جلال‌الدین حسن نومسلمان

از ویکی شیعه
جلال‌الدین حسن نومسلمان
امام‌ نزاری‌ و ششمین‌ رهبر اسماعیلیه نزاری‌ در الموت
اطلاعات کلی
مذهباسماعیلیه نزاری
زادروز۵۶۲ق
وفات۱۵ رمضان سال ۶۱۸ ق
اطلاعات دیگر
فعالیت‌هارهبری‌ دعوت‌ و دولت‌ نزاریه‌ • انکار عقیده قیامت نزاریان • برقراری‌ مناسبات‌ با اهل‌ سنّت‌ • مذاکره با مغول


جلال‌الدین‌ حسن‌ نومسلمان‌، امام‌ نزاری‌ و ششمین‌ رهبر اسماعیلیه نزاری‌ در الموت. وی در سال ۶۰۷ ق، به‌ رهبری‌ دعوت‌ و دولت‌ نزاریه‌ رسید و اصلاحات فراوانی را در جامعه نزاریان الموت انجام داد، از جمله: طرد و انکار عقیده قیامت (که‌ به‌ انزوای‌ نزاریان‌ از جهان‌ اسلام‌ انجامید)، برقراری ارتباط با خلیفه عباسی و تفویض مناصب دینی به علمایی از خراسان. جلال‌الدین حسن نومسلمان، پس‌ از یازده‌ سال‌ حکومت‌، در ۱۵ رمضان سال ۶۱۸ ق درگذشت‌.

تولد و رسیدن به حکومت

جلال‌الدین در ۵۶۲ق متولد شد و در کودکی‌ از پدرش‌، نورالدین‌ محمد (حکومت: ۵۶۱-۶۰۷)، نص‌ جانشینی‌ دریافت‌ کرد و پس‌ از مرگ‌ پدرش‌ در ۱۰ ربیع‌الاول ۶۰۷ق، به‌ رهبری‌ دعوت‌ و دولت‌ نزاریه‌ رسید.[۱] حسن‌، همان‌‌طور که‌ مرسوم‌ رهبران الموت‌ بود، لقب‌ افتخاری‌ جلال‌الدین‌ داشت‌. در سال‌های‌ آخر حکومت‌ نورالدین‌ محمد، بین‌ او و فرزندش‌ اختلاف‌ روزافزونی‌ پدید آمده‌ بود. حسن‌، مانند برخی‌ دیگر از اسماعیلیان‌ نزاری‌، با عقیده‌ قیامت‌ که‌ به‌ انزوای‌ نزاریان‌ از جهان‌ اسلام‌ انجامید، مخالف‌ بود و گفته‌ شده‌ است‌ که‌ در همان‌ سال‌ها، به‌ طور پنهانی‌ موضع‌ خود را به‌ اطلاع‌ خلیفه‌ عباسی‌ و برخی‌ حکمرانان‌ اهل‌ سنت‌ -که‌ قصد داشت‌ در آینده‌ با آنان‌ مناسبات‌ دوستانه‌ برقرار کند- رسانیده‌ بود.[۲]

روش حکومت

طبق‌ روایات‌ ایرانی‌ موجود درباره‌ دوران‌ حکمرانی‌ رهبران الموت‌، حسن‌ به‌ محض‌ آنکه‌ به‌ رهبری‌ نزاریه‌ رسید، عقیده‌ و تعالیم‌ قیامت‌ را، که‌ پدربزرگش‌ در ۵۵۹ ق اعلام‌ کرده‌ بود،[۳] طرد و انکار کرد و در «ابتدای‌ جلوس‌ اظهار مسلمانی‌ کرد» و از پیروانش‌ نیز خواست‌ که‌ «بر التزام‌ ایمان‌ و اسلام‌، ساعی‌ و راغب» باشند.

وی‌ سفیرانی‌ نزد خلیفه‌ ناصر عباسی‌،[۴] سلطان‌ محمد خوارزمشاه‌ (حکومت: ۵۹۶-۶۱۷ق) و برخی‌ امیران‌ سنّی‌مذهب‌ فرستاد و آنان‌ را از اصلاحات‌ دینی‌ خود مطّلع‌ کرد. همچنین‌ به‌ طرق‌ گوناگون‌ سعی‌ کرد به‌ مسلمانان‌ نشان‌ دهد که‌ جامعه‌ اسماعیلیان‌ نزاری‌ از تعالیم‌ و رسوم‌ گذشته‌ خود دست‌ کشیده‌ و برای‌ زندگی‌ متعارف‌ به‌ شیوه‌ اهل‌ اسلام‌ آمادگی‌ دارد.

