عذاب استیصال
عذاب استیصال مجازات الهی برای نابودی همگانی است. نزول چنین عذابی را پس از اتمام حجت و ویژه کافران و ظالمانی دانستهاند که هیچیک از ابزارهای هدایت در آنها تأثیر ندارد. در آیات قرآن و منابع تفسیری، از اقوامی همچون قوم نوح، لوط، عاد، ثَمود، سَبأ، رَسّ و اَیکه یاد شده که به عذاب استیصال دچار شدند. به گفته برخی از مفسران، طبق آیات ۳۲ و ۳۳ سوره انفال و ۶۵ سوره انعام، عذاب استیصال شامل امت اسلام نمیشود. روایات نقل شده از معصومان نیز این دیدگاه را تأیید کرده و علت آن را دعای پیامبر(ص) برای رفع چنین عذابی از امت خویش ذکر کردهاند.
انکار آیات الهی، نافرمانیِ پیامبران، ظلم، استکبار، عدم بصیرت، فسق و کفران نعمت را ازجمله مهمترین عوامل زمینهساز برای عذاب استیصال برشمردهاند.
مفهومشناسی و جایگاه
عذاب استیصال مجازات الهی برای نابودی همگانی است.[۱] به نوشته تفسیر نمونه، این مجازات هنگامی نازل میشود که هیچیک از وسایل هدایت و بیداری در اقوام سرکش تأثیرگذار نباشد و نزول عذاب برای نابودی کامل آنها است؛[۲] همچون طوفان نوح.[۳] این عذاب را سنتی الهی[۴] و مربوط به کافران[۵] و ظالمان[۶] دانستهاند.
علامه طباطبائی، از مفسران شیعه، با استناد به آیه ۴۴ سوره ابراهیم، عذاب استیصال را مخصوص ظالمان شمرده و معتقد است مؤمنان هرگز دچار چنین عذابی نمیشوند.[۷] همچنین وی با استناد به فراز «مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً؛ ما هرگز قومی را مجازات نمیکنیم، تا اینکه پیامبری برایشان مبعوث کنیم.» در آیه ۱۵ سوره اسراء، اتمام حجت را شرط اساسی برای تحقق عذاب استیصال میداند.[۸]
بر پایهٔ پژوهشی، واژۀ «استیصال» بهطور صریح در قرآن کریم بهکار نرفته است، اما مفاهیم مرتبط با آن از طریق ریشههای واژگانی دیگر همچون «هَلَک»، «أَخَذ»، «حاق»، «دَمَّر»، «رِجز»، «تَبَّر»، «قَصَم» و «قَطع دابِر» بیان شدهاند.[۹] همه این واژهها را بیانگر مفاهیم هلاکت، درهمشکستن و ریشهکنی و در مجموع، دلالت بر عذاب استیصال دانستهاند.[۱۰]
اقوام دچار عذاب استیصال
در آیات قرآن و منابع تفسیری، از اقوامی نام برده شده که به عذاب استیصال دچار شدهاند؛[۱۱] ازجمله:
- قوم نوح؛ خداوند قوم نوح را با طوفان و غرق در آب، ریشهکن و خوار و ذلیل ساخت.[۱۲]
- قوم عاد؛ قوم عاد دچار خشکسالی شدید شدند.[۱۳] نهایتا بهوسیله بادی سرد که قرآن از آن به «ریح صرصر»[۱۴] یاد کرده و گفته شده هفت شب به طول انجامید، هلاک شدند.[۱۵]
- اصحاب اَیکَه؛ آنها پس از تکذیب پیامبرشان (حضرت شعیب)، به رجفه[۱۶] (لرزش شدید) دچار شده و بر اثر زلزله به هلاکت رسیدند.[۱۷]
- قوم لوط؛ قرآن عذاب استیصال و هلاکت قوم لوط را زیر رو رو شدن زمین و بارش سنگ از آسمان معرفی کرده است.[۱۸]
- قوم سبأ؛ عذاب قوم سبأ را سیل عَرِم (سیلاب طاقتفرسا) دانستهاند.[۱۹] این عذاب به گونهای بود که موجب شد غیر از عبرت و داستان، اثری از آنان باقی نماند.[۲۰]
- قوم فرعون؛ طبق آیات سوره اعراف عذابهای متعددی بر قوم فرعون و پیروان او نازل شد،[۲۱] سرانجام پس از نافرمانیهای مکرر،[۲۲] خداوند از آنان انتقام گرفت و در دریا غرقشان ساخت.[۲۳]
- اصحاب رَسّ؛ از دیگر گروههایی که در قرآن، از عذاب استیصال و با واژه «تَبَّرْنٰا»[۲۴] (درهم شکستیم) دربارهٔ آنها سخن به میان آمده «اصحاب رسّ» هستند.[۲۵]
- اصحاب قَریه؛ آنها مردمی بتپرست بودند که پیامبرانشان را تکذیب و تهدید میکردند.[۲۶] سبب هلاکت اصحاب قریه، صیحهای (صدایی هولناک) عنوان شده که آنها را در جای خود خشکانید.[۲۷]
- قوم ثمود؛ طبق برخی گزارشها، قوم ثمود پس از وعده عذاب، در روز اول رنگ رخسارشان زرد، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه شد.[۲۸] سپس با عذابی که قرآن از آن با نامهای صاعِقَه،[۲۹] صَیحه[۳۰] و رَجفه[۳۱] یاد کرده نابود شدند. برخی این عناوین را مراحل مختلف عذاب دانستهاند.[۳۲]
نفی عذاب استیصال از امت اسلام
بر اساس آیات قرآن، عذاب استیصال را شامل امت پیامبرِ اسلام ندانستهاند.[۳۳] مفسران، با استناد به آیات ۳۲ و ۳۳ سوره انفال، حضور پیامبر(ص) در میان امت و نیز توبه و استغفارِ آنان را مانع گرفتار شدن امت اسلام به عذاب استیصال دانستهاند.[۳۴] علامه طباطبائی درخواست عذاب در آیه ۳۲ را مربوط به مسلمانان مرتد و منکران ولایت امام علی(ع) دانسته[۳۵] و توضیح میدهد که نفى عذاب استیصال در آیه ۳۳، از جميع امت است و منافاتی با نزول عذاب بر بعضی از افراد (مثل از بین رفتن ابولهب) ندارد.[۳۶]
امیر مؤمنان(ع) در حکمت ۸۸ نهج البلاغه نیز، با تلاوت آیه ۳۳ انفال، مردم را چنین موعظه میکند: بر روی زمین، دو عامل برای در امان ماندن از عذاب الهی وجود داشت؛ یکی وجود پیامبر(ص) بود که اکنون از میان ما رفته است؛ پس به عامل دوم، یعنی استغفار، تمسک جویید.[۳۷]
برخی از مفسران، با توجه به آیه ۶۵ سوره انعام نیز، عذابهای آسمانی و زمینی مذکور در آیه را از نوع عذاب استیصال دانسته و معتقدند امت پیامبر اکرم(ص) بهسبب دعای وی از این نوع عذاب در امانند.[۳۸] در حدیثی که در ذیل این آیه نقل شده، آمده است که پس از نزول آیه، پیامبر(ص) از خداوند تقاضا کرد تا چنین عذابی را از امتش بردارد. جبرئیل نازل شد و خبر از استجابت دعای پیامبر داد، اما افزود که امت تو بهمنظور آزمایش، در دنیا گرفتار برخی دیگر از انواع عذاب خواهند شد.[۳۹]
عوامل زمینهساز عذاب استیصال
از جمله مهمترین عوامل زمینهساز برای عذاب استیصال موارد زیر نام برده شدهاند:[۴۰]
- انکار آیات الهی؛ در قرآن عامل نابودی اقوامی همچون قوم هود،[۴۱] نوح[۴۲] و موسی،[۴۳] تکذیب آیات الهی شمرده شده است.[۴۴]
- نافرمانیِ پیامبران و اطاعت از ستمگران؛ قرآن این دو صفت را از ویژگیها و عوامل هلاکت قوم عاد میشمارد.[۴۵]
- استکبار؛ استکبار (خودبزرگبینی) از دیگر صفات و عوامل عذاب قوم عاد دانسته شده است.[۴۶]
- کوردلی و نداشتنِ بصیرت؛ در قرآن، قوم نوح[۴۷] و ثمود،[۴۸] به این ویژگی توصیف شدهاند.[۴۹]
- فسق و فجور؛ آیه ۱۶ سوره اسراء، فسق و پردهدری افراد خوشگذران در جامعه را از عوامل عذاب استیصال معرفی میکند.[۵۰]
- کُفران نعمت؛ مفسران، علت گرفتاری قوم سبأ به عذاب الهی را کفر و ناسپاسی آنها دانستهاند.[۵۱]
- ظلم و سکوت در برابر آن؛ همچون ظلم قوم ثمود[۵۲] و کشتن ناقه صالح توسط آنها.[۵۳] از امام علی(ع) نقل شده که ناقه صالح را یک نفر از پای درآورد، اما خداوند همه آن قوم را مجازات کرد؛ زیرا همه به آن راضی بودند.[۵۴]
پانویس
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۶۲؛ هاشمی، «عذاب استیصال و غیر استیصال»، پایگاه اطلاعرسانی نشست دورهای اساتید.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۵۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۱.
- ↑ رضیبهابادی و همکاران، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، ص۸.
- ↑ مصباح یزدی، راه و راهنما شناسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۸۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۸۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۵۸.
- ↑ رضیبهابادی و همکاران، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، ص۱۰.
- ↑ رضیبهابادی و همکاران، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، ص۱۰.
- ↑ رضیبهابادی و همکاران، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، ص۱۴-۲۱.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۲۵.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ سوره فصلت، آیهٔ ۱۶.
- ↑ شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۳۵۸.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۹۱.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۱۲۶.
- ↑ سوره هود، آیه ۸۲ و سوره اعراف آیه ۸۴؛ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۸۵.
- ↑ سوره سبأ، آیه ۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۵۹.
- ↑ سوره سبأ، آیه ۱۹.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۰ و ۱۳۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۲۰.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۲۷.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۳۹.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۳ش، ج۱۹ ص۴۷۸.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۷۲.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۸۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۱؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ سوره فصلت، آیات ۱۳،۱۷؛ سوره ذاریات، آیه ۴۴.
- ↑ سوره هود، آیه ۶۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۸.
- ↑ خالدی، القصص القرآنی، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۳.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۵۰؛ نجفی، تفسیر آسان، ۱۳۹۸ق، ج۱۲، ص۱۴۴.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۳۵۰؛ نجفی، تفسیر آسان، ۱۳۹۸ق، ج۱۲، ص۱۴۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۵۵-۵۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۹، ص۶۸.
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۸۸، ص۴۸۳.
- ↑ لجنة من العلماء، التفسیر الوسیط، ۱۴۱۳ق، ج۳، ۱۲۶۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۱.
- ↑ رضیبهابادی، فرشباففاخر، معتمدلنگرودی، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، ص۲۲-۲۵.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۲.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۶۴.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۳۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۸، ص۱۸۰.
- ↑ سوره هود، آیه ۵۸-۵۹؛ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۳۰۵.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ۱۳۸۳ش، ج۲۲ ص۴۹۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۶۴.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۱۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۷۷.
- ↑ حسنخان، فتح البیان فی مقاصد القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۱۱۴؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج۱۵، ص۳۶.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۱۵، ص۳۵؛ شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۰، ص۵۲۳.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۴۰.
- ↑ سوره شمس، آیه ۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹.
منابع
- قرآن کریم.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مصحح: یاحقی، محمدجعفر، ناصحی و محمدمهدی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- حسنخان، محمدصدیق، فتح البیان فی مقاصد القرآن، بیروت دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- خالدی، صلاح، القصص القرآنی عرض وقایع و تحلیل احداث، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۹ق.
- رضیبهابادی، بیبی سادات و فرشباف فاخر، مهری و معتمد لنگرودی، فرشته، «عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان»، در پژوهشنامهٔ معارف قرآنی، شماره۲۷، ۱۳۹۵ش.
- زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دار الفکر المعاصر، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
- شاهعبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- شریف رضی، نهج البلاغه، تصحیح: صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- لجنة من العلماء، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره، جامعة الأزهر، چاپ سوم، ۱۴۱۳ق.
- مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنما شناسی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- نجفی، محمدجواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، و جمعی از محققان، تفسیر راهنما، قم، موسسه بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۶ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، و همکاران، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- هاشمی، سید صدرا، «عذاب استیصال و غیر استیصال»، پایگاه اطلاعرسانی نشست دورهای اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم، تاریخ نشر: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۹ مرداد ۱۴۰۴ش.