الحیاة (کتاب)
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا، علی و محمد حکیمی |
تاریخ نگارش | آغاز نگارش در سال ۱۳۵۳ش |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۱۲ |
ترجمه به دیگر زبانها | فارسی |
ترجمه فارسی | |
مترجم | احمد آرام |
الحیاة، کتابی ۱۲ جلدی به زبان عربی، نوشته محمدرضا حکیمی، و دو برادرش علی و محمد حکیمی است. آغاز نگارش این کتاب در سال ۱۳۵۳ش بوده و آخرین جلد آن در سال ۱۳۹۴ش منتشر شده است. هدف نویسندگان، ارائه سیمای اسلام و تشیع، بر محور عدالت اجتماعی و آزادگی فردی بوده و منبع اصلی خود را قرآن و حدیث دانستهاند. احمد آرام شش جلد اول را به فارسی ترجمه کرده است.
نقدها و نظراتی درباره این کتاب منتشر شده است؛ رسول جعفریان، الحیاة را در جهت رهایی از التقاطهای چپ و راست دانسته، ابراهیم فیاض آن را در ادامه نهضت پاکدینی و پالایش دین از اسلام تاریخی قلمداد کرده و سید حسن اسلامی، کتاب را تحت تاثیر پیشفرضهای زمانه، یعنی تفکر چپ در ایران دانسته است.
محتوا
مولفان الحیاة در صفحات نخستین هر جلد آوردهاند که این کتاب دائرة المعارفی اسلامی، علمی، پژوهشی است که روش زندگی فردی و اجتماعی آزاد و پیشرو را ترسیم میکند و انسانهای سراسر جهان را به پیریزی یک نظام مردمی شایسته فرامیخواند.[۱]
بنا به نوشته مولفان، الحیاة سعی در ترسیم سیمای ویژهای از اسلام و تشیع دارد؛ اسلامی که بر محور عدالت در اجتماع و آزادگی فرد میچرخد. در مجلدات نخستین، تلاش شده الگوهای عملی تبیین شود و جلدهای پایانی، بیشتر به دنبال تبیین مبانی نظری است. به گفته نویسندگان، تعالیم اسلام در الحیاة، بر پایه قرآن و حدیث گردآوری و تدوین شده است. به باور مولفان این کتاب، توجه الحیاة به چهار رکن عمدهٔ مذهب، انسان، زمان، و زندگی است و در این کتاب ۱۲ جلدی، از زاویه نگاه قرآن و سنت، به این چهار رکن پرداخته شده است.[۲]
انگیزه تالیف
چنانکه محمد حکیمی گفته است، وی پس از رهایی از زندان در دوره پهلوی ، در سال ۱۳۵۳ش، با سردرگمی و یأس از فضای سیاسی، نامهای به برادرش محمدرضا حکیمی نوشته و از او پرسیده که «چه باید کرد؟»، محمدرضا حکیمی هم در پاسخ، از قصد خود برای تالیف کتابی خبر داده است که پس از آن با همکاری سه برادر و با مطالعه و جستجو در بِحار الاَنوار آغاز شد و کتابهای کافی، وسائل الشیعه، وافی، تُحَف العُقول و مستدرک هم مورد مطالعه قرار گرفت. به گفته محمد حکیمی، از ابتدا هم پیشبینی نویسندگان این بوده که کتاب موردنظرشان مجلدات فراوانی خواهد داشت. از سال ۱۳۵۳ش تا ۱۳۶۵ش، شش جلد از این مجموعه آماده و منتشر شد. تالیف کتابها تا جلد ششم به صورت گروهی انجام شد، اما از جلد ششم به بعد، بیشترِ کارها فردی انجام شده است.[۳]
