عالم مثال
عالَم مثال یکی از عَوالم هستی از منظر فلسفه و عرفان است که گرچه مادی نیست ولی برخی از خصوصیات ماده همچون اندازه و شکل را دارد. از این عالم در تبیین بسیاری از مسائل فلسفی و دینی از جمله معاد جسمانی و نحوه ادراک حسی استفاده شده است. عالم مثال از نظر هستی شناسی واسطه میان عالم عقل و عالم ماده است و بنابه نظر برخی از فلاسفه علت عالم مادی است. شیخ اشراق مبتکر نظریه عالم مثال است و از طریق شهود و استدلال عقلی بر وجود این عالم استدلال کرده است. فلاسفه آیات و روایات زیادی را دلیل بر وجود عالم مثال دانستهاند.
تعریف عالم مثال
عالم مثال در زبان فلاسفه و عرفا به عالَمی گفته میشود که بر خلاف این جهانِ محسوس از ماده تشکیل نشده؛ ولی برخی از خصوصیات ماده همانند اندازه، شکل و رنگ را داراست.[۱] این عالَم، جهانی پر از شگفتی و مشتمل بر طبقات و درجات متنوع و موجودات فراوان معرفی شده است.[۲]
به گفته فیلسوفانِ معتقد به عالم مثال، موجودات این عالم صورتهایی هستند[۳] که انسان با شرایط خاصی میتواند آنها را مشاهده کند.[۴] برخی از حقایق غیبی که پیامبران و اولیاء الهی میبینند همین صورتها هستند.[۵] آنچه در خواب میبینیم نیز از موجودات عالم مثال دانسته شده است.[۶] شیخ اشراق جنیان، و صورتهای موجود در آینه را هم از حقایق موجود در عالم مثال میداند.[۷]
به گفته باورمندان به عالم مثال این عالم، غیر از مُثُل افلاطونی است.[۸] شهابالدین سهروردی و ملاصدرا ضمن تصریح به تمایز میان این دو گفتهاند که مَُثُل افلاطونی در عالم عقول مجرده قرار دارند که مقدم بر عالم مثال است.[۹]
در کتابهای فلسفی از این عالم با نامها و عناوین دیگری چون عالم اَشباح مُجَّرده، صور مُعَلِّقه، بَرزخ، ارض حقیقت، خیال مُنفَصل و اِقلُیم هشتم نیز نام برده میشود.[۱۰]
اهمیت و نقش عالم مثال
اعتقاد به وجود عالم مثال کارکردها و نتایج متعددی دارد و فیلسوفان و عارفان مسلمان مسائل فلسفی، عرفانی و دینی مختلفی را بر اساس وجود عالم مثال تبیین و تحلیل کردهاند.[۱۱] آسمانهای هفتگانه، [۱۲] حضور همزمان روح معصومین در کنار صدها محتضر، [۱۳] سوال نکیر و منکر[۱۴] وحی و علم غیب، ادراک حسی، معاد جسمانی و زنده شدن مردگان از جمله مسائلی هستند که حکمای مسلمان در تفسیر و تبیین آنها از عالم مثال استفاده کردهاند.
تحلیل وحی به کمک عالم مثال
فلاسفه مسلمان همواره تلاش کردهاند از وحی و رؤیای صادقه تحلیل فلسفی ارائه دهند.[۱۵] فیلسوفانی چون ملاصدرا و شیخ اشراق در اینگونه تبیینها نقش مهمی برای عالم مثال در نظر گرفتهاند[۱۶] و این عالَم منبع اکثر مکاشافات اهل کشف و شهود دانسته شده است.[۱۷]
فلاسفهِ معتقد به عالم مثال ابراز داشتهاند که انسان به کمک قوه متخیله میتواند به عالم مثال راه یابد تا از این رهگذر حقائق بر او روشن شود.[۱۸] ملاصدرا معتقد است انسان علاوه بر حواس پنج گانه ظاهری که به کمک آنها با عالم طبیعت ارتباط میگیرد حواس پنجگانه برزخی دارد که از طریق آنها با عالم مثال مرتبط میگردد[۱۹] فرشته وحی را میبیند و صدای او را میشنود، بویی را استشمام میکند یا طعمی را در عالم مثال احساس میکند.[۲۰] اتصال به عالم مثال گاه در خواب رخ میدهد که همان رؤیای صادقه است و گاه در بیداری شکل میگیرد که وحی مربوط به انبیاء است.[۲۱]
