پرش به محتوا

النقض (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Roohish (بحث | مشارکت‌ها)
Roohish (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۱: خط ۵۱:
* رد وجوب [[نماز جمعه]] در عصر [[غیبت امام زمان (عج) |غیبت]]<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۵۲.</ref>
* رد وجوب [[نماز جمعه]] در عصر [[غیبت امام زمان (عج) |غیبت]]<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۵۵۲.</ref>
* مسئلۀ «‌حی علی خیر العمل‌» در [[اذان]]<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۴۲۰.</ref>
* مسئلۀ «‌حی علی خیر العمل‌» در [[اذان]]<ref>قزوینی رازی، نقض، ص۴۲۰.</ref>
* و ایمان [[ابوطالب]]<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۵۱۰-۵۱۳.</ref>
* و [[ایمان ابوطالب]]<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۵۱۰-۵۱۳.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
همچنین مباحث دیگری را، مانند نقد احادیث منقول از ابوهریره و انس بن مالک<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۶۲۹-۶۳۰.</ref>، در لابلای پاسخگویی‌های نقض می‌توان یافت.
همچنین مباحث دیگری را، مانند نقد احادیث منقول از ابوهریره و انس بن مالک<ref>قزوینی رازی، نقض، صص۶۲۹-۶۳۰.</ref>، در لابلای پاسخگویی‌های نقض می‌توان یافت.

نسخهٔ ‏۶ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۴:۵۱

کتاب نقض (النقض) اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب بعض فضائح الروافض، به فارسی، نوشتۀ عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال ۵۶۰.

نام کتاب و نویسنده

نام اصلی کتاب، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض است، اما به «‌نقض‌» شهرت دارد. مؤلف کتاب، نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل بن ابی الحسین بن ابی الفضل قزوینی رازی[۱]، از واعظان و عالمان امامی مذهب ساکن ری بوده و تصنیفاتی نیز داشته است، از جمله کتاب السؤالات و الجوابات در هفت جلد[۲]

انگیزۀ تألیف کتاب

قزوینی کتاب نقض را در رد کتابی به نام بعض فضائح الروافض نوشته[۳]، که نویسنده‌ای سنی مذهب، ساکن ری، در محرّم سال ۵۵۵ تألیف آن را به پایان برده[۴] و ظاهراً تا سال ۵۵۹ به تکمیل آن مشغول بوده است.[۵]

نویسنده بعض فضائح روافض با سوء استفاده از آزادی مذهبی که برای وی وجود داشته و نیز محدودیات و مضیقه‌ای که شیعیان در زمان سلجوقیان با آن روبرو بودند، به اکابر دانشمند شیعه حمله کرده و بزرگانی چون سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید، و راویان مشهور شیعه در زمان امام باقر و صادق(ع) را که شاگردان ایشان نیز بودند را مورد تخطئه قرار داده و تا جایی که توان داشته کوشیده بود اصول، فروع، افکار و اعتقادات شیعیان را به باد ناسزا و مسخره بگیرد.[۶]

تا آن تاریخ کتابی بدین صورت متعصبانه و بدور از ادب و مشتمل بر تهمت و دروغ در رد مذهبی نوشته نشده بود و در میان مسلمانان نیز حفظ حریم یکدیگر فارغ از هر گونه تعلق خاطر به مذهبی، رایج بود. تألیف این کتاب سخیف به معنای اعلان شکستن حرمت‌ها و اعلام جنگ در بین مذاهب اسلامی بود. علماء و بزرگان شیعه برای پاسخ گویی به این نوشته، به اجماع تصمیم می‌گیرند این امر خطیر را بر عهده شیخ عبدالجلیل، واعظ پرآوازه و متکلم متبحر و نویسنده درجه یک «‌ری‌» قرار دهند، [۷] بنابراین شرف الدین ابی الفضل محمد بن علی المرتضی که در آن زمان زعیم علمی و دینی بوده شیخ عبدالجلیل را مأمور می‌نماید تا متصدی دفع و ردّ کتاب مزبور گردد.[۸] عبدالجلیل رازی در این باره می‌نویسد:

