کاربر:Bazeli/صفحه تمرین 6
شرور طبیعی (به انگلیسی Natural Evil)
گفتارهایی در باب عدل الهی، نويسنده: عصار، محمد حسین
اسفار، ملاصدرا، ج۷، ص۵۸؛ الفصل (2) في مباحث الخير و الشر
الشفاء - الإلهيات نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 414 و جلد : 1 صفحه : 355
درسهایی از کلام جدید، حبیبالله طاهری، درس پانزدهم
کلام جدید، محمدتقی فعالی، جلسه سیزدهم
تصویر شر در دستگاه معنایی قرآن پديدآورنده : سید مهدی میرزابابایی
شرور طبیعی از مسائل چالشی دینی و فلسفی
مسئله شر یا شرور و چگونگی حل آن از قدیمیترین مسائل بشری قلمداد شده است که هر انسانی، فارغ از دین و مذهبش، در مرحلهای از رشد عقلانیاش با آن مواجه بوده است.[۱] انسانها با اعتقاد به وجود آفریدگار، همواره با حوادثی همچون سیل، زلزله، طوفان و بیماریها مواجه بودند و پیوسته ارتباط و نسبت آنها را با خالق جهان میسنجیدند و سؤالاتی از این دست برای آنها مطرح میشد: اگر خداوند قادر و عالم و خیرخواه مطلق است، چرا از این حوادث جلوگیری نمیکند؟ چرا انسان باید به چنین حوادثی مبتلا شود؟[۲]
این مسئله از مسائل اعتقادی و فلسفی و الهیات شمرده شده است[۳] و با مسائلی همچون توحید، اصل اعتقاد به وجود خدا و برخی از صفات خدا همچون عدل الهی، قدرت، علم و خیرخواهی محض، گره خورده و چالش ایجاد کرده است.[۴] ازاینرو، مسئله شر، مسئلهای بنیادین و تبیین صحیح و پاسخ به آن، امری شایسته و بایسته دانسته شده است به گونهای که عدم پاسخگویی دقیق و صحیح به آن موجب به مخاطره افکندن ایمان دینی قلمداد شده است.[۵] مسئله شر در جهان اسلام به صورت ناسازگاری با صفات و عدل الهی مطرح شده است؛ اما در جهان مسیحیت در ارتباط با اصل وجود خدا نیز مطرح شده است. برخی از فیلسوفان مسیحی وجود شرور به ویژه شرور طبیعی را ناسازگار با وجود خدا و دلیلی برای انکار خدا دانستهاند.[۶]
در ناسازگاری شرور طبیعی با صفات خدا گفته میشود اگر خدا قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض است، چرا شروری مانند سیلها و زلزلهها و بیماریها و مانند آنها در جهان هستی رخ میدهد؟[۷] یا با پذیرفتن وجود شرور طبیعی، چگونه میتوان به عدالت خداوند باور داشت؟[۸] شرور طبیعی آسایش و آرامش حیات انسان را به خطر میاندازد و از این جهت با حکمت الهی نیز ناسازگاری دارد.[۹] به گفته محمدمهدی نراقی، حکما و متکلمان مسلمان اتفاق نظر دارند که نظام هستی، نظام احسن و اصلح است.[۱۰] با توجه به احسن بودن این نظام، این سؤال مطرح میشود که شرور و کمبودها و بلاها که ناسازگار با نظام احسن هستند و به احسن و اصلح بودن آن ضرر میزنند، چرا وجود دارند؟[۱۱]
همچنین پدیده شرور سبب شده عدهای به دوگانهپرستی و دو آفریدگار معتقد شوند: آفریدگاری برای خیرات و آفریدگار دیگری برای شرور.[۱۲]
مسئله فیلسوفان در بحث شرور این است که شرور چگونه در قضا و قدر الهی داخل است؛ به عبارت دیگر از خداوند که خیر محض است، چگونه شر یا شروری صادر میشود؟[۱۳] متکلمان مسلمان نیز مسئله شرور را تحت عنوان «آلام و اعواض؛ دردها و عوضها» به بحث و بررسی قرار دادهاند.[۱۴] در مباحث کلام جدید و فلسفه دین نیز معمولا بخشی به مسئله شر به ویژه شرور طبیعی اختصاص داده میشود.[۱۵]
مفهومشناسی
شرور طبیعی به آن دسته از شروری گفته میشود که بر اثر عوامل طبیعی[۱۶] و بدون دخالت انسان در طبیعت رخ میدهند و موجب درد و رنج میشوند مانند طوفان، زلزله، سیل، آتشفشان و بیماریها[۱۷] و برخی معلولیتها و نواقصی که برای عدهای از انسانها رخ میدهد.[۱۸] برخی از کلامپژوهان، ملاک شر بودن چیزی را درد و رنج دانسته و گفتهاند مصادیق شر از آن جهت که موجب درد و رنج و ناراحتی انسان میشوند، شر نامیده میشوند. برای نمونه، سیل یا زلزله از آن جهت که موجب آسیب یا نابودی داراییها و از دست دادن خویشاوندان میشود، انسانها آن را شر میپندارند؛ اما اگر موجب آسیب و درد و رنجی نشوند، شر تلقی نخواهند شد.[۱۹] فخر رازی نیز گفته است شر از نظر مردم و عرف، درد یا چیزی است که منجر به آن شود.[۲۰]
