سریه رجیع
شخصیتها | |
---|---|
پیامبر اسلام(ص) • ابوطالب • حضرت خدیجه(س) • حضرت علی (ع) • حضرت فاطمه(س) • حمزة بن عبدالمطلب • سلمان فارسی • ابوذر غفاری • مقداد بن عمرو • جعفر بن ابیطالب • بلال حبشی • ابوبکر • عمر بن خطاب • عثمان بن عفان • صحابه | |
جنگها غزوهها و سریهها | |
جنگ بدر • جنگ احد• غزوه بنینضیر • غزوه خندق • غزوه بنیقریظه • صلح حدیبیه • غزوه خیبر • فتح مکه • غزوه تبوک • سایر غزوهها • سریهها | |
شهرها و مکانها | |
مکه• شعب ابیطالب • مدینه• طائف • مسجد قبا • مسجدالنبی • سقیفه بنیساعده • خیبر • قبرستان بقیع | |
حوادث | |
بعثت • هجرت به حبشه • لیلة المبیت • هجرت به مدینه • صلح حدیبیه • حجة الوداع • واقعه غدیر • سقیفه • سپاه اسامه | |
مفاهیم مرتبط | |
اسلام• انصار • مهاجرین • تشیع • حج • قریش • بنیهاشم • بنی امیه • جاهلیت | |
سریه رَجیع سریهای بود که در اوائل سال چهارم هجری اتفاق افتاد. در این واقعه شش یا به نقلی هفت نفر از صحابه پیامبر(ص) که به قصد تعلیم قرآن عازم قبیله عضل و قاره بودند، در منطقه رجیع در دام توطئهای افتادند و اسیر شدند و به شهادت رسیدند.
رجیع
رجیع، آبگیری در میان طائف و مکه[۱] و از نظر عدهای در نزدیکی خیبر بوده است.[۲] براین اساس نام سریه یا غزوهای[۳] شد که در نزدیکی آن اتفاق افتاده است. این واقعه در اوایل سال چهارم[۴] و بر اساس نقلی دیگر در اواخر سال سوم به وقوع پیوست.[۵]
آغاز ماجرا
درباره زمینههای وقوع این حادثه دو نظر وجود دارد. طبق نقل بعضی پیامبر(ص) عدهای را به مکه فرستاد تا درباره قریش اخباری کسب کنند. هنگامی که از نجدیه گذشتند و به رجیع رسیدند، بنیلحیان از طوایف قبیله هذیل با آنان نبرد کردند.[۶]
بنابر نقلی دیگر قتل رییس قبیله لحیان، زمینهساز توطئه و فاجعه رجیع بوده است.[۷] قبیله بنیلحیان برای انتقام از مسلمانان از دو قبیله عَضَل و الْقَارَةِ که هم پیمانشان بودند خواستند برای گفتگو با پیامبر نمایندگانی را به مدینه اعزام کنند و از وی قاری و مُبلّغ درخواست کنند. آنان نمایندگان خود را نزد پیامبر فرستادند.
وی هفت تن که عبارت بودند از مرثد بن ابیمرثد غنوی، خالد بن بکیر، عاصم بن ثابت، خبیب بن عدی، زید بن دثنة، عبدالله بن طارق و معتب بن عبید را به همراه آنان گسیل داشت.[۸] در بعضی نقلها تعداد مسلمانان شش نفر و در برخی تا ده تن ذکر شده است.[۹]
پیامبر از میان ایشان مرثد بن ابیمرثد غنوی را به عنوان امیر آنان منصوب کرد.[۱۰] گرچه در بعضی نقلها عاصم بن ثابت امیر گروه قاریان ذکر شده است.[۱۱]
پس از آن که آنان به همراه نمایندگان دو قبیله به نزدیکی آب رجیع و منطقه هدأة رسیدند ناگهان نمایندگان قبایل با فریاد، قبیله بنیلحیان را آگاه ساختند. به این ترتیب مسلمانان خود را در میان صد نفر مسلح از قبیلۀ بنیلحیان دیدند که در کمین آنان بودند.[۱۲]
آنها برای نجات خود به کوه پناه بردند. بنیلحیان سوگند خورند و پیمان بستند که قصد کشتار آنان را ندارند و فقط میخواهند آنان را تسلیم سران قریش در مکه کنند تا در قبال آن پولی دریافت کنند.
