حسین خلیلی تهرانی
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
فقیه | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | میرزاحسین خلیلی تهرانی |
تاریخ تولد | ۱۲۳۰ق |
تاریخ وفات | ۱۳۲۶ق |
محل دفن | نجف |
شهر وفات | مسجد سهله در کوفه |
اطلاعات علمی | |
استادان | مولی زینالعابدین گلپایگانی، محمدحسن نجفی و شیخ انصاری |
شاگردان | آقا ضیاء عراقی، آقاحسین نجم آبادی، سیدمیرزاآقا دولت آبادی، سیدمحمد لواسانی، شیخ مرتضی آشتیانی |
اجازه روایت به | آقابزرگ تهرانی، میرزا علیاکبر همدانی، شیخ محمد طالقانی و شیخ محمدحسین کاشف الغطاء |
میرزاحسین خلیلی تهرانی (۱۲۳۰ق ـ ۱۳۲۶ق) فقیه و مرجع تقلید شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری و قرن چهاردهم هجری قمری و از رهبران روحانی حامی نهضت مشروطه بود. میرزا حسین در نجف در درس فقهایی مانند صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری شرکت کرد تا اینکه خود به مقام مرجعیت رسید. آقاضیاء عراقی و آقاحسین نجم آبادی نیز ازجمله شاگردان او بودند. وی آثاری در زمینههای فقه، اصول فقه و رجال به نگارش درآورد.
میرزا حسین خلیلی تهرانی نسبت به امور سیاسی و اجتماعی ایران با حساسیت ویژه مینگریست و در موارد زیاد به این مسایل واکنش نشان میداد. او در عزل امین السلطان (صدر اعظم وقت ایران) نقش داست و در جریان نهضت مشروطه، همراه با آخوند خراسانی و ملا عبدالله مازندرانی تلاشهای فراوانی انجام داد. تنفیذ قانون اساسی مشروطه و مبارزه با استبداد محمدعلی شاه قاجار پس از به توپ بستن مجلس ازجمله اقدامات او در این زمینه بود.
میرزا حسین ضمن اینکه فردی با تقوا بود و اوقات زیاد را در مسجد کوفه و مسجد سهله به عبادت میگذراند، به [[حسن خلق| خوش اخلاقی] ، خوشسخنی و رئوف بودن مشهور بود. او یک زائرسرا، دو مدرسه علمیه و قنات در نجف احداث و برای عموم وقف کرد. میرزا حسین در شوال ۱۳۲۶ق در مسجد سهله درگذشت و پیکرش تا نجف تشییع و در آنجا، کنار مدرسهای که بنا نهاده بود دفن شد.
ولادت و تحصیلات
میرزا حسین، در سال ۱۲۳۰ق در قم [۱] یا نجف متولد شد.[۲]
اساتید و مشایخ او بدین قرار است:
- پدرش حاج میرزا خلیل؛
- برادرش حاج ملا علی تهرانی؛
- محمد حسن نجفی (صاحب جواهر، متوفای ۱۲۶۶ق.)؛
- شیخ مرتضی انصاری (متوفای ۱۲۸۱ق.)؛
- مولی زین العابدین گلپایگانی؛(۱۲۰۹یا۱۲۱۸-۱۲۸۹ق.)
- سيد اسد اللّه بيدآبادى؛
- ملا محمد تقى گلپايگانى؛[۳]
میرزا خلیل از این اساتید خود اجازه روایت گرفت.[۴] سپس در نجف به تدریس فقه پرداخت. احاطه او بر فروع فقهی و همچنین تسلطش در تدریس، ستایش شده و گفته شده که از آرای بلند و قدرت بیان فوقالعاده برخوردار بوده است.[۵]
مرجعیت
میرزا حسین خلیلی تهرانی، پس از وفات شیخ محمدحسین کاظمی (۱۳۰۸ق.) و رحلت میرزای شیرازی (۱۳۱۲ق.)، از مراجع تقلید زمان خود به شمار میآمد و مقلدانی در ایران، هند، عراق و دیگر بلاد اسلام داشت.[۶]
شاگردان
در حلقه درس او فقهای نامداری شرکت میکردهاند. وی شاگردان فراوانی تربیت کرد که از آن جملهاند:
- آقا ضیاء عراقی
- آقاحسین نجم آبادی
- سید علی قاضی طباطبایی
- محمدباقر قائنی بیرجندی
- سید میرزاآقا دولت آبادی
- سید محمد لواسانی
- مرتضی آشتیانی[۷]
نیز سيّد فخر الدّين قمى،[۸]آقابزرگ تهرانی،[۹] علی اکبر همدانی[۱۰]، محمد طالقانی[۱۱] و محمد حسین کاشف الغطاء[۱۲]، از او اجازه روایت گرفتهاند.
