تحریفناپذیری قرآن
تحریفناپذیری قرآن از باورهای عموم مسلمانان و فِرَق اسلامی است که بر اساس آن، قرآن موجود نزد مسلمانان، همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) وحی شده و تحریف نشده است.
همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که بر قرآن موجود نزد مسلمانان چیزی افزوده نشده است؛ ولی درباره نقصان آن اختلاف نظر وجود دارد. عده اندکی از عالمان مسلمان بر این نظرند که در قرآن نقصان راه یافته است. مدرک آنان دستهای از روایات است که در برخی منابع روایی اهل سنت و شیعه وارد شده است. همین امر سبب شده است که برخی وهابیون، قول به تحریف قرآن را به همه شیعیان نسبت دهند.
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که هیچگونه تحریفی از جهت زیادت و کاستی در قرآن راه نیافته و قرآن موجود نزد مسلمانان همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. آنان برای اثبات عدم تحریف قرآن به زیادت و کاستی، به آیه حفظ، حدیث ثقلین و برخی دیگر از روایات نقلشده از امامان معصوم(ع) و دلیل عقلی استناد کردهاند. عالمان شیعه همچنین روایات دلالتکننده بر نقصان که در برخی منابع اهل سنت و شیعه نقل شده را از جهت سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار داده و بر این نظرند که با استناد به این روایات نمیتوان وقوع نقصان در قرآن را اثبات نمود.
آثار فراوانی در ردّ قول به تحریف قرآن از سوی مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه تألیف شده است که برخی از آنها عبارتند از: برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن تألیف میرزا مهدی بروجردی و صیانة القرآن من التحریف، نوشته محمدهادی معرفت.
معنای تحریف و اقسام آن
تحریف بهمعنای کژ کردن و تبدیل و تغییر دادن کلام از وضع و حالت اصلی آن است[۱] و برای آن اقسامی ذکر کردهاند[۲] که به شرح زیر است:
تحریف معنوی
منظور از تحریف معنوی یا محتوایی این است که تحریفکننده، معنای کلام را به سویی که مطلوب خود اوست متمایل کرده و از معنایی که صاحب گفتار دنبال کرده، منحرف سازد.[۳] به بیان دیگر، تفسیر و تأویل کلام به غیر از معنایی است که کلام در آن ظهور دارد.[۴] بهگفته سید ابوالقاسم خویی در کتاب البیان فی تفسیر القرآن، بین مسلمانان اختلافی نیست که این نوع تحریف واقع شده و برخی مکاتب فاسد، آیات قرآن را مطابق آراء و دیدگاه خود به تأویل برده و معنای آن را تغییر دادهاند.[۵] در زبان شریعت از این نوع تحریف با عنوان تفسیر به رأی یاد شده و از آن نهی شده است.[۶]
تحریف لفظی
تغییر در الفاظ کلام است که اقسامی دارد و مهمترین اقسام آن عبارتند از:[۷]
- تحریف به زیادت: این نوع تحریف در رابطه با کلام قرآن، بدین معنا است که بخشی از قرآنی که اکنون در دست مسلمانان موجود است، همان قرآن نازلشده بر پیامبر(ص) نیست.[۸] این قسم تحریف، به ضرورت دین و اجماع و اتفاق همه مسلمانان، در قرآن واقع نشده است.[۹]
- تحریف به نقصان و کاستی: بدین معنا است که قرآن موجود نزد مسلمانان، مشتمل بر همه آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده، نیست.[۱۰] بهگفته سید ابوالقاسم خویی، وقوع این نوع تحریف در قرآن، مورد اختلاف عالمان مسلمان است؛ بهطوری که بیشتر عالمان مسلمان معتقدند این نوع تحریف نیز در قرآن واقع نشده؛ اما عده اندکی بر این باورند که واقع شده است.[۱۱]
سایر معانی تحریف
عدم ترتیب جایگاه سورهها براساس ترتیب نزول آنها (تحریف موضعی)، تبدیل کلمهای به کلمه مترادف آن (تحریف تبدیل کلمه) و قرائت کلمات قرآن برخلاف قرائتهای متداول (تحریف در قرائت) را از دیگر اقسام مختلف تحریف بر شمردهاند[۱۲] که بنا به نظر برخی قرآنپژوهان، هیچیک در قرآن واقع نشدهاند.[۱۳]
