آیه ۱۱۴ سوره بقره
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| واقع در سوره | سوره بقره |
| جزء | ۱ |
| اطلاعات محتوایی | |
| درباره | تهدید کسانی که سعی در خرابی مسجد و تعطیلی عبادت در آن دارند |
آیه ۱۱۴ سوره بقره تهدیدی است نسبت به کسانی که احترام مساجد را نگه نمیدارند و سعی در خرابی مسجد و تعطیلی شعائر و عبادت در آن دارند. آیه ۱۱۴ بقره بیان میدارد که ستمکارتر از کسی است که از برپا داشتن نام خداوند در مسجد جلوگیری به عمل آورده باشد، وجود ندارد. ستمکارتر در این آیه را به بیشترین تعدی و جرأت در مقابل خداوند معنا کردهاند. خداوند علاوه بر منع بر مسجد، تلاش در ویرانی آن را نیز از صفات این گروه بر میشمارد. مقصود از خرابکردن مسجد را خراب کردن مادی و خرابکردن معنوی دانستهاند؛ به این صورت که بنای مسجد را نابود کرده و اهل ایمان را از آنجا بیرون کنند.
برخی مفسران این آیه را نازل شده در مورد قریش دانستهاند که از ورود پیامبر اکرم(ص) به مکه و مسجدالحرام جلوگیری میکردند. برخی مفسران مقصود از مسجد را بیتالمقدس دانستهاند که یک فرمانروای رومی آن را نابود کرد. همچنین برخی مفسران تعبیر آیه را عام دانستهاند که همه مساجد را در بر میگیرد.
معرفی
معنای آیه را گفتهاند که ستمکارتر از کسی که بر مساجد خداوند منع کند و از برپا داشتن نام خداوند در مسجد جلوگیری به عمل آورد،[۱] وجود ندارد.[۲] ستمکارتر در این آیه را به بیشترین و شدیدترین ظلم معنا کردهاند[۳] که بیشترین جرأت را در مقابل خداوند به کار برده است.[۴] خداوند علاوه بر منع بر مسجد، تلاش در ویرانی آن را نیز از صفات این گروه بر میشمارد.[۵] در مقصود از خرابکردن مسجد؛ خرابکردن مادی و خرابکردن معنوی را مطرح کردهاند.[۶] خرابکردن مادی را به نابودی بنای مسجد و خرابکردن معنوی را به جلوگیری از انجام عبادت در این مکان[۷] و بیرون راندن اهل ایمان از آنجا معنا کردهاند.[۸] برخی نیز گفتهاند که مقصود آیه، منع از خواندن نماز در مسجد است.[۹] نزول این آیه را در اوائل ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه دانستهاند.[۱۰]
مفهوم کلی از این آیه را چنین بیان داشتهاند که احترام هر مسجدی که نام خدا در آن برده میشود، واجب است.[۱۱] همچنین آیه را تعظیمی بر امر نماز دانستهاند؛ به نحوی که اگر فردی از خواندن آن در مسجد منع کند، ظالمترین افراد توصیف شده است.[۱۲] همچنین آیه تهدید و وعید است نسبت به کسانی که احترام مساجد را نگه نمیدارند[۱۳] و سعی در خرابی مسجد و تعطیلی شعائر و عبادت در آن دارند.[۱۴] برخی محققان از این آیه برداشت کردهاند که این آیه به والدین و بزرگانی که از رفتن فرزندانشان به مساجد ممانعت به عمل میآورند، هشدار میدهد.[۱۵]
در بخش دوم آیه ۱۱۴ سوره بقره گفته شده وقتی مسلمانان بر افرادی که بر مسجد منع میکردند، استیلاء پیدا کردند، به آنها اجازه ندهند که وارد آنجا شوند، مگر اینکه ترس از اخراج توسط مسلمانان را داشته باشند.[۱۶] برخی مفسران چنین تعبیر کردهاند که شمشیر بر روی سرشان باشد.[۱۷] در پایان آیه مجازات دنیا و آخرت این ستمکاران را چنین بیان کرده که برای آنها در دنیا رسوایی و در آخرت عذاب بزرگ است.[۱۸]
﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ١١٤﴾ [بقره:114] ﴿و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا نام وی برده شود و در ویرانی آنها بکوشد آنان حق ندارند جز ترسان لرزان در آن [مسجد]ها درآیند در این دنیا ایشان را خواری و در آخرت عذابی بزرگ است ١١٤﴾
نزول آیه
مفسران پیرامون اینکه این آیه در مورد چه مسجد و افرادی نازل شده است، نظرات مختلفی را ذکر کردهاند.[۱۹] برخی مفسران معتقدند مانعی وجود ندارد که نزول آیه ناظر به تمام موارد بوده باشد.[۲۰]
مشرکان مکه و مسجدالحرام