به گفته محمد حکیمی، از نویسندگان کتاب الحیاة، هدف از تالیف کتاب، پاسخ دادن به دردهای بشر از نگاه اسلام بوده است؛ به ویژه در مسائلی مانند فقر، مالکیت، بیکاری و کارگری. او در همین زمینه از آشنایی نویسندگان با جوابهای مکاتب فکری و اندیشمندان مختلف مانند مارکس هم سخن گفته است.[۴] به باور او، این کتاب، جهتگیری مکتبی قوی و مطابق با نیازهای انسان معاصر دارد. وی میگوید که راه نجات بشریت، همان راه الحیاة است که راه اسلام است. و باز محمد حکیمی گفته است که ایدئولوژیهایی که در فرهنگ دهه ۱۳۵۰ش مورد توجه و مطالعه نسل جوان بوده، اصالت را به عمل میداده، نه شناخت و باور. بر همین اساس محمد حکیمی در پاورقی یکی از بحثهای کتاب، اشارهای به برخی مسائل شناخت از دیدگاه مکاتب معاصر میکند، اما محمدرضا حکیمی بیان این موارد را غیرلازم میداند و تنها به ذکر اینکه «به نوشتههای غربی نیازی نداریم.» به گفته محمد حکیمی، الحیاة عرضه عقلانی دین است و در آن از پارهای موارد و مسائل دینی که با تعقل مادی فهمیده نمیشود، صحبتی نشده و سخنی به میان نیامده است؛ به طوری که اگر اسم قرآن و پیامبر و ائمه را از آن برداریم، همه اندیشمندان جامعه، محتوای آن را میپذیرند.[۵]
نویسندگان
کتاب الحیاة را سه برادر یعنی محمدرضا، علی و محمد حکیمی گردآوردی و تالیف کردهاند، اما بیشتر به نام محمدرضا حکیمی شناخته میشود. وی از اندیشمندان مکتب تفکیک شناخته میشود. محمد و علی حکیمی نیز سوابق تحصیلات حوزوی و مطالعات اسلامی دارند.
کتاب انقلابی
محمدرضا حکیمی الحیاة را یک کتاب انقلابی معرفی میکند. از نظر او انقلاب تغییر احوال ملت است، نه تغییر اشخاص دولت. یعنی هر گاه احوال ملت از ظلم به عدل، از بیکرامتی به کرامت و از اختناق به آزادی تغییر یابد، انقلاب پدید آمده است. اسلام از نظر وی دینی انقلابی است و قرآن انقلابیترین کتاب موجود در دست بشر و ملاک پدید آمدن یک انقلاب راستین انسانی است. هر جا حقوق انسانها، عدالت و آزادی متزلزل شود، انسانهای آزاده و توده مظلوم مردم به حرکت درمیآید، ایثار میکند و حتی شهید میدهد تا بنیاد ظلم و بیحرمتی را واژگون کند.[۶]
از نظر حکیمی، الحیاة به عنوان کتابی انقلابی و انقلابگرا، دعوت به اجرای عدالت تا حد «منهای فقر» میکند و با توجه به احادیث معتبری که فقر را زاییده تکاثر متکاثران و غنای وافر توانگران دانسته، روشن میشود که احادیث اسلام در مسائل فردسازی و جامعهپردازی، وحدت نظر دارند و به این آثار باید به چشم علمی نگریست، نه فقط قدسی.[۷] با همین نگاه محمدرضا حکیمی در تابستان ۱۳۸۱ش نامهای ۱۸ صفحهای به فیدل کاسترو رهبر وقت کوبا نوشت و چنانکه خود گفته، «با یک انقلابی درد دل کرد».[۸]
ساختار
این کتاب در ۱۲ جلد و ۴۰ باب تنظیم شده است. هر باب نیز چند فصل است.
- جلد اول از چهار باب تشکیل شده است: شناخت و اصالت آن؛ عقیده و ایمان؛ عمل؛ و امتیازهای جهانبینی الهی.[۹]
- جلد دوم شامل باب پنجم تا باب دهم است: اصول کلی رسالت انبیا؛ قرآن؛ رهبران راستین و برخی از ویژگیهای ایشان؛ عالمان؛ ولایت و حکومت(فلسفه سیاسی)؛ حاکم اسلامی، تکالیف و مسئولیتهای او.
- جلد سوم تا ششم: به گفته محمدرضا حکیمی، این چهار جلد را باید در یک مجلد در نظر گرفت؛ چرا که موضوع آن بررسی آیین اقتصادی اسلام است. حکیمی در گزارشی که از این چهار جلد ارائه کرده، عدالت اقتصادی را لازمه ساختن جامعه اسلامی دانسته است. این چهار جلد در دو باب و ۱۰۰ فصل ارائه شده است.[۱۰]
- جلد هفتم: جایگاه و ارزش انسان، محور این جلد است که در باب سیزدهم ارائه شده است.