نسبت دادن عقیده تحریف به شیعه
طبرسی در مجمع البیان گفته است برخی شیعیان و جمعی از حشویه (فرقهای از اهل سنت که ظواهر روایات را ملاک قرار میدهند)، روایاتی ذکر کردهاند که براساس آنها، نقصان در قرآن راه یافته است.[۱۴] قائلان به تحریف و نقصان در آیات قرآن، به روایاتی استناد کردهاند که در منابع حدیثی شیعه[۱۵] و اهل سنت[۱۶] نقل شدهاند.[۱۷] گفته میشود عده اندکی از اخباریان شیعه[۱۸] با تکیه به همین روایات قائل شدهاند که در قرآن نقصان راه یافته و قرآن موجود نزد مسلمانان، همه آن چیزی نیست که بر پیامبر(ص) نازل شده است.[۱۹] همین امر سبب شده است تا برخی وهابیون، باور به عقیده تحریف را به همه شیعه نسبت دهند.[۲۰]
این اتهامات بهویژه پس از انتشار کتاب فصل الخطاب تألیف میرزا حسین نوری در سال ۱۲۹۲ق، بیشتر شد[۲۱] و تا امروز (قرن پانزدهم هجری) نیز از منابعی به شمار میرود که با استناد به آن، به شیعه نسبت تحریف میدهند.[۲۲] برای نمونه احسان الهی ظهیر، نویسنده وهابی اهل پاکستان، در کتابش با عنوان «الشیعه و القرآن» پس از اشاره به کتاب فصل الخطاب، دیدگاه تحریف، حتی تحریف به زیادت را به همه عالمان شیعه نسبت داده و گفته است میرزا حسین نوری در باور به تحریف قرآن تنها نیست و او پرده از عقیدهای که سایر عالمان شیعه بدان باور داشته و از روی تقیه پنهان میکردهاند، برداشته است.[۲۳]
این در حالی است که این کتاب از همان ابتدای تألیف، مورد مخالفت عالمان شیعه قرار گرفت؛[۲۴] بهطوری که گفته میشود محمدحسین کاشفالغطاء که معاصر نویسنده کتاب بود، پس از مطالعه کتاب، به حرمت چاپ آن فتوا صادر کرد[۲۵] و آثار زیادی چه بهطور مستقل[۲۶] و چه در ضمن مباحث و آثار مربوط به تفسیر قرآن[۲۷] از سوی فقیهان، مفسران و قرآنپژوهان شیعه، در ردّ این کتاب نگاشته شد.
دیدگاه عالمان شیعه
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که تحریف به نقصان و کاستی در قرآن واقع نشده است و قرآنی که بین مسلمانان رایج است، همان قرآنی است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.[۲۸] شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات گفته است اعتقاد شیعه بر این است که قرآن نازلشده بر پیامبر(ص) همان قرآن موجود در دست مردم است و بیش از آن نیست و کسانی که به شیعه نسبت میدهند که قرآن نازلشده بیش از قرآن موجود است، دروغ میگویند.[۲۹]
شیخ طوسی در مقدمه تفسیر التبیان گفته است از مذهب صحیح امامیه بهدست میآید که نقصان در قرآن راه نیافته است و روایاتی که از شیعه و اهل سنت در نقصان قرآن نقل شده، اخبار واحدیاند که علمآور نیستند و بهتر است از آنها اعراض شود.[۳۰]
محمدجواد بلاغی نیز در کتاب آلاء الرحمن از محقق کرکی چنین نقل کرده است: روایاتی که قائلان به نقصان قرآن به آنها استناد کردهاند، از آنجا که مخالف دلایل قرآنی، سنت متواتر و اجماع هستند، اگر امکان تأویل آنها وجود نداشته باشد، باید کنار گذاشته شوند.[۳۱]
کاشف الغطاء از دیگر عالمان و فقیهان شیعه است که با ردّ تحریف به نقصان از قرآن گفته است صریح قرآن و اجماع علمای هر عصری بر این امر گواهی میدهد که در قرآن نقصان راه نیافته و اعتباری به مخالفت افراد اندکی نیست و روایاتی که در این مورد وارد شده، بدیهی بودن مسئله، یعنی عدم تحریف به زیادت و کاستی قرآن، عمل به ظاهرشان را رد میکند.[۳۲]
بهگفته میرزا مهدی بروجردی، فقیه شیعه و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری یزدی، در کتاب برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن بیشتر روایات تحریف قرآن از کتاب احمد بن محمد سیاری نقل شده است؛ بهطوری که ۱۸۸ روایت از روایاتی که در کتاب فصل الخطاب آمده از وی بوده است.[۳۳] ابوالقاسم خویی گفته است علمای علم رجال، سیاری را کذّاب معرفی کرده و بر فساد عقیدهاش اتفاق نظر دارند.[۳۴] در مقالهای با عنوان «غالیان و اندیشه تحریف قرآن» نیز چنین ادعا شده است که از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دو سوم) آنها از طریق غالیان نقل شده است.[۳۵]
