آیه ۱۵۲ سوره انعام
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | سوره انعام |
| شماره آیه | ۱۵۲ |
| جزء | ۸ |
| اطلاعات محتوایی | |
| مکان نزول | مکه |
| موضوع | ذکر چهار مورد از گناهان کبیره |
| درباره | محرمات |
| آیات مرتبط | آیه ۱۵۱ سوره انعام، آیه ۱۵۳ سوره انعام |
آیه ۱۵۲ سوره انعام به چهار گناه کبیره: تصرف نادرست در مال یتیم، کمفروشی، ظلم در سخن و نقض عهد الهی اشاره دارد. تصرف در مال یتیم تنها با هدف بهرهوری و تا زمان رسیدن به سن رشد، مجاز دانسته شده است. کمفروشی بهعنوان خیانت در حقوق دیگران و فساد اجتماعی نکوهش شده و عدالت در معاملات مورد سفارش قرار گرفته است. رعایت انصاف در گفتار، حتی در شرایط سخت، مانند متضرر شدن نزدیکان، تأکید شده و وفاداری به عهد الهی بهعنوان نماد امانتداری و ایجاد اعتماد معرفی شده است.
این آیه، همراه با آیات قبل و بعد، اصول محرمات را در ده بخش بیان کرده که بهعنوان اساس شریعت اسلامی شناخته میشوند. احکام این آیات هماهنگ با فطرت انسانی و قوانین اجتماعی قلمداد شده و در تمام ادیان آسمانی مشترک و جهانشمول دانسته شده است. پیامبر اسلام(ص) از این آیات برای دعوت به اسلام استفاده کرده که تأثیر عمیقی در گسترش اسلام، بهویژه در مدینه، داشت.
جایگاه و اهمیت
آیه ۱۵۲ سوره انعام به چهار مورد از گناهان کبیره[۱] تصرف در مال یتیم، کمفروشی، سخن ناحق و نقض عهد الهی پرداخته شده است.[۲] گفته شده خداوند در آیات پیشین، قوانین ساختگی مشرکان[۳] را که بر پایه حدس و گمان به تعیین حلال و حرام میپرداختند، رد کرده است.[۴] در آیه قبل از پیامبر اسلام(ص) خواسته شده[۵] گناهان کبیره را در ده بخش بازگو کند.[۶] سپس به پنج گناه کبیره اشاره میکند.[۷] در آیه ۱۵۳ سوره انعام نیز به یکی دیگر از محرمات، یعنی ایجاد اختلاف در دین پرداخته شده است.[۸] برخی از نامگذاری این آیات به دهفرمان، توسط تعدادی مفسران خبر دادهاند.[۹]
به باور مفسران این احکام از آیات محکم قرآن هستند.[۱۰] احکام این آیات بهعنوان اصولی هماهنگ با فطرت انسان[۱۱] و قانون کلی برای مدیریت جامعه معرفی شدهاند.[۱۲] صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان معتقد است، این ده حکم اصلی، اصول اساسی رسالت پیامبر(ص) بوده و جزئیات شریعت از آنها منشعب میشوند.[۱۳] پارهای تفاسیر با رویکرد روایی به احادیث تفسیری در این زمینه اشاره کردهاند.[۱۴]
﴿وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ١٥٢﴾ [انعام:152] ﴿و به مال یتیم -جز به نحوی [هر چه نیکوتر]- نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد. و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمایید. هیچکس را جز به قدر توانش تکلیف نمیکنیم. و چون [به داوری یا شهادت] سخن گویید دادگری کنید، هر چند [درباره] خویشاوند [شما] باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید ١٥٢﴾
جهانشمولی احکام
بهباور مفسران، اصول مطرحشده در این آیه و آیات قبل و بعد، از مشترکات مهم ادیان آسمانی بوده[۱۵] و آثار منفی ناشی از عدم رعایت آنها محدود به زمان یا مکان خاصی نیست.[۱۶] علامه طباطبایی معتقد است، قرآن این احکام را در آیین پیامبران دیگر نیز ذکر کرده است.[۱۷] در کتاب تورات (سِفر خروج، باب ۲۰) دستورات دهگانه مشابهی ذکر شده است.[۱۸] این دستورات در میان یهودیان با نام وصایا شناخته شده[۱۹] و از شهرت برخوردارند.[۲۰]
نقش آیات در گسترش اسلام
براساس گزارشهای تاریخی، پیامبر اکرم(ص) برای دعوت طوایف مختلف به دین اسلام، این آیه و آیات قبل و بعد از آن را تلاوت میکرد.[۲۱] این اقدام بهویژه برای گروهی از مردم مدینه صورت گرفت که زمینهساز مسلمان شدن آنان، شکلگیری پیمان عقبه و در نهایت اسلام آوردن مردم مدینه شد.[۲۲]
تصرف نادرست در مال یتیم
در آغاز آیه، از نزدیک شدن و تصرف در اموال یتیم[۲۳] بهعنوان امانتی الهی منع شده است،[۲۴] مگر آنکه با هدف حفظ و بهرهوری[۲۵] از بهترین روشها[۲۶] چون تجارت باشد[۲۷] و رها کردن اموال بدون بهرهوری نکوهش شده است،[۲۸] این نهی بهدلیل آسیبپذیری یتیمان و نبود حمایت پدر، دانسته شده است.[۲۹] [یادداشت ۱]
این آیه تأکید میکند، این مسئولیت تا زمانی ادامه دارد که یتیم به سن رشد برسد و توانایی اداره اموال خود را پیدا کند.[۳۰] برخی مفسران منظور از سن رشد در آیه را بین ۱۸[۳۱] تا ۳۰ سالگی[۳۲] عنوان کرده، درحالیکه گروهی دیگر بلوغ شرعی را معیار میدانند.[۳۳] عدهای نیز معتقدند، سن مشخصی نمیتوان تعیین کرد[۳۴] و معیار، رشد عقلی و توانایی مدیریت اموال است.[۳۵] گفته شده این آیه بر اهمیت اموال افراد و تصرف مشروط تأکید دارد، فارغ از اینکه فرد یتیم، دیوانه، سفیه یا کودک باشد.[۳۶]
کمفروشی