پیش از وصول این کتاب بما، مگر زمره‌ای از خواص علماء شیعه که این کتاب را مطالعه کرده بودند بر حضرت مقدس مرتضای کبیر سید شرف الدین ملک النقباء سلطان العترة الطاهرة ابوالفضل محمد بن علی المرتضی ضاعف الله جلاله و بر لفظ گهربار سید السادات بر فته که: «‌عبدالجلیل القزوینی‌» می‌باید که در جواب این کتاب بر وجه حق شروعی کند چنان که کسی انکار آن نتواند کرد.[۹]

کتاب بعض فضائح

نام نویسندۀ بعض فضائح الروافض دانسته نیست. در نسخه‌ای از کتاب که به دست قزوینی رسیده بوده، نام مصنف ذکر نشده[۱۰]؛ گویا مؤلف آن به افشای نام خود تمایل نداشته است.

اما از برخی اشارات قزوینی می‌توان دریافت که وی مؤلف بعض را می‌شناخته، چنانکه به شصت سالگی او[۱۱] و به کتابی از او با نام تاریخ الایام و الانام اشاره کرده است.[۱۲]

محمد بن علی راوندی در راحة الصدور (تألیف شده در ۵۹۹ - ۶۰۳) به کتابی از خود در «‌شرح فضایح و قبایح رافضیان و خبث عقیدت ایشان‌» اشاره کرده است.[۱۳] نظیر این عبارات در منقولات قزوینی از بعض فضائح الروافض نیز دیده می‌شود.[۱۴] از این رو، احتمال دارد مؤلف بعض فضائح الروافض راوندی باشد، گرچه با تاریخ تولد راوندی (حدود ۵۵۰ تا ۵۵۵) همخوانی ندارد.

آقا بزرگ طهرانی از دانشمندی متعصب و سنی به نام شهاب الدین شافعی رازی، به عنوان نویسنده کتاب بعض فضائح نام برده است.[۱۵]

محتوای بعض فضائح

چون قزوینی مطالب بعض فضائح الروافض را عیناً نقل کرده و سپس به رد آنها پرداخته است، می‌توان متن بعض فضائح الروافض را به طور کامل از نقض استخراج کرد. از منقولات قزوینی پیداست که بعض فضائح الروافض هرچند به فصل‌های جداگانه تقسیم شده بوده[۱۶]، نظم موضوعی خاصی نداشته، اما «‌فضائح‌» بخش مستقلی از آن بوده که در بخش پایانی کتاب جای داشته و مؤلف در آن، ۶۷ فضیحت برای شیعیان برشمرده است.[۱۷]

مؤلف بعض فضائح الروافض، به گفتۀ خود، تا ۲۵ سالگی شیعه بوده و سپس به مذهب اهل سنت درآمده است.[۱۸]از این رو، قزوینی، به تعریض، از او با عنوان «‌خواجۀ نو سنی ».[۱۹]، «‌مصنف نوسنی‌» [۲۰]، «‌مصنف نوناصبی‌» [۲۱]، «‌مصنف انتقالی‌» [۲۲] و «‌خواجۀ نومسلمان‌» [۲۳] یاد کرده و او را ناآگاه از عقاید و باورهای اهل سنت شمرده[۲۴] و به طعنه، «‌خواجۀ امام‌» [۲۵] خوانده است.

از اشارۀ قزوینی و منقولات او از کتاب بعض فضائح الروافض برمی آید که مؤلف بعض فضائح الروافض شافعی مذهب بوده است[۲۶]؛ اما، با وجود عداوت با شیعیان، برای اهل بیت، مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام، احترام بسیار قائل بوده و حتی به ایشان علاقه داشته است.[۲۷] مؤلف بعض فضائح، به برخی آثار شیعی استناد کرده[۲۸] و به سفر خود به ساری و شنیده‌هایش از شیعیان آنجا اشاره نموده است.[۲۹]

بعض فضائح الروافض بیشتر جنبۀ جدلی و تبلیغی داشته تا نقد کلامی و اعتقادی[۳۰] قزوینی در ردیۀ خود به اشتباهات پیش پا افتادۀ مصنف بعض و نا آگاهی او از تاریخ توجه داده است.[۳۱]از جمله باورهای تعصب آمیز وی، که قزوینی نیز بر آن خرده گرفته[۳۲]، این بوده که خلافت تا ظهور عیسی علیه‌السلام در عباسیان باقی خواهد ماند.

زمان نگارش

نسخه‌ای از بعض فضائح الروافض در ربیع الاول سال ۵۵۶ به دست قزوینی رسید و وی بی‌درنگ به تألیف ردیۀ خود بر آن پرداخت.[۳۳] ظاهراً مؤلف بعض فضائح الروافض تا سال ۵۵۹ به تکمیل کتاب خود مشغول بوده و قزوینی نیز اضافات بعدی او را به نسخۀ خود منتقل کرده است.[۳۴] بنا بر برخی اشارات موجود در نقض، قزوینی تألیف نقض را پیش از سال ۵۶۶ به پایان برده است.[۳۵]

قزوینی دیباچۀ کتاب خود را به نام امام دوازدهم شیعیان، مهدی بن الحسن العسکری، امام روزگار، کرده و عقیده داشته وجود عالم به واسطۀ بقای اوست. قزوینی رازی می‌نویسد:

چون نسخه اصل به ما آوردند و تأمل افتاد، عقل چنان اقتضا کرد که اگر چه تقرب در آن به خدای بی‌عیب و عار و به احمد مختار و به حیدر کرّار باشد دیباچه کتاب باید باسم امام روزگار، خاتم الابرار مهدی بن الحسن العسگری علیه و علی آبائه الصلوة و السلام- باشد که وجود عالم را حوالت ببقای اوست و عقل شرع منتظر حضور و ظهور و لقای او.[۳۶]

پس از دیباچه، قزوینی تا پایان کتاب، عبارات بعض فضائح را عیناً نقل کرده و در ذیل هر بخش بدان پاسخ گفته است.

روش کتاب

چون مطالب بعض فضائح الروافض جنبۀ جدلی داشته، مباحث نقض نیز، به تبع آن، بیشتر حاوی نقد تاریخی است تا مباحث و استدلالات کلامی صرف. عبدالجلیل قزوینی در پاسخ به شبهات و ستیزه جویی‌های این عالم سنی هرگز به موضع گیری‌های عجولانه و سست نپرداخته و در نهایت ادب بدون هیچ پرخاش و لجاجتی، خردمندان را به تفکر و تدبر فراخوانده است. با مطالعه دقیق مناظرات و مشاجرات کتاب، در می‌یابیم عبدالجلیل با درایت اعتراضات، شبهات وارده را بگونه‌ای منطقی پاسخ داده، چنانکه به‌اندک زمانی کتاب بعض فضائح الروافض به فراموشی سپرده شده است و کتاب «‌النقض‌» تا قرنها پس از تألیف مورد استفاده و استناد بسیاری از عالمان و دانشمندان قرار گرفته است.

با این همه، قزوینی به قصد پاسخگویی به مطالب بعضی، به تبیین و تشریح و اثبات عقاید گوناگون امامیه پرداخته است، از جمله به موضوعات اعتقادی‌ای چون:

همچنین مباحث دیگری را، مانند نقد احادیث منقول از ابوهریره و انس بن مالک[۴۷]، در لابلای پاسخگویی‌های نقض می‌توان یافت. ردیه‌های قزوینی، برخی تبیین صحیح اعتقادات امامیه، و برخی رد اتهاماتی است که قزوینی آنها را از پایه بی‌اساس دانسته است. در بسیاری موارد هم قزوینی نوشته‌های مؤلف بعض را تهمت و بهتان شمرده است.[۴۸]

مسلک مؤلف

از جای جای نقض، گرایش‌های عقلی قزوینی را به خوبی می‌توان دریافت. وی در دیباچۀ کتاب به لزوم تفکر، در برابر تقلید، اشاره[۴۹] و بر نقش عقل در معارف شیعی تأکید کرده است[۵۰]. قزوینی از گرایش صحیح در میان امامیه، با تعبیر «‌شیعۀ اصولیه‌» یاد نموده است، [۵۱] وی به سختی با مشایخ مکتب شیعی قم مخالفت ورزیده و با ذکر عنوان اخباریه برای آنان، به انتقاد و رد برخی اعتقادات مشایخ این مکتب، مانند اعتقاد به سی روز بودن ماه رمضان بر اساس محاسبات نجومی، پرداخته و در برابر، به صراحت، بر مکتب سید مرتضی و شیخ طوسی – که آن را «‌مذهب اصولیان‌» نامیده – تأکید کرده است.[۵۲]

