پرش به محتوا

هجرت به حبشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Sarsm (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Sarsm (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۸: خط ۵۸:


==متولدین==
==متولدین==
* عبدالله بن جعفر فرزند جعفر طیار
* [[عبدالله بن جعفر]] فرزند جعفر طیار
* محمد بن ابی حذیفه
* محمد بن ابی حذیفه
* سعید بن خالد بن سعید
* سعید بن خالد بن سعید

نسخهٔ ‏۲۰ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۵۹

تاریخ صدر اسلام
شخصیت‌ها
پیامبر اسلام(ص)ابوطالبحضرت خدیجه(س)حضرت علی (ع)حضرت فاطمه(س)حمزة بن عبدالمطلبسلمان فارسیابوذر غفاریمقداد بن عمروجعفر بن ابی‌طالببلال حبشیابوبکرعمر بن خطابعثمان بن عفانصحابه
جنگ‌ها
غزوه‌ها و سریه‌ها
جنگ بدرجنگ احدغزوه بنی‌نضیرغزوه خندقغزوه بنی‌قریظهصلح حدیبیهغزوه خیبرفتح مکهغزوه تبوکسایر غزوه‌هاسریه‌ها
شهرها و مکان‌ها
مکهشعب ابی‌طالبمدینهطائفمسجد قبامسجدالنبیسقیفه بنی‌ساعدهخیبرقبرستان بقیع
حوادث
بعثتهجرت به حبشهلیلة المبیتهجرت به مدینهصلح حدیبیهحجة الوداعواقعه غدیرسقیفهسپاه اسامه
مفاهیم مرتبط
اسلامانصارمهاجرینتشیعحجقریشبنی‌هاشمبنی امیهجاهلیت

هجرت به حبشه، مهاجرت گروهی مسلمانان مکه برای رهایی از ظلم و ستم مشرکان در سال‌های آغازین پس از بعثت. این هجرت به دستور پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. قریش در پی برگرداندن آنان به مکه، عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را به حبشه فرستادند اما نجاشی، پادشاه حبشه، با شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب که سرپرستی مهاجران را برعهده داشت، از بازگرداندن مسلمانان امتناع کرد و فرستاده‌های قریش دست خالی برگشتند. عده‌ای از مسلمانان در حبشه از دنیا رفته و همچنین بعضی دارای فرزند شدند؛ عبدالله بن جعفر شوهر حضرت زینب(س) در حبشه متولد شد.

علت مهاجرت

پس از بعثت عده‌ای در مکه به پیامبر(ص) ایمان آوردند. این ایمان باعث عکس العمل قریش شده و به اذیت و آزار مسلمانان پرداختند.[۱] بدین جهت پیامبر(ص) به مسلمانان دستور داد به حبشه هجرت کنند؛ چرا که حاکم آنجا، نجاشی، مسیحی پارسا و عادلی بود.[۲] این مهاجرت به صورت پنهانی بود و دو کشتی از تجار آنان را به نصف قیمت به حبشه بردند.[۳] مسلمانان دو بار به حبشه هجرت کردند که بر مبنای گفته یعقوبی، در دفعه اول دوازده و در مرتبه دوم هفتاد نفر به‌جز زنان و فرزندان به حبشه هجرت کردند.[۴]

هجرت اول

در هجرت اول، مسلمانان در قالب یازده مرد و چهار زن به سوی حبشه رفتند، مشرکان آنان را تعقیب کردند ولی نتوانستند به آنان دست یابند. مسلمانان در حبشه به سر می‌بردند که به آنان خبر رسید مشرکان قریش اسلام آورده‌اند، لذا مسلمانان به مکه بازگشتند. هنگامی‌که که به نزدیکی مکه رسیدند پی بردند که اسلام آوردن قریش دروغی بیش نبوده،[۵] اما مسلمانان که توان بازگشت به حبشه نداشتند، به صورت انفرادی یا در پناه افراد مختلف به داخل شهر وارد شدند.[۶] عثمان بن مظعون در پناه یکی از مشرکین وارد مکه شد، اما وقتی دید دیگر مسلمانان تحت فشار و شکنجه هستند، از پناه‌دهنده خواست امان خود را بردارد تا وی نیز شکنجه شود. عثمان پس از شکنجه شدن اظهار خوشحالی می‌کرد.[۷]

مهاجرین هجرت اول

هجرت دوم

بار دیگر مسلمانان به دستور پیامبر(ص) و این بار به سرکردگی جعفر بن ابی طالب به حبشه هجرت کردند. تعداد مهاجرین در این سفر ۸۳ نفر بود.[۱۸]

مهاجرین هجرت دوم

عکس العمل قریش

پس از مهاجرت دوباره عده‌ای از مسلمانان به حبشه، قریش به تکاپو افتاده و از آنجا که با حبشیان رابطه بازرگانی داشتند و میانشان دوستی بود،[۲۶]عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را با هدایایی نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند.[۲۷] عمروعاص پناهندگان را برده‌هایی نادان معرفی کرد که از دین خود بیرون شده‌اند. نجاشی بر آن شد تا علت را از خود مهاجرین جویا شود، لذا بزرگان دینی کشورش را جمع کرد و با حضور آنان، علت مهاجرت را از مسلمانان پرسید. جعفر بن ابی طالب پاسخ داد:

ما مردمی نادان و بت‌پرست بودیم و گوشت مردار می‌خوردیم، خون می‌ریختیم و مرتکب فحشا می‌شدیم تا اینکه خداوند از میان ما پیامبری برانگیخت که نژاد او را می‌شناسیم و به راستگویی و امانتداری او ایمان داریم. او ما را به خداوند و توحید فراخوانده و از سنگ‌پرستی و بت‌پرستی بازداشت، ما را به راستگویی و صله رحم و نیکی به همسایه فراخواند و از فحشا بازداشت، اما اینان با ما دشمنی کرده و می‌خواهند ما را دوباره به بت‌پرستی برگردانند، بدین جهت ما به سرزمین تحت فرماندهی تو گریختیم و تو را بر دیگران ترجیج دادیم.

