پرش به محتوا

آیه ۲۵۷ سوره بقره

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از آیه 257 سوره بقره)
آیه ۲۵۷ سوره بقره
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره بقره
شماره آیه۲۵۷
جزءسوم
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعتوحید و معاد
دربارهولایت الهی و ولایت طاغوت


آیه ۲۵۷ سوره بقره نتیجه پذیرش ولایت الهی از سوی مؤمنان را حرکت به سمت نور و قبول ولایت طاغوت از طرف کافران را سقوط به ظلمت بیان کرده است. درباره این آیه گفته شده که مؤمنان، ولایت و سرپرستی خدا را به اختیار خود برگزیده‌اند؛ همانطور که کافران به جای ولایت خدا، ولایت طاغوت را انتخاب کرده‌اند. فراز پایانی آیه، مجازات کافرانی که ولایت طاغوت را پذیرفته‌اند، جاودانگی در آتش دانسته است.

خروج از ظلمت به نور را در این آیه به‌معنای رفع ظلمت از طبیعت نورانی انسانی دانسته‌اند. براساس روایتی از امام صادق(ع)، منظور از نور در این آیه ولایت اهل‌بیت(ع) و مراد از ظلمت، ولایت دشمنان اهل‌بیت(ع) است.

به گفته مفسران، این آیه در ادامه آیه ۲۵۶ سوره بقره، که مسئله ایمان و کفر را مشخص کرده، وضعیت مؤمنان و کافران از نظر راهنما و سرپرست تبیین می‌کند. بعضی از مفسران، با استناد به برخی روایات، این آیه را جزو آیة الکرسی محسوب کرده‌اند.

مسئله پذیرش ولایت خدا و ولایت طاغوت

آیه ۲۵۷ سوره بقره، نتیجه پذیرش ولایت و سرپرستی خدا از سوی مؤمنان را هدایت و خروج از ظلمت به نور و پیامد قبول ولایت طاغوت از سوی کافران را افتادن در سرگردانی و ظلمت دانسته است.[۱] براساس نظر مفسران در این آیه، مؤمنان، فقط سرپرستی خدا را برگزیده و غیر خدا را صاحب اختیار خود نمی‌دانند؛ بر خلاف کافران که طاغوت را ولیّ و سرپرست خود می‌گیرند.[۲] مفسران، ولایت خدا را به معنای تدبیر امور و رسیدگی و سرپرستی[۳] دانسته‌اند و خداوند را صاحب اختیار انسان[۴] معرفی کرده‌اند.

محمدجواد مغنیه در تفسیر الکاشف در نقد سخن بعضی از مفسران که با استناد به این آیه، خدا را فقط ولی و سرپرست مؤمنان دانسته و ولایت او را شامل کافران نمی‌دانند، گفته است: ولایت خدا شامل کافران هم می‌شود و آیه درصدد بیان این نکته است که کافران علاوه بر خدا، ولایت و تسلط طاغوت را نیز پذیرفته‌اند و در نتیجه پیروی از طاغوت، از نور (عقل و فطرت) به ظلمت‌های کفر و گمراهی برده شده‌اند.[۵]

به گفته ناصر مکارم شیرازی، آیه ۲۵۷ سوره بقره، در ادامه آیه لا اکراه فی الدین که مسئله ایمان و کفر و روشن بودن راه حق از باطل را تبیین می‌کند، به بررسی وضعیت مؤمنان و کافران از نظر راهنما و سرپرست می‌پردازد.[۶]

«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»

خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمت‌ها، به سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوت‌ها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمت‌ها بیرون می‌برند؛ آنها اهل آتش هستند و همیشه در آن خواهند ماند.




سورهٔ بقره، آیه ۲۵۷. ترجمه ناصر مکارم شیرازی.


جاودانگی در آتش، نتیجه پذیرش ولایت طاغوت

مفسران با استناد به فراز پایانی آیه ۲۵۷ بقره، معتقدند که نتیجه طبیعی پذیرش ولایت طاغوت از سوی کافران و حرکت به سمت ظلمت، جاودانگی در آتش خواهد بود.[نیازمند منبع] به گفته سید محمدحسین فضل‌الله، از مفسران شیعه، کافران به سبب پذیرش طاغوت در تاریکی سرگردانند و از نور حق دور می‌شوند و در تاریکی فرو می‌روند. به همین سبب مستحق خشم و غضب الهی شدند. بنابراین آنان اهل آتش هستند و در آن جاودانه خواهند بود؛ زیرا در برابر خدا نافرمانی کردند در حالی که از سوی خدا حجت بر آنها تمام شده بود و آنها هیچ دلیل و حجتی در پیشگاه خدا ندارند.[۷]

براساس تفسیر روح المعانی، بخش پایانی آیه، اشاره به کافران و اولیای آنهاست؛ یعنی کسانی که به‌خاطر شدت گناهانشان با آتش همراه و در آن ماندگارند. این جمله وعده و هشداری برای کافران است و ذکر نکردن وعده برای مؤمنان در برابر آن، یا به خاطر بزرگ داشتن مقام آنهاست یا به خاطر نعمت‌های وصف‌ناپذیری است که برای مؤمنان آماده شده است.[۸]

چیستی نور و ظلمت در آیه

مفسران درباره مفاهیم نور و ظلمت در آیه ۲۵۷ سوره بقره، نظرات متعددی ارائه کرده‌اند. ازجمله در تفاسیر روایی مانند تفسیر عیاشی، با بیان روایتی از امام صادق(ع)، نور به ولایت اهل‌بیت(ع) و ظلمت به ولایتِ دشمنان آنان تعبیر شده است.[۹]

علامه طباطبایی معتقد است که مفاهیم «نور» و «ظلمت» در این آیه، نه مجازی بلکه واقعی‌اند. به گفته او، نور شامل ایمان، معرفت و اعمال صالح است که انسان را از تاریکی جهل، شک و گناه رهایی می‌بخشد.[۱۰] وی معتقد است انسان دارای نور فطری است که در صورت مراقبت، رشد و کمال می‌یابد؛ اما در ابتدای زندگی به سبب ناآگاهی در ظلمت قرار دارد. ایمان، این نور را فعال کرده و او را به سمت معارف الهی هدایت می‌کند.[۱۱] به نظر او، از آنجا که نور، حقیقتی واحد و ظلمت دارای راه‌های متعدد است، قرآن نور را به صورت مفرد و ظلمت را به صورت جمع ذکر کرده است.[۱۲]

به گفته شیخ طبرسی و مکارم شیرازی، منظور از نور و ظلمت در آیه ۲۵۷ سوره بقره، همان ایمان و کفر است.[۱۳] مکارم شیرازی نور را نماد حیات، رشد و آگاهی، و ظلمت را نماد جهل، سکوت و ترس می‌داند.[۱۴] به گفته او، استفاده از صیغه مفرد برای واژه نور (النور) و صیغه جمع برای واژه ظلمت (الظلمات)، به دلیل وحدتِ راه حق و پراکندگی راه باطل است.[۱۵] به باور او، اگرچه ممکن است تصور شود که کافران نوری ندارند که از آن خارج شوند، اما با توجه به وجود نورِ فطریِ ایمان در نهاد هر انسان، این تعبیر قرآنی صحیح و قابل توجیه است[۱۶] و در نهایت اینکه، خداوند انسان‌ها را به اجبار هدایت یا گمراه نمی‌کند، بلکه این انتخاب‌های آزادانه و اعمال خود آنهاست که سرنوشتشان را رقم می‌زند.[۱۷]

ارتباط آیه با آیةالکرسی و آیات قبلی و بعدی

عبدالله جوادی آملی، مفسر شیعه، آیه ۲۵۷ سوره بقره را در ادامه آیه ۲۵۶ دانسته است؛ که «کفر به طاغوت» و «ایمان به خدا» را معادل چنگ زدن به عُروةُ الوثقی بیان کرده است.[۱۸] به گفته او، در آیه ۲۵۷، خدا مؤمنی را که به ریسمان دین او چنگ زده، از چاه طبیعت، کفر و ظلمت بیرون می‌کشد و به گستره نور هدایت می‌کند.[۱۹] از نگاه جوادی آملی، «چنگ زدن» به ریسمان الهی جنبه انسانی دارد و «بیرون کشیدن» از ظلمت، نقش خداوند به عنوان ولیِّ مؤمنان را نشان می‌دهد.[۲۰]

برخی از پژوهشگران قرآنی، با استناد به تعدادی از روایات،[۲۱] آیات ۲۵۶ و ۲۵۷ سوره بقره را هم جزو آیةالکرسی دانسته‌اند.[۲۲] همین روایات را نیز سبب شهرت الحاق دو آیه بعد به آیةالکرسی در میان شیعیان دانسته‌اند.[۲۳] از دیگر دلایل برای الحاق آیات ۲۵۶ و ۲۵۷ به آیةالکرسی را پیوند عمیق مضامین آیةالکرسی با دو آیه بعد می‌دانند.[۲۴] سید محمدکاظم طباطبایی یزدی در العُروَةُ الوُثقی در نماز لیلةالدفن خواندن تا پایان آیه ۲۵۷ «هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» را مطابق با احتیاط دانسته است. [۲۵] در مقابل، مکارم شیرازی معتقد است آیةالکرسی فقط آیه ۲۵۵ سوره بقره است؛ به گفته او، اگرچه در روایاتی به خواندن این دو آیه نیز سفارش شده، ولی در آن‌ها عنوان «آیةالکرسی» استفاده نشده است.[۲۶]

درباره ارتباط آیه ۲۵۷ بقره با آیه بعد نیز گفته شده، در این آیه، سخن از هدایت الهی و ولایت خدا بر مؤمنان است و در آیه ۲۵۸ نمونه‌هایی از تحقق این هدایت بیان می‌شود.[۲۷]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  2. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۹۸.
  3. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۹۵؛ صدرالدین شیرازی، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۲۲۷.
  4. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۵؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۷؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۶۰.
  5. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۳۹۹.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  7. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۶۱.
  8. الوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۵.
  9. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۱۴۰.
  10. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۵.
  11. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۵.
  12. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۴۵.
  13. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۶۳۲.
  14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  15. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  17. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۸۶.
  18. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۹۵.
  19. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۹۵.
  20. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۹۵.
  21. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۲۱.
  22. معینی، «آیة الکرسی»، ص۱۰۰.
  23. دشتی، «آیة الکرسی»، ص۴۶۹.
  24. کوشا، «آیة الکرسی»، ص۱۲۰.
  25. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۲۶.
  26. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۷۷.
  27. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۹؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۲، ص۲۶۳.

منابع

  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • الوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۸ش.
  • دشتی، سید محمود، «آیة الکرسی» در دایره المعارف قرآن کریم، ج۱، قم، بوستان کتاب، ‌۱۳۸۲ش.
  • سیوطی،‌ عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، ۱۳۶۱ش.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقى، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة الاولی، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، ۱۳۸۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، من هدی القرآن، بیروت، دارالملاک، ۱۴۱۹ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کوشا، محمدعلی، «آیه الکرسی»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۷ش.
  • معینی، محسن، «آیة الکرسی»، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم،‌ دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.