توجه به امور سیاسی و اجتماعی
اعتراض به سیاستهای امین السلطان
خلیلی تهرانی نسبت به امور سیاسی و اجتماعی ایران حساس بود. وی در ۱۳۲۱ق، به دنبال اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی ایران و نارضایتی مردم از کارهای امین السلطان (صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار)، همراه با آخوند ملامحمدکاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹ق.) به علمای ایران نامه نوشت و ناخشنودی خود را از سیاستهای نادرست امین السلطان نشان داد و حتی گفتهاند که او را تکفیر کرد. این اقدامات بسیار مؤثر افتاد و موجب عزل امین السلطان شد.[۱۳]
همراهی با نهضت مشروطه
با آغاز نهضت مشروطه، تهرانی همراه با محمدکاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی (متوفی ۱۳۳۰ق.) از آن حمایت کرد. این سه روحانی که بعد از وفات میرزای شیرازی مرجعیت شیعیان را به عهده داشتند و با عنوان مراجع ثلاث نجف شناخته میشدند، با نامهها، پیامها و ارشادهای خود، سهم مهمی در پیروزی نهضت مشروطه داشتند. هدف آنان از این حمایت که از عمدهترین عوامل پیروزی انقلاب مشروطه دانسته شده، حفظ مذهب اسلام و از میان برداشتن حکومت استبداد و کوتاه کردن دست متجاوزان خارجی بیان شده است.[۱۴]
تنفیذ قانون اساسی مشروطه
پس از پیروزی نهضت مشروطه و تأسیس مجلس شورا، قانون اساسی برای تصویب نزد این سه تن فرستاده شد و آنان هم آن را تنفیذ کردند[۱۵] و پس از آن با ارسال نامهها و تلگرامهای پی درپی، به تقویت مجلس مبادرت نمودند.[۱۶]
مبارزه با حکومت استبدادی
پس از به توپ بسته شدن مجلس اول در ۱۳۲۶ق، تهرانی و دیگر علمای ایرانی مقیم عراق، بر شدت مبارزه خود با حکومت استبدادی و پشتیبانی از مشروطهخواهان افزودند. تهرانی و خراسانی و مازندرانی طرد کردن محمدعلی شاه را از اوجب واجبات، دادن مالیات به گماشتگان او را از اعظم محرّمات و کوشش در راه استقرار مشروطه را به منزله جهاد در رکاب امام زمان(عج) دانستند.[۱۷] در زمان استبداد صغیر، یکی از مدارسی که تهرانی در نجف بنا نهاده بود، محل گردهمایی ایرانیان شد.[۱۸] گفتهاند که پس از بروز پارهای انحرافات در نهضت مشروطه، تهرانی از حمایت آن اظهار پشیمانی میکرد.[۱۹]
ویژگیهای اخلاقی و عبادی
تهرانی فردی متقی بود و مداومت و مراقبت به قرائت ادعیه و زیارات داشت. او بعد از مدتی تدریس، کرسی تدریس را رها کرد و اکثر اوقات در مسجد کوفه و سهله به عبادت پرداخت. وی عادت به زیارت اربعین کربلای معلی با پای پیاده داشت.[۲۰] خوشاخلاق و خوشسخن و بسیار رئوف بود.
او یک زائرسرا و دو مدرسه علمیه و قنات در نجف، برای عموم وقف کرد.[۲۱]
درگذشت
تهرانی در شوال ۱۳۲۶ق در مسجد سهله درگذشت و پیکرش را در شریعه فرات غسل دادند و تا نجف تشییع و در کنار مسجد خودش در مقبره ای که خود مهیا کرده بود، دفن شد.[۲۲] در ایران و هند و عراق، برای او مراسم سوگواری برگزار شد و بازار تهران چند روز تعطیل شد. شعرای بسیاری در رثای وی شعر سرودهاند.[۲۳] پس از وفات تهرانی، شایع شد که وی با زهر مسموم شده است و حتی او را «ذبیح اعظم» و «شهید اکبر» خواندند.[۲۴]
آثار و تالیفات
تهرانی در فقه و اصول فقه و رجال، آثار بسیاری بر جای گذاشت. گفته شده که تمامی آنها به خط خود او نزد شاگردش، محمدتقی گرگانی، بوده است. [۲۵]
- ذریعة الوداد، شرحی است بر کتاب نجاة العباد محمدحسن نجفی و ظاهراً ناتمام مانده است.[۲۶] این کتاب نخستین بار در بمبئی و سپس در ۱۳۱۲ق در ایران چاپ سنگی شد و بارها در ایران به چاپ رسید.[۲۷]
- حاشیه بر بعضی رسائل عملیه
- کتاب غصب
- کتاب اجاره
- رسالاتی در باب بیع و خیارات[۲۸]
برخی فتواهای تهرانی، همراه با فتواهای بعضی علمای دیگر، در کتاب مجمع الرسائل در ۱۳۳۱ق در تهران چاپ شده است.[۲۹] همچنین تقریراتی از دروس او را شاگردانش نوشتهاند.[۳۰] وی بر کتابهای بسیاری تقریظ نوشته است.[۳۱]
فرزندان
تهرانی شش پسر داشت که همگی در علوم دینی تحصیل کردند:[۳۲]
- محمد؛ در نجف متولد شد و سطوح عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و پدرش فراگرفت و از علمای نجف اجازه اجتهاد دریافت کرد.[۳۳] محمد از کودکی شعر میسرود، بیشتر اشعار او در مدح و رثای اهل بیت(ع) است. وی در برخی اشعارش مسلمانان را به بیداری فراخوانده است.[۳۴] وی بسیار به عبادت، ذکر و اعتکاف در حرم امام علی(ع) میپرداخت.[۳۵] او در ۱۳۵۵ق در نجف وفات یافت و در مقبره پدرش دفن شد. کتاب فی الطهاره، کتاب فی الخمس، قاموس غریب القرآن و چند رساله فقهی، از آثار اوست.[۳۶]
- شیخ مهدی آیت الله زاده؛
- شیخ محمود؛
- شیخ محمدعلی که دایرة المعارف اسلامی را ترجمه کرده است.[۳۷]
پانویس
- ↑ صدرالاسلام خویی، مرآه الشرق، ۱۴۲۷، ج۱، ص ۶۳۷.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۳
- ↑ حبيب آبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۸۹۵.
- ↑ رجوع کنید به حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۷۹ـ ۲۸۰؛ آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص ۲۲۶ـ۲۲۷؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۳، ج ۱۹، ص ۶۰
- ↑ آل محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص ۲۲۶؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۳ ـ۵۷۴.
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۷۷؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴.
- ↑ برای اسامی دیگر شاگردان او رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۹۹، ۴۱۴، ج ۶، ص ۱۷۰، ج ۱۰، ص ۴۵؛ امین، مستدرکات اعیان الشیعه، ۱۴۰۸ـ۱۴۱۶ق، ج۱، ص ۵۲، ج ۶، ص ۱۸۲، ۵۷۴.
- ↑ جواهر كلام، تربت پاكان قم، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص ۱۲۵۴.
- ↑ ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۴
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱۷، ص ۲۳۲
- ↑ حسینی، ج ۱، ص ۵۳۶
- ↑ حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۸۱؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۸۳.
- ↑ رجوع کنید به کسروی، تاریخ مشورطه ایران، ص ۳۱ـ۳۲.
- ↑ رجوع کنید به حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۱۳۶۴ش، ص ۱۲۳ـ۱۲۴، ۱۳۳ـ۱۳۴.
- ↑ رجوع کنید به نجفی قوچانی، ص ۳۶۶
- ↑ رجوع کنید به فضل اللّه نوری، ج ۲، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، ۱۲۶ـ۱۲۷، ۱۴۸ و جاهای دیگر.
