استرآباد
اِسْتَراباد یا اَسْتَراباد، نام کهن شهرستان کنونی گرگان در استان گلستان است. در سدههای نخستین اسلامی، استراباد مرکز ایالتی به همین نام در دوره صفویه، قاجار و اندکی پس از آن بوده است.
نام گذاری
نام شهر در منابع به صورت های استاراباد[۱] ستار آباد،[۲] استراباد بدون حرکتگذاری[۳] و اَستَراباد[۴] آمده است.
وجه تسمیه
درباب علت نامگذاری این شهر روایت های متعددی وجود دارد. به گفته برخی، چون اسبان و استر، درآن محل زیاد وجود داشت، استرآباد به معنی جایگاه استران نامیدند.[۵]
برخی دیگر جزء اول نام این شهر را «استر» دانستهاند که به زعم آنان نام بانی شهر بوده است[۶] و به نظر میرسد که اشارهای به استر - برادر زاده مردخای یهودی - همسر خشایار شاه پادشاه هخامنشی باشد.[۷] شماری دیگر نیز واژه استر را مخفف استاره و به معنی کوکب و ستاره گرفتهاند[۸] این شهر از دوره صفوی با القاب دارالفتح، دارالملک و سپس دارالمؤمنین خوانده شده است.[۹]
موقعیت جغرافیایی
شهر کهن استراباد در شمال سلسله جبال البرز و در جنوب شرقی دریای خزر و بر ساحل یکی از شعبههای رودخانه قرهسو بنا شده بود. در نخستین سده اسلامی و هنگامی که جرجان ناحیه و شهری بزرگ و شکوهمند بود، ظاهراًاستراباد قصبهای کوچک محسوب میگردید.[۱۰] بر پایه اطلاعات موجود، حد غربی استراباد در سده ۴ق شهر کهن تمیشه در یک منزلی طبرستان (نزدیک کردکوی کنونی) بوده است.[۱۱] استراباد به تدریج از دوره صفویه اهمیت یافت و به صورت ایالت درآمد و دامغان، بسطام و جز آن نیز گاه از توابع آنجا شمرده میشد.[۱۲]
پیشینه تاریخی
نخستین سدههای اسلامی
تاریخ و وقایع شهر استراباد در نخستین سدههای اسلامی با تاریخ شهر کهن گرگان (جرجان) در آمیخته، و از همین روست که آگاهی ما از وقایع تاریخی استراباد بسیار اندک است. از استراباد در دوره عباسیان و به هنگام خلافت هارون الرشید و در جریان نبرد حمزه خارجی با نمایندگان خلیفه در خراسان و گریختن وی به آن شهر، یاد میشود.[۱۳] بنابر بعضی روایات در دوره طاهریان، سلیمان بن عبدالله طاهر در استراباد ساکن بود و پایگاه نظامی وی برای نبرد با حسن بن زید علوی در آن شهر قرار داشت.[۱۴]
از این رو، به نظر میرسد که شهر در ۲۵۶ق/۸۷۰م بخشی از ایالت طبرستان به شمار میآمده، و در نبردهای حکام طاهری با علویان همواره پناهگاه امنی برای آنان بوده است.[۱۵] استراباد در هجوم مغول آسیب بسیار دید[۱۶] در دوره خواجه یحیی کرابی (۷۵۳- ۷۵۹ق) بود که سربداران روی به استراباد آوردند.[۱۷]
در دوران صفوی
پس از پیروزی شاه اسماعیل صفوی بر سپاهیان ازبک در ۹۱۶ق،[۱۸] استراباد نیز حاکمی از سوی دولت صفوی یافت.[۱۹]
