ابن کواء

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از عبد الله بن عمرو)
ابن کواء
مشخصات فردی
نام کاملعبدالله بن عمرو یشکری
لقبصالح الحنفی
محل زندگیکوفه
وفاتسال ۸۰ هجری قمری
فعالیت‌هارهبری جریان حکمیت و خوارج و کناره‌گیری از جنگ نهروان


ابن کَوّاء از سپاهیان امام علی(ع) در جنگ صفین که زمینه‌ساز جریان حکمیت شده و بعدها یکی از رهبران خوارج گردید. او از کسانی بود که با حکمیت عبدالله بن عباس از جانب امام علی(ع) مخالفت کرده و ابوموسی اشعری را جایگزین او کردند. ابن کواء پس از جریان حکمیت به همراه یاران خود از لشکر امام علی(ع) جدا شد و با رهبری این قوم خوارج را به وجود آورد. برخی از مورخان معتقدند که وی پس از گفتگوهایی با امام، از خوارج جدا شد؛ هرچند عده‌ای بر این باورند که در جنگ نهروان کشته شد.

برخی از محدثان اهل‌سنت او را صحیح الحدیث ندانسته و محدثان شیعه نیز او را مذمت کرده‌اند. پرسش‌های فراوان او از امام علی(ع) در منابع آمده است. هدف او از طرح این سؤالات، دشمنی و آزار و اذیت امام علی(ع) دانسته‌ شده است.

ابن کواء در زمان خلیفه سوم به همراه چند تن از یاران امام علی(ع) به شام تبعید شد. گفتگوهای او با معاویة بن ابی‌سفیان در منابع ذکر شده است.

معرفی اجمالی

ابو عمرو عبدالله بن عمرو یشکری[۱] یا عبدالله بن ابی اوفی[۲] از طایفه بنی کنانه[۳] معروف به ابن کواء[۴] [یادداشت ۱] که به او صالح الحنفی نیز گفته شده است.[۵]

برخی از محققان معتقدند که از تاریخ تولد و مرگ او اطلاعی در دست نیست؛[۶] اما عده‌ای زمان مرگ وی را سال ۸۰ هجری قمری دانسته‌اند.[۷] عده‌ای معتقدند که او در جنگ نهروان در سال ۳۸ هجری قمری کشته شد؛[۸] اما در منابع از حضور او در سال‌های بعد سخن به میان آمده است؛ چنان‌که معاویه در نامه‌ای به سال ۴۲ هجری قمری از امیر خود در کوفه خواست تا برخی افراد همچون ابن کواء را به شرکت در نماز جماعت وادار سازد؛[۹] همچنین ابن کواء با بدگویی از عبدالله بن عامر نزد معاویه[۱۰] در برکناری او از ولایت بصره در سال ۴۴ق[۱۱] نقش داشته است.

وی از جمله کسانی بود که در زمان خلیفه سوم، عثمان بن عفان، به علت مخالفت با حاکم کوفه به همراه چند تن دیگر از جمله مالک اشتر و کمیل بن زیاد به منطقه دمشق تبعید شد.[۱۲] سؤالات معاویه از او در مورد شخصیت خودش در منابع بازتاب داشته است؛ برخی از تمجید وی از معاویه سخن گفته[۱۳] و عده‌ای دیگر به اعتراض و زیر سؤال بردن معاویه اشاره کرده‌اند؛[۱۴] چنان‌که از پرسش‌های معاویه از او در ارتباط با اهالی سرزمین‌های اسلامی، از جمله کوفه، بصره، موصل، مصر، جزیره و شام سخن به میان آمده است.[۱۵]

نقش‌آفرینی در ماجرای حکمیت

ابن کواء در ابتدا از یاران امام علی(ع) در جنگ صفین بود و پس از مدتی با نقش‌آفرینی در حکمیت، از مخالفان آن حضرت در سپاه خوارج گردید.[۱۶] نویسنده کتارب تاریخ الاسلام معتقد است که وی به همراه شبث بن ربعی جز اولین کسانی بود که در جریان جنگ صفین حکمیت خداوند را با شعار لا حکم الا لله مطرح کرد.[۱۷]