برخی شرور طبیعی را به سه قسم دستهبندی کردهاند:
- شرور طبیعی ناشی از کوتاهیهای انسان: مراد از این دسته، شروری هستند که انسان در به وجود آمدن آنها دخالت و تأثیر دارد مانند برخی از بلایای طبیعی که ناشی از دستکاری طبیعت از سوی انسان رخ میدهد؛
- شرور طبیعی قابل کنترل و مهارت: شروری که انسانها در مهار و کنترل یا کمکردن آسیبهای آنها میتواند دخالت کند مانند ساختن خانههای ضدزلزله که آسیبهای ناشی از زلزله را مهار میکند یا کاهش میدهد.
- شرور طبیعی محض: شروری که انسانها در آنها هیچ دخالتی ندارند مانند سیل و زلزلهای که انسان در آن بیتأثیر است.«چرا شرور طبیعی وجود دارد؟»،
در مقابل شرور طبیعی، شرور اخلاقی یا ارادی قرار دارد که از سوء اختیار انسان سرچشمه میگیرند مانند قتل و سرقت و ظلم به دیگری.[۲۱]
راهحلهای درون دینی
متکلمان و فیلسوفان مسلمان راهحلها و پاسخهای مختلفی برای شرور طبیعی بیان کردهاند که برخی از مهمترین آنها از این قرار است:
اطمینان به حکمت خداوند و نامشخص بودن مصلحت شرور
به گفته مرتضی مطهری، اهل ایمان معمولاً با یک پاسخ دینی و اجمالی به شرور، وجدان خود را قانع میسازند. به اعتقاد آنان، دلایل محکم و مسلم، وجود خداوند علیم و حکیم و قادر را اثبات کرده است. خداوند با این صفات، به جهت اینکه با کسی دشمنی ندارد و نیازمند کسی یا چیزی نیست، به کسی ظلم نمیکند. همچنین خداوند از آنجا که قادر مطلق، عالم مطلق و حکیم مطلق است، به نظام احسن و اصلح عالِم و به ایجاد آن نیز قادر است. بنابراین اگر شرور برخلاف نظام احسن بود، مطمئناً خداوند آنها را نمیآفرید. از نظر این گروه، اگر احیاناً شروری در جهان وجود دارد، به جهت حکمت و مصلحتی است که برای ما معلوم نیست.[۲۲]
نقش گناهان در پدیدآمدن شرور طبیعی
برخی از کلامپژوهان، با توجه به دستهای از آیات[۲۳] و روایات،[۲۴] اعمال و رفتار نادرست و ناروای انسان را در پدیدآمدن شرور طبیعی مؤثر دانستهاند.[۲۵] از نظر علامه طباطبایی آیه «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیر»[۲۶] دلالت بر همین مطلب دارد؛ زیرا مراد از مصیبت در آیه، مصیبتهای عمومی و فراگیر همچون قحطی، زلزله و وبا و منظور از «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ» گناهان و زشتیها است. طبق این آیه، مصیبتها و ناملائملاتی که بر جامعه وارد میشود، به جهت گناهانی است که انسانها مرتکب میشوند؛ هرچند خداوند بسیاری از آنها را میبخشد و به سبب آنها مؤاخذه نمیکند. او آیاتی مانند «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَيْدِی النَّاسِ»،[۲۷] «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[۲۸] را هممعنا با آیه مذکور شمرده که دلالت بر ارتباط اعمال انسانها با نظام جهان دارند. ارتباط و تأثیر اعمال انسان در ایجاد شرور یکی از سنتهای خداوند شمرده است.[۲۹] در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نیز نقل شده است که در میان هیچ قومی زنا پیدا و آشکار نشد مگر آنکه آنان به طاعون و دردهای بیسابقه گرفتار شدند؛ کمفروشی نکردند جز آنکه به قحطی و تنگدستی و ستم حاکمان مبتلا شدند؛ از پرداخت زکات خودداری نکردند مگر اینکه از نزول باران محروم شدند... .[۳۰] براساس روایات، کارهای نیک و خیر افراد صالح در دفع عذاب و شرور نیز مؤثر است.[۳۱] به باور محمدتقی مصباح یزدی، اگر بیان قرآن و روایات نبود، تأثیر اعمال انسان در بلاها و شرور هیچگاه برای ما قابل شناخت نبود؛ هرچند هنوز هم حقیقت آن را نمیتوانیم درست درک کنیم.[۳۲]