سید کمال حیدری در کتابی با عنوان «قرآن و مصونیت از تحریف»، ۳۲ تن از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان مشهور شیعه را نام میبرد که هرگونه تحریف قرآن به زیادت و کاستی از قرآن را ردّ کردهاند.[۳۶]
دلایل تحریفناپذیری قرآن
قائلان به عدم تحریف قرآن به زیادت و کاستی به ادله زیر استناد کردهاند:
آیه ذکر
بنا به نظر مفسران، کلمه «ذکر» در آیه نَحنُ نَزَّلنا الذِّکْرَ و اِنّا لَهُ لَحافِظونَ به معنای قرآن است که خداوند آن را بر پیامبر(ص) نازل کرده و خودش عهدهدار حفظ آن از تحریف به زیادت و کاستی است.[۳۷]
روایات
در برخی روایات به عدم تحریف قرآن تصریح شده است.[۳۸] حدیث ثقلین از دیگر روایاتی است که برای اثبات تحریفناپذیری قرآن به آن استناد کردهاند.[۳۹] برپایه این حدیث که از پیامبر(ص) نقل شده است،[۴۰] امکان تمسک به قرآن در هر عصری وجود دارد؛ در حالی که اعتقاد به تحریف قرآن، مستلزم امکان نداشتن تمسک به آن است و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که پیامبر به تمسک به آن امر کرده باشد.[۴۱] همچنین در برخی روایات، یکی از راههای تشخیص روایات معتبر از روایات نامعتبر، عرضه کردن آنان بر قرآن است [۴۲] و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که به عرضه روایات بر آن دستور داده شود.[۴۳]
بهگفته شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات، روایاتی که از امامان معصوم(ع) درباره فضیلت سورهها، ثواب قرائت قرآن و ثواب قرائت هر سوره از آن[۴۴] و همچنین روایات مربوط به ثواب ختم قرآن،[۴۵] همه بر عدم تحریف قرآن دلالت میکنند.[۴۶]
دلیل عقلی
بهگفته میرزا مهدی بروجردی، پیامبر(ص) پس از بعثت سه ادعا مطرح نمود: ۱-آنکه او برای همه طوایف بشر مبعوث شده است؛ ۲-همه شریعتهای سابق منسوخ شده و باید به شریعت وی عمل شود؛ ۳-این که سِمتِ خاتمیت دارد و پس از وی فرستاده و پیامبری نخواهد آمد.[۴۷] با توجه به این مقدمات، عقل حکم میکند قرآن که خداوند بر آخرین فرستادهاش برای هدایت بشر تا قیامت نازل کرده است باید از هرگونه تحریف به زیادت و کاستی پیراسته باشد.[۴۸]
برخی نیز با تمسک به قاعده لطف چنین استدلال کردهاند که فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابهای آسمانی از سوی خداوند برای سعادت دنیوی و اخروی بشر، لطف محسوب میشود و کتاب قرآن که آخرین کتاب نازلشده برای هدایت بشر است، بهمقتضای قاعده لطف باید از هرگونه زیادی و نقصان به دور باشد و اگر زیادت و کاستی در آن واقع شود، مخالف مقتضای لطف است.[۴۹]
موضع اهلبیت(ع) در قبال قرآن موجود نزد مسلمانان
اهلبیت(ع) برای حفظ و حمایت از قرآن موجود در دست مسلمانان و سنت پیامبر(ص) همه همت خود را مبذول داشتند.[۵۰] آنها در برابر جریانهای انحرافی مختلف که برای تأیید اهداف خود، از قرآن سوء استفاده میکردند، ایستادگی نمودند.[۵۱] برخی از این موارد عبارت بودند از: مبارزه با بهکارگیری نصوص قرآنی برای اغراض سیاسی، مبارزه با سوء استفاده از نصوص قرآنی برای تأیید فرقهها و گرایشهای مذهبی و کلامی، مبارزه با جمود در تعامل با نصوص قرآنی مانند عقیده به تجسیم، تشبیه و عقیده به رؤیت خداوند در قیامت، مبارزه با تأویلات باطنی فاسد و تفسیر به رأی آیات قرآن.[۵۲]
پیراستگی شیعه از قول به تحریف از نگاه عالمان اهل سنت
برخی عالمان اهل سنت به پیراستگی شیعه از قول به تحریف قرآن تصریح کردهاند.[۵۳] برای نمونه ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین، قول به نقصان قرآن را تنها به فرقهای از شیعه نسبت داده و گفته است برخی دیگر از شیعه که به امامت معتقدند (امامیه) بر این نظرند که در قرآن نه زیادت راه یافته است و نه نقصان.[۵۴]
رحمتالله دهلوی (درگذشت: ۱۳۰۸ق)، عالم اهل سنت و اهل هندوستان، در کتاب «اظهار الحق» گفته است: قرآن نزد بیشتر علمای شیعه امامیه از هرگونه تغییر و تبدل محفوظ مانده و تنها عده اندکی سخن از کاستی به میان آوردهاند که نظرشان نزد آنان مردود است.[۵۵]
محمد عبدالله دَراز (درگذشت: ۱۳۳۷ش)، عالم و مفسر مصری، در کتابش با عنوان «مدخل الی القرآن الکریم» با ذکر دیدگاه شیخ صدوق در عدم تحریف قرآن، اظهار کرده است: امامیه بر این باورند که در قرآن موجود نزد مسلمانان هیچ تحریفی از جهت زیادت و کاستی واقع نشده است.[۵۶] محمد محمد المدنی، عالم مصری و از اساتید دانشگاه الازهر، در ضمن مقالهای که در مجله «رسالة الاسلام» چاپ شده، اظهار داشته است: از محققان شیعه امامیه و اهل سنت، کسی به تحریف قرآن معتقد نیست.[۵۷]
کتابشناسی
«کتابشناسی عدم تحریف قرآن»، عنوان کتابی در ۲۷۵ صفحه و مشتمل بر بیش از ۵۰۰ عنوان اثر، پیرامون موضوع عدم تحریف قرآن است که توسط کاظم استادی تنظیم شده و در سال ۱۳۹۲ش، از سوی سازمان حج و زیارت انتشار یافته است.[۵۸] برخی از مهمترین آثاری که از سوی عالمان شیعه در موضوع تحریفناپذیری قرآن نگاشته شده به شرح زیر است:
- کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب: نوشته شیخ محمود تهرانی. گفته میشود اولین اثری است که پس از انتشار فصل الخطاب و در ردّ آن نوشته شد.[۵۹] آقابزرگ تهرانی گفته است وقتی مؤلف کتاب فصل الخطاب (میرزا حسین نوری) این اثر را مطالعه کرد، رسالهای به فارسی در ردّ آن نوشت و سفارش کرد که با کتاب فصل الخطاب چاپ شود.[۶۰] او در این رساله گفته است منظورش از تحریف این نیست که به قرآن موجود نزد مسلمانان که در زمان عثمان گردآوری شده، چیزی اضافه یا کم شده است؛ بلکه منظور این است که قسمتی از وحی الهی که بر پیامبر(ص) نازل شده، ساقط گشته و در قرآن موجود، ثبت نشده است.[۶۱]
- برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن: تألیف میرزا مهدی بروجردی. نویسنده در این کتاب دلایلی بر ردّ تحریف قرآن ارائه کرده است.[۶۲] او همچنین روایاتی که در کتاب فصل الخطاب برای اثبات نقصان قرآن به آن استناد شده را از لحاظ سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار داده است.[۶۳] نویسنده دیدگاه بیش از ۴۰ نفر از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه در ردّ تحریف قرآن به زیادت و کاستی را در این کتاب بیان کرده است.[۶۴]
- صیانة القرآن من التحریف: تألیف محمدهادی معرفت. این کتاب مشتمل بر هشت فصل و دربردارنده این مباحث است: تعریف لغوی و اصطلاحی «تحریف»، دلایل عدم تحریف قرآن، دیدگاه برخی عالمان شیعه در موافقت با عدم تحریف قرآن، گواهی برخی صاحبنظران اهل سنت به پیراستگی شیعه از قول به تحریف قرآن، تحریف در کتب عهدین، تحریف نزد فرقه حشویه، تحریف نزد اخباریان و نقد و بررسی دیدگاه صاحب فصل الخطاب.[۶۵] این کتاب توسط علی نصیری گیلانی به فارسی ترجمه شد و از سوی انتشارات سمتْ در تاریخ ۱۳۷۹ش، با عنوان «تحریف ناپذیری قرآن» چاپ گردید.[۶۶]
جستارهای وابسته
تصاویر
-
مصحف شریف به خط عبدالله بن عاشور الرنانی کتابت در سال ۱۲۲۱ قمری
-
این نسخه از قرآن در ۲۵ جمادیالاول ۱۲۱۸ق به خط نسخ محسن بن میرمحمدتقی بن حسین شیرازی کتابت شده است.
-
قرآن خطی به خط نستعلیق مشکول اثر علی بن سلطان محمّد هروی قاری که در ۱۵ شعبان سال ۹۹۵ق انجام یافتهاست.
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «تحریف».