از بین مسلمانان سه نفر به امید آنکه راهی برای رهایی بیابند تسلیم شدند اما بقیه از جمله مرثد بن ابیمرثد و خالد بن بکیر و عاصم بن ثابت و معتب بن عبید از تسلیم شدن و قبول حرف مشرکان امتناع کردند.[۱۳]
عاصم بن ثابت ضمن تاکید بر رد امان مشرکین به نبرد با آنان پرداخت. مشرکان پس از قتل وی خواستند که سر وی را به زنی که نزدیکانش به دست عاصم کشته شده بودند، بفروشند اما هجوم زنبورها مانع از دستیابی به بدن وی شد تا اینکه شبهنگام بارانی شدید و سیلآسا بدن عاصم را با خود برد و مانع مشرکین از انجام نیتشان شد. سه تن دیگر نیز در این مقابله کشته شدند.[۱۴]
قصه اسیران
بنیلحیان خبیب بن عدی، زید بن دثنة و عبدالله بن طارق را پس از اسارت به قصد تحویل به سوی مکه حرکت دادند اما در منطقه مرّالظهران عبدالله بن طارق خود را از بند رها ساخت و با شمشیر به مشرکان حملهور شد اما مشرکان با فاصله گرفتن از وی، آن قدر او را با سنگ زدند تا کشته شد.
مشرکان سپس خبیب بن عدی، زید بن دثنة را به مکه بردند و آنان را در قبال دو اسیر از هذیل به قریش فروختند. مشرکان مکه هر دو اسیر را در تنعیم کشتند. هر دو پیش از مرگ درخواست کردند که نماز بخوانند. آنان پیشنهاد مشرکان مبنی بر مخالفت با اسلام را نیز قبول نکردند.[۱۵]
از نظر بعضی آیات ۲۰۴ تا ۲۰۶ سوره بقره در پی ملامت منافقان نسبت به شهدای رجیع، نازل شده است.[۱۶] حسان بن ثابت نیز اشعاری را درباره واقعه رجیع و شهادت خبیب بن عدی سروده است.[۱۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ حموی، معجم البلدان، دارصادر، ج۳، ص۲۹.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، دارالتراث، ج۲، ص۲۹۸.
- ↑ ابن أثیر، الکامل، دارصادر، ج۲، ص۱۶۷؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، دارالتراث، ج۲، ص۵۳۸.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، دارالتراث، ج۲، ص۵۳۸.
- ↑ ابن هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۲ ص۱۶۹.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، دارالتراث، ج۲، ص۵۳۸؛ ابن أثیر، الکامل، دارصادر، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ ابن هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۲، ص۱۶۹.
- ↑ ابن الأثیر، الکامل، دارصادر، ج۲، ص۱۶۷.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۵
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۵۶؛ ابن هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ الواقدی، المغازی، الأعلمی، ج۱، ص۳۶۰؛ ابن هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۲، ص۱۷۲.
- ↑ ابن هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۲، ص۱۷۴.
- ↑ حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت الانصاری، ۱۹۷۴م، ج۱، ص۱۷۹.
منابع
- ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره ابن هشام، به تصحیح شبلی عبدالحفیظ، بیروت، دار المعرفة، بیتا.
- ابن الأثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، بیتا.
- الحموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، بیتا.
- الطبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، دار التراث، بیتا.
- الواقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، الأعلمی، بیتا.
- حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت الانصاری، به تحقیق ولید عرفات، بیروت، دار صادر، ۱۹۷۴م.