در بخش دوم به اهمیت رعایت عدالت در پیمانه و وزن اشاره شده است.[۳۷] گفته شده عدالت در معامله بهمعنای رعایت کامل حقوق طرفین است و هرگونه کمفروشی خیانت و فساد در جامعه محسوب میشود.[۳۸] به باور سید عبدالحسین طیب از مفسران شیعه، این عمل گناهانی چون اشتغال ذمه، حقالناس و تصرف ناحق در عوض را نیز به همراه خواهد داشت.[۳۹] عذاب قوم حضرت شعیب(ع) به دلیل کمفروشی دانسته شده است.[۴۰]
همچنین، با توجه به دشواری در دقت کامل اندازهگیری و وزن کردن، خداوند تأکید کرده که هیچکس بیش از توانایی خود مکلف نبوده[۴۱] و تلاش بیش از حد برای دقت[۴۲] و احتیاط الزامی نیست.[۴۳] این قاعده در سایر تکالیف شرعی نیز جاری بوده و هدف آن تسهیل امور برای انسانها قلمداد شده است.[۴۴]
ظلم در سخن و داوری
در فرمان سوم بر اهمیت رعایت عدالت و پرهیز از انحراف از مسیر حق، هنگام سخن گفتن تأکید شده و اولویت دادن به حق و عدالت حتی در شرایطی که به زیان نزدیکان باشد، مورد توجه قرار گرفته است.[۴۵] این مسئله بیانگر خطر تأثیر احساسات ناشی از نزدیکی و روابط خانوادگی دانسته شده که ممکن است افراد را به دفاع غیرمنطقی و جانبداری نادرست سوق دهد.[۴۶]
گفته شده گستره این دستور با وجود اختصار، شامل هر نوع گفتار[۴۷] در زمینههای مختلف، از جمله اقرار، شهادت، وصیت، فتوا و قضاوت میشود.[۴۸]
نقض عهد الهی
مفسران درباره مفهوم عهد الهی در این آیه، دیدگاههای متنوعی ارائه کردهاند. برخی معتقدند که «عهد الهی» بهمعنای تعهد به اجرای عدالت[۴۹] و احکام شرعی[۵۰] و یا نذر و قسمی است که در غیر معصیت باشد.[۵۱] مکارم شیرازی مفسر شیعه، این عبارت را شامل تمامی پیمانهای الهی، از جمله پیمانهای تکوینی، تشریعی، تکالیف الهی و هر نوع عهد، نذر و قسم میداند.[۵۲]
گفته شده وفای به عهد در این آیه بهعنوان نمادی از امانتداری و پایبندی به توافقها میان افراد مطرح شده است. این ویژگی موجب ایجاد اعتماد، پیشرفت امور و احساس امنیت در حوزههای مختلف از جمله سیاست و اقتصاد میشود. در مقابل، خیانت و عدم پایبندی به عهد، باعث کاهش اعتماد، افزایش نگرانی و تبدیل تعهدات به کلمات بیارزش شده و جامعه را به سوی ناپایداری و آشفتگی سوق میدهد.[۵۳]
سفارش به تدبر و دوری از غفلت
در پایان این آیه و آیه قبل و بعد آن، عبارت «ذلِکمْ وَصَّاکمْ بِهِ» بهعنوان تأکیدی بر اهمیت اجرای احکام الهی و دوری از زشتیها مطرح شده است.[۵۴] این آیات با عبارات «لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ»، «لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ» و «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ» خاتمه مییابند که به مراحل تعقل، تذکر و تقوا اشاره دارند.[۵۵] [یادداشت ۲] این مراحل در تمامی احکام ضروری هستند و توزیع این تأکیدات نشاندهنده فصاحت و بلاغت قرآن دانسته شده است.[۵۶] گفته شده در اینجا تأکید بر استفاده از لفظ «تذکرون» بهمنظور بالابردن آگاهی[۵۷] و مراقبت از غفلت است.[۵۸] بهدلیل عدم وضوح برخی از فرمانها و نیاز به تدبر و تأمل در آنها،[۵۹] غفلت از این احکام میتواند انسان را از مسیر صحیح زندگی دور کند.[۶۰]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ص۳۷۵-۳۷۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۸۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۳.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۸۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۶۱.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۴۱؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۳، ص۳۲۳.
- ↑ حسینی شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۴۰۲.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۴؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۵۸۲.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۸۶.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۸۲.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۲۱؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۲۲.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۶۶-۳۶۸.