به‌ دستور او «در هر دیهی‌ مسجدی‌ و حمامی‌ ساختند و رسوم‌ اذان و منبر و محراب و صلوات و صیام‌ تازه‌ کردند»، همچنین‌ در ولایت‌ خود مساجد را تعمیر و آباد کرد و تعدادی‌ از علما و فقها را از خراسان دعوت‌ کرد و مشاغل‌ دینی‌ مانند قضا و خطابه‌ و امامت‌ را به‌ ایشان‌ تفویض‌ نمود.

گفته‌ شده‌ است‌ اهالی‌ قزوین‌، که‌ از نزاریان‌ صدمات‌ بسیار دیده‌ بودند، تا مدتی‌ به‌ صحت‌ گفتار و ادعاهای‌ جلال‌الدین‌ شک‌ داشتند. برای‌ رفع‌ این‌ تردید، جلال‌الدین‌ عده‌ای‌ از علمای‌ قزوین‌ را به‌ الموت دعوت‌ کرد تا از کتابخانه‌ معروف‌ آنجا دیدن‌ کنند و دستور داد هر کتابی‌ را که‌ «اِلحادی» یافتند، بسوزانند ضمن‌ آنکه‌ خود وی‌ نیز در حضور آنان‌ اسلافش‌ را لعن‌ کرد.[۵]

نتایج اصلاحات حسن نومسلمان

حسن رابطه با خلیفه عباسی

در پی‌ اقدامات‌ جلال‌الدین حسن، در ربیع‌الاول‌ ۶۰۸، خلیفه‌ طی‌ فرمانی‌ مسلمانی‌ رهبر نزاریان‌ و پیروانش‌ را اعلام‌ کرد. از آن‌ پس‌، جلال‌الدین‌ حسن‌ به‌ نومسلمان‌ معروف‌ شد، حق‌ حاکمیت‌ او بر سرزمین‌های‌ تحت‌ قلمرو نزاریان‌ برای‌ نخستین‌ بار، از سوی‌ خلیفه‌ عباسی‌ به‌رسمیت‌ شناخته‌ شد و مورد لطف‌ خاص‌ خلیفه‌ قرار گرفت‌، چنانکه‌ در ۶۰۹ مادر حسن‌، تحت‌ حمایت‌ خلیفه‌ ناصر، به‌ مکه رفت‌ و خلیفه‌ او را بیش‌ از منسوبان‌ دیگر ملوک‌ و امرا گرامی‌ داشت‌، به‌ نحوی‌ که‌ بنا به‌ برخی‌ روایات‌، بدین‌ سبب‌ سلطان‌ محمد خوارزمشاه‌ از خلیفه‌ رنجید.[۶] همچنین‌ به‌ درخواست‌ جلال‌الدین‌ حسن‌ و میانجی‌گری‌ خلیفه‌، امرای‌ گیلان‌ موافقت‌ کردند چهار تن‌ از دختران‌ خویش‌ را به‌ نکاح جلال‌الدین‌ حسن‌ درآورند. یکی‌ از آنان‌ خواهر کیکاووس‌ بن‌ شاهنشاه‌، حکمران‌ ولایت‌ کوتُمْ، بود که‌ فرزندش‌، علاء الدین‌ محمد (حکومت: ۶۱۸ـ۶۵۳ق)، جانشین‌ جلال‌الدین‌ حسن‌ شد.[۷]

تاثیر بر زندگی نزاریان

سیاست‌های‌ جلال‌الدین‌ حسن‌ در برقراری‌ مناسبات‌ با اهل‌ سنّت‌، مزایای‌ آشکاری‌ برای‌ جامعه‌ نزاری‌ -که‌ تا آن‌ زمان‌ به‌ عنوان‌ ملاحده در حاشیه‌ قرار داده‌ شده‌ و دائماً در معرض‌ خطر و هجوم‌ بودند- دربرداشت‌. نزاریان‌ پس‌ از ناکامی‌ در قیام‌ نخستین‌ خود، خویشتن‌ را در دور قیامت‌ روحانی‌ و معنوی‌ خویش‌، در قلاع‌ کوهستانی‌ منزوی‌ ساختند و دنیای‌ خارج‌ را بی‌اهمیت‌ خواندند. اما، واقعیت‌ جهان‌ خارج‌ قابل‌ چشم‌پوشی‌ نبود.