سهروردی تحقق رؤیای صادقه را ناشی از کم شدن شَواغِل حسی میداند[۲۲] که سبب میگردد نفس آزادانه به صُوَری که در عوالم بالاست متصل شده[۲۳]
و گذشته و آینده را درک کند.[۲۴] او در تفسیر وحی انبیاء نیز از اتصال نفس نبی به عالم مثال استفاده میکند.[۲۵]
ملاصدرا معتقد است پیامبران الهی به لطف کمال قوه عاقله به عالم عُقول متصل میشوند، و به لطف کمال قوه متخیله به عالم مثال راه مییابند و اخبار جزئی موجودات و احوال گذشته و آینده را میبینند.[۲۶] در اثر همین ارتباط گرفتن با عالم مثال است که پیامبر اصواتی را میشنود و فرشته حامل وحی را رؤیت میکند.[۲۷]
عالم مثال و معاد جسمانی
اعتقاد به جسمانی بودن معاد از عقائد ضروری اسلام است[۲۸] که گفته میشود ترسیم تصویری عقلی از آن، دغدغه همیشگی فیلسوفان مسلمان بوده است. برخی از فلاسفه در این مسیر پای عالم مثال و حقائق مثالی را به میان کشیدهاند. شیخ اشراق زنده شدن مردگان در قیامت را به تعلق نفس انسان به یک جسم مثالی[۲۹] که در عالم مثال برای او رقم خورده است میداند.[۳۰] ملاصدرا گرچه مثالی بودن بدن اخروی را میپذیرد لکن تقریر سهروردی را نمیپسندند[۳۱] و معتقد است در قیامت نفس با یک بدن مثالی که ساخته قوه خیال نفس است همراه میشود.[۳۲]
تبیین ادراک حسی بر پایه عالم مثال
علامه طباطبایی ادراک حسی را بر اساس نظریه عالم مثال تبیین میکند.[۳۳] او معتقد است به ازای هر موجود مادی در عالم طبیعت، یک موجود مجرد در عالم مثال وجود دارد که همو متعلق علم ما در هنگام ادراک حسی است. از نظر او صورتی که مثلا به هنگام مشاهده یک درخت درک میکنیم نمیتواند همان تصویری باشد که در چشم و دستگاه بینایی ما منعکس شده است. زیرا تصویر منطبع در دستگاه بینایی، امری مادی است در حالیکه همه علوم از نظر او و دیگر فیلسوفان صدرایی مجردند. بنابراین آنچه به مشاهده در میآید صورت مجرد درخت در عالم مثال است.[۳۴] در واقع ارتباط حسی و مادی که میان دستگاه بینایی و یک شیء خارجی شکل میگیرد صرفا زمینه ساز است تا نفس انسان با عالم مثال مرتبط شده و صورت مجرد آن را در آنجا رؤیت کند.[۳۵]
همانگونه که علامه طباطبایی خود متذکر شده بر اساس این تفسیر ادراکات حسی ما همگی از نوع علوم حضوری هستند و علم حصولی به معنای واسطه شدن مفاهیم و صور ذهنی برای درک اشیاء بیمعناست.[۳۶] البته بعد از مشاهده مجردات مثالی، عقل از آنها مفاهیمی را انتزاع میکند.[۳۷] علامه طباطبایی بر اساس دیدگاه خود علم حصولی را به معنای تطبیق واقعیت مشاهده شده در عالم مثال با واقعیت خارجی تعریف میکند.[۳۸]
چیستی و جایگاه عالم مثال
گروهی از فلاسفه و از جمله همه فلاسفه مسلمان باور دارند جهان هستی به عالم مادی، محدود نمیشود[۳۹] بلکه چندین عالَم در جهان هستی وجود دارد[۴۰] که حقائق و موجودات آنها بر یکدیگر منطبق است.[۴۱] در این نگاه، جهان هستی مسیری دایرهای شکل دارد که از دو قوس نزول و صعود تشکیل یافته است. قوس نزول از عالم عقول شروع میشود و به عالم مثال و در نهایت به عالم ماده میٰرسد و سپس قوس صعود آغاز میشود که با گذشت از مراتب نباتی و حیوانی به تجرد مثالی رسیده و در نهایت به عالم عقل ختم میگردد.
