آیه ۱۵ سوره اسراء

از ویکی شیعه
آیه ۱۵ سوره اسراء
مشخصات آیه
واقع در سورهاسراء
شماره آیه۱۵
جزء۱۵
اطلاعات محتوایی
شأن نزولدر پاسخ به پسرش حضرت خدیجه(س) یا در واکش به ادعای ولید بن مغیره
مکان نزولمکه
موضوعاختیار انسان در انتخاب راه هدایت یا گمراهی • مسئولیت شرعی رفتار انسان • پذیرفته نشدن بهانۀ فریب‌خوردگیِ • مجازات نشدن فرزندان نابالغ مشرکان • مجازاتِ پس از مبعوث شدن رسولان الهی.
سایراصل برائتحسن و قبح
آیات مرتبطآیه ۲۵ انعامآیه ۱۳ عنکبوتآیه ۲۵ نحل


آیه ۱۵ سوره اسراء به تبیین رابطه انسان با عملش می‌پردازد. بر اساس مضامین این آیه آثار هدایت یا گمراهی هر فردی به خود او برمی‌گردد و گناه هر کسی برعهده خود اوست و خداوند نیز بدون فرستادن پیامبر و اتمام حجت کسی را عذاب نمی‌کند.

از این آیه برای تبیین اختیار انسان در انتخاب راه هدایت یا گمراهی، مسئولیت فردی هر کس در اعمال خود و پذیرفته‌نشدن بهانۀ فریب‌خوردگی استفاده شده است. چنان‌که در بحث مجازات‌نشدن فرزندان نابالغ مشرکان و عذاب استیصال پس از مبعوث شدن رسولان الهی نیز به این آیه استناد شده است.

آیه ۱۵ سوره اسراء بحث‌های کلامی پردامنه‌ای را دربارۀ حُسن و قُبح برانگیخته است. اشاعره معتقدند که این آیه نشان می‌دهد که پیش از تشریع احکام، کسی مستحق مجازات نیست. در اصول فقه نیز این آیه را از جمله دلایل قرآنی برای اثبات اصل برائت دانسته‌اند؛ زیرا نشان می‌دهد که پیش از بیان احکام شرعی از سوی رسولان، هیچ گونه عذابی وجود نخواهد داشت.

در برخی مفسران، شأن نزول این آیه مربوط به ولید بن مغیره دانسته‌ شده و در تفسیرهای دیگر این آیه را به سوال حضرت خدیجه(س) از پیامبر(ص) دربارۀ سرنوشت کودکان نابالغ مشرکان مربوط دانسته‌اند.

معرفی

آیه ۱۵ سوره اسراء، جزو آیات سوره‌های مکی و در جزء پانزدهم قرآن قرار دارد.[۱] مطابق تفسیر نمونه این آیه در بین آیاتی قرار گرفته است که به مسئلۀ حساب اعمال انسان می‌پردازد. این تفسیر، مسائلی را ذیل این آیه آورده که عبارت‌اند از: ثمرۀ فردی هدایت‌پذیری، عواقب شوم گمراهی، مسئولیت فردی هر انسان در گمراهی خود و مسئلۀ مجازات پس از فرستادن رسولان.[۲] مفسران ذیل تفسیر این آیه به مسائل مربوط به حُسن و قُبح پرداخته‌اند.[۳] در اصول فقه نیز، برخی فقیهان برای اثبات اصل برائت به این آیه استناد کرده‌اند.[۴]

متن و ترجمه آیه

مَنِ اهْتَدَیٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیٰ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّیٰ نَبْعَثَ رَسُولًا


هر کس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر کس بیراهه رفته تنها به زیان خود بیراهه رفته است و هیچ کس بار گناه دیگری را بر نمی‌دارد، و ما تا رسول نفرستیم، عذاب نمی‌کنیم.



