واقعه مسجد گوهرشاد
تحصن علما در مسجد گوهرشاد | |
| نامهای دیگر | قیام گوهرشاد |
|---|---|
| مکان/خاستگاه | مسجد گوهرشاد |
| رهبر/رهبران | محمدتقی بهلول |
| زمینهها/علل | اعتراض مردم مشهد و روحانیان به قانون متحدالشکل کردن لباس و حصر سید حسین قمی |
| شرح ماجرا | سرکوب مردم معترض توسط نیروهای دولتی |
| نتایج/پیامدها | شکست تحصن |
| طرفین | نیروهای دولتی - روحانیان و مردم مشهد |
| خسارات | ۱۶۰۰ کشته و دستگیری تعدادی از روحانیان و تبعید آنها |
واقعه مسجد گوهرشاد تجمع اعتراضی مردم مشهد در مسجد گوهرشاد علیه قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این واقعه در تیرماه سال ۱۳۱۴ش، در زمان حکومت پهلوی اول رخ داد. علت اصلی این تحصن، اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس بود. همچنین، حصر آیتالله سید حسین قمی که از مخالفان این سیاستها بود، موجب افزایش اعتراضات شد. در این تجمع، محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در همین حین، بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن بهشدت سرکوب شد و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
پس از این حادثه، روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند. همچنین، به دستور رضاشاه، برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.
سیاست تغییر لباس

یکی از سیاستهای فرهنگی رضاخان، تغییر لباس بود که پس از تثبیت قدرت او، بهتدریج و طی چند سال اجرا شد. قانون متحدالشکل کردن لباس در ۱۰ دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملی تصویب شد. بر اساس این مصوبه، بهجز برخی روحانیان، تمامی اتباع ذکور ایران در داخل کشور ملزم به پوشیدن لباس متحدالشکل شدند.[۱]
در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش، جشنی با حضور علیاصغر حکمت، وزیر معارف، در شیراز برگزار شد. در بخشی از این جشن، گروهی از دختران روی صحنه رفتند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و با آهنگ ارکستر به رقص و پایکوبی پرداختند. این اقدام موجب اعتراض برخی از مردم شیراز شد و عدهای مجلس را ترک کردند. روز بعد، گروهی از مردم در مسجد وکیل گرد هم آمدند و سید حسامالدین فالی، از علما و فقهای شیراز، برای آنان سخنرانی کرد و اعمال جشن را محکوم کرد. پس از این ماجرا، فالی دستگیر و زندانی شد.[۲]
دستور تغییر کلاه پهلوی به کلاه شاپو
دستور تغییر لباس و تبدیل «کلاه پهلوی» به «کلاه بینالمللی» موسوم به «شاپو» به فتحالله پاکروان، استاندار خراسان، ابلاغ شد. او نیز بدون کمترین تأمل، دستور رضاخان را اجرا کرد و در این زمینه، دستورات اکیدی به شهربانی خراسان و دیگر ادارات و عوامل تابعه صادر نمود. محمدعلی شوشتری، خفیهنویس (گزارشنویس مخفیانه حکومت) عصر رضاشاه که در آن زمان در مشهد مأموریت داشت، درباره اجرای این دستور مینویسد: «اجرای حکم در مشهد تا حدی مشکل بود؛ زیرا عوامل مخفیه، متدینین و مجاورین به جنبوجوش افتاده، عنوان «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَومٍ فَُهُوَ مِنهُم» را پیش گرفته و سِرّاً و عَلَناً بنای اعتراض را گذاردند.»[۳]
واکنش علما

علمای مشهد جلساتی برای بحث و گفتوگو درباره این بخشنامه برگزار کردند. در یکی از این جلسات که در منزل سید یونس اردبیلی تشکیل شد، پیشنهاد شد که آیتالله سید حسین قمی به تهران برود و با رضاخان درباره توقف اجرای بخشنامه تغییر لباس مذاکره کند. وی در هشتم یا نهم تیرماه وارد تهران شد و پس از ورود به باغ سراجالملک، باغ توسط نیروهای دولتی محاصره شد و تحت کنترل مأمورین درآمد. در نتیجه، آیتالله قمی ممنوعالملاقات شد.[۴]
روحانیون مشهد در اطلاعیههایی از مردم خواستند که با اعتراض به سیاستهای مذهبی و اجتماعی رضاخان و محدودیتهای اعمالشده علیه آیتالله قمی، دست به اعتصاب و تحصن بزنند و در مسجد گوهرشاد گرد هم آیند. همچنین، روحانیون مشهد تصمیم گرفتند که در مسجد گوهرشاد به مردم بپیوندند و هر روز، یکی از آنان درباره اوضاع جاری کشور برای مردم سخنرانی کند.[۵]