در چنین تفسیری از جهان هستی، عالم مثال واسطه میان عالم عقل و عالم مادی است[۴۲] و موجودات آن، هم صورت مجردات عقلی هستند و هم صورت موجودات مادی. بدینصورت که موجودات عالم عقول که به کلی از ماده و خصوصیات آن خالی هستند، در این عالم برخی از خصوصیات ماده از قبیل اندازه، شکل و رنگ را میپذیرند و در قابل صورت ظهور پیدا میکنند[۴۳] و سپس همین صورتهای مثالی که بدون ماده موجودند، در عالم محسوس در قالب ماده موجود میشوند.[۴۴]
بنابراین عالم مثال از جهت مجرد بودن شبیه عالم عقول و از جهت داشتن اندازه و شکل شبیه عالم ماده است.[۴۵]
پیدایش عالم مثال و رابطه آن با دیگر عوالم
ملاصدرا و پیروانش در تبیین نحوه پیدایش عالم مثال و ارتباط آن با عوالم دیگر بر رابطه طولی و تشکیکی میان آنها تاکید میکنند و معتقدند عالم مثال از یک سو معلول عالم عقل است و از سوی دیگر خود علت عالم مادی است.[۴۶] بر این اساس همه کمالات عالم مادی در عالم مثال وجود دارد.[۴۷] وجود کمالات عالم مادی در عالم مثال تفصیلی است نه به نحو اجمال و بسیط، آنگونه که کمالات عالم مادی در عالم عقول وجود دارند. معنی این سخن آن است که همه خصوصیات عالم ماده به جز نقائص و کاستیها در عالم مثال هست.[۴۸]
تقسیمات عالم مثال
عارفان و فلیسوفان از دو عالم مثال متصل و مثال منفصل نام میبرند و از آنها به عنوان تقسیمات عالم مثال یاد میکنند.[۴۹] عالم مثال منفصل همان عالم واسط میان عالم عقل و ماده است و عالم مثال متصل، چیزی نیست جز عالم خیال انسان که درون انسان و وابسته به اوست.[۵۰]مثال متصل سایه و شعبهای از عالم مثال دانسته شده است.[۵۱] از منظر عارفان، مثال متصل در انسان منحصر نیست و موجودات دیگر و حتی جمادات نیز دارای خیال متصل هستند.[۵۲]
در آثار عارفان از دو اصطلاح «برزخ نزولی» و «برزخ صعودی» نیز نام برده میشود که اشاره به تقسیم دیگری درباره عالم مثال دارد. برزخ نزولی همان عالم مثال منفصل است که در مراحل خلقت پس از عالم عقل و پیش از عالم ماده قرار دارد. اما برزخ صعودی عالمی است که انسان در فاصله مرگ تا قیامت در آن به سر میبرد و در آن با نتایج اعمال خود که به صورتهای مثالی تجسم یافتهاند همراه است.[۵۳] ابن عربی برزخ نزولی را از آن جهت که موجوداتش امکان تحقق در عالم ماده را دارند «غیب امکانی» و برزخ صعودی را از آن جهت که امکان بازگشت به عالم دنیا را ندارند «غیب محالی» مینامد.[۵۴]
اثبات عالم مثال
حکمای مسلمان برای اثبات عالم مثال به شهودات عرفانی، ادله نقلی و استدلالات عقلی تمسک کردهاند.[۵۵] گرچه برخی از فیلسوفان اثبات عالم مثال از راه برهان عقلی را چندان آسان نمیدانند.[۵۶]
سهروردی، مبتکر نظریه عالم مثال، بر تجارب نفسی خود برای اثبات عالم مثال اتکا میکند.[۵۷] گفته میشود او ابتدا از راه شهود، به وجود این عالم پی برده و سپس بر آن استدلال عقلی اقامه کرده است.[۵۸] مصباح یزدی معتقد است کمتر کسی را میتوان یافت که قدمی در راه سیر و سلوک برداشته باشد و مجردات مثالی را شهود نکرده باشد.[۵۹]
به گفته علامه طباطبایی آیات و روایات فراوانی بر وجود عالم مثال دلالت دارند.[۶۰] مصباح یزدی نیز مهمترین دلیل بر اثبات موجودات مثالی را مکاشفات و سخنان معصومین(ع) میداند.[۶۱]
قاعده امکان اشرف از ادله عقلی است که فلاسفه به منظور اثبات عالم مثال به آن تمسک کردهاند[۶۲] به موجب این قاعده، موجوداتی که مرتبه وجودی بالاتری دارند، مقدم بر موجودات دارای مرتبه پائینتر هستند. بنابر این اگر موجود ضعیف، به وجود آمده باشد موجود کاملتر هم قطعا موجود است.[۶۳] بنابراین موجود بودن عالم طبیعت که رتبه وجودی آن پائینتر از عالم مثال است دلیلی است بر وجود عالم مثال.