استراباد نخستین بار در عهد شاه عباس اول (سل ۹۸۶ - ۱۰۳۸ق) ایالت خوانده شد.[۲۰] در دوره شاه صفی،[۲۱] شاه عباس دوم [۲۲] و شاه سلیمان دوم،[۲۳] آشوبهای استراباد به سبب طغیان قبایل ترکمن ادامه یافت.[۲۴]
با راه یافتن ضعف در حکومت صفوی هرج و مرج در ناحیه استراباد نیز بیشتر شد[۲۵] و پس از سقوط اصفهان در ۱۱۳۵ق به دست لشکریان افغان، طهماسب میرزا جانشین شاه سلطان حسین صفوی از دولت روسیه استمداد کرد و با انعقاد قرارداد ۱۱۳۵ق/۱۷۲۳م ایالت استراباد نیز در اختیار روسیه قرار گرفت.[۲۶]
پس از صفویه
نادر شاه افشار پساز راندن افغانها، قرارداد طهماسب میرزا را باروسیه فسخ کرد و استراباد را در ۱۱۴۴ق/۱۷۳۲م از روسیه پس گرفت.[۲۷] پس از کشته شدن نادر در ۱۱۶۰ق، محمد حسن خان قاجار توانست استراباد و نواحی مازندران و گیلان را به تصرف خود درآورد.[۲۸] با کشته شدن محمدحسن خان قاجار در ۱۱۷۲ق استراباد به تصرف کریم خان زند درآمد و محمد حسینخانقاجار نیز حکومتاستراباد یافت.[۲۹]
پس از مرگ کریمخان در ۱۱۹۳ق، آقا محمد خان از شیراز رو به مازندران و استراباد نهاد و به رغم مخالفت برادرانش، استراباد را در ۱۱۹۶ق تصرف کرد و رحیمخان دولو را منصب بیگلربیگی استراباد داد.[۳۰]
با تغییر نظام سلطنتی در روسیه و تمرد سربازان روسی در استراباد و بسته شدن گمرک آنجا، قحط و گرانی در شهر پدید آمد و بر اساس گزارش وزارت داخله در ۷ رمضان ۱۳۳۵ کنسول سابق روسیه در استراباد به اتهام ایجاد اغتشاش و بلوا عنصر نامطلوب شناخته شد و اخراج گردید.[۳۱] از ۱۳۱۶ش که نام شهر رسماً به گرگان تغییر یافت، شهر و نواحی آن رونق اقتصادی شایان توجهی پیدا کرد.
معماری شهر
از معماری استراباد در نخستین سدههای اسلامی، آگاهی دقیقی در دست نیست. به گفته ابن جوزی، در ۲۴۲ق زلزلهای در آنجا روی داد و سبب ویرانی بسیاری گردید.[۳۲] استراباد در سده ۴ق دژی ویران داشته[۳۳] که به نظر میرسد سبب ویرانی آن نبردهای پی در پی آل بویه و آل زیار برای تصاحب این شهر بوده است.[۳۴]
شهر دارای ۴ دروازه بود.[۳۵] دروازه بسطام در شرق شهر، دروازه سبزه مشهد در شمال که فوجرد نیز نامیده میشد، دروازه چهل دختران در جنوب و دروازه مازندرانیا میداندر غربواقعبود.
شهر دارای کوچههای سنگ فرش بود. خانهها با دیوارهایی از خشت خام یا گل، و سقف آن غالباً از سفال قرمز رنگ بود. بازار شهر نسبتاً بزرگ، و با مغازههای بسیار بود. مقر حاکم در ارگ واقع در جنوب شرقی شهر قرار داشت.[۳۶] بر پایه کتیبهها و وقف نامههای موجود، آب آشامیدنی استراباد از آب انبارها و قنات تأمین میشد.[۳۷] در آغاز سده ۱۴ش هنوز خندق و حصار شهر برجای بود، اما اندکی بعد خندق پر، و حصار تخریب شد.[۳۸]
پانویس
- ↑ خوارزمی، ۲۷؛ ابن حوقل،ج ۲ص۳۸۴؛ بیهقی، ۲/۶۷۶؛ سمعانی، ۱/۱۹۹؛ ابوالفدا، ۴۳۹،
- ↑ بیهقی، ۱/۱۸۵؛ رشیدالدین، ۱/۵۰۸
- ↑ بیرونی، ۲/۵۷۰؛ ابن اسفندیار، قسم اول، ۷۴
- ↑ یاقوت بلدان، ۱/۲۴۲؛ شیروانی، ۷۳
- ↑ ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان؛ مرعشی، ۳۰؛
- ↑ یاقوت، المشترک، ۲۱؛ ابوالفدا، ۴۳۹؛ انصاری، ۳۸۲
- ↑ اعتمادالسلطنه، ۶۲
- ↑ حکیم، ۵۵؛ اعتمادالسلطنه، همانجا؛ دمرگان، ۱/۱۵۱؛ نیز نک: درن، ۱۲۴. (۷۴,
- ↑ نک: روملو، ۴۱۴؛ خواندمیر، حبیب السیر، ۲/۳۴۶، مآثرالملوک، ۱۱۹؛ اسکندربیک، ۱۰۶، ۱۴۵؛ واله، ۱۳۵؛ مروی، ۱/۶۴؛ ساروی، ۱۰۵
- ↑ نک: حدود العالم، ۱۴۴؛ اصطخری، ۲۰۶، ۲۱۲؛ مقدسی، ۳۵۴؛ بیرونی، همانجا
- ↑ ابن حوقل، همانجا؛ اصطخری، ۲۱۶-۲۱۷؛ مقدسی، ۳۷۲؛ مرعشی، ۲۴۱، ۲۴۴
- ↑ نک: اسکندربیک، ۲۹۰، ۸۳۵
- ↑ نک: گردیزی، ۲۸۹-۲۹۰
- ↑ نک: ابن اسفندیار، قسم اول، ۲۳۲-۲۳۶؛ اولیاءالله، ۹۲؛ مرعشی، ۲۸۶، ۲۸۸؛ خواندمیر، حبیب السیر، ۲/۴۰۸
- ↑ نک: مادلونگ، ۲۰۵-۲۰۶
- ↑ رشیدالدین، ۱/۵۰۸
- ↑ شبانکارهای، ۳۲۹-۳۳۰
- ↑ عالم آرای صفوی، ۲۶۰-۲۶۴؛ عالم آرای شاه اسماعیل، ۳۶۸- ۳۶۹؛ قمی، ۱/۱۰۱، ۱۰۹، ۱۱۲-۱۱۳؛ زامباور، ۲۷۰
- ↑ عالم آرای شاه اسماعیل، ۳۱۷- ۳۱۹
- ↑ نک: دلاواله، ۱۵۸؛ تاورنیه، ۳۵۹
- ↑ سل ۱۰۳۸-۱۰۵۲ق
- ↑ سل ۱۰۵۲-۱۰۷۷ق
- ↑ سل ۱۰۷۷- ۱۱۰۵ق
- ↑ نک: محمد معصوم، ۷۵؛ وحید، ۲۰۱؛ هدایت، ملحقات...، ۸/۴۸۵-۴۸۶
- ↑ نک: مروی، ۱/۵۲؛ استرابادی، ۸
- ↑ مجموعه...،۸۲ -۸۳؛ لمتون، ۱۷۶
- ↑ مجموعه، ۸۳ -۸۶؛ لمتون، ۱۷۷
- ↑ ابوالحسن گلستانه، ۲۰۴-۲۰۵؛ هدایت، فهرس...، ۲۶۱
- ↑ ابوالحسنگلستانه، ۳۲۱؛ نامی، ۸۷ - ۸۸؛ ابوالحسن مستوفی، ۱۰۷- ۱۰۸؛ هدایت، همان، ۲۶۷- ۲۶۹
- ↑ نامی، ۲۴۶-۲۴۷، ۲۶۲، ۳۳۰؛ هدایت، همان، ۲۸۶-۲۸۷، ۲۸۹؛ ساروی، ۷۷، ۹۱ -۹۲، ۱۰۵- ۱۰۸؛ سپهر، ۱/۴۰
- ↑ مقصودلو، ۲/۵۴۴، ۵۶۱ -۵۶۲
- ↑ ابن جوزی ۱۱/۲۹۴- ۲۹۵
- ↑ نک: مقدسی، ۳۵۷
- ↑ نک: گردیزی، ۳۳۷- ۳۳۸؛ ابن اسفندیار، قسم اول، ۲۹۲-۲۹۷
- ↑ «نفوس استراباد» ، ۱۹۳؛ مککنزی، ۱۹۱؛ میرزاابراهیم، همانجا؛ ملگونف، ۶۳؛ قورخانچی، ۲۳؛ قس: مک گرگور،:۱۶۲ ۳ باب؛ رابینو، ۱۱۸- ۱۱۹: که علاوه بر ۴ دروازه از یکی دیگر با نام دنکوان یاد کرده است
- ↑ نک: فریزر، همانجاها؛ بارنز، ۸۵ -۸۶؛ بروگش، همانجا؛ کرزن، ۱/۴۷۰- ۴۷۲؛ ییت، ۲۵۶
- ↑ رابینو، ۲۷۵-۲۷۷، ۲۸۱-۲۸۴؛ درباره بناهای شهر در ۱۳۲۱ق، نک: قورخانچی، ۲۲-۲۶؛ درباره خیابانها، تلگرافخانه، کنسولگریها، نک: مقصودلو، ۱/۳۴۵، ۳۶۳، ۳۸۹
- ↑ شوقی، ۱۳۵
منابع
- آرونوا، م.ر. و اشرافیان، دولت نادرشاه افشار، ترجمه حمید امین، تهران، ۱۳۵۲ش.