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷-۲۰۰؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۹-۲۳.
- ↑ نصیری، «مقدمه»، بر تحریف ناپذیری قرآن، تألیف محمدهادی معرفت، ص۴.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۱۱۴.
- ↑ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۰۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰.
- ↑ رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۵، ص۱۱۴.
- ↑ خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.
- ↑ خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.
- ↑ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.
- ↑ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰-۲۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۳۷۶ق، ج۱، ص۲۵۶-۲۶۰؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۲۱۶-۲۱۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۱۸۶؛ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۳۱۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۷ و ج۲، ص۶۳۳-۶۳۴؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۱۳۳-۱۳۴ و ۳۰۵ و ۵۰۱؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، دار احیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۶۲۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ۵۵۹-۵۶۰.
- ↑ حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۵۶.
- ↑ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۶.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به «عقیدة الشیعة الإمامیة فی القرآن الكریم»، سایت مشروع الحصن.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ۱۰۲؛ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴ و ۲۳۴.
- ↑ ظهیر، الشیعه و القرآن، ادارة ترجمان السنة، ص۱۱۱.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.
- ↑ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، ۱۳۹۲ش، ص۱۹-۲۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۹؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۰-۲۵۹.
- ↑ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.
- ↑ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳.
- ↑ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۶.
- ↑ کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۵۳.
- ↑ بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۷۰.
- ↑ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۶.
- ↑ احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.
- ↑ حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۱۷-۲۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۹، ص۱۲۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۱۲، ص۱۰۱؛ قرطبی، تفسیر القرطبی، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۸۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۰۵؛ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۱ق، ج۱۳، ص۱۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷ و ج۲، ص۶۲۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۱۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۹.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۴۷-۴۸.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۰ و ص۱۲۵-۱۲۹.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۹۹-۱۰۴.
- ↑ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.
- ↑ بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۲.
- ↑ بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۳.
- ↑ طاهری خرمآبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۶.
- ↑ حصینی موسوی، افسانه تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۳.
- ↑ حصینی موسوی، افسانه تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به حصینی موسوی، افسانه تحریف قرآن، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۳-۱۴۳.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۷۳.
- ↑ اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷.
- ↑ دهلوی، اظهار الحق، ۱۴۱۳ق، ص۳۵۴.
- ↑ دراز، مدخل الی القرآن الکریم، ۱۴۰۴ق، ص۳۹-۴۰.
- ↑ المدنی، «رجة البعث فی کلیة الشریعة»، ص۳۸۱.
- ↑ استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، ۱۳۹۲ش، ص۴۳.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.
- ↑ آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۹-۱۲.
- ↑ بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۵۳-۸۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۰۶-۱۶۰.
- ↑ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۸۰.
- ↑ معرفت، تحریف ناپذیری قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۳-۱۴.
منابع
- قرآن
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
- ابن ابی الجمهور، محمد بن زینالعابدین، عوالی اللئالی، تحقیق مجتبی عراقی، بیجا، بینا، ۱۴۰۳ق.
- ابنعاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۱ق.
- ابنماجه، أبو عبد الله محمد بن یزید، سنن ابنماجه، بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، بیتا.
- احمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد،قاهره، دار الحدیث، ۱۴۱۶ق.
- احمدی، محمدحسن، «غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، نشریه علوم حدیث، شماره ۲، شهریور ۱۳۸۹ش.
- استادی، کاظم، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، تهران، سازمان حج و زیارت، بیتا.
- اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، آلمان، فرانس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
- القفاری، ناصر بن عبدالله، اصول المذهب الشیعة الاثنی العشریة (عرض و نقد)، عربستان سعودی، دارالنشر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- المدنی، محمد محمد، «رجة البعث فی کلیة الشریعة»، رسالة الاسلام، شماره ۴۴، ربیع الاول، ۱۳۷۹ق.
- الهی ظهیر، احسان، الشیعه و القرآن، لاهور، ادارة ترجمان السنة، بیتا.
- بروجردی، مهدی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، تهران، انتشارات بوذرجمهری، چاپ اول، ۱۳۷۵ق.
- بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ق.
- حصینی موسوی، عبدالرحیم، افسانه تحریف قرآن، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیه السلام، ۱۳۹۰ش.
- حیدری، سیدکمال، قرآن و مصونیت از تحریف، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۲ش.
- خویی، سید ابوالقاسم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، بیتا.
- دراز، محمد عبدالله، مدخل الی القرآن الکریم، کویت، دار القلم، ۱۴۰۴ق.
- دهلوی، رحمتالله، اظهار الحق، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۳ق.
- رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للكتاب، ۱۹۹۰م.
- زرکشی، ابو عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دار إحیاء الكتب العربیة، ۱۳۷۶ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن أبی بكر، الاتقان فی علوم القرآن، مصر، الهیئة المصریة العامة للكتاب، ۱۳۹۴ق.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، إحیاء التراث العربی، بیتا.
- طاهری خرمآبادی، سیدحسن، عدم تحریف قرآن، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۵ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی التفسیر القرآن، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۳۶۳ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
- «عقیدة الشیعة الإمامیة فی القرآن الكریم»، سایت مشروع الحصن، تاریخ بازدید: ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، المطبعة العلمیة، ۱۳۸۰ق.
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- قرطبی، شمس الدین، تفسیر القرطبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات شریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۲۰ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الكتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مؤدب، سیدرضا و عبدالرضا حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، حدیثپژوهی، شماره ۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۴۲۸ق.
- معرفت، محمدهادی، تحریف ناپذیری قرآن (صیانة القرآن من التحریف)، ترجمه علی نصیری، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۹ش.
- معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
- معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، کتاب راه نو، ۱۳۸۱ش.
- نصیری، علی، «مقدمه»، بر تحریف ناپذیری قرآن (ترجمه صیانة القرآن من التحریف)، تألیف محمدهادی معرفت، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۹ش.