آیه ۱۵ سوره اسراء


شأن نزول

دربارۀ شأن نزول این آیه دست‌کم دو نظر وجود دارد: مطابق نقل ابن‌عباس، این آیه هنگامی نازل شد که ولید بن مغیره از اهالی مکه خواست، از پیامبر(ص) روی گردانند و گناه این کار را بر دوش وی گذارند.[۵] همچنین طبق روایتی از عایشه، خدیجه(س) از پیامبر دربارۀ فرزندان مشرکان پرسید. پیامبر(ص) آنان را در زمرۀ پدرانشان دانست. خدیجه(س) سپس پرسید که در آخرت چه خواهند شد. پیامبر فرمود: «خداوند خود بهتر می‌داند». خدیجه(س) سپس دربارۀ وضع فرزندان مشرکان پس از گسترش اسلام پرسید و این آیه نازل گردید.[۶]

استفاده از آیه در اثبات اختیار و مسئولیت فردی

بعضی از مفسران از آیه ۱۵ سورۀ اسرا چنین برداشت کرده‌اند که نتیجۀ روی‌گردانی انسان از خداوند و پیامبر(ص)، سود و زیان خود اوست و نه پیامبر یا خداوند.[۷] همچنین مفسران عبارت «هیچ‌کس بار دیگری را بر دوش نمی‌گیرد» را نیز نشان‌دهندۀ این دانسته‌اند که مجازات هر فرد به اعمال خود او بستگی دارد و هیچ‌کسی عذاب دیگری را به عهده نمی‌گیرد.[۸] همچنین از این آیه در اثبات مسائل مرتبط با مسئولیت شرعی اعمال استفاده شده است:

اختیار انسان‌ها در هدایت و گمراهی

برخی مفسران تصریح کرده‌اند که آیه ۱۵ سورۀ اسرا نشان‌دهندۀ اختیار انسان است.[۹] در متن برخی تفسیرهای شیعه، آیات ۱۳، ۱۴ و ۱۵ سورۀ اسرا نشان‌دهندۀ این در نظر گرفته شده که چیزی به نام بخت نیک و بد وجود ندارد و بخت انسان چیزی نیست مگر اعمال او.[۱۰] فخر رازی(فقیه، فیلسوف و مفسر ایرانی ۶۰۶-۵۴۴ق) نیز از تفسیر کعبی (متوفای ۳۱۹ق، مفسر معتزلی) نقل کرده که این آیات نشان‌ می‌دهد انسان اختیار انجام عمل خیر و شر را داشته و جبری در کار او نیست.[۱۱]

مسئولیت پیروان و پیشوایان گمراهی

به نظر مفسران، آیات ۲۵ انعام و ۱۳ عنکبوت، ۲۵ نحل می‌گوید پیشوایان کفر و گمراهی، علاوه بر بار گناهان خود، بار گناهِ پیروان خود را نیز بر دوش می‌کشند؛ زیرا اسباب گمراهی آنان را فراهم کرده‌اند. با این حال، این آیه می‌گوید این امر چیزی از مسئولیت خود گمراهان کم نمی‌کند؛ زیرا آنها نیز بار گناه گمراهی خود را به عهده دارند و نمی‌توانند فریب‌خوردگی خود را بهانۀ اعمالشان قرار دهند.[۱۲] به گفتۀ علامه طباطبایی، این آیه نشان می‌دهد، کسانی که خود را پیرو دیگر گمراهان می‌دانند نمی‌توانند بار زشتی و عُقوبت گناه خود را به دوش پیشوایانشان بی‌اندازند و هر دو عذاب خواهند شد.[۱۳]

عذاب نشدن کودکان مشرکان

مفسران شیعه، این آیه را دلیل بر مجازات نشدن فرزندان مشرکان در قیامت دانسته‌اند.[۱۴] در میان مفسران اهل سنت نیز برخی کوشیده‌اند روایات مربوط به عذاب شدن فرزندان نابالغ مشرکان را به گونه‌ای تفسیر کنند که با این آیه منافات نداشته باشد.[۱۵]

جایگاه آیه در مسئلۀ حسن و قبح

عبارت «ما تا رسول نفرستیم، عذاب نمی‌کنیم» در بخش پایانی این آیه، بحث پردامنه‌ای میان مذاهب کلامی اسلام ایجاد کرده است. اشاعره، معتزله و امامیه با استناد به این آیه دربارۀ این بحث کرده‌اند که آیا حسن و قبح عقلی به تنهایی برای مسئولیت شرعی اعمال کافی است یا خیر.

