کاربر:M.r.seifi/کارها

از ویکی شیعه
مالک بن انس
اطلاعات فردی
نام کاملمالک بن أنس بن مالک
تاریخ تولدسال ۹۳ق
محل زندگیمدینه
تاریخ وفاتسال ۱۷۹ق
محل دفنقبرستان بقیع
شهر وفاتمدینه
اطلاعات علمی
استادانامام صادق (ع)، ابن شهاب زهری
محل تحصیلمدینه
تألیفاتالموطّأ
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
شناخته شده برایرئیس یکی از چهار مکتب فقهی اهل‌سنت


مالک بن انس پیشوی مذهب فقهی مالکی.

تولد، نسب و وفات

ابوعبدالله مالک بن أنس بن مالک أصبحی، در سال ۹۳ق در مدینه به دنیا آمد.[۱] جدش أبوعامر از اصحاب پیامبر بود که در تمامی غزوات غیر از جنگ بدر حاضر بود.[۲] پدر مالک از قبیله ذو أصبح از قبایل یمن بود[نیازمند منبع] و مادرش عالیه دختر شریک أزدی از قیبله أزد بود.[۳] مالک چهار فرزند به نام‌های یحیی، محمد، حمّاد و فاطمه داشت.[۴] او در سال ۱۷۹ق از دنیا رفت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۵]

تحصیلات

کتاب الموطأ مهم‌ترین اثر مالک.

مالک در ابتدا حفظ قرآن را آغاز کرد.[۶] سپس نزد برادرش نضر، به فراگیری حدیث پرداخت. در کنار حدیث به فراگیری فقه روی آورد.[نیازمند منبع] گفته شده مالک استادان زیادی داشته است و مشایخ او به حدود نهصد نفر می‌رسند که سیصد نفر از آنها از تابعین و ششصد نفرشان از تابعین تابعین بودند.[۷] ابن شهاب زهری در حدیث و ربیعة بن أبی عبدالرحمن در فقه، بیشترین تأثیر را بر مالک داشتند.[۸]

مشهور نزد علمای اهل سنت این است که مالک در طبقه سوم کسانی بود که به گردآوری و مرتب کردن احادیث پیامبر پرداخت.[۹]

طبق گفته ابوزهره، در هفده سالگی شروع به فتوا در مباحث فقهی کرد. وی ابتدا در مسجد تدریس می‌کرد؛ اما به سبب آزار حکومت و ابتلا به مریضی بیشتر در خانه به امر تدریس اشتغال داشت. حضور مالک در مدینه، در تکامل علمی وی نقش مهمی داشت. او در جلسات درس عالمان معروف مدینه همچون نافع، ابن هرمز و ابن شهاب زهری حاضر بود. همچنین مالک در جلسات امام صادق (ع) نیز حاضر بود.[۱۰]

آثار

مهم‌ترین اثر مالک، کتاب الموطّأ در فقه و حدیث است. گفته شده است مالک این کتاب را به درخواست منصور خلیفه عباسی نوشته است.[۱۱] دیگر آثار مالک عبارت است: المدونة الکبریاز،[۱۲] غریب القرآن،[۱۳] رسالة فی الأقضیة،[۱۴] کتاب فی النجوم[۱۵] و رسالة فی الرد علی القدریة.[۱۶]

مهم‌ترین آرای کلامی

از نظر مالک ایمان عبارت است از قول و عمل که کم و زیاد می‌شود.[۱۷] وی درباره قرآِن معتقد بود قرآن قدیم است و در رد قائلین به مخلوق بودن قرآن گفته است قرآن کلام خداست و کلام خدا بخشی از خداست و چیزی که بخشی از خدا باشد نمی‌تواند مخلوق باشد.[۱۸] مالک بر خلاف معتزله و شیعه، با استتناد به آیات ۲۲ و ۲۳ سوره قیامت قائل به رؤیت خدا با دو چشم سر در آخرت بود.[۱۹]

مالک با استناد به روایتی از پیامبر، معتقد بود خداوند در آسمان است و آنچه که در همه جا حاضر است، علم اوست.[۲۰] او از بین صحابه تنها ابوبکر و عمر و بنابرقولی عثمان را نسبت به دیگر صحابه برتر می‌دانست و سایر صحابه را در یک تراز قرار می‌داد.[۲۱]

روش فقهی

روش فقهی مذهب مالکی توسط خود او بیان نشده است؛ بلکه محققان این اصول را از بین آثار و گقته‌های وی استخراج کرده‌اند.[۲۲] به نقل از عبدالغنی دقر، مالک پس از قرآن، حدیث را بر سایر اصول مقدم می‌کرد و در صورت نبود روایت، با تکیه بر قیاس، استحسان، مصالح مرسله، استصحاب، سد ذرایع و راه‌های مختلف دیگر فتوی خویش را بیان می‌کرد.[۲۳] مالک در استنباط‌های فقهی خود به عملی که در میان اهل مدینه رایج بود اهمیت ویژه‌ای قائل بود و آن را بر خبر واحد مقدم می‌دانست.[۲۴]

(نور محمدی، بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع، ص ۸۰-۸۵)