یکی دیگر از ادله عقلی بر وجود عالم مثال از راه وجود انسان یا لزوم تطابق ادارکات انسانی با عوالم هستی است.[۶۴] یعنی چون انسان در ذات خود مشتمل بر مرتبه طبیعت، مثال و عقل است و اینکه مرتبه طبیعت نمیتواند ایجاد کننده مرتبه مثالی و عقلی انسان باشد بنابراین هر مرتبه از وجود انسان وابسته با عالمی از سنخ خود است.[۶۵]
پانویس
- ↑ عسلی، «عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق»، ص۱۲۶.
- ↑ خادمی، «بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسنزاده آملی درباره عالم مثال منفصل»، ص۱۶۲.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه شیخ اشراق، ص۳۷۶ به نقل از عسلی، زهرا، «عالم مثال و نطام نوری شیخ اشراق»، ص۱۲۶.
- ↑ یزدانپناه، حکمت اشراق، ۱۳۸۹ش. ج۲، ص۲۰۱-۲۰۲.
- ↑ یزدانپناه، حکمت اشراق، ۱۳۸۹ش. ج۲، ص۲۰۱-۲۰۲.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۱۲؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ پارسایی، «رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق»، ص۲۴.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۳۲۰؛ دینانی، شعاع اندیشه و شهود در فلسفه شیخ اشراق، ص۳۷۶ به نقل از زهرا عسلی، «عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق»، ص۱۲۶.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۰؛ جمالزاده، «درآمدی بر عالم مثال یا عالم صور معلقه»، ص۴.
- ↑ محمدزاده حقیقی، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۷.
- ↑ ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱ش، ج۶، ص۲۹۵.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ص۱۹۱؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۰۴۲.
- ↑ قراملکی، پاسخ به شبهات کلامی دفتر پنجم: معاد، ۱۳۹۳ش، ص۱۰۲.
- ↑ کرد فیروزجایی، چیستی فلسفه اسلامی، ۱۳۹۰ش، ص۲۰۴.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۷.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۱.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۱.
- ↑ حسینزاده، «حواس باطنی از منظر معرفت شناسی»، ص۷۸.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۱.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۱.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۲ش.، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و الهام با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۸.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و الهام با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۵.
- ↑ محمدزاده، «ارتباط وحی و الهام با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، ص۱۵.
- ↑ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۹۸۱م، ص۳۴۱.
- ↑ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۹۸۱م، ص۳۴۲.
- ↑ مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۲، ص۳۶۹؛ حسینی تهرانی، معادشناسی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۳۸.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۲۳۴.
- ↑ خوش صحبت، «معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان»، ص۳۹.
- ↑ ملاصدرا، المبدا و المعاد، ص۵۱۰، به نقل از: فنی اصل، «بدن اخروی از دیدگاه صدرالمتالهین»، ص۷.
- ↑ ملاصدرا، الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۸-۱۹؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۴۰۰.
- ↑ طباطبایی، «تعلیقه»، در الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م. ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ طباطبایی، نهایه الحکمه، سال ۱۳۸۸ش. ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ۱۹۸۱ق. ج۱، ص۲۸۱؛ طباطبایی، نهایه الحکمه، سال ۱۳۸۸ش. ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ طباطبایی، «تعلیقه»، در الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م. ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ پارسایی، «تبیین و بررسی ادراک حسی از دیدگاه علامه طباطبایی و ملاصدرا»، ص۳۸.
- ↑ طباطبایی، «تعلیقه»، در الحکمه المتعالیه، ۱۹۸۱م. ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ آشتیانی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۳۷۲ش. ص۴۴.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۲ش.، ج۲، ص۱۱.
- ↑ پورنامداریان، عقل سرخ، ص۳۷ به نقل از: عسلی، «عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق»، ص۱۲۵.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۰.
- ↑ پورنامداریان، عقل سرخ، ص۳۷ به نقل از: عسلی، «عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق»، ص۱۲۵.
- ↑ قطبالدین شیرازی، شرح حکمت الاشراق، ص۴۹۱
- ↑ آشتیانی، رساله نوریه در عالم مثال، ۱۳۷۲ش. ص۵.
- ↑ پارسایی، «رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق»، ص۳۷.
- ↑ طباطبایی،، رسایل توحیدی، ۱۳۸۸ش. ص۹۲.
- ↑ طباطبایی،، رسایل توحیدی، ۱۳۸۸ش. ص۹۲.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۲۹.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۲۹.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۳۵.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۳۵.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۳۶.
- ↑ یزدانپناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۱۳۸۹ش، ص۵۳۷.