امامیه

در روایتی از امام هادی(ع) نقل شده که فرستادن رسولان برای اتمام حجت است و خداوند پیش از آن نیز آگاه است که چه کسانی هدایت‌شده و چه کسانی گمراهند.[۱۶] به باور علامه طباطبایی، خداوند به این دلیل از واژۀ «رسول» به جای «نبی» استفاده کرده است که وظفیفۀ خاص رسولان اتمام حجت با امت‌ها قبل از عذاب استیصال (عذاب دنیوی) است، به خلاف انبیاء که برای بیان احکام مبعوث می‌شوند.[۱۷] محمد صادقی تهرانی نیز معتقد است این آیه فقط به عذاب ناشی از نافرمانی از رسولان یعنی فرستادگان ظاهری است و استحقاق مجازات در صورت نافرمانی از رسولان باطنی یعنی فطرت و عقل را نفی نمی‌کند.[۱۸] ناصر مکارم شیرازی نیز معتقد است که آیه به همۀ انواع عذاب اشاره دارد و نمی‌توان این آیه را صرفاً مربوط به عذاب دنیوی دانست؛ اما بایستی مسائلی را که عقل مستقلاً حکم به حسن و قبحشان می‌کند را از آن استثناء کرد و گفت که سرپیچی از این احکام عقلی نیز مستوجب مجازات است؛ اما خداوند لطف می‌کند و پیش از فرستادن رسولش کسی را عذاب نمی‌کند.[۱۹]

اشاعره

قرطبی(مفسر متوفای ۶۷۱ق) این آیه را دلیلی علیه باور معتزلیان به حسن و قبح عقلی گرفته است.[۲۰] فخر رازی نیز استدلالی را نقل کرده که ماهیت وجوب با وضع مجازات تحقق پیدا می‌کند و این آیه می‌گوید بدون ارسال رسولان جزایی نخواهد بود، پس قبل از تشریع چیزی واجب نیست.[۲۱] از مفسران شیعه نیز، محسن قرائتی از آیه چنین برداشت کرده که عقل برای هدایت بشر کافی نیست و خداوند بدون فرستادن انبیاء نمی‌تواند انسان را بازخواست کند.[۲۲]

معتزله

در میان مفسران معتزلی، زمخشری معتقد است که انسان به دلیل مخالفت با حکم عقل است که مسحق عذاب می‌گردد و این آیه فقط نشان می‌دهد خداوند با فرستادنِ رسولان خود باعث می‌شود که انسان دیگر بهانه‌ای برای غفلت از حکم عقل نداشته باشد.[۲۳]

کاربرد آیه برای اثبات برائت در اصول فقه

در اصول فقه، آیه ۱۵ سوره اسرا را از جمله دلایل قرآنی برای اثبات اصل برائت (مُبری بودن مکلف از مسئوليت در مسائلی که دلیل شرعی بر آن‌ها وجود ندارد) دانسته‌اند؛ زیرا این آیه دلالت می‌کند که پیش از بیان احکام شرعی از سوی رسولان، هیچ گونه عذابی وجود نخواهد داشت این نشان‌دهندۀ برائت است.[۲۴]

دلیل مخالفان

فقیهانی همچون شیخ انصاری مخالف اثبات برائت با این آیه هستند. از نظر آن‌ها اولاً این آیه می‌گوید سنت الهی این بوده که پش از فرستان رسولان خود، بر هیچ قومی عذاب دنیوی نفرستد، پس نمی‌تواند دلیلی برای اثبات برائت انسان از عذاب اخروی اعمال باشد.[۲۵] آخوند خراسانی نیز معتقد است حتی اگر فرض کنیم که آیه دربارۀ عذاب اخروی صحبت می‌کند، شاید منظور آیه این است که لطف خدواند باعث می‌شود تا پیش از فرستادن رسولان، عذاب «رخ ندهد»، نه اینکه مستحق عذاب نیستند. این درحالی است که ما در اصل برائت، به دنبال دلیلی برای عدم استحقاق عذابیم.[۲۶]