وی با نمایندگی ابن‌عباس برای حکمیت به دلیل خویشاوندی ابن‌عباس با امام علی(ع) مخالفت کرد[۱۸] و سردسته کسانی بود که ابوموسی اشعری را به جای ابن‌عباس بر امام تحمیل کرد.[۱۹] تا آنجا که عده‌ای معتقدند وی ابوموسی اشعری را برای حکمیت فرستاد.[۲۰]

رهبری خوارج

ابن کواء پس از بازگشت از جنگ صفین به علت اعتراض به قبول حکمیت از جانب امام علی(ع)، به همراه هشت هزار یا ۱۲ هزار نفر[۲۱] از لشکر امام جدا شده و به منطقه حرورا در نیم فرسخی کوفه رفت.[۲۲] به همین علت او و یارانش در تاریخ به گروه حروریه شهرت پیدا کردند.[۲۳] ابن کواء به همراه عبدالله بن وهب راسبی و شبث بن ربعی ریاست این قوم را به عهده گرفتند[۲۴] و ابن کواء به امام جماعت این قوم برگزیده شد.[۲۵]

امام علی(ع) پس از فرستادن ابن عباس[۲۶] و صعصعه بن صوحان،[۲۷] خود نیز به حرورا رفت و با ابن کواء مناظره نمود.[۲۸] امام(ع) از ابن کواء دلیل مخالفت، پس از قبول خلافت و جهاد را پرسید[۲۹] که وی پذیرش حکمیت از جانب امام را علت مخالفت خود و یارانش مطرح کرد. امام(ع) به پاسخ پرداخته[۳۰] و پس از گفتگوهایی از آنها خواست تا به کوفه برگردند[۳۱] ابن کواء به همراه چهار هزار نفر[۳۲] و یا تمامی خوارج به کوفه بازگشتند؛[۳۳] اما پس از مدتی از کوفه خارج شده و شورش کردند.[۳۴]

ابن کواء به مدت هفت ماه پیشوای خوارج بود و پس از مدتی او به همراه ۲۰۰۰ نفر از مریدانش[۳۵] در زمان مناظره با امام[۳۶] و یا در روز جنگ نهروان[۳۷] از گروه خوارج جدا شدند و به منازل خود بازگشتند. برخی معتقدند که ابن کواء از شرکت در جنگ نهروان کناره‌گیری کرد[۳۸] و عده‌ای دیگر معتقدند که به لشکر امام علی(ع) پیوست؛[۳۹] چنان‌که در منابع دیگر او را جزو لشکر خوارج دانسته و معتقدند که در همان جنگ کشته شد.[۴۰]

پرسش‌های فراوان از امام علی(ع)

از ابن کواء به‌عنوان فردی یاد می‌شود که سؤالات فراوانی از امام علی(ع) کرده است.[۴۱] در منابع از پرسش‌ها، مناظره‌ها و گفتگوهای وی با امام سخن به میان آمده است؛ نویسنده کتاب الغارات بخشی از کتاب خود را به سؤالات ابن کواء از علی(ع) اختصاص داده است.[۴۲]

پس از آن که امام علی(ع) از اطرافیانش خواست قبل از آن‌که او را از دست بدهند، پرسش کنند (سلونی قبل ان تفقدونی)، ابن کواء، سؤالاتی را در معانی برخی از آیات قرآن مطرح کرد؛[۴۳] چنان‌که در زمان‌های مختلف، از امام، معانی و تفسیر آیات دیگر نیز پرسیده است؛[۴۴] از جمله پرسش از تفسیر آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف [یادداشت ۲] که امام علی(ع) در جواب فرمود: آنها کافران اهل کتاب هستند. پیشینیان آنها بر حق بودند، ولی بعد از آنها در دین خود بدعت‌ها نهادند و به خداوند شرک ورزیدند. آنها در عبادت کوشش می‌کنند و خیال می‌نمایند اهمیتی دارند. این گروه زیان‌کارند و از اعمال خود سودی نمی‌برند. در حالی که خیال می‌کنند کار نیک انجام می‌دهند.[۴۵] در این هنگام علی(ع) صدای خود را بلند کرد و فرمود: اهل نهروان هم فردا از اینها دور نخواهند بود و به سرنوشت آنها گرفتار خواهند شد. پس از آن ابن کواء گفت: من غیر از تو کسی را امام نمی‌دانم و از دیگری پرسش نخواهم کرد. امیرالمؤمنین(ع) هم در پاسخ گفت: اگر چنین است به مقتضای این جمله‌ات عمل کن.[۴۶] البته بر طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، بعدها و در جنگ نهروان، یکی از یاران امام به استناد همین سخن به ابن کواء اعتراض کرد که چگونه دیروز از امام سؤال می‌کردی و امروز با او می‌جنگی؟.[۴۷]