راهحلهای کلامی و فلسفی
فیلسوفان و متکلمان مسلمان پاسخهای متعددی برای شرور طبیعی ارائه دادند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
نبود شر مطلق و چیزی که شرش از خیرش بیشتر است در جهان
عدهای از فیلسوفان مسلمان به تبع ارسطو[۳۳] موجودات را به لحاظ خیر یا شر بودنشان به پنج صورت قابل فرض دانستهاند:
- خیر محض (چیزی که کلش خیر است و هیچ شری در آن وجود ندارد) مانند عقول یا عالم مجردات و برخی از انسانهای کامل. وجود این قسم در جهان واجب و ضروری است.
- موجودی که خیرش بیشتر از شرش است؛ این قسم نیز باید در جهان موجود باشد؛ زیرا اگر عدم وجود آن، موجب از دست دادن خیر زیادی است که خودش شر تلقی میشود. موجودات طبیعی همچون آتش و آب از این قسماند. آب و آتش با اینکه منافع زیادی دارند؛ ولی ممکن است موجب آتشسوزی یا سیل و از بین رفتن مال و جان برخی از انسانها شوند.
- چیزی که شرش بیشتر از خیرش است؛
- خیر و شرش مساوی است
- شر مطلق (چیزی که هیچ خیری در آن نباشد). سه قسم اخیر وجود ندارند.[۳۴]
به گفته خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوفان در چگونگی صدور شرور از خداوند گفتهاند که از خداوندی که خیر محض است، شری صادر یا خلق نمیشود؛ زیرا صدورِ (آفرینش) موجوداتی که شرشان اندک و خیرشان غالب است، شر شمرده نمیشود؛ بلکه عین خیر است.[۳۵]
شرور لازمه جداناشدنیِ جهان مادی
فیلسوفانی همچون ملاصدرا معتقدند شرور فقط در جهان مادی و لازمه آن جهان است؛ زیرا جهان مادی، جهان تغییر و تحول و تضادها و تزاحمهاست.[۳۶] تغییر و تحول و تضاد و تزاحم از ویژگیهای ذاتی جهان مادی است به گونهای که اگر این ویژگیها نباشد، جهان مادیای وجود نخواهد داشت. بنابراین یا باید جهان مادی با همین ویژگیها موجود باشد یا اصلاً به وجود نیاید؛ اما فیاضیت خداوند اقتضای آفرینش آن جهان را دارد و نیافریدن آن نیز خلاف حکمت الهی است؛ زیرا خیر این جهان بسیار بیشتر از شرور آن است.[۳۷] فیاض لاهیجی گفته است شرور اندکی که در جهان وجود دارد، لازمه وجود موجودات و جهان است. ترک آن شرور باعث نیافریدن و نبودن مخلوقات و جهانی است که خیر محض و بسیار است. خداوند از آن جهت که حکیم است، هرگز خیر کثیر و محض را به جهت شرور اندک ترک نمیکند.[۳۸]
همچنین به باور فیلسوفان، اراده خدا بالذات و در اصل به کمالات و خیرها تعلق گرفته، اما از آنجا که برخی از این کمالات و خیرها بدون تحقق شرور پدید نمیآیند، بالتبع و در مرتبه دوم اراده خدا به شرور تعلق میگیرد. بنابراین مراد اصلی خداوند از خلق جهان، کمالات و خیرها و خوبیهاست؛ اما لازمه تحقق آنها وجود برخی شرور است.[۳۹]
نظریه عوض و جبران شرور
متکلمان مسلمان همچون علامه حلی و فاضل مقداد معتقدند که بر خداوند واجب است که شرور و درد و رنجهایی که از سوی او به انسانها میرسد و انسان خود در آنها دخالتی ندارد، جبران کند و در برابر آنها عوض دهد در غیر این صورت ظالم خواهد بود که البته خدا برتر از آن است که به کسی ظلم کند.[۴۰] به نظر آنها این عوض یا پاداش باید بیشتر از شرور و درد و رنج باشد به طوری که هر شخص عاقلی به تحمل درد و رنج در ازاء آن پاداش رضایت دهد؛ در غیر این صورت، عوض فایدهای ندارد و بیهوه شمرده میشود.[۴۱] متکلمان مسلمان، عوض را لطف و تفضّل نمیدانند؛ بلکه از نظر آنان، شخص مبتلا به شر سزاوار عوض است.[۴۲] عوض و جبران شرور ممکن است که در دنیا باشد یا در آخرت.[۴۳]
مراد از عوض، پاداشی است که بنده به خاطر تحمل سختی یا درد و رنجی که از جانب خدا به او رسیده، سزاوار آن میگردد.[۴۴]