تجمع در مسجد گوهرشاد
مردم مشهد با پیگیری علت توقیف آیتالله قمی، خواستار آزادی وی شدند. همچنین، نامهای به امضای ۱۵۰ نفر از روحانیون و متنفذین مشهد خطاب به رضاخان نوشته شد که در آن، آزادی آیتالله قمی درخواست گردید. اما مسؤول تلگرافخانه مشهد، پیش از ارسال تلگراف، آن را به اطلاع فتحالله پاکروان، استاندار خراسان، رساند. پاکروان نیز بدون درنگ، دستور تعقیب تمامی امضاکنندگان تلگراف را صادر کرد. در نتیجه، عدهای دستگیر شدند و برخی نیز مجبور به ترک مشهد گردیدند. با این پیشامد، اوضاع مشهد بیش از پیش به وخامت گرایید.[۶]
ورود شیخ بهلول به مشهد

محمدتقی بهلول که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر میرفت، پس از اطلاع از گرفتاری آیتالله قمی، در چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت. اما مأمورین انتظامی، ساعاتی پس از ورود او به حرم، وی را دستگیر کرده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. چند ساعت پس از بازداشت بهلول، مردم بهتدریج از این امر آگاه شدند و در مقابل محل توقیف او تجمع کردند. در نهایت، مردم موفق شدند او را آزاد کنند.[۷]
شیخ محمدتقی بهلول در خاطرات خود درباره هدف ورودش به مشهد و اعتراضات مسجد گوهرشاد میگوید که قصد داشت هیئت حاکمه را دچار وحشت کند. او توضیح میدهد که این برنامه را پیشتر در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بود و در موارد مختلف، دولت مجبور به عقبنشینی شده بود. بهلول درباره اتفاقات مشهد میگوید که انتظار داشت دولت عقبنشینی کند، اما شرایط بهگونهای دیگر رقم خورد. او توضیح میدهد که پس از درگیریها، رئیس شهربانی و مأموران پلیس مورد حمله قرار گرفتند و او گیج شده بود و نمیدانست چه باید بکند.
وی صحنههای اعتراضات را اینگونه توصیف میکند:
«در تمام محوطه مسجد و صحنها، صدای مرگ بر شاه، لعنت بر شاه، مرده باد شاه، زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما بلند بود.»
بهلول در ادامه میگوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود. بنابراین، در یک سخنرانی خطاب به مردم اعلام کرد:
«کاری که نباید میشد، شد. ما نباید نرمی نشان دهیم، بلکه باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.»[۸]
کشتار محدود اولیه
در بامداد جمعه، همزمان با اذان صبح، نظامیان بهتدریج بر مواضع حساس اطراف حرم مسلط شدند. در این مرحله، هدف اصلی نیروهای نظامی کشتار مردم نبود، بلکه تلاش داشتند ورود مردم خارج از حرم را به داخل حرم و مسجد گوهرشاد متوقف کنند. نظامیان به افراد متحصن در داخل مسجد گوهرشاد اعلام کردند که متفرق شوند و عرایض خود را تسلیم استاندار کنند تا به آن رسیدگی شود. شیخ محمدتقی بهلول در پاسخ به مأموری که این درخواست را مطرح کرده بود، گفت:
«ما جمع نشدهایم برای اینکه به حرف استاندار متفرق شویم. زود از اینجا برو که نمیخواهیم به تو صدمه برسد.»
پس از این پاسخ، مأمور محل را ترک کرد، اما بین سربازان و کسانی که قصد ورود به صحن و مسجد را داشتند، درگیری رخ داد.[۹] در این درگیری، عدهای کشته و زخمی شدند و برخی از سلاحهای سربازان به دست مردم افتاد. محمدتقی بهلول گزارش میدهد که در روز جمعه، ۲۲ نفر کشته و عدهای زخمی شدند.[۱۰]
افزایش جمعیت تجمعکنندگان

بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد لحظهبهلحظه افزایش مییافت. در روز شنبه، معترضان کسبه را وادار به تعطیلی مغازههایشان کردند.[۱۲]
در روز شنبه، عدهای از روستاهای اطراف نیز به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحنهای حرم مملو از جمعیت شد. سخنرانان درباره موضوعات مختلف، بهویژه آیتالله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب، برای مردم صحبت میکردند. از سوی دیگر، قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، همراه با شهربانی و آگاهی، نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ میکردند.
شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان میگوید که رضاشاه دستور داد:
«اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذاشت. امر میکنم و فرمان میدهم که امشب [نیمهشب شنبه] باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آنها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر و مردم متفرقه را آزاد سازید.»[۱۳]
ترفند تولیت برای خروج علما از تحصن

محمدولی خان اسدی، تولیت حرم امام رضا(ع), با توسل به حیلهای، روحانیون ارشد و مراجع خراسان را از مسجد گوهرشاد بیرون کشید. او ادعا کرد که رضاخان درخواست متحصنین را پذیرفته است و به این ترتیب، روحانیون را متقاعد به ترک مسجد کرد. برخی معتقدند که حکومت رضاشاه از کشته شدن مراجع و پیامدهای خطرناک آن، که ممکن بود در سراسر کشور آشوب به پا کند، وحشت داشت.
کشتار تحصنکنندگان
در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش (۱۱ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق)، تشکیلات کل نظمیه مملکتی دستور سرکوب متحصنین را به نظمیه مشهد ابلاغ کرد. در این دستور تأکید شده بود که:
«اگرچه اوامر شاهنشاهی برای دستگیری کلیه اشخاص مفسدهجو، از هر طبقهای که باشند، صادر شده است، اما عامل اصلی عملیات، شما و مأمورین شما هستید. امشب، در زمانی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین کاهش یافته است، باید غافلگیرانه با عده کافی از نیروهای پیاده، آژان، صاحبمنصب، وکیل، مأمورین سویل، افسر و سرباز وارد مسجد شده و کلیه محرکین، اعم از علما، تجار و کسبه را فوراً دستگیر کنید. سپس، بدون درنگ، آنان را از مسجد یا صحن خارج کرده و به سرعت به مناطق دوردست تحتالحفظ اعزام کنید. همچنین، هر فردی که خارج از آستانه و مسجد در این اعتراضات نقش داشته، باید دستگیر و همین اقدام درباره او اجرا شود. عملیات باید کاملاً محرمانه باشد تا متحصنین از آن آگاهی پیدا نکنند.»[۱۴]
تصور مقامات این بود که بیشتر متحصنین، مانند شب قبل، مسجد را ترک خواهند کرد، اما چنین نشد. لحظهبهلحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور، تأکید شده بود که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نشود و در مواقع نیاز از سرنیزه و امثال آن استفاده شود.[۱۵]
با فرارسیدن نیمهشب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این شرایط، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها کردند تا بتوانند از مسجد خارج شوند. در این لحظه، دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند.[۱۶]
در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و گستردهای صورت گرفت. داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد گردید. حرمت حرم رضوی شکسته شد و پیش از دمیدن سپیدهدم روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش، مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشتهشدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده شده بود، انداختند.[۱۷]
تعداد کشتهها

اشخاص حاضر در عکس:
افراد ایستاده از راست:
۱. سید زینالعابدین سیستانی
۲. سید علیاکبر خویی
۳. سید یونس اردبیلی
۴. سید هاشم میردامادی نجف آبادی
۵. سید محمد سیستانی
* افراد نشسته از راست به چپ:
۱. واعظ معروف وقت مشهد سید العراقین
۲. آقا بزرگ شاهرودی
۳. شیخ هاشم قزوینی
۴. مرحوم عنایت (میزبان علمای تبعیدی مشهد در تهران)
محمدعلی شوشتری، به نقل از شاهدان عینی، تعداد کشتهشدگان را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است. او در خاطرات خود مینویسد:
«عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند.»[۱۸]
احمد بهار در روزنامه بهار، به تاریخ ۷ خرداد ۱۳۲۱ش، تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده است. علیرضا بایگان، که از شاهدان واقعه بوده، عدد ۱۶۷۰ نفر را تأیید کرده است. او در شرح این واقعه میگوید:
«تعداد آنها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار میگشتند، به دست مأمورین افتاده و جزو کشتهشدگان در کامیون ریخته شدند. سپس، در گودالهایی انداخته شدند و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، توجهی نکردند و آن مردم بیچاره را زندهبهگور کردند.»[۱۹]
دستگیری و تبعید روحانیون