در چنین‌ اوضاع‌ و احوالی‌، بسیاری‌ از نزاریان‌ از انزوای‌ جامعه‌ خود ناراضی‌، و مایل‌ به‌ بهبود روابط‌ با بقیه‌ مسلمانان‌ شدند. جلال‌الدین‌ حسن‌، با اصلاح‌ دینی‌ خود، نزاریان‌ را با جهان‌ خارج‌ آشتی‌ داد. این‌ سیاست‌، نه‌ تنها امنیت‌ سرزمین‌ نزاریه‌ را تضمین‌ کرد، بلکه‌ موجب‌ شد تا برای‌ نخستین‌بار حکمرانان‌ و سلاطین‌ نامدار دنیای‌ اسلام‌ دولت‌ نزاری‌ را به‌ رسمیت‌ بشناسند. در قهستان‌ نیز حملات‌ غوریان‌ به‌ نزاریان‌ خاتمه‌ یافت‌ و در شام‌، نزاریان‌ در مقابله‌ با خصومت‌های‌ فرنگان‌، به‌ موقع‌ از کمک‌ ایوبیان‌ بهره‌مند شدند.[۸]

همه‌ اسماعیلیان‌ نزاری‌ دیلمان‌ و قومس‌ و قهستان‌ و دیگر مناطق‌ ایران‌ و نیز نزاریان‌ شام‌، اصلاحات‌ دینی‌ جلال‌الدین‌ حسن‌ را، بدون‌ هیچگونه‌ مخالفتی‌، پذیرفتند، زیرا او را امام‌ معصومی‌ می‌دانستند که‌ امت‌ خود را هدایت‌ و شریعت‌ را با توجه‌ به‌ اوضاع‌ و احوال‌ زمانه‌، چنانکه‌ بایسته‌ است‌، تعبیر و تفسیر می‌کند و پیروانش‌ باید بی‌تردید فرمان‌های‌ او را اجرا نمایند؛ چنانکه‌ بعداً، در دوران‌ جانشینش‌ علاءالدین‌ محمد، نزاریان‌ اصلاح‌ دینی‌ جدید را به‌ مثابه‌ فرمان‌ به‌ اجرای‌ مجدد تقیه‌ای‌ تلقی‌ کردند که‌ در دور قیامت‌ از آنان‌ برداشته‌ شده‌ بود. بر این‌ اساس‌، رعایت نمودن تقیه می‌توانست‌ به‌ معنای‌ هرگونه‌ هم‌سازی‌ و توافق‌ با جهان‌ خارج‌، به‌ صورتی‌ که‌ امام‌ معصوم‌ نزاری‌ ضروری‌ می‌دانست‌، باشد.[۹]

یاری دادن اهل سنت

بهبود مناسبات‌ نزاریان‌ و جهان‌ اسلام‌ ـ که‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ مؤثر نزاریان‌ در ساختار منطقه‌ای‌ قدرت‌ انجامید ـ به‌ سود اهل‌ تسنن‌ نیز بود. چنانکه‌ در سال ۶۱۰ ق، جلال‌الدین‌ حسن‌ شخصاً سپاهیان‌ خود را برای‌ یاری‌ رساندن‌ به‌ نیروهای‌ مظفرالدین‌ اُزبک‌ (حکومت: ۶۰۷ـ۶۲۲) هدایت‌ کرد و در پیروزی‌ مظفرالدین‌ سهم‌ مهمی‌ داشت‌. مظفرالدین‌ آخرین‌ حکمران‌ اتابکان‌ آذربایجان‌ و یکی‌ از متحدان‌ مهم‌ خلیفه‌ بود که‌ در آن‌ هنگام‌ برضد یکی‌ از امرای‌ سرکش‌ خود، به‌ نام‌ ناصرالدین‌ مَنْکلی‌/ مَنْگَلی‌، لشکرکشی‌ کرده‌ بود. پس‌ از پیروزی‌، برای‌ تقدیر از نزاریان‌، شهرهای‌ ابهر و زنجان‌ با حومه‌ آنها به‌ امام‌ نزاری‌ واگذار شد و این‌ نواحی‌ چند سالی‌ در دست‌ نزاریان‌ باقی‌ماند. جلال‌الدین‌، پس‌ از یک‌ سال‌ و نیم‌ غیبت‌، به‌ الموت‌ بازگشت‌ و مناسبات‌ دوستانه‌ خویش‌ را با خلیفه‌ عباسی‌ و مظفرالدین‌ حفظ‌ کرد.[۱۰]

مذاکره با مغول

در اواخر دوره‌ حکمرانی‌ جلال‌الدین‌ حسن‌، بسیاری‌ از علمای‌ سنّی‌مذهب‌ که‌ از بیم‌ مغولان‌ از خراسان و دیگر مناطق‌ شرقی‌ می‌گریختند، به‌ شهرها و قلاع‌ نزاری‌ در قُهستان‌ پناهنده‌ می‌شدند و در آنجا باگشاده‌ دستی‌ تمام‌ از آنان‌ پذیرایی‌ می‌شد.[۱۱] جلال‌الدین‌، که‌ به‌ خطر قریب‌الوقوع‌ حمله‌ مغولان‌ پی‌برده‌ بود، ظاهراً اولین‌ فرمانروای‌ مسلمان‌ بود که‌ به‌ محض‌ آنکه‌ مغولان‌ از جیحون‌ گذشتند با آنان‌ وارد مذاکره‌ شد.[۱۲]

وفات

جلال‌الدین حسن نومسلمان، پس‌ از یازده‌ سال‌ حکومت‌، در نیمه‌ رمضان‌ سال ۶۱۸ق درگذشت‌. وزیر او، که‌ سرپرست‌ یگانه‌ پسرش‌ نیز بود، زنان‌ سنّی‌ مذهب‌ و خواهر جلال‌الدین‌ را متهم‌ به‌ مسموم‌ ساختن‌ او کرد و همگی‌ را به‌ قتل‌ رساند.[۱۳]

پانویس

  1. جوینی‌، ج‌۳، ص‌۲۴۱-۲۴۲؛ کاشانی‌، ص‌۲۱۴.
  2. رجوع کنید به جوینی‌، ج‌۳، ص‌۲۴۱-۲۴۲؛ رشیدالدین‌ فضل‌اللّه‌، ص‌۱۷۳؛ کاشانی‌، ص‌۲۱۴-۲۱۵
  3. رجوع کنید به کاشانی‌، ص‌۲۰۱
  4. حکومت: ۵۷۵-۶۲۲
  5. رجوع کنید به جوینی‌، ج‌۳، ص‌۲۴۳-۲۴۴؛ کاشانی‌، ص‌۲۱۵؛ حافظ‌ ابرو، ص‌۲۶۵
  6. کاشانی‌، ص‌۲۱۴-۲۱۶؛ نیز رجوع کنید به نسوی‌، ص‌۲۰؛ حافظ‌ابرو، ص‌۲۶۴ـ ۲۶۵
  7. جوینی‌، ج‌۳، ص‌۲۴۷-۲۴۸؛ کاشانی‌، ص‌۲۱۶؛ رابینو، ص‌۲۸۸-۲۸۹
  8. رجوع کنید به دفتری‌، ص‌۴۶۳
  9. رجوع کنید به دفتری‌، ص۴۶۳
  10. رجوع کنید به کاشانی‌، ص‌۲۱۶-۲۱۷؛ حافظ‌ ابرو، ص‌۲۶۵-۲۶۶
  11. رجوع کنید به منهاج‌ سراج‌، ج‌۲، ص‌۱۸۲-۱۸۳
  12. رجوع کنید به کاشانی‌، ص‌۲۱۷
  13. جوینی‌، ج‌۳، ص‌۲۴۹؛ کاشانی‌، ص‌۲۱۸

منابع‌

  • رشیدالدین‌ فضل‌الله، جامع‌ التّواریخ‌: قسمت‌ اسماعیلیان‌ و فاطمیان‌ و نزاریان‌ و داعیان‌ و رفیقان‌، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌ و محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۸۱ش.
  • عبدالله بن‌ لطف‌الله حافظ ‌ابرو، مجمع‌ التواریخ‌ السلطانیه‌، چاپ‌ محمد مدرسی‌ زنجانی‌، تهران‌، ۱۳۶۴ش.
  • عبدالله بن‌ علی‌ کاشانی‌، زبدة‌التواریخ‌: بخش‌ فاطمیان‌ و نزاریان‌، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش.
  • عثمان بن‌ محمد منهاج‌ سراج‌، طبقات‌ ناصری‌ یا تاریخ‌ ایران‌ و اسلام‌، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، ۱۳۶۳ش.
  • فرهاد دفتری‌، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ترجمه‌ فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۶ش.
  • محمد بن‌ احمد نسوی‌، سیرت‌ جلال‌الدین‌ مینکبرنی‌، چاپ‌ مجتبی‌ مینوی‌، تهران‌، ۱۳۶۵ش.
  • Hyacinth Louis Rabino, "Rulers of Gilan", Journal of the Royal Asiatic Society,1920.

پیوند به بیرون