برخی مفسران شیعه مانند علی بن ابراهیم قمی این آیه را نازل شده در مورد قریش دانستهاند که از ورود پیامبر اکرم(ص) به مکه جلوگیری می کردند.[۲۱] علامه طباطبایی، مفسر شیعه، معتقد است ظاهر سیاق آیه میرساند که منظور ستمکاران و کافران مکه هستند.[۲۲] وی به برخی نقلها نیز استناد میکند که مشرکان مکه از انجام نماز توسط مسلمانان در مسجدالحرام و برخی مساجد دیگر جلوگیری به عمل میآوردند.[۲۳] روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که آیه را در شأن مشرکان مکه دانسته است، در آن هنگام که از ورود پیامبر اسلام به شهر مکه و مسجدالحرام جلوگیری میکردند.[۲۴]
اشکالی بر این دیدگاه نقل شده که براساس آیه، آن افراد به دنبال خرابکردن مسجد بودهاند در حالی که مشرکان مکه هیچگاه در خرابی کعبه و مسجدالحرام تلاش و قصدی نداشتند بلکه حتی سعی میکردند نگه دارنده و آبادکننده آن باشند.[۲۵] به این اشکال پاسخ داده شده که آباد کردن مسجد به اقامه نماز در آن و خراب کردن مسجد جلوگیری از خواندن نماز در مسجد است.[۲۶]
اهلکتاب و مسجد الاقصی
برخی مفسران مقصود از مسجد در این آیه را بیتالمقدس دانستهاند[۲۷] که یک فرمانروای رومی با بنیاسرائیل جنگید. بسیاری از آنها را کشت و بیتالمقدس را نابود کرد.[۲۸] برخی این خرابی معبد را خرابی زمان بختنصر گفتهاند.[۲۹]
همه مساجد و تمامِ زمین
برخی مفسران تعبیر آیه را عام دانستهاند[۳۰] به این صورت که همه مساجد را در بر میگیرد[۳۱] و محدود کردن آن به برخی مساجد یا برخی زمانها با ظاهر آیه منافات دارد.[۳۲] روایتی نیز در منابع شیعه از زید پسر امام سجاد(ع) نقل شده که وی از پدرانش از امام علی(ع) نقل کرده که مقصود از این آیه همه زمین است؛ زیرا پیامبر اکرم(ص) فرمود برای من زمین مسجد قرار داده شده است.[۳۳]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، بیروت، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ فضلالله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ فضلالله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۸۵.
- ↑ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ عیاشی، تفسیر، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۵۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۱۰.
- ↑ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۰۹.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۸.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۱۲.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۱۶.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۱۶.
- ↑ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۷۶.
- ↑ ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۷۹.
- ↑ سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۳.
- ↑ ابن طاووس، سعد السعود للنفوس منضود، قم، ص۱۲۶.
منابع
- ابن العربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، بیروت، دار الجيل، ۱۴۰۸ق.
- ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، دار الذخائر، قم، چاپ اول، بیتا.
- بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، دارالفکر، بیروت، بیتا.
- رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۴ق.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، قاهره، دارالشروق، چاپ هفدهم، ۱۴۱۲ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- فضلالله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
- قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- محلی، جلالالدین، جلالالدین سیوطی، تفسیر الجلالین، مؤسسة النور للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.