نیستیانگاری شرور
از نظر برخی فیلسوفان و متکلمان مسلمان، وجود مساوی با خیر است و وجودِ هیچ موجودی برای خودش شر نیست.[۴۵] در مقابل، شر از سنخ نیستی و مساوی با آن است[۴۶] یا منشأ نیستی و نابودی است.[۴۷] ازاینرو، شر نیازی به آفریننده ندارد؛ زیرا آفرینش مخصوص وجود و هستی است و وجود هر چیزی برایش خیر است.[۴۸] بنابراین اگر چیزی شر نامیده میشود از آن جهت است که مستلزم نیستی است. برای مثال کوری، فقر و مرگ به جهت اینکه از سنخ نیستیاند، شر شمرده میشوند؛ کوری عدم بینایی، فقر نبود ثروت و مرگ از دست دادن حیات است. شروری طبیعی مانند سیل و زلزله نیز چون تلفات جانی و مالی به بار میآورند، شراند؛ ولی اگر منجر به از دست دادن جان و مال و ... نمیشدند، شر نبودند.[۴۹] بر اساس این پاسخ، شر مطلق در جهان وجود ندارد و اگر شری وجود دارد از جهتی شر و از جهتی خیر است.[۵۰] گفته شده بسیاری از متفکران مسلمان و مسیحی برای حل مسئله شرور از این راهحل بهره بردهاند.[۵۱]
برخی از محققان، اشکالاتی به این پاسخ مطرح کردهاند از جمله گفتهاند برخی از شرور مانند درد و رنجها (شر ادراکی) وجود دارند و عدمی نیستند.[۵۲] فخر رازی نیز با تعریف شر به درد و آنچه منجر به آن میشود، شر را امری وجودی دانسته است؛ چون درد امری وجودی است نه عدمی و از سنخ نیستی.[۵۳]
نسبی بودن شرور
عدهای از فیلسوفان مسلمان، شرور را نسبی (در مقابل حقیقی) دانستهاند؛ یعنی آنچه شر نامیده میشود، در مقایسه و نسبت به چیزی است؛ ولی نسبت به وجود خودش یا از جهت دیگری شر محسوب نمیشود.[۵۴] مثلا زهر عقرب و مار برای خودشان شر و بد نیست؛ زیرا وسیله دفاعی آنها محسوب میشود؛ اما نسبت به دیگران شر است؛ چون موجب آسیب دیدن آنها میشود.[۵۵] بنابراین چیزی که تماماً شر باشد و هیچ جهت خیری در آن نباشد، وجود ندارد.[۵۶]
راهحل ترکیبی
برخی از اندیشمندان به یک راهحل برای مسئله شر بسنده نکرده و با ترکیب راهحلهای ذکر شده برای شرور طبیعی، به پاسخ آن پرداختهاند. آیتالله مصباح یزدی، در پاسخ به مسئله شر گفته است از یک سو، شرور و نقایص جهان لازمه جداناشدنی جهان مادی است؛ از سوی دیگر، خیرها و خوبیهای جهان از این شرور بسیار بیشتر است و ازاینرو، رها کردن خیر بسیار به جهت پدیدنیامدن شر اندک، خلاف حکمت و نقض غرض است؛ از دیگر سو، همین شرور اندک نیز فوائد و آثار بسیاری دارند.[۵۸]
فوائد شرور
افزون بر پاسخها و راهحلهای کلامی و فلسفی که برای شرور طبیعی مطرح شده، فواید و آثاری نیز برای آنها برشمردهاند که برخی از آنها عبارتند از:
- امتحان الهی: شرور طبیعی را وسیله امتحان و آزمایش الهی دانستهاند.[۵۹] به گفته مرتضی مطهری، امتحان به وسیله شرور برای کشف مجهولات نیست؛ بلکه معنای امتحان در اینجا این است که خداوند به وسیله شرور و بلاها و سختیها، هر کسی را به کمال شایستهاش میرساند. خداوند با شرور و بلاها درجه و مقام معنوی بندهاش را میافزاید.[۶۰] از نظر او، شرور و درد و رنجها زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم میکنند؛ زیرا بسیاری از کمالات انسانی در اثر شرور و ابتلای به بلاها و درد و رنج شکوفا میشوند و به دست میآیند.[۶۱] تعالی روح و تکامل انسان از طریق شرور را فقط در شرور طبیعی جاری دانستهاند.[۶۲] آیه ۳۵ سوره انبیاء و آیه ۵۵ سوره بقره بر آزمایش انسانها از طریق شرور و سختیها و بلاها تأکید دارند.[۶۳]
- بیداری از غفلت: وجود شرور و بلا و مصیبت را مایه بیداری از غفلتها و عبرت گرفتن از حوادث جهان دانستهاند.[۶۴] آیاتی مانند آیه ۹۴ و ۱۳۰ سوره اعراف و آیه ۲۱ سوره سجده بر این فایده شرور اشاره دارند.[۶۵]