- ↑ قرشی، احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۳۲۸.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۷۰؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۶۳-۶۴؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۵۵-۵۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۷۲؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۸۱.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۶۶-۳۶۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۷۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۸۱.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۸.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۴۲۵.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ص۵۵-۶۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۵۸۲.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۸۹.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۴.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۲.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۱۳۴.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۳۳۷.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۷۵-۳۷۶.
- ↑ ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۹۷.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۸، به نقل از دیگران.
- ↑ سلطانعلیشاه، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۲-۵۹۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۳؛ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۴.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۸؛ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۴-۳۷۵.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۴۳.
- ↑ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۴۳.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۸؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۷۹.
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۸۰.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۸.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۱۰، ص۳۳۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۳؛ حسینی شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۴۰۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۷۶.
- ↑ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۸۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۳.
- ↑ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۴۸۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۳؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۹۰.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۳۱۹، به نقل از دیگران.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۱.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۶.
- ↑ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۲۲؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۹۷-۲۹۸.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۳۲.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۵۹۳.
- ↑ قرشی، احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۳۴۲.
- ↑ فضلالله، تفسیر من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۷۶.
یادداشت
- ↑ گفته شده تنها افرادی مانند جد پدری، قیم منصوب از سوی پدر یا حاکم شرع حق مدیریت اموال یتیم را دارند.(طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۲۴۳.)
- ↑ به باور علامه طباطبایی و دیگران، برخی امور فطری مانند حرمت شرک به خدا و عقوق والدین، بهطور طبیعی توسط عقل درک و اجتناب میشوند. اما موضوعاتی مانند اجتناب از مال یتیم و رعایت عدالت نیازمند بررسی مصالح عمومی هستند. جامعه بدون عدالت و انصاف پایدار نمیماند و قرآن با تأکید بر این مسائل، انسان را به تأمل در عواقب آنها دعوت میکند.(طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۳۷۹؛ فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۸۱ با کمی اختلاف.)
منابع
- آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
- بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
- بیهقی، احمد بن الحسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۵ق.
- سلطانعلیشاه، محمد بن حیدر، بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- ابنسلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
- جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، موسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
- حسینی شاهعبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، تهران، انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۴ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
- طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
- فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
- فضلالله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
- قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
- میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.