کاربر:M.dorchei/صفحه تمرین۲

از ویکی شیعه
محل دفن اجساد مشرکان در جنگ بدر
چاه‌های بدر

اصحاب قَلیب گروهی از سران مشرک مکه که در جنگ بدر کشته شدند[۱] و به دستور پیامبر(ص) در قلیب(چاه) انداخته شدند.[۲]

قلیب به معنای چاه یا چاه کهنه، سنگ‌چین شده یا غیر سنگ‌چین شده است.[۳] پیامبر(ص) بعد از گذشت سه روز از جنگ بدر، دستور داد تا اجساد کشته‌های مشرکان که به گفته بخاری، از محدثان اهل سنت، بیست و چهار نفر بودند در چاه‌های بدر انداختند.[۴]

سپس پیامبر(ص)، سران کشته‌شده قریش را خطاب کرد و با نام بردن اسامی بعضی از آنها، از جمله عُتبَة بن رَبیعَه، شَیبَة بن رَبیعَه، اُمَیّة بن خَلَف، عُقبَة بن اَبی‌مُعیط و ابوجَهل بن هِشام، گفت: شما قوم بدی برای پیامبر خود بودید، مرا تکذیب کردید در حالی که مردم مرا تصدیق کردند، مرا از سرزمین خود اخراج کردید و مردم دیگری مرا پناه دادند، با من به جنگ برخواستید و مردم دیگری مرا یاری دادند.[۵]

پس از آن پیامبر(ص) گفت: آیا آن وعده‌ای که پروردگارتان به شما داده بود مطابق با حقیقت یافتید، پس به درستی که من آنچه را که پروردگارم به من وعده داده بود مطابق با حق یافتم.[۶] عُمَر بن خَطّاب به پیامبر(ص) گفت: ای رسول خدا(ص) چگونه آنان سخن شما را می‌شنوند و کجا می‌توانند سوال شما را پاسخ دهند در حالی که مرداری بیش نیستند. پیامبر(ص) در جواب گفت: قسم به خدایی که جانم در دست اوست شما نسبت به سخنان من شنواتر از آنها نیستید، اما آنها قدرت پاسخ‌گویی ندارند.[۷] سپس دستور داد که آنها را در چاه‌های بدر بیندازند.[۸]

زمخشری، مفسر اهل سنت، آیه ۳۴ سوره محمد را درباه اصحاب قلیب و کشته شدگان از مشرکان در غزوه بدر دانسته است.[۹] در تفسیر کشف‌ الاسرار آمده که آیه ۵۰ سوره انفال درباره کشتگان مشرکین در جنگ بدر است و به وقت جنگ با مسلمانان، فرشتگان بر پشت آنها ضربه می‌زدند. همچنین روایتی نیز نقل شده که مردی از پیامبر(ص) پرسید در جنگ بدر پشت ابوجهل، از اصحاب قلیب، را دیدم که نشان رد ضربه‌های تازیانه داشت و پیامبر(ص) در جواب گفت این همان رد تازیانه فرشتگان بوده است.[۱۰] همچنین در تفسیر کشف الاسرار، این آیه و روایت را دلیلی دانسته که مردگان سخن زندگان می‌شنوند و از احوال آنها باخبر هستند.[۱۱]



پانویس

  1. واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۵۹.
  2. واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۲۵۹.
  3. شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۱۶ق،ج۴، ص۳۹۵؛ دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱۱، ص۱۷۷۳۸.
  4. بخاری، صحیح بخاری، تهران، ج۵، ص۸.
  5. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۸۸.
  6. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۸۸؛ واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۱۲؛ بخاری، صحیح بخاری، تهران، ج۵، ص۸؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۶۵-۶۶.
  7. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۱۸۸؛ واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۱۲؛ بخاری، صحیح بخاری، تهران، ج۵، ص۸؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۶۵-۶۶.
  8. واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۱۲؛ بخاری، صحیح بخاری، تهران، ج۵، ص۸؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۶۵-۶۶.
  9. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۲۹؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۱۹۶.
  10. میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۶۵-۶۶.
  11. میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۶۵-۶۶.

منابع

  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تهران، بی‌نا، بی‌تا.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، تهران، دارالأسوة للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمّة الأطهار، بیروت، دارالاحیاء التراث، ۱۴۰۳ق.
  • واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۹م.