پاسخ موافقان

سید ابوالقاسم خویی در پاسخ به این استدلال‌ها می‌گوید، اولاً وقتی خداوند عذاب دنیوی را نفی می‌کند، به طریق اولی عذاب اخروی را هم نخواهد فرستاد؛ زیرا عذاب اخروی سخت‌تر از عذاب دنیوی است. ثانیاً ادبیات آیه نشان می‌دهد که در شأن خدواند نیست که بدون فرستادن رسول، انسان را عذاب کند و این عدم شأنیت نشان می‌دهد که مکلف اساساً مستحق مجازات نبوده است.[۲۷]

پانویس

  1. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۶.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۴۷-۵۲.
  3. قرطبی، تفسیر القرطبی، ۱۴۰۵ق، ج۱۰، ص۲۳۱.
  4. خویی، مصباح الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶.
  5. قرطبی، تفسیر القرطبی، ج۱۰، ص۲۳۰؛ ابن‌عاشور، تفسیر التحریر و التنویر، ۲۰۰۰م، ج۱۴، ص۴۰.
  6. سیوطی، لباب النقول، بیروت، ص۱۲۲.
  7. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، جلد ۱۵ ، صفحه ۴۱.
  8. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۷۵ش، ج۷، ص۳۱.
  9. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۷۵ش، ج۷، ص۳۱.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۴۸؛ کرمی، تفسیر المنیر، ۱۴۰۲ق، ج۵، ص۱۹۸.
  11. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۳۱۱.
  12. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۷۵ش، ج۷، ص۳۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۱.
  13. علامه طباطبایی، المیزان، اسماعیلیان، ج۱۳، ص۵۷.
  14. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۴۴؛ صادقی تهرانی، الفرقان، قم، ج۱۷، ص۱۰۳؛ قمی مشهدی، کنز الدقائق، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۳۷۱.
  15. آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق، ج۸، ص۳۴-۳۵.
  16. ابن‌شعبه حرانی، تحف‌العقول، ۱۴۰۴ق، ۴۷۴-۴۷۵.
  17. علامه طباطبایی، المیزان، اسماعیلیان، ج۱۳، ص۵۷-۵۸
  18. صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، ج۱۷، ص۱۰۷-۱۰۸.
  19. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۱-۵۲.
  20. قرطبی، تفسیر القرطبی، ۱۴۰۵ق، ج۱۰، ص۲۳۱.
  21. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۳ق، ج۲۰، ص۳۱۲.
  22. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۷۵ش، ج۷، ص۳۱.
  23. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۵۳.
  24. خویی، مصباح الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۱-۵۲.
  25. شیخ انصاری، فرائدالأصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۲-۲۳.
  26. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۱۳؛ خویی، مصباح الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۶.
  27. خویی، مصباح الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۶.

منابع

  • قرآن.
  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایة الاصول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۸۴ش.
  • آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵-۱۴۱۶ق.
  • ابن‌شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، ۱۳۶۳ش، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌عاشور، محمدطاهر، تفسیر التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ العرب، ۱۴۲۰-۱۴۲۱ق/۲۰۰۰م.
  • حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • خویی، ابوالقاسم، مصباح الأصول، تقریرات واعظ حسینی بهسودی، قم، داوری، ۱۴۱۷ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، باب‌النقول فی أسباب‌النزول، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، قم، انتشارات باقری، ۱۴۱۹ق.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنة، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶-۱۴۱۰ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • علامه طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الکبیر، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۲م.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۷۵ش.
  • قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
  • قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷ش/۱۹۹۰م.
  • کرمی، محمد، التفسیر لکتاب الله المنیر، قم، چاپخانۀ علمیه، ۱۴۰۲ق.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.