زیارت و شفاعت

نقل است که مالک نسبت به شهر مدینه احترام ویژه ای قائل بود و در این شهر به صورت سواره یا با کفش وارد نمی‌شد و به احترام خاک مدینه، در آن زمین قضای حاجت نمی‌کرد. به نقل از ابن عبدالبر، مالک دوست نداشت نسبت به طواف و قبر پیامبر لفظ زیارت را به کار ببرد، چرا که مردم در ملاقات یکدیگر از این لفظ استفاده می‌کردند. وی دوست داشت که نسبت به پیامبر به طور خاص و ویژه سلام داده شود.(مالکی‌ حسنی‌، محمد - وهابیت و بازنگری از درون ص۱۴۹)

نقل است مالک به منصور خلیفه عباسی سفارش کرد که از پیامبر طلب شفاعت نماید و معتقد بود که خدواند شفاعت پیامبر را خواهد پذیرفت.(رضوانی، علی‌اصغر - وهابیت و توسل،ص۲۵۳)

انّه سأله الخليفة المنصور: إذا زرت النبى (ص) فهل أتوجّه إليه ام‌إلى القبلة‌؟ فأجابه الإمام مالك: و لِمَ‌ تصرف وجهك عنه و هو وسيلتك و وسيلة ابيك آدم إلى الله تعالى‌؟ بل استقبله و استشفع به فيشفعه الله. ۱

مالک و حاکمیت

مالک از عالمانی بود که تسلیم خواسته‌های ناروای حاکمان نشد. وی به خاطر صراحت لهجه از طرف حاکمان گرفتار مصائب شد. در جریان قیام نفس زکیه علیه منصور دوانیقی، مالک از حامیان نفس زکیه بود و بیعت مردم با منصور را نامعتبر می‌دانست. (توکلی، ص۷۰) پس از این ماجرا، منصور دوانیقی مالک را احضار کرد و نقل شده است که دستور داد هفتاد تازیانه به او زد که در نتیجه شانه‌اش در رفت. این واقعه در سال ۱۴۷ق اتفاق افتاد. (توکلی ص۷۱)

مذهب مالکی

گستره جغرافیایی

مذهب مالکی پیش از ظهور مذهب شافعی، بر حجاز، مصر و سرزمین‌های اطراف آن مانند اندلس و سودان غلبه داشت و در بغداد نیز حضور چشمگیری داشت. با ظهور مذهب شافعی در مصر، مذهب مالکی در آنجا به جایگاه دوم تنزل یافت.

امروزه مذهب مالکی در قسمت‌های شمال آفریقا، سودان، الجزایر، تونس، در قسمت‌های کوهستانی مصر، کویت، قطر و بحرین غلبه دارد و در فلسطین و عربستان -به ویژه منطقه أحساء- به صورت محدود ادامه حیات می‌دهد. (نور محمدی، بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع، ص ۸۰-۸۵)

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دقر، الامام مالک بن انس، ص۲۱.
  2. دقر، الامام مالک بن انس، ص۲۷.
  3. دقر، الامام مالک بن انس، ص۲۳.
  4. دقر، الامام مالک بن انس، ص۲۹.
  5. توکلی، چهار امام اهل سنت، ۱۳۷۷ش، ص۷۹.
  6. دقر، الامام مالک بن انس، ص۴۷.
  7. دقر، الامام مالک بن انس، ص۴۷.
  8. دقر، الإمام مالک بن أنس، ص۲۲۱.
  9. دقر، الامام مالک بن انس، ص۵۷.
  10. الشَکْعة، الأئمّة الأربعة، ۱۹۹۸م، ج۲، ص۸.
  11. بامطرف، الجامع، ج۳، ص۲۵۴.
  12. نورمحمدی، بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع، ص۸۲.
  13. زرکلی، الأعلام، ج۵، ص۲۵۷؛ همایی، واژه شناسی قرآن، ص۲۷۳.
  14. دقر، مالک بن انس، ص۳۰۴.
  15. دقر، مالک بن انس، ص۳۰۳.
  16. بامطرف، الجامع، ج۳، ص۲۵۴.
  17. دقر، مالک بن انس، ص۲۸۶.
  18. دقر، مالک بن انس، ص۲۸۶.
  19. دقر، مالک بن انس، ص۲۹۳.
  20. دقر، مالک بن انس، ص۲۹۳.
  21. دقر، مالک بن انس، ص۲۹۶.
  22. نورمحمدی، ص۸۴.
  23. دقر، الامام مالک بن انس، ص۲۲۳-۲۲۴.
  24. نورمحمدی، ص۸۴.

یادداشت

منابع

  • دقر، الامام مالک بن أنس
  • بامطرف، الجامع
  • الشکعة، الأئمة الأربعة
  • توکلی، چهار امام اهل سنت
  • نورمحمدی، بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع
  • زرکلی، الأعلام
  • همایی، واژه‌شناسی قرآن


نقل روایات صدوق از مالک

له كتاب،أخبرنا جماعة،عن أبي المفضّل،عن ابن بطّة،عن أحمد بن محمّد بن عيسى،عن ابن أبي عمير،عنه،ست ۹. و في تعق:أنّه من الأئمّة الأربعة للعامّة،و روى الصدوق عنه إخبارا كثيرة يظهر منها انقطاعه إلى الصادق عليه السلام ۱بخلاف أبي حنيفة ۲. (مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل - منتهی المقال في أحوال الرجال - جلد ۵، ص۲۷۴)