- ↑ رجوع کنید به ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۵، ص ۳۵۳؛ حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، ۱۳۶۴ش، ص ۱۱۰
- ↑ آل محبوبه، ج ۱، ص ۱۳۵؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵
- ↑ رجوع کنید به حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۷۷ـ۲۷۹.
- ↑ حبيب آبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۸۹۴-۸۹۷.
- ↑ رجوع کنید به آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۶ـ ۲۲۸؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵ ـ ۵۷۷.
- ↑ حبيب آبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۸۹۷.
- ↑ رجوع کنید به ناظم الاسلام کرمانی ، بخش ۲، ج ۴، ص ۲۳۸ـ۲۳۹؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۸ـ۲۲۹؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴ق، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۶
- ↑ ناظم الاسلام کرمانی، بخش ۲، ج ۴، ص ۲۴۶؛ حبيب آبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۸۹۴-۸۹۷.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعه، ۱۴۰۴، جزء ۱، قسم ۲، ص ۵۷۵.
- ↑ رجوع کنید به حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۸۰؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۷
- ↑ رجوع کنید به مشار، ستون ۳۹۳؛ عوّاد، معجم المؤلفین العراقیین، ۱۹۶۹ق، ج ۱، ص ۳۴۳؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱۰، ص ۳۳.
- ↑ رجوع کنید به حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۸۰؛ آل محبوبه ، ج ۲، ص ۲۲۷؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱۹، ص ۵۹، ج ۲۲، ص ۲۷۳.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۲۰، ص ۳۰
- ↑ رجوع کنید به امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص ۱۵۱؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۳۷۲
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۱۵، ص ۳۲۰، ج ۱۸، ص ۸۹، ج ۱۹، ص ۶۸.
- ↑ رجوع کنید به حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ص ۲۸۲؛ آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۲۸
- ↑ خاقانی، شعراءالغری، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج ۱۰، ص ۴۵۳؛ آل محبوبه ، ج ۲، ص۲۴۵.
- ↑ رجوع کنید به خاقانی، شعراءالغری، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج۱۰، ص ۴۵۴ـ۴۶۰، ۴۶۱ـ۴۶۲
- ↑ خاقانی، شعراءالغری، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج۱۰، ص ۴۵۳
- ↑ خاقانی، شعراءالغری، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، ج۱۰، ص ۴۵۴؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳، ج ۵، ص ۲۴۵، ج ۱۵، ص ۱۸۷، ج ۱۸، ص ۲۹۵، ج ۲۳، ص ۱۸.
- ↑ حبيب آبادى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۸۹۹.
یادداشت
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، جزء ۱: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد ۱۴۰۴ق.
- آل محبوبه، جعفربن باقر، ماضی النجف و حاضرها بیروت ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
- امین، حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۶ق/ ۱۹۸۷ـ۱۹۹۶م.
- امین، محسن، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ق.
- حائری،عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، ۱۳۶۴ش.
- حبیب آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، اصفهان، ۱۳۵۱ش.
- حبيب آبادى، محمدعلى، مكارم الآثار در احوال رجال دوره قاجار، اصفهان، نفائس مخطوطات اصفهان، ۱۳۶۴ش.
- حرزالدین، محمد، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم،۱۴۰۵ق.
- خاقانی، علی، شعراءالغری، نجف، ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست قم، ۱۴۰۸ق.
- عوّاد، کورکیس، معجم المؤلفین العراقیین، بغداد ۱۹۶۹ق.
- نوری، شیخ فضل اللّه، مجموعهای از رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضل اللّه نوری، گردآورنده محمد ترکمان، تهران، ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
- خویی، صدرالاسلام، محمد امین، مرآه الشرق، قم، مرعشی، ۱۴۲۷ق.
- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
- مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران، ۱۳۴۴ش.
- ناظم الاسلام کرمانی، محمدبن علی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۷۶ـ۱۳۷۷ش.
- نجفی قوچانی، محمدحسن، سیاحت شرق، یا، زندگینامه آقانجفی قوچانی، چاپ رمضانعلی شاکری، تهران، ۱۳۶۲ش.
- جواهر كلام، عبد الحسين، تربت پاكان قم، قم، انصاریان، چ۱، ۱۴۲۴ق.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دانشنامه جهان اسلام
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی