بیت المعمور: تفاوت میان نسخهها
imported>Sayedisphahani جز ←منابع |
درج الگوی درجه بندی |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
===معنای اصطلاحی=== | ===معنای اصطلاحی=== | ||
بیت المعمور، خانهای در آسمان چهارم یا هفتم، مُحاذی(برابر یا مقابلِ) [[کعبه|خانۀ کعبه]] است که فرشتگان در آنجا همواره مشغول عبادت و | بیت المعمور، خانهای در آسمان چهارم یا هفتم، مُحاذی(برابر یا مقابلِ) [[کعبه|خانۀ کعبه]] است که فرشتگان در آنجا همواره مشغول عبادت و طواف اند.<ref>طبرسی، ج۹، ۲۴۷؛ فخر رازی، ج۴، ص۴۶؛ عروسی حویزی، ج۵، ص۱۳۶.</ref> | ||
فلسفه وجودی بیت المعمور به درستی دانسته نیست؛ اما بنابر روایاتی، فرشتگان پس از اعتراض به آفرینش آدم، از نور الهی محجوب شدند و بدین رو به [[عرش الهی]] پناه بردند و خدا آنها را آمرزید و در آسمان چهارم، بیت المعمور را برایشان بنا فرمود.<ref>کلینی، ج ۴، ص۱۸۷ و ۱۸۸؛ تفسیر قمی، ج۱، ص: ۳۷.</ref> | فلسفه وجودی بیت المعمور به درستی دانسته نیست؛ اما بنابر روایاتی، فرشتگان پس از اعتراض به آفرینش آدم، از نور الهی محجوب شدند و بدین رو به [[عرش الهی]] پناه بردند و خدا آنها را آمرزید و در آسمان چهارم، بیت المعمور را برایشان بنا فرمود.<ref>کلینی، ج ۴، ص۱۸۷ و ۱۸۸؛ تفسیر قمی، ج۱، ص: ۳۷.</ref> | ||
به نقل روایات کهن و تفاسیرِ [[صحابه]] و [[تابعان]]، هر روز هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور نماز میگزارند و چون خارج شوند، دیگر تا روز قیامت بدان | به نقل روایات کهن و تفاسیرِ [[صحابه]] و [[تابعان]]، هر روز هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور نماز میگزارند و چون خارج شوند، دیگر تا روز قیامت بدان باز نمی گردند و آبادانی این خانه به سبب فراوانی فرشتگانی است که در آن ذکر خدا میگویند و عبادت میکنند.<ref>نک: طبری، ج ۱۱، جزء ۲۷، ص۱۰۱۱؛ طباطبایی، ج۱۹، ص۸؛ سیوطی، ج۶، ص۱۱۷.</ref><br /> | ||
رأی دیگری نیز وجود دارد که مراد از بیت المعمور خود کعبه در زمین است که در طول سال، آباد و معمور به زائران است.<ref>طوسی، التبیان، ج ۹، ص۴۰۲.</ref> در حال حاضر، با پررنگ شدن رویکرد عقلی و تجربی در تفاسیر غیرمأثور، این نظر، غالب مفسران قرآن کریم را به خود جلب کرده است.<ref>نک: دروزه، ج ۶، ص۲۳۳؛ ابن عاشور، ج ۲۷، ص۳۸ ۳۹؛ مغنیه، ج ۷، ص۱۶۱؛ خطیب، ج ۱۴، ص۵۴۳؛ قاسمی، ج ۱۵، ص۲۰۹؛ قرشی، ج ۱۰، ص۳۶۶۳۶۷؛ مراغی، ج ۹، جزء ۲۷، ص۱۹؛ زحیلی، ج ۲۷، ص۵۷؛ ضیف، ص۸۷۲.</ref><br /> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و [[علامه طباطبائی]] مفسران شیعه از این قول که بیت العمور، خانه کعبه است، به عنوان نظری ضعیف یاد کردهاند.<ref>طبرسی، ج۹، ص۲۴۷.</ref> طباطبایی بیان کرده که در روایات ماثور، بیت المعمور، خانهای است در آسمان.<ref>طباطبایی، ج۱۹، ص۶.</ref> وی معتقد است که مقابل و رو به رو بودن بیت المعمور با کعبه، به لحاظ معنی است نه مادی و حسی.<ref>طباطبایی، ج۸، ۱۷۱.</ref> | رأی دیگری نیز وجود دارد که مراد از بیت المعمور خود کعبه در زمین است که در طول سال، آباد و معمور به زائران است.<ref>طوسی، التبیان، ج ۹، ص۴۰۲.</ref> در حال حاضر، با پررنگ شدن رویکرد عقلی و تجربی در تفاسیر غیرمأثور، این نظر، غالب مفسران قرآن کریم را به خود جلب کرده است.<ref>نک: دروزه، ج ۶، ص۲۳۳؛ ابن عاشور، ج ۲۷، ص۳۸ ۳۹؛ مغنیه، ج ۷، ص۱۶۱؛ خطیب، ج ۱۴، ص۵۴۳؛ قاسمی، ج ۱۵، ص۲۰۹؛ قرشی، ج ۱۰، ص۳۶۶۳۶۷؛ مراغی، ج ۹، جزء ۲۷، ص۱۹؛ زحیلی، ج ۲۷، ص۵۷؛ ضیف، ص۸۷۲.</ref><br /> [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] و [[علامه طباطبائی]] مفسران شیعه از این قول که بیت العمور، خانه کعبه است، به عنوان نظری ضعیف یاد کردهاند.<ref>طبرسی، ج۹، ص۲۴۷.</ref> طباطبایی بیان کرده که در روایات ماثور، بیت المعمور، خانهای است در آسمان.<ref>طباطبایی، ج۱۹، ص۶.</ref> وی معتقد است که مقابل و رو به رو بودن بیت المعمور با کعبه، به لحاظ معنی است نه مادی و حسی.<ref>طباطبایی، ج۸، ۱۷۱.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
{{عالم غیب}} | {{عالم غیب}} | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | |||
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص | |||
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ناقص | |||
| جعبه اطلاعات = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | |||
| عکس = <!--نمیخواهد، ندارد، دارد-->نمیخواهد | |||
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد | |||
| رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| کپیکاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب | |||
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل | |||
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد | |||
| شناسه = <!--ناقص، کامل-->ناقص | |||
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->ندارد | |||
| زیادهنویسی = <!--دارد، ندارد-->ندارد | |||
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}--> | |||
| توضیحات = | |||
}}</onlyinclude> | |||
[[ar: البيت المعمور]] | [[ar: البيت المعمور]] |
نسخهٔ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۵
کتابشناسی یا ارجاعات این مقاله ناقص است. میتوانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکیشیعه کمک کنید. |
بیتالمعمور خانهای در آسمان چهارم یا هفتم، مُحاذی(برابر یا مقابلِ) خانۀ کعبه که فرشتگان در آنجا همواره مشغول عبادت و طوافاند. این ترکیب نخستین بار در قرآن کریم و سپس در روایات اسلامی به کار رفته است.
معناشناسی
معنای لغوی
- «البیتُالمَعمُور» ترکیبی وصفی و «بَیت» کلمهای عربی است. بیت، در اصل به معنای جایی بوده که شب در آنجا بیتوته میکردهاند. سپس این کلمه بدون لحاظ شب، برای خانه به کار رفته است.[۱]
- کلمه «معمور» اسم مفعول از ماده «ع م ر» و معنای اصلی این ماده، حیات و آبادانی در مقابل ویرانی و خرابی است.[۲]
- گفتهاند وجه نامگذاری بیت المعمور این است که به ذکر و طاعت خداوند آباد و زنده است[۳]
- در عربی البیت المعمور(با الف و لام بر کلمه بیت و معمور)است و در فارسی الف و لام «بیت» را نمیآورند.
- در برخی روایات نام دیگر بیت المعمور، «ضراح» ذکر شده است.[۴]
معنای اصطلاحی
بیت المعمور، خانهای در آسمان چهارم یا هفتم، مُحاذی(برابر یا مقابلِ) خانۀ کعبه است که فرشتگان در آنجا همواره مشغول عبادت و طواف اند.[۵]
فلسفه وجودی بیت المعمور به درستی دانسته نیست؛ اما بنابر روایاتی، فرشتگان پس از اعتراض به آفرینش آدم، از نور الهی محجوب شدند و بدین رو به عرش الهی پناه بردند و خدا آنها را آمرزید و در آسمان چهارم، بیت المعمور را برایشان بنا فرمود.[۶]
به نقل روایات کهن و تفاسیرِ صحابه و تابعان، هر روز هفتاد هزار فرشته در بیت المعمور نماز میگزارند و چون خارج شوند، دیگر تا روز قیامت بدان باز نمی گردند و آبادانی این خانه به سبب فراوانی فرشتگانی است که در آن ذکر خدا میگویند و عبادت میکنند.[۷]
رأی دیگری نیز وجود دارد که مراد از بیت المعمور خود کعبه در زمین است که در طول سال، آباد و معمور به زائران است.[۸] در حال حاضر، با پررنگ شدن رویکرد عقلی و تجربی در تفاسیر غیرمأثور، این نظر، غالب مفسران قرآن کریم را به خود جلب کرده است.[۹]
طبرسی و علامه طباطبائی مفسران شیعه از این قول که بیت العمور، خانه کعبه است، به عنوان نظری ضعیف یاد کردهاند.[۱۰] طباطبایی بیان کرده که در روایات ماثور، بیت المعمور، خانهای است در آسمان.[۱۱] وی معتقد است که مقابل و رو به رو بودن بیت المعمور با کعبه، به لحاظ معنی است نه مادی و حسی.[۱۲]
در تفاسیر با گرایش عرفانی، تاویلهایی متفاوت از بیت المعمور به دست داده شده است. برای نمونه، ابن عربی اندلسی بیت المعمور را قلب عالم یا نفس ناطقه کلّیه خوانده[۱۳]و قشیری از آن با تعابیری مانند قلوب عابدان عارف یاد کرده است.[۱۴]
فخر رازی مفسر اهل سنت قرآن کریم، بیت المعمور را همراه بیت المقدس، کعبه، عرش و حضرة جلال اللّه، یکی از پنج قبله دو جهان دانسته است.[۱۵]
بیت المعمور در قرآن
ترکیب بیت المعمور تنها در یک آیه قرآنی به کار رفته است؛ جایی که خداوند به آن و چند امر دیگر سوگند خورده که عذاب روز قیامت حق و قطعی است:«وَالطُّورِ (۱) وَکتابٍ مَسْطُورٍ (۲) فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ (۳) وَالْبَیتِ الْمَعْمُورِ (۴) وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ (۵) وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ (۶) إِنَّ عَذابَ رَبِّک لَواقِعٌ؛[۱۶]سوگند به طور، و به کتابی نگاشته، در نازکپوستی برگشاده، و سوگند به آن خانه آبادان، و به بام برافراشته، و به دریای برافروخته؛ که عذاب پروردگارت رویدادنی است.»[۱۷]
این آیه باعث گشته تا در منابع روایی و تفسیری شیعه و سنی، مطالب بسیاری درباره بیت المعمور ذکر گردد.
بیت المعمور در روایات
- در منابع روایی از بیت المعمور به احترام بسیار یاد شده. در روایتی از امام علی(ع)، بیت المعمور در آسمان همان حرمت کعبه در زمین را دارد و هر روز هفتاد هزار فرشته به سوی او میآیند و طواف و عبادت میکنند و سپس میروند و دیگر هرگز بدانجا بازنمیگردند.[۱۸]
- درباره موضع بیت المعمور در روایات اختلافاتی به چشم میآید؛ از جمله برخی روایات این خانه را در آسمان اول، چهارم، هفتم و برخی نیز ورای هفت آسمان و زیر عرش الهی دانستهاند.[۱۹]
- بیشتر روایات، از آسمان چهارم به عنوان موضع بیت المعمور سخن گفتهاند.[۲۰]
- در برخی روایات از مکعب و مربع بودن بیت المعمور سخن رفته و علت مکعب بودن کعبه این دانسته شده که به تبعیت از بیت المعمور، مکعب است.[۲۱]
- بنابر برخی روایات که منابع تفسیری نیز به آن استناد کردهاند، قرآن کریم در شب قدر به صورت کامل بر بیت المعمور نازل شده و سپس به تدریج بر پیامبر اکرم(ص) فرود آمده است. این روایات نظریه دو نزولی قرآن کریم را تقویت میکنند که بنابر آن، قرآن دو نزول دارد: دفعی و تدریجی. نزول قرآن بر بیت المعمور، دفعی است.[۲۲]
- برخی از مفسران و محدثان، سند روایات مشهور در توصیف بیت المعمور را ضعیف دانستهاند.[۲۳]
پانویس
منابع
- ابن درید، کتاب جمهرة اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت، ۱۹۸۷م.؛
- ابن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق. ؛
- ابن عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، تونس، بیتا؛
- فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر،دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ق. ؛
- ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ علی شیری، بیروت،بیتا؛
- دروزه، محمد عزه، التفسیر الحدیث، قاهره ۱۳۸۲ق. ؛
- فخر رازی، مفاتیح الغیب،دار احیاء التراث العربی، سوم، بیروت، ۱۴۲۰ق. ؛
- صدوق، محمد بن علی٬ من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی٬ ۱۴۱۳ق.؛
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسر، تهران، ۱۳۷۲ش. ؛
- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، بیتا؛
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، چاپ کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق. ؛
- مصطفوی، حسن، التحقیق لکلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۳ش. ؛
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات القرآن، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق داوودی، صفوان عدنان،دار القلم، بیروت-دمشق، بیتا؛
پیوند به بیرون
- ↑ راغب اصفهانی، ص۱۵۱.
- ↑ مصطفوی، ج۸، ص۲۲۹.
- ↑ مصطفوی، ج۸، ص۲۲۶. نیز نک: طبرسی، ج۹، ص۲۴۷.
- ↑ طبرسی، ج۱، ص۳۸۹.
- ↑ طبرسی، ج۹، ۲۴۷؛ فخر رازی، ج۴، ص۴۶؛ عروسی حویزی، ج۵، ص۱۳۶.
- ↑ کلینی، ج ۴، ص۱۸۷ و ۱۸۸؛ تفسیر قمی، ج۱، ص: ۳۷.
- ↑ نک: طبری، ج ۱۱، جزء ۲۷، ص۱۰۱۱؛ طباطبایی، ج۱۹، ص۸؛ سیوطی، ج۶، ص۱۱۷.
- ↑ طوسی، التبیان، ج ۹، ص۴۰۲.
- ↑ نک: دروزه، ج ۶، ص۲۳۳؛ ابن عاشور، ج ۲۷، ص۳۸ ۳۹؛ مغنیه، ج ۷، ص۱۶۱؛ خطیب، ج ۱۴، ص۵۴۳؛ قاسمی، ج ۱۵، ص۲۰۹؛ قرشی، ج ۱۰، ص۳۶۶۳۶۷؛ مراغی، ج ۹، جزء ۲۷، ص۱۹؛ زحیلی، ج ۲۷، ص۵۷؛ ضیف، ص۸۷۲.
- ↑ طبرسی، ج۹، ص۲۴۷.
- ↑ طباطبایی، ج۱۹، ص۶.
- ↑ طباطبایی، ج۸، ۱۷۱.
- ↑ تفسیر قرآن ابر عربی، ج ۲، ص۵۴۷ ۵۴۸؛ الفتوحات المکیة، ج ۴، ص۸.
- ↑ قشیری، ج ۳، ص۴۷۲.
- ↑ فخر رازی، ج۱، ص۲۴۳.
- ↑ طور/۶۱.
- ↑ ترجمه موسوی گرمارودی.
- ↑ طبرسی، ج۴، ص۲۴۷؛ صدوق، ج۲، ص۲۴۲؛ فخر رازی، ج۴، ص۴۶.
- ↑ نک: طبری، ج ۱۱، جزء ۲۷، ص۱۰۱۱؛ سیوطی، ج ۶، ص۱۱۷ ۱۱۸؛ طباطبایی، ج۱۹، ص۸.
- ↑ طباطبایی، ج۱۹، ص۸.
- ↑ طبرسی، ج۱، ج ۳۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۱۲۱.
- ↑ ابن کثیر، ج ۴، ص۳۸۹؛ سیوطی، ج ۶، ص۱۱۷.