امام در بخشی از گفتگوهای خود با ابن کواء، پس از مذمت، او را از منکرین برخی از آیات قرآن دانسته است.[۴۸]

ابن کواء پرسش‌های دیگری نیز از امام علی(ع) پرسیده است؛ از جمله علت جنگ با صحابه‌هایی همچون طلحه و زبیر،[۴۹] فاصله بین زمین و آسمان[۵۰] و مغرب و مشرق،[۵۱] چیستی بیت المعمور،[۵۲] سیاهی در وسط ماه[۵۳] و هویت ذی القرنین[۵۴] و موارد دیگر.[۵۵]

هدف از پرسش

هرچند ابن کواء هدف خود از سؤال کردن از امام علی(ع) را کسب آگاهی عنوان کرده است؛[۵۶] اما عده‌ای معتقدند که پرسش‌های ابن کواء برای به زحمت انداختن امام علی(ع) بوده و هدفی برای درک حقیقت نداشته است؛[۵۷] امام نیز در جواب بسیاری از سؤالات، وی را سرزنش کرده است؛[۵۸] [یادداشت ۳] چنان‌که در یک مورد امام به صراحت از ابن کواء می‌خواهد که برای آگاهی بپرسد نه آن‌که قصدش آزار امام باشد؛[۵۹]

ابن کواء گاهی در برابر پاره‌ای از پاسخ‌های امام علی(ع) موضع می‌گرفت[۶۰] و در مواردی هم با ایشان به کنایه سخن می‌گفت؛ چنان‌که وقتی امام از اعمالی می‌گفت که از پیامبر(ص) فرا گرفته بود و بدان عمل می‌کرد، ابن کواء از او پرسید آیا در جنگ صفین هم آن اعمال را ترک نکردی؟ امام پاسخ تندی به او داد و گفت که در آن جنگ هم ترک نکردم.[۶۱] و یا در حال وضو وقتی امام او را از اسراف آب نهی کرد، با کنایه گفت که از خون مسلمانانی که ریخته شده، بیشتر نیست.[۶۲]

جایگاه رجالی

ابن کواء را خطیب،[۶۳] عالم و نَسَب شناس[۶۴] معروف صدر اسلام[۶۵] و از قُراء کوفه[۶۶] دانسته‌اند و عده‌ای دیگر وی را شاعر معرفی کرده و شعرهای منتسب به او را در کتب خود نقل کرده‌اند.[۶۷] همچنان‌که او را نویسنده کتب در زمینه‌های مختلف دانسته و به پاره‌ای از کتب او اشاره کرده‌اند.[۶۸]

گفته شده عده‌ای از محدثان اهل‌سنت، روایات نقل شده از او را صحیح ندانسته[۶۹] و محدثان شیعه نیز وی را خارجی ملعون معرفی کرده‌اند.[۷۰] چنان‌که عزیزالله عطاردی، او را فردی خبیث و بدزبان و گستاخ دانسته است.[۷۱]

برخی از علمای اهل‌سنت وی را شیعه و از اصحاب امام علی(ع) دانسته‌اند.[۷۲]