- ابناثیر، الکامل.
- ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۶۶ش.
- ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و دیگران، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
- ابنحوقل، محمد، صوره الارض، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۳۹م.
- ابوبکر طهرانی، کتاب دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
- ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۴ش.
- ابوالحسن مستوفی، گلشن مراد، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۶۹ش.
- ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس ۱۸۴۰م.
- استرابادی، میرزا محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش.
- اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
- اصطخری، ابراهیم، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۲۷م.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآه البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش.
- امبرسز، ن. ن. و دیگران، تاریخ زمین لرزههای ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران، ۱۳۷۰ش.
- انصاری دمشقی، محمد، نخبه الدهر، به کوشش مرن، لایپزیگ، ۱۹۲۳م.
- اولیاءالله آملی، محمد، تاریخ رویان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۸ش.
- ایران و جنگ جهانی اول، به کوشش کاوه بیات، تهران، سازمان اسناد ملی ایران.
- بارنز، الکس، سفرنامه، ترجمه حسن سلطانیفر، مشهد، ۱۳۶۶ش.
- بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش.
- بیرونی، ابوریحان، قانون مسعودی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م.
- بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۸ش.
- تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، تهران، ۱۳۳۶ش.
- جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
- حافظ ابرو، عبدالله، پنج رساله تاریخی، به کوشش فلیکس تاور، پراگ، ۱۹۵۸م.
- حافظ ابرو، زبده التواریخ، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران، ۱۳۷۲ش.
- حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش.
- حکیم، محمدتقی، گنج دانش، جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، به کوشش محمدعلی صوتی و دیگران، تهران، ۱۳۶۶ش.
- خوارزمی، محمد، صوره الارض، به کوشش هانس فون مژیک، وین، ۱۳۴۵ق/۱۹۲۶م.
- خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
- خواندمیر، غیاثالدین، مآثر الملوک، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
- دلاواله، پیترو، سفرنامه، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران، ۱۳۴۸ش.
- دمرگان، ژاک، هیأت علمی فرانسه در ایران، ترجمه کاظم ودیعی، تبریز، ۱۳۳۸ش.
- دیاکونف، م.، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۵ش.
- ذبیحی، مسیح و منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد، تهران، ۱۳۵۴ش.
- رابینو، ه.ل.، سفرنامه مازندران و استراباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۴۳ش.
- رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
- رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
- روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
- ساروی، فتحالله، تاریخ محمدی، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، ۱۳۷۱ش.
- سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، ۱۳۴۴ش.
- سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
- شبانکارهای، محمد، مجمع الانساب، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
- شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام الدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
- شوقی، عباس، «گرگان (استراباد)» ، جهان نو، تهران، ۱۳۲۵ش، س ۱، شم ۴.
- شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحه، تهران، ۱۳۱۵ش.
- طبری، تاریخ.
- عالم آرای شاه اسماعیل، به کوشش اصغر منتظر صاحب، تهران، ۱۳۴۹ش.
- عالم آرای شاه طهماسب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش.
- عالم آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، تهران، ۱۳۵۰ش.
- عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۵۳ش.