- جلد هشتم: باب چهارده تا هفده در این جلد است و تعهدباوری و مسئولیتشناسی، احساس و عاطفه، ضوابط در روابط خانوادگی، و همچنین ضوابط در روابط اجتماعی را شامل میشود.
- جلد نهم: باب هجدهم تا بیست و چهارم در این جلد است و در آن حدود ۱۰۰ ویژگی حکومت صالح و اسلامی به استناد قرآن و حدیث آورده شده که در ۱۰ فصل تدوین گشته است.
- جلد دهم: این جلد، چهار بابِ بیست و پنجم تا بیست و هشتم را شامل میشود. زندگی و دوستی (دوست و دوستیابی)، دو اصل بنیادین در اصلاح اجتماعی (امر به معروف و نهی از منکر)، انگارههای کلی تربیت، و تربیت فرزندان مباحث این جلد است.
- جلد یازدهم: عبادت و آثار تربیتی آن، دعا و تربیت، آثار پیروی از معصوم(ع)، تربیت و بهداشت و اخلاق.
- جلد دوازدهم: این جلد از باب ۳۴ تا باب چهل را شامل میشود. اخلاق و اصول کلی، سلوک شرعی و روشهای آن، بنیادی بودن احکام اسلامی، و ارتباط انداموار احکام سلامی، از موضوعات ارائه شده در این جلد است.
نخستین مطلب کتاب در فصل اول با عنوان اهمیت شناخت آیات ۱ تا ۶ سوره علق است اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿١﴾بخوان به نام پروردگارت كه آفريد. خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾انسان را از عَلَق آفريد
اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿٣﴾بخوان، و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿٤﴾همان كس كه به وسيله قلم آموخت.
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿٥﴾ آنچه را كه انسان نمىدانست [بتدريج به او] آموخت. [۱۱]نخستین روایت در این فصل از پیامبر(ص) است که در حالی وارد مسجد شد که در آن دو مجلس برقرار بود: در یک مجلس درس و معارف دینی تعلیم میشد، و مجلس دیگر به دعا خواندن و از خدا مسئلت کردن میگذشت. حضرت فرمود: هر دو مجلس فرجامی نیک دارند؛ در یکی خدا را می خوانند، و در دیگری میآموزند و مطالب را به نادانان یاد میدهند. این مجلس (آموزشگران و دین آموزان) برترند؛ من برای تعلیم فرستاده شدهام. سپس در کنار آنان نشست. [۱۲][یادداشت ۱]آخرین باب الحیاة باب چهلم است که هدفش تبیین ارتباط انداموار احکام اسلامی است و منظور ارتباط به هم پیوسته احکام اسلامی و آموزههای قرآنی و حدیثی به مانند حلقه های به هم پیوسته زنجیری است که یک حقیقت را تبیین می کنند. بر این اساس هرگونه جداسازی و پذیرش برخی از آموزهها و رها کردن برخی دیگر و هر گونه تحریف معنوی و وارونه تفسیر و تبیین کردن و یا تأویل و توجیه و تطبیقهای نادرست و...موجب تحریف اصل دین و وارونه ساختن حقایقش میگردد. این باب دارای ۱۵ فصل است وفصل پانزدهم دارای ۷ روایت است که آخرین روایتش که آخرین روایت کتاب است از امام باقر(ع) است که به سعدالخیر فرمود: هر امتی که کتاب خدا رابه یک سو نهادند، خداوند دانش کتاب را از آنان گرفت و از جمله کنار نهادن کاب خدا این بود که حروف و کلمات را ادا می کردند ولی مرزها و معانی آن را وارونه تفسیر می کردند... [۱۳]
روش
بر اساس آنچه در مقدمه ترجمه فارسی آمده است، مولفان ملتزم به چند اصل بودهاند:
- در آغاز فصلها و عناوین مسائل، در بیشتر موارد به آیات قرآن کریم استناد شده است.
- انطباق مضمونی احادیث با آیات: سعی میشود روایات با مضامین آیات قرآن تطبیق داده شوند.
- تعاضد مضمونی احادیث: الف: انطباق مضامین دیگر احادیث با احادیث نبوی، که بر این اساس، احادیث ائمه (ع) مفسر و توضیحدهنده احادیث پیامبر است. ب: تعاضد مضمونی احادیث امامان، که نشاندهنده هماهنگی استوار و حرکتی همگون است و بر این اساس، هر یک مضمون دیگری را تأیید میکند.