یک روز پس از واقعه مسجد گوهرشاد، روحانیون و علمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. میرزا محمد کفائی خراسانی (معروف به آقازاده، دومین پسر آخوند خراسانی) که در شامگاه ۱۳۵۶ق / ۱۳۱۶ش، در یکی از زندانهای تهران بهطور مشکوکی درگذشت.[۲۰]
سید عبدالله شیرازی، سید یونس اردبیلی، محمدولی نجات، بحرالعلوم، محقق، شیخ هاشم قزوینیف آقابزرگ شاهرودی، نواب احتشام رضوی و برخی دیگر از روحانیون از معرکه گریختند، از کشور خارج شدند یا مخفی گردیدند. عدهای از روحانیون بعداً آزاد شدند و به شهرهای خود بازگشتند.[۲۱]
شیخ محمدتقی بهلول از معرکه جان سالم بهدر برد و با کمک افراد طایفه بربری (هزارههای شیعه افغانستان) که خود نیز در واقعه مسجد گوهرشاد شرکت داشتند، با تغییر لباس از ایران خارج شد و به افغانستان رفت.[۲۲]
پس از پایان واقعه گوهرشاد، به دستور رضاخان، تغییراتی در سطح رؤسای ادارات مشهد و آستان قدس رضوی صورت گرفت. محمدولی خان اسدی، با اینکه مغضوب بود، تا مدتی در مقام تولیت آستان قدس رضوی باقی ماند؛ اما در ۲۸ آذر ۱۳۱۴ش اعدام شد. ۱۸ نفر از افراد فعال در واقعه گوهرشاد، که همگی روحانی یا طلاب علوم دینی بودند، به سمنان، یزد و شهرهای دیگر تبعید شدند. با توجه به اینکه مدرک متقنی علیه این افراد پیدا نشد، مدتی بعد تبعیدشان پایان یافت و به شهرهای خود بازگشتند.[۲۳]
پانویس
- ↑ تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ۱۳۷۸، سند شماره ۲، صص ۱۰-۱۱.
- ↑ مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲ش، ص۲۵۲.
- ↑ شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، ۱۳۷۹ش، ص۳۹.
- ↑ مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۵۳.
- ↑ حمید بصیرتمنش، سیاست مذهبی حکومت رضاشاه، ۱۳۷۶ش، ص۴۵۹.
- ↑ واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، ۱۳۷۹ش، ص۷۳-۷۵.
- ↑ موسوی مطلق، اعجوبه عصر بهلول قرن چهاردهم، ۱۳۷۹ش، ص۵۷.
- ↑ موسوی مطلق، اعجوبه عصر بهلول قرن چهاردهم، ۱۳۷۹ش، ص۵۷-۵۹.
- ↑ خاطرات سیاسی بهلول، ۱۳۶۹ش، ص۶۵-۷۲.
- ↑ محمدتقی بهلول، ۱۳۶۹ش، ص۶۵-۷۲.
- ↑ بازکاوی نقش پاکروان در فاجعه مسجد گوهرشاد، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد، شماره بازیابی ۴۲۲، ص۱۹.
- ↑ شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، ۱۳۷۹ش، ص۶۶.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد، شماره بازیابی ۴۲۲، ص۲۲.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد، شماره بازیابی ۴۲۲، ص۲۴.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد، شماره بازیابی ۴۲۲، ص۲۹-۳۵.
- ↑ شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، ۱۳۷۹ش، ص۷۰-۷۹.
- ↑ شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، ۱۳۷۹ش، ص۸۲-۸۳.
- ↑ واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، ۱۳۷۹ش، صص ۱۳۷-۱۳۸.
- ↑ کفایی، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، ۱۳۹۰ش، ص۸۲-۸۳.
- ↑ واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، ۱۳۷۹ش، ص۵۷-۵۸.
- ↑ کریمیان، پیامدهای واقعه گوهرشاد در اسناد نویافته، ۱۳۷۴ش، ص۱۹۳-۲۰۴.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد، شماره بازیابی ۴۲۴، ص ۷۱-۷۳، ۸۴ و ۹۰.
منابع
- واقعه گوهرشاد به روایت دیگر، به کوشش سیما رائین، - نشر رائین، ۱۳۷۹ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو، پرونده وقایع مسجد گوهرشاد.
- مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج ۶، تهران، نشر ناشر، ۱۳۶۲ش.
- شوشتری، محمدعلی، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری، به کوشش غلامحسین میرزاصالح، تهران، کویر، ۱۳۷۹ش.
- بصیرتمنش، حمید، «سیاست مذهبی حکومت رضاشاه»؛ تاریخ معاصر ایران، کتاب دهم، تهران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- کریمیان، علی، «پیامدهای واقعه گوهرشاد در اسناد نویافته»، تاریخ معاصر ایران، کتاب هشتم، تهران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
- موسوی مطلق، عباس، اعجوبه عصر بهلول قرن چهاردهم، قم، نسیم حیات، ۱۳۷۹ش.
- کفایی خراسانی، عبدالرضا، سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، بوستان کتاب، قم، ۱۳۹۰ش.