- عتبی، محمد، تاریخ یمینی، ترجمه ناصح جرفادقانی، به کوشش جعفر شعار، تهران، ۱۳۵۷ش.
- غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان آرا، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۴۳ش.
- قفس اوغلی، ابراهیم، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمه داوود اصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش.
- قمی، احمد، خلاصه التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۵۹ش.
- قورخانچی، محمدعلی، «نخبه سیفیه» ، همراه استراباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- کرزن، جرج ن.، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۴۹ش.
- گردیزی، عبدالحی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش؛
- گیلانی، شیخ علی، تاریخ مازندران، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۵۲ش.
- لمتون، ا.ک.س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمه یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
- مجموعه عهدنامههای تاریخی ایران، به کوشش غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، ۱۳۴۹ش.
- محمد معصوم اصفهانی، خلاصه السیر، تهران، ۱۳۶۸ش.
- مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش برنارد دارن، تهران، ۱۳۶۳ش.
- مروی، محمد کاظم، عالم آرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۴ش.
- مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
- مقصودلو، حسینقلی، مخابرات استراباد، به کوشش ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران، ۱۳۶۳ش.
- مککنزی، چ. ف.، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحادیه، تهران، ۱۳۵۹ش.
- ملگونف، سفرنامه به سواحل جنوبی دریای خزر، ترجمه مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۶۴ش.
- منجم، جلالالدین، تاریخ عباسی، به کوشش سیف الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
- میرخواند، روضه الصفا، تهذیب و تلخیص عباس زریاب خویی، تهران، ۱۳۷۳ش.
- میرزا ابراهیم، سفرنامه استراباد و مازندران و گیلان...، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۵۵ش.
- نامی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتیگشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۶۳ش.
- نظام الدین شامی، ظفرنامه، به کوشش پناهی سمنانی، تهران، ۱۳۶۳ش.
- «نفوس استراباد» ، گرگان نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، تهران، ۱۳۴۸ش.
- واله، محمدیوسف، خلد برین، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
- وحیدقزوینی، محمدطاهر، عباسنامه، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش.
- هدایت، رضاقلی، فهرس التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۳ش.
- هدایت، رضاقلی، ملحقات روضه الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
- هنوی، ج.، زندگی نادرشاه، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، تهران، ۱۳۶۵ش.
- هوار، کلمان، ایران و تمدن ایرانی، ترجمه حسن انوشه، تهران، ۱۳۶۳ش.
- یاقوت، بلدان.
- یاقوت، المشترک، به کوشش ووستنفلد، گوتینگن، ۱۸۴۶م.
- یییت، چ. ا.، خراسان و سیستان، ترجمه قدرت الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری، تهران، ۱۳۶۵ش.
- Arrian, The Life of Alexander the Great, tr. A. de S E lincourt, London, Penguin Books.
- Bivar, A. D.H., X The Political History of Iran Under the Arsacids n , The Cambridge History of Iran, London, ۱۹۸۳, vol. III (۱).
- Bosworth, C.E., X The Political and Dynastic History of the Iranian World n , ibid, ۱۹۶۸, vol. V.
- Dorn, B., Caspia, Bandar- Anzali, ۱۹۸۰.
- Fraser, J. B. Travels and Adventures in the Persian Provinces, London, ۱۸۲۶.
- Frye, R.N., X The S ? m ? nids n , The Cambridge History of Iran, London, ۱۹۷۵, vol. IV.
- id, The History of Ancient Iran, M O nchen, ۱۹۸۴.
- MacGregor, C. M., Narrative of a Journey Through the Province of Khorassan, London, ۱۸۷۹, vol. II.
- Madelung, W., X The Minor Dynasties of Northern Iran n , The Cambridge History of Iran, London, ۱۹۹۵, vol. IV.
- Miles, G. C., X Numis matics n , ibid, ۱۹۷۵, vol. IV.
- Roemer, H. R., X The Jalayirids, Muzaffarids and Sarbad ? rs n , ibid, ۱۹۸۶, vol. IV.
- Zambaur, E., Manuel de g E n E alogie et de chronologie, Hanover, ۱۹۲۷.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دایرة المعارف بزرگ اسلامی