- ذکر مآخذ: علاوه بر آدرس آیات قرآن کریم، مأخذ هر حدیث نیز به همراه آن نام برده شده است.
انتخاب زبان
محمد حکیمی در توضیح انگیزه مولفان از انتخاب زبان عربی برای کتاب الحیاة، عربی بودن کتاب را موجب رفع حساسیت حکومت پهلوی دانسته و گفته با این کار، کتاب راحتتر چاپ میشده است. بعد از چاپ شش جلد به زبان عربی، آن مجلدات را احمد آرام به فارسی ترجمه میکند.[۱۴]
نقدها
درباره کتاب الحیاة، نقدها و نظرات مختلفی منتشر شده است؛ رسول جعفریان، الحیاة را در راستای نظامسازی برای تحقق جامعه اسلامی دانسته و آن را در جهت رهایی از التقاطهای چپ و راست برشمرده، ابراهیم فیاض، این کتاب را ادامه نهضت پاکدینی در ایران و پالایش دین از اسلام تاریخی معرفی کرده، و سید حسن اسلامی، الحیاة را زیر سلطه تفکر چپ دانسته است. برخی از نقدها و نظرات درباره الحیاة عبارتند از:
- رسول جعفریان در تحلیل ریشههای فکری کتاب الحیاة معتقد است با ورود غرب به مناطق اسلامی نظام کهن سیاسی مسلمانی، یعنی خلافت زیر سوال رفت. برخی از مسلمانان معتقد بودند که اگر خلافت اسلامی درست شود، یعنی شریعت اجرا شود، همه چیز حل خواهد شد و ما میتوانیم عظمت دیرین اسلام را برگردانیم و حداقل قدرت رقابت با غرب پیدا کنیم. بر این اساس برخی از اخوانیها طرح حکومت اسلامی داشتند، به خصوص مودودی که اندیشههایش روی سید قطب اثر گذاشت. البته همه اخوانیها این طور فکر نمیکردند و برخی به دمکراسی غربی باور داشتند. آثار اخوانیها در میان ایرانیها تاثیرگذار بود. در این میان دو گرایش پیدا شد؛ برخی دنبال ولایت فقه بودند و سعی میکردند نفس شریعت را درست تبیین کنند و نتیجه بگیرند که اگر شریعت درست بدون تحریف تبیین شود، دنیای اسلام اصلاح میشود، برخی دنبال ولایت فقیه بودند و معتقد بودند بدون وجود فقیه امکان تحقق حکومت اسلامی نیست. در آموزههای شیعی، مورد دوم زمینه بیشتری داشت. از نظر جعفریان کاری که محمدرضا حکیمی در الحیاة کرد، یکی از همان طرحهایی بود که برای ارائه یک متن جامع و کامل برای فراهم کردن یک بینش درست اسلامی و فقهی مطرح شد و به دنبال آن بود که با آن متن، به ایدهآل مورد انتظار در تحقق جامعه اسلامی برسد. از نظر او، ویژگی کار حکیمی آن است که برای رهایی از التقاطهای چپ و راست، تلاش میکرد این نظامسازی را بر اساس معارف اهل بیت، یعنی همین روایات ارائه دهد.[۱۵]
- ابراهیم فیاض، الحیاة و اندیشه حکیمی را در ادامه نهضت پاکدینی در ایران میداند که به دنبال پالایش دین از اسلام تاریخی است. از نظر وی حکیمی و الحیاة، پدیدهای زماندار است که زمان آن به پایان رسیده و در گوشهای افتاده و هیچ مسالهای برنینگیخته است. از نظر فیاض، نگرشهای حکیمی در این کتاب، با دیدگاه حقیقتمحوری تنظیم شده و هیچ توجهی به واقعیات ندارد و تنها حرکتی دوری ایجاد میکند که نهایتا به رکود ساختار و معرفت میانجامد.[۱۶]
- سید حسن اسلامی، الحیاة را نمونه عالی حضور پیشفرضهای زمانه و سلطه تفکر چپ در ایران میداند. وی با ذکر مثالی دیدگاه خود را بیان میکند: «شما داستان حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل را در قرآن بخوانید. خلاصهاش این است که فرعون این قوم را به بردگی کشاند و خداوند موسی را فرستاد تا این قوم را برهاند و از مصر خارج کند. اما هنگامی که به کتاب الحیاة مراجعه میکنیم، سخن از انقلاب موسی بر ضد طاغوتهای اقتصادی و سیاسی است. گویی موسی میخواسته فرعون را ساقط کند و حکومتی دینی برقرار کند.»[۱۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ آرام، ترجمه فارسی الحیات، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱.
- ↑ محمدیزاد، مجله مهرنامه، شماره ۴۶، اسفند ۱۳۹۴ش.
- ↑ حکیمی، مجله فرهنگ امروز، ۱۳۹۴ش، شماره ۱۰.
- ↑ حکیمی، مجله فرهنگ امروز، ۱۳۹۴ش، شماره ۱۰.
- ↑ حکیمی، مجله فرهنگ امروز، ۱۳۹۴ش، شماره ۱۰.
- ↑ حکیمی، مجله فرهنگ امروز، ۱۳۹۴ش، شماره ۱۰.
- ↑ حکیمی، محمدرضا، آفاق الحیات، مجله فرهنگ امروز، ش ۱۰، اسفند ۱۳۹۴.
- ↑ نامه حکیمی به فیدل کاسترو، سایت رهیافته.
- ↑ حکیمی، محمدرضا و دیگران، آرام، ترجمه فارسی الحیات، ۱۳۸۰ش، ج۱.
- ↑ حکیمی، الحیات، ۱۳۸۳ش، ص۳۸و ۳۹.
- ↑ الحیاة، حکیمی(محمدرضا، محمد، علی)،۱۴۱۳ق، ج۱، ۳۵.
- ↑ الحیاة، حکیمی(محمدرضا، محمد، علی)،۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶-۳۷.
- ↑ حکیمی، الحیاة، ۱۴۰۰ش، ج۱۲، ص۸۶۶.
- ↑ حکیمی، مجله فرهنگ امروز، ۱۳۹۴ش، شماره ۱۰.
- ↑ جعفریان، الحیاة؛ حکیمی، مجله مهرنامه، شماره ۴۶.
- ↑ فیاض، مجله مهرنامه، ۱۳۹۴ش، شماره ۴۶ .
- ↑ اسلامی، مهرنامه، شماره۴۶، اسفند ۱۳۹۴ش.
یادداشت
- ↑ وَ خَرَجَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا فِي اَلْمَسْجِدِ مَجْلِسَانِ مَجْلِسٌ يَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ يَدْعُونَ اَللهَ تَعَالَى وَ يَسْأَلُونَهُ فَقَالَ كِلاَ اَلْمَجْلِسَيْنِ إِلَى خَيْرٍ أَمَّا هَؤُلاَءِ فَيَدْعُونَ اَللهَ وَ أَمَّا هَؤُلاَءِ فَيَتَعَلَّمُونَ وَ يُفَقِّهُونَ اَلْجَاهِلَ هَؤُلاَءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِيمِ أُرْسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُمْ .
منابع
- آرام، احمد، الحیاه، ترجمه احمد آرام، ج اول، چاپخانه دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
- اسلامی، سید حسن، الحیاة نمونه عالی سلطه تفکر چپ در ایران است، مهرنامه، شماره ۴۶، اسفند ۱۳۹۴ش.
- جعفریان، رسول، الحیاة حکیمی، محصول نگرانیهای دهه چهل و پنجاه، مجله مهرنامه، شماره ۴۶.
- حکیمی، محمدرضا، آفاق الحیات، مجله فرهنگ امروز، شماره ۱۰، اسفند ۱۳۹۴ش.
- حکیمی، محمدرضا، گزارش(درباره جلد سوم تا ششم)، دلیل ما، ۱۳۸۳ش.
- روند نگارش الحیاة در گفتگو با محمد حکیمی، مجله فرهنگ امروز، شماره ۱۰، اسفند ۱۳۹۴ش.
- فیاض، ابراهیم، تفکر حکیمی ضد روش و ضد واقعیت است، مجله مهرنامه، شماره ۴۶، ۱۳۹۴ش.
- محمدیزاد، امین، کتابخانه حکیم تفکیک، کتاب شناسی علامه محمدرضا حکیمی، مهرنامه، شماره ۴۶، اسفند ۱۳۹۴ش.
- نامه محمدرضا حکیمی به فیدل کاسترو، سایت رهیافته، تاریخ بازدید: ۷ آذر ۱۳۹۵ش.