کاربر:Fouladi/یادداشت

از ویکی شیعه

علی بن ابی طالب(۲۳ قبل از هجرت ۴۰ق.)، امام اول شیعیان، و چهارمینِ خلفای راشدین نزد اهل سنت. وی نخستین ایمان‌آورنده به پیامبر اسلام(ص)، کاتب وحی، و از بزرگان صحابه بود که پیامبر(ص) عقد اخوت خود را با وی بست.[۱]

طبق گفته مورخین شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد. وی در کودکی به سبب مشکلات اقتصادی پدرش ابوطالب، بنا به درخواست پسر عمویش [پیامبر(ص)] به خانه وی آمد و در دامانش تربیت یافت. از این روست که می گوید: هفت سال قبل از اینکه کسی از این امت خدا را بپرستد او با پیامبر(ص) خدا را می‌پرستیده است.[۲] با برانگیخته شدن محمد(ص) به پیامبری، وی نخستین کسی بود که اسلام آورد و پس از آن در دفاع از این امر، تا پای جان پیش رفت چندانکه پرافتخارترین فرمانده جنگهای پیامبر(ص) بود و حدود ۳۰۰ آیه قرآن کریم در فضیلتش نازل شد.[۳] آیه تطهیر، بیانگر پیراستگی وی، همسرش فاطمه(س)، و دو فرزندش (امام حسن و امام حسین) از هرگونه پلیدی است.

هرچند به باور شیعیان، پیامبر(ص) بارها وی را به عنوان جانشین خویش معرفی نموده بود، اما با درگذشت رسول خدا، در حالی که امام علی(ع) به تغسیل و تکفین وی می پرداخت، برخی از صحابه با گردآمدن در سقیفه بنی ساعده، در پی تعیین جانشین برآمدند و پس از مشاجراتی با ابوبکر بیعت کردند.

در طول حکومت ابوبکر و دو خلیفه بعدی، امام علی در هیچ یک از جنگها شرکت نکرد، و صرفاً در مواردی که خلفا در تنگناهای علمی، قضائی و نظامی به وی رجوع می کردند از مشورت دادن بدانها دریغ نمی ورزید. مثلاً او بود که پیشنهاد داد هجرت پیامبر(ص)، مبدأ تاریخ مسلمانان شود.

با کشته شدن خلیفه سوم، با اصرار و هجوم بزرگان صحابه و عامه مردم، حکومت را بر عهده گرفت.[۴] او در دوره کوتاه حکومتش با سه جنگ سنگین داخلی مواجه شد و سرانجام در محراب مسجد کوفه در حال نماز به دست یکی از خوارج کشته و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.[۵]

دشمنان او احادیث فراوانی در قدح و ذم او جعل کردند و در روزگار درازی از دوران بنی امیه، به دستور معاویه، او را بر تمام منبرها لعن کردند و ستایندگانش را نه تنها تهدید که زندانی کردند و کشتند، و حتی از اینکه کسی فرزندش را علی بنامد منع کردند.[۶]

سررشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله ادبیات عرب، کلام، فقه، تفسیر به وی می‌رسد و فرقه‌های گوناگون سلسله سند خود را بدو می‌رسانند. او دارای نیروی بدنی فوق العاده، شجاع و در عین حال، بردبار، فروتن، باگذشت، خوش رفتار و با هیبت بوده است. وی با چاپلوسان به شدت برخورد می‌کرد و حقوق دوسویه مردم و حکومت را بدانها یادآور می‌شد[۷] و سخت در پی اجرای عدالت بود. کتاب معروف نهج البلاغه منتخبی از گفته‌ها و نوشته‌های اوست.