- شرور نمایانگر خیرات: گفته شده شرور و ناملایمات از آن جهت که موجب نمایان شدن خوبیها و خیرها میشوند، وجودشان ضروری است؛ زیرا اگر شرور و زشتیها نبودند، خیرات و زیباییها به چشم نمیآمدند. برای مثال اگر در دنیا آدم زشت نبود، زیبایی انسان زیبا هم دیده و درک نمیشد.[۶۶] این مطلب را مربوط به ساختمان ادراکی انسان دانستهاند؛ انسان هر چیزی از جمله خیر و شر را با نقطه مقابلش میشناسد و بدون نقطه مقابل، نمیتواند چیزی را بشناسد هرچند بسیار واضح باشد.[۶۷]
کشف اسرار طبیعت و پدیدآمدن و پیشرفت دانشها،[۶۸] قدرشناسی نعمتهای الهی،[۶۹] و رشد و شکوفایی استعدادهای انسان بر اثر شرور و سختیها و درد و رنجها[۷۰] از دیگر فواید شرور طبیعی شمرده شده است.
پانویس
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۳.
- ↑ محمدرضایی، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۱.
- ↑ ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی (۱)، ۱۳۹۹ش، ص۱۷۱؛ فعالی، کلام جدید، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۲.
- ↑ محمدرضایی، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۱و۲۹۲.
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۵.
- ↑ فعالی، کلام جدید، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۳.
- ↑ فعالی، کلام جدید، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۲.
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی (۱)، ۱۳۹۹ش، ص۱۷۲.
- ↑ نراقی، جامع الافکار، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۷.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۶۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی (۱)، ۱۳۹۹ش، ص۱۷۱.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنسینا، الالهیات من کتاب الشفاء، ۱۴۱۸ق، ص۴۴۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۲.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، ۱۳۷۳ش، ص۱۰۴؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۷ و ۳۳۰: علامه حلی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: محمدرضایی، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۱؛ یوسفیان، کلام جدید، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۹؛ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۳؛ فعالی، کلام جدید، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۱.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۱۹.
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۵و۱۲۶.
- ↑ فعالی، کلام جدید، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۳.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۲۶و۲۷؛ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۶؛ محمدرضایی، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۳۰۹.
- ↑ طوسی و فخر رازی، شرحی الاشارات، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۸۰.
- ↑ خسروپناه، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۵.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۸۸و۸۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: سوره شوری، آیه ۳۰؛ سوره روم، آیه ۴۱؛ سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۳ و ۳۷۴؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۵؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۶ و ۳۰۷؛ ربانی گلپایگانی، «نقش انسان در شرور طبیعی از نگاه وحی و عقل»، ص۴۲.
- ↑ سوره شوری، آیه ۳۰.
- ↑ سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۳، حدیث ۱.
- ↑ نگاه کنید به: ربانی گلپایگانی، «نقش انسان در شرور طبیعی از نگاه وحی و عقل»، ص۵۲.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۲6.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۶۸.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۹۳۴، ۹۳۵ و ۹۳۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۶۸-۶۹؛ فخر رازی، لباب الاشارات و التنبیهات، ۱۹۸۶م، ص۱۷۹.
- ↑ طوسی، شرح الاشارات و التنبیهات، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۹۴۰.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۷، ص۷۰و۷۱؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۲۴.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۲۴.
- ↑ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۵.
- ↑ نگاه کنید به: مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۸۷-۳۸۹.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۲و۳۳۳؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۳۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۷؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۳۳.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۲؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۳۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۳۶و۳۳۷؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۳۴.
- ↑ شیروانی، شرح کشف المراد، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۸۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۴، ص۱۲۰ و۱۲۱ و و ج۷، ص۵۸و۶۲.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۴، ص۱۲۰و ۱۲۱؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۲۹و۳۰؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۳.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۲۶.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۲۴؛ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۲۶، ۱۲۹ و۱۳۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۲۷و۱۲۸.
- ↑ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۳۲۴.
- ↑ محمدرضایی، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، ۱۳۹۰ش، ص۳۱۱-۳۱۵؛ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۴۲-۵۱.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۶۵-۷۱.
- ↑ طوسی و فخر رازی، شرحی الاشارات، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۸۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: ابنسینا، الالهیات من کتاب الشفاء، ۱۴۱۸ق، ص۴۵۱؛ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۲۹-۱۳۱؛ نگاه کنید به: مصباح یزدی، خداشناسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۸۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۲۹-۱۳۱.
- ↑ نگاه کنید به: ابنسینا، الالهیات من کتاب الشفاء، ۱۴۱۸ق، ص۴۵۱؛ یوسفیان، کلام جدید، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۷.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۳۲.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۲۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۷۵۳؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۷و۳۰۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۷۵۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۷۵۱.
- ↑ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شر، ۱۳۸۸ش، ص۱۸۴.
- ↑ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۸و۳۰۹.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۴۰۱ش، ج۲، ص۵۲۵.
- ↑ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۴۰۲ش، ص۱۴۳و۱۴۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۱۲۱-۱۲۴.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷.
- ↑ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۰.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۷؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی (۱)، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۷و۳۰۸.
منابع
- ابنسینا، حسین بن عبدالله، الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
- حمصی رازی، محمود بن علی، المنقذ من التقلید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- خسروپناه، عبدالحسین، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی (۱) (توحید، صفات و عدل الهی)، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ پنجم، ۱۳۹۹ش.
- ربانی گلپایگانی، علی «نقش انسان در شرور طبیعی از نگاه وحی و عقل»، فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۹۱، پاییز ۱۳۹۳ش.
- سعیدیمهر، محمد، آموزش کلام اسلامی (۱)، قم، کتاب طه، ۱۳۸۸ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
- شیروانی، علی، ترجمه و شرح کشف المراد، قم، دار العلم، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- طوسی، خواجه نصیرالدین و فخر رازی، محمد بن عمر، شرحی الاشارات، قم، کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
- طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش/۱۴۲۸ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- علامه حلی، حسن بن یوسف انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در: الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر لمقداد بن عبدالله و مفتاح الباب لابی الفتح المخدوم حسینی، تألیف علامه حلی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- فعالی، محمدتقی، کلام جدید، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، مرکز آموزش الکترونیکی، ۱۳۸۶ش.
- فیاض لاهیجی، ملاعبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
- فخر رازی، محمد بن عمر، لباب الاشارات و التنبیهات، قاهره، مکتبة الکلیات الأزهریة، ۱۹۸۶م.
- قدردان قراملکی، محمدحسن، خدا و مسئله شر، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- محقق حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، تحقیق رضا استادی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳ش.
- محمدرضایی، محمد، کلام جدید با رویکرد تطبیقی، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۰ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (اسفار)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ هجدهم، ۱۳۸۴ش.
- مصباح یزدی، محمدتقی، خداشناسی (مجموعه کتب آموزشی معارف قرآن)، تحقیق و بازنگاری امیررضا اشرفی، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، ۱۳۸۹ش.
- مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۴۰۲ش/۱۴۴۵ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
- نراقی، محمدمهدی، جامع الافکار و ناقد الانظار، تهران، مؤسسة انتشارات حکمت، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- یوسفیان، حسن، کلام جدید، تهران، انتشارات سمت؛ قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۹۰ش.