پانویس

  1. ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ۱۴۰۳ق، ص۳۰۸؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۷۳.
  2. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۱۲؛ ابن الفقیه، البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۱۸۱؛ ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۷۳۷.
  3. ابن کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۶۳.
  4. ابن حجر، الإصابة، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۷۳.
  5. ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۱۳۳؛ بغدادی، هدیة العارفین، ۱۹۵۱ق، ج۱، ص۴۳۸.
  6. رحیم‌لو، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «ابن کواء»، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۵۲۸.
  7. سزگین، تاریخ التراث العربی، ۱۴۱۲ق، قسم۲، ج۱، ص۳۸.
  8. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۰۱؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۶۱.
  9. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۱۷۹؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۷.
  10. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۱۲؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۸؛ ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۰۹.
  11. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۲۱۲.
  12. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۴، ۲۱۷؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۴، ص۸۴؛ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۳۶، ص۲۷.
  13. ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۱۴۴.
  14. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۰.
  15. ابن الفقیه، البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۱۸۱؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ج۱، ص۴۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۵۹.
  16. ابن الفقیه، البلدان، ۱۴۱۶ق، ص۱۸۱؛ قمی، الکنی و القاب، ۱۳۶۸ش، ص۳۸۳؛ سزگین، تاریخ التراث العربی، ۱۴۱۲ق، قسم۲، ج۱، ص۳۸.
  17. ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۵۴.
  18. منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص:پ۵۰۲.
  19. منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۵۰۲.
  20. رحیم‌لو، ابن کواء، به نقل از ابن عبد ربه، ج۴، ص۳۵۱.
  21. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  22. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  23. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  24. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  25. ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۴، ص۴۳۷؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۳۲۵ق، ج۴، ص۳۰۳.
  26. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۸۰.
  27. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۳.
  28. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۵.
  29. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ق، ص۲۰۸، ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۵۵۹.
  30. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۶۵-۶۶؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۹۶؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۵.
  31. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  32. ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۹۱.
  33. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۶۳۵.
  34. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۱۹۱.
  35. مقدسی، البدء و التاریخ، بیروت، ص۲۲۳-۲۲۴.
  36. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۲۶۵.
  37. بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۵۷.
  38. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۲، ۳۷۵.
  39. اربلی، کشف الغمة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۲۶۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۸۱.
  40. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۰۱؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۶۱.
  41. ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۸۷ق، ص۳۴۰؛ ابن اثیر، المرصع، ۱۴۱۲ق، ص۲۵۸.
  42. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۷۸-۱۸۲
  43. ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، ۱۹۹۴م، ج۱۵، ص۱۰۱.
  44. کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۱۸۴، ج۲، ص۴۹؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۱۳۴؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۷؛ ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱،ص۱۷۸.
  45. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۸۱.
  46. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۸۱.
  47. طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۶۱.
  48. ابن سعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۶۸.
  49. ابن قتیبة الدینوری، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۹۹.
  50. شریف مرتضی، أمالی، ۱۹۹۸م، ج۱، ص۲۷۴.
  51. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۸۰.
  52. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۱؛ کلبرگ، کتابخانه ابن طاووس، ۱۳۷۱ش، ص۳۴۹.
  53. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۷۶.
  54. صالحی الشامی، سبل الهدی، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۳۴۸؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۸۰.
  55. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۶۲؛ نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، ۱۴۲۰ق، ص۲۳۳
  56. ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۷۹.
  57. رحیم‌لو، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «ابن کواء»، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۵۲۹.
  58. برای نمونه نگاه کن: طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۷۵؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۶۸؛ دارقطنی، المؤتلف و المختلف، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۱۸۲۶؛ ثقفی کوفی، الغارات، ۱۳۵۳ش، ج۱، ص۱۷۹.
  59. مرعشی، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۷، ص۵۸۷.
  60. رحیم‌لو، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «ابن کواء»، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۵۲۹.
  61. ابن سعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۲۱، بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۵۶؛ ابن حجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۶۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۳۳.
  62. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۵۶۳.
  63. جاحظ، البرصان، ۱۴۱۰ق، ص۸۹.
  64. ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲ق، ص۵۳۵؛ ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۱۳۳.
  65. سزگین، تاریخ التراث العربی، ۱۴۱۲ق، قسم۲، ج۱، ص۳۸.
  66. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۹۱.
  67. منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲ق، ص۲۹۵.
  68. بغدادی، هدیة العارفین، ۱۹۵۱ق، ج۱، ص۴۳۸.
  69. رحیم‌لو، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه «ابن کواء»، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۵۳۰.
  70. برای نمونه نگاه کنید به: طوسی، رجال طوسی، ۱۳۷۳ش، ص۷۵، حلی، رجال حلی، ۱۴۰۲ق، ص۲۳۶؛ شوشتری، قاموس الرجال، ج۶، ص۵۶۳؛ قمی، الکنی و الألقاب، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۳۹۵.
  71. عطاردی، الغارات و شرح حال اعلام آن، ۱۳۷س، ص۳۵۲.
  72. ابن ندیم، الفهرست، بیروت، ص۱۳۳.