- ↑ پارسایی، «رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق»، ص۲۸.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ یزدانپناه، حکمت اشراق، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، بیتا، ص۱۰۸.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ سهروردی، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۱۵۴.
- ↑ مطهری، تعلیقه در اصول فلسفه، ج۵، ص۱۹۵؛ خادمی، «بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسنزاده آملی درباره عالم مثال منفصل»، ص۱۶۵و۱۶۶.
- ↑ مطهری، «تعلیقه» در اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۱۹۵؛ خادمی، «بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسنزاده آملی درباره عالم مثال منفصل»، ص۱۶۵و۱۶۶.
منابع
- آشتیانی، سید جلال الدین، «مقدمه»، در رساله نوریه در عالم مثال، تألیف بهائی لاهیجی، حوزه هنری دفتر تبلیغات، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- پارسایی، جواد، «تبیین و بررسی ادراک حسی از دیدگاه علامه طباطبایی و ملاصدرا»، در مجله آموزههای فلسفه اسلامی، پائیز- زمستان ۱۳۹۵ش، شماره ۱۹.
- پارسایی، جواد، «رابطه عالم مثال و عالم طبیعت از دیدگاه علامه طباطبایی و شیخ اشراق»، در مجله آموزههای فلسفۀ اسلامی، دورۀ پانزدهم، شمارۀ ۲۶، بهار تابستان ۱۳۹۹ش.
- حسینی تهرانی، سیدمحمد حسین، معادشناسی، مشهد، نور ملکوت قرآن، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- حسینزاده، محمد، «حواس باطنی از منظر معرفت شناسی»، در مجله معرفت فلسفی، سال سوم، شماره چهارم، تابستان۱۳۸۵ش.
- خادمی، حمیدرضا، «بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسنزاده آملی درباره عالم مثال منفصل»، در مجله آموزههای فلسفۀ اسلامی، دوره شانزدهم، شماره ۲۹، پائیز-زمستان ۱۴۰۰ش.
- خادمی، حمیدرضا، «بررسی و تحلیل دیدگاه علامه حسنزاده آملی درباره عالم مثال منفصل»، در مجله آموزههای فلسفۀ اسلامی، دوره شانزدهم، شماره ۲۹، پائیز-زمستان ۱۴۰۰ش.
- خوش صحبت، مرتضی، «معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان»، در مجله معرفت کلامی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۳ش.
- سهروردی، شهاب الدین یحیی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- طباطبایی، سید محمد حسین، «تعلیقه»، در الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، تالیف صدرالدین شیرازی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- طباطبایی، سید محمد حسین، الرسائل التوحیدیه، بیروت، مؤسسه النعمان، ۱۴۱۹ق.
- طباطبایی، سید محمد حسین، رسائل توحیدی، ترجمه و تحقیق علی شیروانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- عسلی، زهرا، «عالم مثال و نظام نوری حکمت اشراق»، پژوهشنامة علوم انسانی، شماره۸۳/۱، پائیز و زمستان ۱۳۹۹ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین، قم، انتشارات بیدار، ۱۴۱۸ق.
- قدردان قراملکی، محمد حسن، پاسخ به شبهات کلامی دفتر پنجم: معاد، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش،
- قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود، شرح حکمت الاشراق، بیجا، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، بیتا.
- کرد فیروزجایی، یارعلی، چیستی فلسفه اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ اول، بیتا.
- محمدزاده حقیقی، عرفانه، «ارتباط وحی و رؤیای صادقه با عالم مثال از دیدگاه سهروردی و صدرالدین شیرازی»، پژوهشهای کلامی- فلسفی، سال هجدهم، شماره یکم، پائیز۹۵، شماره پیاپی۶۹.
- مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سره)، ۱۳۹۱ش.
- مطهری، مرتضی، «تعلیقه»، در اصول فلسفه و روش رئالیسم، تالیف سید محمد حسین طباطبایی، تهران، صدرا، ۱۳۹۰ش.
- ملاصدرا، محمد ابن ابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح جلال الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۰ش.
- ملاصدرا، محمد ابن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
- ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، مفاتیح الغیب، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ش،
- وحدتیپور، محبوبه، «بررسی دیدگاه ملاصدرا و سهروردی در باب عالَم مثال»، سال بیستم، شماره سوم، پاییز۱۳۹۷، شماره پیاپی۷۷.
- یزدانپناه، سید یدالله، حکمت اشراق، تحقیق و نگارش دکتر مهدی علیپور، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- یزدانپناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.