نجاشی گفت: بروید، به خدا سوگند که هرگز ایشان را نزد شما نخواهم فرستاد و آن دو با سرافکندگی از نزد او بازگشتند.[۲۸]

مسلمان شدن نجاشی

فردای آن روز دوباره عمروعاص به نزد نجاشی رفته و با سخن گفتن از اختلاف نظر مسلمانان و مسیحیان درباره حضرت عیسی، تلاش کرد نظر نجاشی را به سوی خود جلب کند، اما نه تنها تلاشش بی‌ثمر ماند، بلکه به دلیل سخنانِ جعفر درباره حضرت عیسی، به اسلام ایمان آورد.[۲۹]

بازگشت مهاجران

بازگشت مهاجران از حبشه تدریجی بود. آن عده که پس از مهاجرت اول بازگشته بودند، در مکه مانده و همراه مسلمانان به مدینه هجرت کردند. عده‌ای نیز دو سال پیش از جنگ خیبر و بقیه پس از فتح خیبر به مدینه بازگشتند.[۳۰]

پیامبر(ص) عمرو بن امیة الضمری را نزد نجاشی فرستاد تا بازگشت آنان را میسر سازد.[۳۱]

بازگشت آخرین مهاجر از حبشه، در سال هفتم و همزمان با فتح خیبر بود.[۳۲] در بین آخرین مهاجران، اسماء بنت عمیس، عبدالله بن جعفر و برادرشان محمد و عون بودند.[۳۳] وقتی جعفر نزد پیامبر آمد، رسول خدا(ص) میان دو چشمش را بوسید و گفت نمی‌دانم برای کدام پیروزی شادمان باشم؛ فتح خیبر یا بازگشت جعفر.[۳۴]

درگذشتگان

از میان مهاجران به حبشه، هشت نفر از دنیا رفته و در همان جا دفن شدند:

  1. عبید الله بن جحش از بنی عبد شمس که در حبشه به مسیحیت گرایش پیدا کرد و همان جا ماند تا درگذشت
  2. عمر بن امیة بن حارث از بنی اسد
  3. حاطب بن حارث و برادرش حطاب بن حارث که هر دو از بنی جمح بودند
  4. عبدالله بن حارث بن قیس از بنی سهم
  5. عروة بن عبد العزی
  6. عدی بن نضلة از بنی عدی
  7. موسی بن حارث بن خالد از بنی تیم[۳۵]

متولدین

  • عبدالله بن جعفر فرزند جعفر طیار
  • محمد بن ابی حذیفه
  • سعید بن خالد بن سعید
  • زینب بنت ابی سلمه
  • عبدالله بن مطلب بن ازهر
  • موسی بن حارث بن خالد
  • عایشه بنت حارث بن خالد
  • فاطمه بنت حارث بن خالد
  • زینب بنت حارث بن خالد[۳۶]

پانویس

  1. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  2. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۳، ص ۸۷۳.
  3. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۳، ص ۸۷۳.
  4. تاریخ یعقوبی، ترجمه، ج ۱، ص ۳۸۶.
  5. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۳، ص ۸۸۲.
  6. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۶۵۴.
  7. دلائل النبوة، ترجمه، ج ۲، ص ۴۹.
  8. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  9. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  10. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  11. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  12. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۶.
  13. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۶.
  14. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۶.
  15. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۶
  16. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۹۱.
  17. دلائل النبوة، ترجمه، ج ۲، ص ۴۹.
  18. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۶۵۵.
  19. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۹۲.
  20. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۴، ص ۱۲۸۹.
  21. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۲۶.
  22. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۲۸.
  23. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۹۰.
  24. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۴۹۵.
  25. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۳، ص ۸۷۳.
  26. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۳۹۵.
  27. تاریخ الطبری، ترجمه، ج ۳، ص:۸۷۸
  28. آفرینش وتاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۶۵۵.
  29. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۶۵۶.
  30. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۴۳۸
  31. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۴۳۸.
  32. آفرینش و تاریخ، ترجمه، ج ۲، ص ۷۰۶
  33. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۴۳۸.
  34. تاریخ ابن خلدون، ترجمه متن، ج ۱، ص ۴۳۸.
  35. زندگانی محمد(ص)، ترجمه، ج ۲، ص ۲۴۴.
  36. زندگانی محمد(ص)، ترجمه، ج ۲، ص ۲۴۵.

منابع

  • ابن خلدون، العبر تاریخ، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ابن هشام (م۲۱۸)، زندگانی محمد(ص) پیامبر اسلام، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
  • بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین (م۴۸۵)، دلائل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، دو جلد، ۱۳۶۱ش.
  • طبری، محمد بن جریر (م۳۱۰)، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴ش.
  • یعقوبی، احمد ابی یقعوب (م۲۹۲ق)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ ششم، ۱۳۷۱ش.