یادداشت

  1. پدر وی از آن جهت که در جاهلیت با داغ مداوا گردید به کواء شهرت پیدا کرد.(ابن قتیبه، المعارف؛ ۱۹۹۲ق، ص۵۳۵.) اما برخی نیای وی را طبیبی دانسته‌اند که با داغ کردن به مداوا می‌پرداخته است.(ابن کلبی، جمهرة النسب، ۱۴۰۷ق، ص۵۶۳.)
  2. «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً» (بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ * آنها که تلاش‌هایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، می‌پندارند کار نیک انجام می‌دهند!»)
  3. در برخی موارد امام به او می‌فرمود: «قاتلک اللّه من شیطان، ما أفهمک و ما أفصحک».(شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۶، ص۵۶۳.)

منابع

  • ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن اثیر، مبارک بن محمد، المرصع فی الآباء و الأمّهات و الأبناء و البنات و الأذواء و الذّوات، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۲ق.
  • ابن الفقیه، احمد بن محمد بن اسحاق، کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق.
  • ابن جوزی، سبط، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، قم، منشورات رضی، ۱۴۱۸ق.
  • ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت،‌ دار صادر، ۱۳۲۵ق.
  • ابن حزم، علی بن احمد بن سعید، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۳ق.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و...، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • ابن درید، محمد بن حسن، الاشتقاق، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، مکتبه الخانجی، ۱۳۸۷ق.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن قتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة معروف به تاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۱۰ق.
  • ابن قتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، ۱۹۹۲م.
  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، بی‌جا، عالم الکتب، ۱۴۰۷ق.
  • ابن مسکویه، ابوعلی مسکویه الرازی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، الأغانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۹۴م.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تبریز، بنی‌هاشمی، ۱۳۸۱ق.
  • بغدادی، اسماعیل، هدیة العارفین، اسماء المؤلفین و آثار المصنفین، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۹۵۱م.
  • بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۸ق.
  • بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات،تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش.
  • جاحظ، عمرو بن بحر، البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۰ق.
  • حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • دارقطنی، علی بن عمر، المؤتلف و المختلف، تحقیق ابن عبدالقادر، بیروت، دارالمغرب الإسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت،‌ دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • رحیم‌لو، یوسف، «ابن کواء»، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۰ش.
  • سزگین، فواد، تاریخ التراث العربی، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۱۲ق.
  • شریف مرتضی، امالی، قاهره، دارالفکر العربی، ۱۹۹۸م.
  • شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • صالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق.
  • طبرسی، ابومنصور، الإحتجاج، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • عطاردی، عزیز الله، الغارات و شرح حال اعلام آن، تهران، انتشارات عطارد، ۱۳۷۳ش.
  • قمی، عباس، الکنی و الألقاب، تهران، مکتبة الصدر، چاپ پنجم، ۱۳۶۸ش.
  • کلینی، ابوجعفر، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث للطباعة و النشر، ۱۴۲۹ق.
  • کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۱ش.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، ۱۴۳۱ق.
  • مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مرعشی، قاضی نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق.
  • مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بیروت، مکتبة الثقافة الدینیة،بی‌تا.
  • مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
  • منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، القاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثة، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق.
  • نسفی، عمر بن محمد، القند فی ذکر علماء سمرقند، تحقیق یوسف غروی، تهران، دفتر نشر میراث مکتوب، ۱۴۲۰ق.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، بی‌تا.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون