پرش به محتوا

نحن معاشر الانبیاء لا نورث: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۱

نحن معاشر الانبیاء لا نورث
نحن معاشر الانبیاء لا نورث
اطلاعات روایت
صادره ازحضرت محمد(ص)
راوی اصلیابوبکر
راویانعمر بن خطاب، عایشه، ابوهریره
اعتبار سندخبر واحد
منابع سنیمسند ابن‌حنبل، صحیح بخاری
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة عبارتی که ابوبکر برای مصادره فدک به حضرت محمد(ص) منتسب کرد و براساس آن، فدک را صدقه و نه ارث پیامبر خواند. فاطمه در خطبه فدکیه، روایت ابوبکر را مخالف قرآن، سنت پیامبر و احکام ارث شمرده و به او اعتراض کرد و تا آخر زندگی از وی ناراضی بود.
تعدادی از عالمان شیعه روایت ذکر شده را از جهت اعتبار و استدلال نقد کرده و مواردی مانند خبر واحد بودن، نقض حدیث از سوی ابوبکر و انگیزه وی را ذکر نموده‌اند. اختلاف در رد و قبول این حدیث، به تفسیر آیات مربوط به ارث انبیاء نیز کشانده شده است.

شهرت

ابوبکر (درگذشت:۱۳ق)، پس از فوت حضرت محمد(ص) (۱۱ق)، خلیفه شد و فدک را که در اختیار فاطمه(س) بود، مصادره نمود و در پاسخ اعتراض دختر رسول‌الله، از پیامبر روایت کرد: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث، ما ترکنا صدقة؛ ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم، هرچه از ما باقی ماند، صدقه است.» و فدک را پس نداد.[۱] فدک دهکده‌ای یهودی‌نشین نزدیک خیبر در حجاز بود که ساکنانش پس از غزوه خیبر (۷ق) تسلیم پیامبر(ص) شدند و قسمتی از زمین‌های خود را به او دادند.[۲] پیامبر نیز آن را به دخترش، فاطمه بخشید.[۳]

متن و سند

احمد بن حنبل (۱۶۴- ۲۴۱ق) محدث مشهور سنی در کتاب مسند و محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) نویسنده صحیح بخاری این حدیث را به روایت ابوبکر[۴] و عمر (به‌نقل از ابوبکر)[۵] با متن‌های کوتاه و بلند و در دو واقعه مختلف آورده‌اند. در لیست راویان بعدی این حدیث، اسامی عایشه،[۶] عروة بن زبیر،[۷] ابن‌شهاب زهری،[۸] مالک بن اوس بن حدثان[۹] و ابوهریره[۱۰] دیده می‌شود. در این نقل‌ها اشاره‌ای به مصادره فدک با دستور ابوبکر نشده است.

  1. واقعه اول: ابن‌حنبل و بخاری گزارش داده‌اند پس از وفات پیامبر، حضرت فاطمه(س) از ابوبکر درخواست کرد زمین‌های فدک را که ارث او از پیامبر یا سهمش از خمس خیبر بود، به او بدهد.[۱۱] ابوبکر از دادن فدک خودداری کرد و از قول پیامبر گفت: لاَ نُورَثُ، مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ؛ ما (پیامبران) ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما باقی ماند، صدقه است.[۱۲][۱۳]

در یکی از نقل‌قول‌ها این عبارت به‌شکل «إِنَّا مَعْشَرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ» آمده است.[۱۴]
هم‌چنین در بعضی نقل‌ها نام عباس بن عبدالمطلب همراه فاطمه(س) آمده است.[۱۵] در طبقات الکبری، نوشته ابن‌سعد بغدادی(۱۶۸ـ۲۳۰ق) در سیره پیامبر و اصحابش، نقل شده که علی(ع) (از طرف همسرش، فاطمه) و عباس، از ابوبکر تقاضای ارث پیامبر را کردند و علی در پاسخ ابوبکر، آیه ۱۰ سوره نمل و آیه ۱۲ سوره مریم (مربوط به ارث انبیاء) را خواند و گفت این، بیانِ کتاب خداست.[۱۶]

  1. واقعه دوم: در روایات دیگری، قضیه اختلاف علی و عباس را در زمان عمر گزارش داده که آنان از او خواستند بین آنها داوری کند. عمر نیز درباره فدک در حضور طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و سعد وقاص به آنان همان جواب ابوبکر را داد.[۱۷][۱۸]