خواندنیها

  • در آغاز حکم روزه، خوردن و آشامیدن و... (از هنگام مغرب) تا هنگام نماز عشاء روا بود، و پس از آن تا افطار در شب دیگر، باید امساک می کردند.[۸]
  • در زبان عرب، واژه «زوج» (بدون تای تأنیث) هم برای مرد و هم برای زن بکار می رود. البته برای زن، «زوجه» نیز استعمال می شود. در عرف قرآن مجید برای زن همواره «زوج» به کار رفته است.[۹]
  • واژه اعراب، به معنای عربهای بادیه نشین بی‌فرهنگ است و برای عربهای شهرنشین بکار نمی رود. مفرد اعراب، «اعرابی» است.[۱۰]
  • در حدیثی از پیامبر اسلام(ص)، پیکار امام علی(ع) با عمرو بن عبدودّ در جنگ خندق، برتر از همه اعمال مسلمانان تا روز قیامت دانسته شده است.[۱۱]
  • پیامبر(ص) حتی در خاکسپاری مردگان دقت به خرج می داد که قبر استوار باشد. وی پس از پایان خاکسپاری سعد بن معاذ فرمود: «من می دانم که او به زودی فرسوده و کهنه خواهد شد، اما خداوند دوست دارد بنده‌ای را که چون کاری کند، آن را به دقت و استواری انجام دهد».[۱۲]
  • قانون دزدی در بنی اسرائیل این بود که دزد برای یک سال تمام به بردگی گرفته می شد؛ از این رو، برادران یوسف هنگامی که از آنها پرسیده شد کیفر دزد نزد شما چیست، پاسخ دادند که پیمانه در بار هر کس باشد او خودش جزای کارش است.[۱۳]
  • زمخشری از مفسران بزرگ اهل سنت در ذیل آیه 90 سوره نحل:

إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ‌ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْ‌بَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ‌ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُ‌ونَ ﴿٩٠﴾ (ترجمه:در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‌دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى‌دارد. به شما اندرز مى‌دهد، باشد كه پند گيريد. (۹۰))[16–90]

می نویسد: «هنگامی که لعنت لعینان بر علی امیرالمؤمنین، رضی الله عنه، از خطبه ها برداشته شد، این آیه را بجای آن می خواندند. و بجانم سوگند که آن لعنت، کار زشت و ناپسند و ستم بود. خدا دو چندان کند خشم و عذاب و خواری کسی را که چنان سنتی نهاد که پیامبرش فرمود: و دشمن بدار کسی را که با او [= علی(ع)] دشمنی کند.»[۱۴]

وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ (ترجمه:و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى‌نهيم،)[21–47]

در تفسیر «ترازو» می گوید: در ترازو دو قول گفتند، یکی آن که: حقیقت است، و ترازویی باشد با کفه ها و شاهین که به آن صحایف اعمال بسنجند... و قولی دیگر آن که: مجاز است و کنایت از عدل و انصاف و راستی، یعنی چنان رود که پنداری ترازو برسخته‌اند.[۱۵]

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ  (ترجمه:در حقيقت، تو هر كه را دوست دارى نمى‌توانى راهنمايى كنى، ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مى‌كند، و او به راه‌يافتگان داناتر است.)[28–56]

می نویسد: مخالفان شیعه گفته اند که این آیه در شأن ابوطالب است و بیانگر کافر بودن اوست؛ در حالی که اگر در شأن ابوطالب باشد نه تنها دلالتی بر کفر وی ندارد بلکه بیانگر ایمان اوست. زیرا در این صورت، آیه فرموده است که پیامبر(ص) او را دوست دارد. از سوی دیگر، همه علمای شیعه و سنی قبول دارند که امکان ندارد رسول خدا(ص)، کافری را که بر کفر خویش پافشاری می کند دوست داشته باشد چرا که هم ما و هم پیامبر(ص) به تبرا و دشمنی با کافران فرمان یافته ایم و آیاتی در قرآن و برخی روایات بر این امر گواه است. از این رو، با توجه به اینکه پیامبر(ص) ابوطالب را دوست داشته است پس ابوطالب، مؤمن بوده است و آیه شریفه نیز صرفاً این را می گوید که چنین هدایتی[۱۶] در دست تو نیست بلکه صرفاً خداست که هر که را بخواهد هدایت می کند.[۱۷]

إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ‌ (ترجمه:نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‌دارد،)[29–45]

روایتی را از امام صادق(ع) بدین مضمون نقل می کند که: هراندازه که نماز انسان را از کار زشت و ناپسند بازدارد، به همان مقدار، در درگاه الهی پذیرفته شده است.[۱۸]

  • زید بن حارثه در دوره جاهلیت به اسارت درآمد. حکیم بن حزام وی را برای عمه اش خدیجه خرید. چون خدیجه همسر پیامبر(ص) شد، زید را به وی بخشید. روزی پدر زید، به مکه آمد و از ابوطالب خواست که نزد رسول خدا(ص) شفاعت کند تا او بتواند فرزندش را از پیامبر بخرد. پیامبر(ص) در پاسخ ابوطالب فرمود: زید، آزاد است و می تواند هرجا خواست برود! با این حال، زید از پیامبر(ص) جدا نشد تا جایی که پدرش خطاب به قریشیان گفت: ای قریش! گواهی دهید که زید فرزند من نیست....[۱۹]
  1. حاکم نیشابوری، ج۳، ص ۱۴.
  2. النسائی، السنن الکبری، ج۵، ص۱۰۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۵؛ آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات از: ابوالقاسم گرجی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۸، ص ۶۵، پاورقی شماره ۲.
  3. ابن ابی الفتح، ۹۳؛ سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، تحقیق: لجنة من الادباء، توزیع‌دار التعاون عباس احمد الباز، مکة المکرمة، ص ۱۸۹.
  4. ابن ابی الحدید، ج ۶، ص ۸.
  5. مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۹۰.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، صص۱۶-۱۷.
  7. نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۲۱۶، صص ۲۴۸-۲۵۰.
  8. خرمشاهی، ص29.
  9. خرمشاهی، ص5.
  10. الطراز الاول...، ج2، ص289.
  11. «لَمُبَارَزَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لِعَمْرِو بْنِ عَبْدِ وُدٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ أَعْمَالِ أُمَّتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»، الحاکم النیسابوری، المتسدرک علی الصحیحین، ج3، اشراف: یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت: دار المعرفة، ص32، الرقم 4327.
  12. وسائل الشیعة، ج3، ص230.
  13. تفسیر جوامع الجامع، ج2، ص202؛ ذیل تفسیر آیه 75 سوره یوسف.
  14. الکشاف، ج2، صص629-630.
  15. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 13، مصحح: محمدمهدی ناصح، محمدجعفر یاحقی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1408ق.، ص 231.
  16. هدايتى كه لطف باشد و اسبابى كه مقرّب بود به ايمان و طاعت و آلت باشد در او، چون قدرت و عقل و تمكين و ازاحت علّت و نصب ادلّه، و مانند اين به رسول- عليه السّلام- تعلّق ندارد، چه او بر بعضى از اين چيزها قادر نباشد، و بعضى آن است كه اگر چه مقدور او بود، او نداند كه كدام است از اين فعلها كه مكلّف را لطف باشد و مقرّب. وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ، گفت: تو اين نوع هدايت نتوانى دادن آن را كه‏ خواهى، بل اين نوع هدايت به خداى تعالى تعلّق دارد. و آن هدايت كه به تو تعلّق دارد «دعوت» است. روض الجنان، ج 15، ص 147.
  17. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 15، مصحح: محمدمهدی ناصح، محمدجعفر یاحقی، مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1408ق.، ص 148.
  18. مجمع البیان، ج 8، ص 447.
  19. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، سوره احزاب، ذیل آیه 4. ج 3، مصحح: ابوالقاسم گرجی، قم: حوزه علمیه قم، صص 298-299.