بر دیگران فزونی داشتند، بیش از پیش تقویت شوند. ولی این امر بر موقعیت یا رونق بصره تأثیر چندانی ننهاد.

در لشکرکشی‌های نادرشاه (حکومت:۱۱۴۸-۱۱۶۰ ه.ق) به عراق در اواسط قرن دوازدهم، بصره تهدید و مدتی محاصره شد و به دنبال عقب نشینی وی، این شهر کوشش‌های معمول را در انزوای خود ادامه داد. محاصره و قرار گرفتن شهر و ناحیه بصره در ۱۱۸۹-۱۱۹۴ ه.ق در دست نیروهای ایرانی صدیق خان، برادر کریم خان زند، دوره‌ای مستقل از تاریخ بصره به شمار می‌آید که بازگشت تمام اوضاع و احوال معهود را به دنبال داشت. در سال ۱۲۱۳ ه.ق ناوگان امام مسقط بصره را تهدید کرد، اما به نتیجه‌ای نرسید. .

تکوین بصره به صورت نوین آن، به هنگام تسلط انگلیسیان بر عراق (از ۱۳۳۳/۱۹۱۴ ه.ق) و قیمومت آنان بر آنجا (۱۲۹۹-۱۳۱۱ ه.ش/۱۹۲۰-۱۹۳۲ م) بود. با تأسیس دولت عراق، بصره مرکز «لوا»یی (=استانی) شامل قضا(=شهرستان)‌های ابوالخَصیب و قُرنَه گردید. جمعیت شهر و حومه‌های مَعقل و عشار در ۱۳۳۴ ه.ش به ۲۰۰۰۰۰ تن می‌رسید. بصره بر اثر بهبود امنیت و راه‌های ارتباطی، مهمترین بندر و انبار کالای خلیج فارس و دروازه با اهمیت عراق به حارج شد. کاوش‌های شرکت نفت عراق به کشف حوزه نفتی مهمی در نزدیکی زبیر در ۱۳۲۷ش. ۱۹۴۸ و به دنبال آن کشفیات دیگری در این «لوا» (استان)(بویژه در الرمیله) انجامید. در ۱۳۳۰ ه.ش/۱۹۵۱ م صادرات نفت از طریق خطوط لوله به فاو شروع شد. در ۱۳۳۱ش/۱۹۵۲ ساختمان پالایشگاه کوچکی در مُفتیه به پایان رسید.

جمعیت و مراکز فرهنگی و اقتصادی

جمعیت بصره از ۱/۵ میلیون تن در ۱۳۵۶ ه.ش به کمتر از ۹۰۰ هزار تن در سال‌های جنگ در دهه ۱۹۸۰م کاهش یافت. این شهر در جنگ خلیج فارس زیر بمباران شدید قرار داشت و باز هم از جمعیت آن کاسته شد. در ۲۰۰۴م جمعیت بصره ۱۴۷۷۲۰۰تن برآورده شد.

ایستگاه راه آهن بصره از بزرگترین و مهمترین ایستگاه‌های عراق است. در شبکه راه‌های شوسه عراق نیز بصره جنوب عراق را به بغداد و شهرهای شمالی متصل می‌کند و خود نقطه اتصال شماری از راه‌های فرعی در جنوب عراق است که شهر بصره را به نقاط مرزی شرق و جنوب و به مناطق بیابانی غرب آن متصل می‌کند. [۱۴] شهر بصره نقطه تلاقی مهمی در راه‌های زمینی و دریایی است و نیز یک فرودگاه بین المللی دارد. مرکز فرماندهی نیروی دریایی عراق در شهر بصره است.

بصره به عنوان بندر رودخانه‌ای عراق، از طریق راه آهن و جاده اصلی به بغداد، و از دیگر راه‌های زمینی به کشورهای کویت و ایران مرتبط می‌شود. این شهر در پایانه خطوط لوله نفت است و پالایشگاه آن از مراکز صنایع مهم عراق به شمار می‌رود. نفت خام، خرما و پشم از عمده‌ترین اقلام صادراتی این شهر به شمار می‌رود.

توسعه صنعت نفت عراق در دهه‌های پس از جنگ جهانی اول، بصره را به یکی از مراکز تصفیه و صدور نفت تبدیل کرد. پیش از جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸ م) نفت از بصره توسط تلمبه‌خانه‌هایی به شهر فاو در ساحل خلیج فارس منتقل و از آنجا برای صدور به نفتکش‌ها بار می‌شد. در نخستین ماه‌های آغاز جنگ ایران-عراق پالایشگاه نفت بصره آسیب فراوان دید.

شهر جدید بصره از به هم پیوستن ۳ شهر کوچک بصره، عشار و معقل و بسیاری از روستاهای به هم پیوسته پیرامون نهر عشار تشکیل شده است. زمین‌های بصره به جزبخش‌های باتلاقی آن، بسیار حاصلخیز است و در میان نخلستان‌های آن، محصولاتی چون ذرت، برنج و ارزن کشت میشود.

از مؤسسات آموزش عالی شهر می‌توان از دانشگاه بصره نام برد که در ۱۹۶۴م تأسیس شده است.

در بخش قدیم بصره آثاری از سده‌های نخستین اسلامی بر جای مانده است که یکی از کهن‌ترین آنها مسجد جامع بصره است. این مسجد که آغاز بنای آن را ۴۵ق می‌دانند از مشهورترین بناهای کهن اسلامی است. همچنین آرامگاه شماری از رجال مذهبی صدر اسلام و بزرگانی از صحابه و تابعین چون حسن بصری در این شهر واقع شده است. از دیگر آثار تاریخی شهر بصره، مسجد جامع کواز و کتابخانه عباسه است. در این مسجد مقام امام علی (ع) قرار دارد. حضرت پس از پایان جنگ جمل دراین مسجد هم نماز خوانده و هم برای مردم خطبه‌ای ایراد کرده است. [۱۵] امروزه مسجد جامع قدیم بصره، تقریباً از بین رفته و تنها بقایای‌ اندکی از آن، در گوشه شمال غربی مسجد، باقی مانده است. اما در محل شبستان آن که به مقام امام علی (ع) شناخته می‌شود، مسجد بزرگی با معماری به سبک جدید ساخته شده است. مناظره مشهور و تاریخی هشام بن حکم با عمرو بن عبید در باره امامت در این مسجد انجام گرفته است. [۱۶]

گردشکری بصره

تاریخ بصره

بصره در آغاز دوره اسلامی و جنگ‌های فتوح در زمان خلافت عمر بن خطاب بنا شد. برخی موقعیت آن را با وهشتاباذ اردشیر (در منابع عربی:خزیبه) از شهرهای ایران باستان و یا شهر تِرِدُن یا تردم از شهرهای بابل که در برخی منابع عربی به تدمر تصحیف شده است، منطبق دانسته‌اند. گریزدی بصره را همان شهر رام اردشیر دانسته است.

در زمان ساسانیان

منطقه بصره در دوره ساسانی جزو طسوج بهمن اردشیر از استان شاذبهمن به شمار میرفت. در این دوره، شاهان ساسانی برای تقویت مرزهای غربی ایران در برابر تهاجم قبایل عرب، پادگان‌ها و استحکاماتی بنا کرده بودند؛ چنانکه شاپور دوم خندقی حفر کرده بود که به دریا می‌پیوست و در کنار آن دیدبان‌ها و پادگانهایی استوار بنا نهاده بود. احتمالا این همان خندقی است که خسرو انوشیروان آن را بازسازی کرده بود و به گفته ابن رسته از هیت تا کاظمه نزدیک بصره ادامه داشته است. بنابراین چنانکه منابع کهن تأکید دارند، به نظر میرسد بصره قبل از تأسیس، پایگاه یا اردوگاه سربازان ایرانی برای حفاظت از مرزهای ایران بوده است.

تأسیس

تأسیس بصره با حادثه فتح اسلامی ایران پیوندی مستقیم دارد. در ۱۲ق مسلمانان با اجازه و تأیید ابوبکر به قلمرو ایران حمله کردند و به خریبه در نزدیکی اُبُلَّه که پایگاه قدیم ایرانیان بود و بعدها اساس شهر بصره شد، حمله کردند و ایرانیان را از آن نواحی راندند. این نخستین حمله مسلمانان به ناحیه بصره بود.

پس از فتح حیره، عمر بن خطاب در صدد برآمد تا پایگاهی نظامی نزدیک مرزهای ایران در نواحی ابله و ارض الهند بنا کند. بنا بر این به دستور او عتبه بن غزوان خریبه را در ۱۵ کیلومتری اروند رود در محل دهکده کنونی زبیر برای این منظور برگزید و بصره را پایه ریزی کرد.

محل بصره در طول تاریخ به تدریج تغییر کرده است. بصره قدیم دست کم تا اوایل سده ۸ق آباد بوده و از آن پس ویران و خالی از سکنه شده است. برخی از آثار و ویرانه‌های آن در اطراف شهر زبیر در فاصله ۱۴ کیلومتری بصره جدید هنوز پابرجاست.

درباره تاریخ تأسیس بصره میان سال‌های ۱۴-۱۷ق روایت‌های مختلف در دست است. همچنان که درباره واژه یا تسمیه آن نیز منابع کهن اختلاف دارند. برخی بصره را در لغت به معنی زمین سخت یا سنگ سیاه یا سست دانسته‌اند که به سفیدی می‌زند. برخی نیز آن را مأخوذ از فارسی و معرب «بس راه» دانسته‌اند. زیرا از بصره راه‌های متعددی منشعب می‌شده است.

شمار ساکنان بصره در آغاز، اندک و منحصر به جنگجویان بود، اما پس از فتح نواحی مجاور آن از جمله ابله، قبایل مختلف از سراسر عراق و شبه جزیره عربستان بدانجا سرازیر شدند و به تدریج بر وسعت و جمعیت آن افزوده شد. چنانکه در حدود سال ۳۵ق جمعیت آن به ۶۰ هزار و به روایتی در ۵۰ق به ۳۰۰ هزار رسد.

مسجد خطوه امام علی(ع) بصره

حاکمان

  • عتبه بن غزوان: نخستین والی بصره ۶ ماه بر آنجا حکومت کرد.
  • مغیره بن شعبه: از سوی عمر ولایت یافت و دو سال بر این منصب بود. در زمان وی شورشهایی از سوی دهقانان تازه مسلمان ایرانی از جمله دهقانان میسان که از اسلام روی گردانده بودند و قصد حمله به بصره را داشتند، صورت گرفت.
  • ابوموسی اشعری : در ۱۶ یا ۱۷ق والی بصره شد. او مسجد و درالاماره را که از نی بود، با خشت و گل ساخت. در این زمان بصره به صورت پایگاه و مرکز تجمع و ساماندهی سپاهایان درآمده بود و حملات مسلمانان به شهرهای غربی و مرکزی ایران بیشتر از این شهر فرماندهی میشد. از این رو بصره در تصرف نواحی شرق دجله و فرات و شهرهای نهاوند، دشت میشان، ابرقباذ، استخر، فارس، اصفهان، قم، کاشان، خراسان و سیستان نقشی بسیار مؤثر داشت.
  • عثمان بن حنیف: در ۳۶ق با خلافت امام علی، بر ولایت بصره گمارده شد. اما طولی نکشید که بصره به صحنه نخستین جنگ داخلی یعنی جنگ جمل بدل شد و به روایتی در جنگ هزاران تن از اصحاب امام و از اهالی بصره کشته شد.
  • حمران بن ابان:در ۴۱ق به روزگار معاویه، حمران بن ابان بر بصره دست یافت. اما از سپاه بُسر بن ابی اَرطاة شکست خورد.
  • بسر بن ابی ارطاة: معاویه بسر بن ابی ارطاة را با سپاهی روانه بصره کرد. بسر ۶ ماه بر بصره حکومت کرد.
  • عبدالله بن عامر
  • زیاد بن ابیه: در این دوره با گسترش دامنه فتوحات، بسیاری از سپاهیان بصره به همراه خانواده‌های خود به دیگر شهرها مهاجرت کردند و تا حد زیادی از جمعیت بصره کاسته شد. گفته‌اند در آغاز خلافت معاویه، زیاد ۴۰ هزار تن از قبایل مختلف ساکن در بصره را با خانواده هاشان به خراسان کوچاند و اشماری از ازدیان آنجا را نیز روانه مصر کرد. بعدها در زمان عبدالملک نیز شمار زیادی از افراد قبیله عبدقیس از بصره به جزیره کوچیدند. با این حال از روایت بلاذری برمی‌آید که بصره در اوایل سده ۲ق شهری بزرگ بوده است.
  • عبیدالله بن زیاد:در زمان حکومت عبیدالله بن زیاد (۵۸ق) خوارج باز در بصره آشوب به راه‌انداختند. عبدالله هم سیاست پدر را دنبال کرد و هر کس را که بر مذهب خوارج یافت، به قتل رساند و یا زندانی کرد. او ج این شورش‌ها در ۶۱ق بود که عبیدالله بسیاری از خوارج، از جمله ابوبلال مرداس بن ادیه را دستگیر کرد و به قتل رساند.
  • حارث بن عبدالله ازدی:با تسلط عبدالله بن زبیر بر حجاز (۶۴ق) شهرهای عراق از جمله بصره به تصرف وی درآمد و او حارث بن عبدالله را بر بصره گمارد. تا۷۲ق بصره در دست زبیریان بود. در زمان حکومت وی بصره را هرج و مرج فراگرفت و میان قبایل آنجا اختلاف افتاد. در فاصله سال‌های ۳۷-۶۵ قمری یکی از مشکلات حکومت اموی، حضور خوارج در کوفه و بصره بود که گاه و بی‌گاه بر ضد دستگاه خلافت خروج میکردند. در اوایل حکومت زیاد، گروهی از این حوارج در بصره سر به شورش نهادند و دست به قتل عام زدند. اما به دست زیاد بن ابیه سرکوب شدند. وی در آبادانی بصره بسیار کوشید و چند مسجد در آنجا ساخت و نهر ابله و نهر معقل را حفر کرد.

با قیام ابن زبیر، خوارج بصره به سرکردگی نافع بن اَزْرق به او پیوستند و در جنگ با شام، او را یاری کردند. بصریان به سبب اختلافات اصولی با ابن زبیر به زودی او را ترک کردند و به بصره بازگشتند و بسیاری از آنان توسط ابن زیاد دستگیر و زندانی شدند.

پس از مرگ یزید بن معاویه میان قبایل پرنفوذ بصره یعنی ازد، تمیم و ربیعه اختلاف افتاد و با قتل مسعود بن عمرو شهر پرآشوب شد و ابن زیاد ناچار به شام گریخت و بصره به دست یاران نافع افتاد. پس از بیعت مردم با عبدالله بن زبیر، امارت بصره تا ۶۷ق بر عهده حارث بن ابی ربیعه بود و در همین سال مصعب بن زبیر از سوی برادرش عبدالله به امارت بصره گمارده شد.

پانویس

  1. سریح، ص۱۹۷
  2. نک: تاج... ذیل بصر؛ نیز «اسماء...»، ص۶۱۰-۶۱۱
  3. دینوری، ص۱۱۷؛ ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ یاقوت، ج۱، ص ۴۳۱؛ شرقی، ۱۹۹
  4. یاقوت، ج۱، ص ۴۳۰-۴۳۱؛ حسنی، العراق...، ص ۱۷۳؛ قس: یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۳۸ که سُوَید بن قطبه فرمانده عرب را عامل ابوبکر در بصره دانسته است.
  5. یعقوبی، تاریخ، ج۲،ص ۱۴۳؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۰؛ خلیفه، ج۱، ص۱۱۵؛ اصطخری، ص ۸؛ علی، التنظیمات...، ص ۴۵
  6. ابن فقیه، ص ۱۷۳؛ مقدسی، ص ۱۰۶؛ یاقوت، ج۱، ۴۳۰
  7. عزام، ص۱۳۳۰؛ نقشبندی، ص ۲۸۰؛ حسنی، «لواء...»، ص ۲۵۲
  8. ابن سعد، ج۱، ص ۴۳۱،۴۳۲؛ طبری، ج۳، ص ۵۹۱
  9. ابن اثیر، ج۲، ص ۵۲۸
  10. بلاذری،فتوح، ص ۳۵۵؛ ابن فقیه، ص ۱۷۴؛ یاقوت، ج۱، ص۴۳۳
  11. یاقوت، ج۱، ص۴۳۱
  12. علی، التنظیمات، ص ۳۱
  13. زیدان، ص ۵۶۸
  14. درویش، ص۸۷، ۹۲؛ عانی، همانجا
  15. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۲۲۴ به نقل از شرح نهج البلاغه ابن‌میثم بحرانی
  16. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۸، ص ۲۴۸.

منابع

پیوند به بیرون