پاسخ فاطمه(س)

ابن‌حنبل و بخاری در روایت‌های مربوط به این حدیث، پاسخ‌های کوتاهی از حضرت زهرا آورده‌اند[۱۹] که بخشهایی از خطبه فدکیه وی است[۲۰]

آنان همچنین گفته‌اند فاطمه(س) از پاسخ ابوبکر خشمگین شد و تا زمان فوتش در این احساس ماند.[۲۱]
دختر پیامبر در خطبه‌اش، چند آیه از قرآن

را خواند که شامل ارث گذاشتن پیامبران، اولویت خانواده در ارث و تاکید بر ارث گذاشتن دارد.[۲۲] او سپس به ابوبکر و همراهانش اعتراض کرد که چرا برخلاف حکم قرآن گمان کرده‌اند پیامبر ارث نمی‌گذارد و او را مطابق حکم جاهلیت و با زور از ارثش محروم کردند، در حالی که خودشان و فرزندانشان، وارث پدرانشان هستند.[۲۳] فاطمه از آنان پرسید که آیا آیه خاصی را خداوند بر آنان نازل کرده که پیامبر را از ارث گذاشتن خارج کرده؟ یا آنان بر خاص و عام قرآن، از پیامبر آگاهی بیشتری دارند؟[۲۴] یا اینکه تصور می‌کنند دین او با دین پدرش متفاوت است و به‌این خاطر از او ارث نمی‌برد؟[۲۵] او سپس رو به انصار کرد و از آنان شکایت کرد که او را در گرفتن حقش حمایت نکرده و ساکت ماندند.[۲۶]

دیدگاه عالمان شیعه

گفته شده هیچ منبع روایی امامیه این حدیث را گزارش نکرده و تعدادی از عالمان شیعه آن را از جهت سند یا محتوا رد یا نقد کرده‌اند.[۲۷] فضل بن شاذان در الایضاح،[۲۸] محمد بن نعمان در الامالی[۲۹] و در رسالة حول الحدیث نحن معاشر الانبیاء لا نورث،[۳۰] حسن بن یوسف حلی در نهج الحق و کشف الصدق[۳۱] و در کشف المراد،[۳۲] ابوالقاسم کوفی در الاستغاثه فی بدع الثلاثه[۳۳] و علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه[۳۴] به این روایت پرداخته‌اند.
شیخ مفید متن حدیث را به شکل "نحن معاشر الأنبياء لا نورث ما تركناه صدقة" آورده است.[۳۵] او و علامه حلی، این حدیث را خبر واحد دانسته‌اند.[۳۶][۳۷] مفید همچنین گفته اگر اعتبار این حدیث را بپذیریم، معنای موافق آن با قرآن این است که ارث پیامبران شامل صدقات آنان نمی‌شود، ولی اگر همه اموال باقی‌مانده از پیامبران، صدقه و غیر قابل ارث دانسته شود، مخالف قرآن است.[۳۸] در نقد دیگر، اینکه فقط ابوبکر حدیث را شنیده و دختر و همسران پیامبر (وارثان او) آن را نشنیده‌اند، تعجب‌آور دانسته شده[۳۹] و نیز انگیزه نقل حدیث از ابوبکر که خود عامل و ذی‌نفع در مصادره فدک بود، زیر سؤال رفته است.[۴۰]

هم‌چنین گفته شده ابوبکر در چند مورد، مخالفِ حدیث مورد ادعایش، رفتار کرده است.[۴۱][۴۲] برای مثال نقل شده در اختلاف علی(ع) و عمویش عباس برای تملّک شمشیر، زره و قاطر پیامبر، ابوبکر آنها را تحت عنوان ارث پیامبر به علی داد[۴۳] و یا به همسران پیامبر اجازه داد در خانه‌هایشان سکونت داشته باشند و آنها را مصادره نکرد و برای دفن شدن در کنار قبر پیامبر، از دخترش عایشه، همسر پیامبر اجازه گرفت.[۴۴]

جستاری از شیخ مفید درباره حدیث نحن معاشر الانبیا

اختلاف در تفسیر

اختلاف در این حدیث، به تفسیر شیعیان و سنی‌ها در آیات مربوط به ارث انبیاء نیز کشانده شد. مفسران امامیه ارث را در آیه ۱۰ سوره نمل و آیه ۱۲ سوره مریم، ارث مالی دانسته و تعدادی از مفسران اهل‌سنت آن را به ارث غیر مالی برگردانده‌اند.[۴۵]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • ابن‌حنبل، احمد بن محمد، المسند، تحقیق: شعيب الارنووط، عادل مرشد و دیگران، مؤسسة الرسالة، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
  • ابن‌سعد بغدادی، محمد ابوعبدالله، الطبقات الکبری، تحقیق: احسان عباس، دار صادر، بيروت، ۱۹۶۸م.
  • ابن‌طیفور، احمد بن ابی‌طاهر، بلاغات النساء، تصحیح و شرح: احمد الالفی، القاهره، مدرسة والدة عباس الأول، ۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸م.
  • ابن‌شاذان، فضل، الإيضاح، تحقیق: سيد جلال‌الدين حسينی ارموی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۱ش.
  • ابوالقاسم کوفی، علی بن احمد، الاستغاثه، تهران، موسسه اعلمی، ۱۳۷۳ش.
  • اِربِلی، علی بن عیسی، كشف الغمة في معرفة الأئمة، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، الصحیح، تحقیق: محمد بن زهیر بن ناصر، جامعة دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و كشف الصدق‌، بیروت، دار الكتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م‌.
  • ---------، کشف المراد، تصحیح:حسن حسن‌زاده آملی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۳۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاريخ الرسل و الامم و الملوك، بيروت _ لبنان، مؤسسه اعلمی، ۱۴۰۸ق.
  • فهیمی تبار، حمیدرضا، «بررسی تطبیقی روایت «لا نُوَرِّثُ ماترکنا صَدَقَه» از منظر فریقین»، دانشگاه کاشان،‌ نشریه حدیث پژوهی، سال پنجم، پاییز و زمستان ۱۳۹۲ش، شماره ۱۰.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • مفید، محمد بن نعمان، الامالی، تحقیق و تصحیح: حسین استاد ولى و علی‌اکبر غفاری، كنگره شيخ مفيد، قم‌، 1413ق‌.
  • ----------، رسالة حول الحديث نحن معاشر الأنبياء لا نورث، مقدمه و اضافات: سید محمدرضا حسینی جلالی،‌ قم، نشر اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  1. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
  2. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۰۶.
  3. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
  4. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.
  5. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۳۷؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.
  6. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.
  7. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹.
  8. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۷۶.
  9. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۱۲.
  10. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۹۹.
  11. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۲۰و۸۹.
  12. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸و۲۲۲و۲۲۵.
  13. بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.
  14. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۴۷.
  15. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۱۸۸؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.
  16. ابن‌سعد، طبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۲، ص۲۱۵.
  17. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۲۸، ۱۹۸، ۳۴۶،۳۸۵و۳۱۲.
  18. بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۵، ص۸۹.
  19. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۲و۷۹.
  20. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۱۶ ـ‌۲۵.
  21. ابن‌حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۷۹و۱۸۹؛ بخاری، صحیح، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۱۴۹.
  22. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.
  23. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.
  24. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.
  25. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۱.
  26. ابن‌طیفور، بلاغات النساء، ۱۳۲۶ق، ص۲۲و۲۳.
  27. فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۰.
  28. ابن‌شاذان، الایضاح، ۱۳۵۱ش، ص۵۱۵.
  29. مفید، الامالی، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۵.
  30. مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ص۲۰.
  31. حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.
  32. حلی، کشف المراد، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۲و۲۷۳.
  33. کوفی، الاستغاثه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۵.
  34. اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ص۴۷۴.
  35. مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۱۹.
  36. مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.
  37. حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۲۶۵تا۲۶۸.
  38. مفید، رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۲۰.
  39. جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.
  40. فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.
  41. جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.
  42. فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۴۲.
  43. جلالی حسینی، در مقدمه رسالة حول حدیث نحن معاشر الانبیا، ۱۴۱۰ق، ص۴.
  44. صدر، الفدک فی التاریخ، ۱۴۰۳ق، ص۱۱۴.
  45. فهیمی‌تبار، بررسی تطبیقی روایت، ۱۳۹۲ش، ص۵۱و۵۲.