از اینجا می‌توان پی برد که مقصود او از «‌شیعۀ اصولیه‌» مکتب عقل گرای مفید و سید مرتضی است، در برابر مکتب اخباری قم که در قرن ششم در میان شیعیان طرفدار نداشت. قزوینی البته از صدوق، در کنار مفید و سید مرتضی، در شمار علمای بزرگ امامیه نام برده و او را در زمرۀ اخباریان نگنجانده[۵۳]، هرچند که پیداست برای مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی – که از آنان با تعبیر «‌محققان شیعۀ اصولی‌» یاد کرده[۵۴] جایگاه والاتری قائل بوده است. حتی می‌توان گفت که بیشتر به مکتب مفید و سید مرتضی متمایل بوده تا به مکتب شیخ طوسی، زیرا بر خلاف نظر طوسی، خبر واحد را مردود شمرده[۵۵] و نوشته است که تنها برخی از فقهای امامیه خبر واحد را قبول دارند و بیشتر آنان فقط خبر متواتر را می‌پذیرند.[۵۶]

قزوینی، مُحدّثان را به غواصانی تشبیه کرده است که هر چه به دست می‌آورند عرضه می‌کنند و به غث و ثمین آن کاری ندارند[۵۷]، فلاسفه را از دشمنان دین دانسته[۵۸] و بر بعضی از صوفیان اهل سنت تاخته و از آنان، به تعریض، با عنوان «‌زاهدان و عارفان‌» یاد کرده، هرچند کسانی همچون شبلی و جنید و بایزید را از آنان متمایزدانسته است.[۵۹] قزوینی برای تألیف و تصنیف ارزش خاصی قائل است، چنانکه با وجود ستایش از دینداری یکی از علمای امامی، با نام ابوطالب بابویه، او را از نظر علمی در مرتبه‌ای ندانسته است که بتواند کتابی بنویسد.[۶۰]

موضع کلی مؤلف

قزوینی دربارۀ خلفا، به نوعی، با مدارا برخورد کرده و به ‏رغم احترام به صحابه و خلفا، موضع شیعی خویش را به ‏طور کامل حفظ می‌‏کند و مشروعیت خلافت آنان را نمی‌‏پذیرد:

مذهب شیعت در حق صحابه، کفر و شرک نیست؛ آن است که با وجود امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام بوبکر و غیر بوبکر را استحقاق امامت نیست به فقد شرایط موجبه‍.[۶۱]

وی با این طرز تفکر، به تألیف کتابی تحت عنوان تنزیه عایشه می‏پردازد، با این حال، توبه را بر عایشه در ماجرای مخالفت با علی علیه ‏السلام واجب می‌‏شمارد و او را در جریان ممانعت از دفن امام حسن علیه ‏السلام کنار پیغمبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله ‏و سلم مورد مذمت قرار می‌‏دهد.[۶۲] به زیدیان نظر مثبتی داشته و با وجود توجه به برخی اختلافات اعتقادی امامیه و زیدیه[۶۳]، ائمۀ زیدیه را افرادی اهل صلاح و سداد دانسته، بزرگان آنان را ستوده و بر آن بوده است که مبانی اعتقادی امامیه با اعتقادات زیدیه اختلاف چندانی ندارد.[۶۴] قزوینی به تندی بر اسماعیلیه، که آنان را ملاحده خوانده، و به رهبران آنان (ازجمله حسن صباح) تاخته و ایشان را اساساً از زمرۀ شیعیان ندانسته[۶۵] و به رساله‌ای مختصر از خود در رد ملاحده اشاره کرده است.[۶۶]

جایگاه مؤلف

در نقض به احوال و آثار قزوینی نیز اشاراتی هست، مانند اینکه مدرسه‌ای بزرگ داشته و روزهای آدینه در آن وعظ می‌کرده[۶۷] و کتاب هایی نوشته بوده است، همچون کتاب البراهین فی إمامه امیرالمؤمنین[۶۸]، مفتاح الراحات فی فنون الحکایات[۶۹]، کتاب فی تنزیه عایشه[۷۰] و رساله‌ای مختصر در رد ملاحده[۷۱].

ویژگی‌های کتاب

متن

نقض به نثری روان نوشته شده است. قزوینی از خطبۀ عربی مؤلف بعض فضائح الروافض انتقاد کرده و نوشته که، بنا بر عرف، کتاب فارسی نباید دیباچۀ عربی داشته باشد.[۷۲] همچنین تصریح کرده که نقض را، بر خلاف دیگر آثارش، با عباراتی «‌سهل و آسان‌» نوشته است تا همگان بتوانند از آن استفاده کنند.[۷۳]

با این همه، دیباچۀ نقض[۷۴] دارای صنایع لفظی و معنوی است. قزوینی، به مناسبت، مثل‌های فارسی را نیز در کتابش به کار برده است.[۷۵]

اطلاعات جنبی

یکی از جنبه‌های مهم نقض، اطلاعاتی است که قزوینی از وقایع تاریخی و وضع شیعیان روزگار خود به دست داده است. این اطلاعات از حیث تاریخ شیعیان و به ویژه تحلیل جامعه شناختی شیعیان ایرانی در خور توجه بسیار است.

مثلاً اشاره کرده که زمان تألیف نقض، بر دیوار کعبه، شهادت به ولایت علی علیه‌السلام در کنار شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم درج شده بود.[۷۶]

از دیگراطلاعات شایان توجه نقض اینهاست:

  • یاد کردن از نهج البلاغه و تأکید بر جامعیت آن[۷۷]، که نشان دهندۀ رواج آن در محیط شیعی ایران در قرن ششم است.
  • شهرت ابوالفتوح رازی و تفسیر وی و رواج نسخه‌های آن[۷۸].
  • جایگاه کتاب الارشاد شیخ مفید[۷۹]
  • اشاره به بعضی آثار شیعی که اینک موجود نیست، مانند کتاب رامش افزای، در چند مجلد، از محمد بن حسین محتسب [۸۰].
  • ذکر علمای بزرگ شیعی از دورۀ غیبت تا عصر مؤلف.[۸۱]
  • ذکر نام دانشمندان و بزرگان شیعی.[۸۲]
  • علمای امامی ایران.[۸۳]
  • شعرای فارسی گوی امامیه.[۸۴]
  • شهرهای شیعه نشین مانند قم و ساری و سبزوار.[۸۵]
  • مدارس امامیه و خانقاه‌های آنان.[۸۶]
  • بزرگان سادات در ایران.[۸۷]
  • کتابخانه‌های بزرگ شیعی.[۸۸]
  • برپایی مراسم نماز جمعه از سوی امامیۀ معاصر او.[۸۹]
  • ذکر سلسلۀ سند کتاب غرر سید مرتضی از معاصران خود تا سید مرتضی.[۹۰]
  • یادکرد برخی وقایع عصرش.[۹۱]
  • ذکر اشعار متعدد عربی[۹۲]و نیز اشعاری به فارسی[۹۳]. برخی ازاین اشعار فارسی، برای آگاهی تاریخی از اندیشه‌های شاعران شیعی در خور توجه است، مانند ابیاتی که یکی از شاعران شیعی در تعریض به شاهنامه سروده است.[۹۴]

توجه دانشمندان به نقض

دانشمندان امامی بعدی، با واسطه و بی‌واسطه، به مطالب نقض توجه داشته‌اند:

افندی[۹۵]، ضمن ستایش از نقض، نوشته که بخش هایی از نقض را در بخش سوم وثیقة النجاه خود نقل کرده است.

قاضی نورالله شوشتری[۹۶] بخش هایی از نقض را در مجالس المؤمنین آورده است.

مجلسی[۹۷] روایتی را از آن نقل کرده است.

صاحب جواهر نیز[۹۸] دربارۀ تکبیرات سه گانه در پایان نماز، به نقض استناد نموده است.[۹۹]

نسخه‌های کتاب

قاضی نورالله شوشتری[۱۰۰] به کمی نسخه‌های نقض، سقیم بودن آنها و کوشش خود در تصحیح آن اشاره کرده است. در قرن یازدهم، افندی از نسخه هایی کهن از نقض سخن گفته که یکی از آنها در اختیار وی و دیگری در تملک ملا ذوالفقار بوده است.[۱۰۱]

سید جلال الدین محدث ارموی

اولین چاپ

امروزه از نقض، دست کم، نُه نسخۀ خطی شناسایی شده است.[۱۰۲]

این کتاب نخستین بار در۱۳۳۱ ش، به کوشش سید جلال الدین حسینی ارموی (محدث)، در تهران به چاپ رسید. وی در ۱۳۳۵ ش رساله‌ای با نام مقدمۀ نقض و تعلیقات آن، و در ۱۳۳۶ش کلید نقض و تعلیقات آن را منتشر کرد. محدث پس از چاپ نخست، پژوهش در بارۀ نقض را رها نکرد و به تکمیل تصحیح و تعلیقات آن پرداخت که نتیجۀ آن چاپ دوم کتاب بود که‌اندکی پس از مرگ وی در ۱۳۵۸ ش انجمن آثار ملی آن را منتشر کرد وهمراه با متن نقض، تعلیقات مفصّل محدث در دو مجلد، با عنوان تعلیقات نقض، نیز به چاپ رسید.

پانویس

  1. قس رافعی، التدوین فی اخبار القزوین، ج۲، ص۵۳۶، که کنیۀ او را ابوالراشد نوشته است.
  2. منتجب الدین رازی، الفهرست، ص۸۷؛ رافعی، التدوین فی اخبار القزوین، ج۲، ص۵۳۶؛ نیز رجوع کنید به افندی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۷۲، که نوشته در پشت نسخه‌ای از نقض، مؤلف آن با عباراتی همچون صدر الامام، رکن الاسلام، سلطان العلماء و ملک الوعّاظ وصف شده است.
  3. قزوینی رازی، النقض، ص۲، ۱۰۰.
  4. قزوینی رازی، النقض، ص۴۶۴.
  5. رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، مقدمۀ مصحح، ص بیست و یک - بیست و دو.
  6. دوانی، مفاخر اسلام، ج۳ صص۴۱۷- ۴۱۶.
  7. موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج۴ع ص۱۸۹.
  8. افندی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۳، ص۷۳- و موسوی خوانساری، روضات الجنات ج۴، ص۱۹۰؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه ج۳، ص۱۳۰.
  9. قزوینی رازی، نقض، صص۵-۶.
  10. (قزوینی رازی، نقض، ص۵.
  11. قزوینی رازی، نقض، ص۵۵۸.
  12. قزوینی رازی، نقض، ص۱۴۱ و پانوشت ۱ همانجا؛ نیز رجوع کنید به قزوینی رازی، نق ص۲۲، که مؤلف بعض فضائح الروافض از کتاب تاریخ الایام و الانام خود یاد کرده است.
  13. راوندی، راحة الصدور و آیة السرور، ص۳۹۴.
  14. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۸، ۹، ۱۷.
  15. آقا بزرگ، الذریعه، ج۳، ص۱۳۰، ج۲۴، ص۲۸۳.
  16. برای نمونه، رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۲۰-۲۱، ۱۳۷، ۱۷۸، ۱۸۴، ۲۶۲، ۴۵۳.
  17. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۴۸۱ -۶۴۶.
  18. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض،، صص۱۴-۱۵، ۲۱، ۶۳.
  19. قزوینی رازی، نقض، صص۱۵۸، ۱۶۱، ۱۷۳، ۲۰۰، ۲۵۱، ۲۵۱، ۲۶۱، ۲۶۶، ۳۵۵، ۴۴۶-۴۴۷، ۴۶۳، ۴۸۰، ۵۲۲، ۵۲۴، ۵۳۲.
  20. قزوینی رازی، نقض، صص۱۹۳، ۲۵۴.
  21. قزوینی رازی، نقض، ص۳۵۰.
  22. قزوینی رازی، نقض، ص۴۸۱.
  23. قزوینی رازی، نقض، ص۶۳.
  24. قزوینی رازی، نقض، صص۶۶، ۲۵۱.
  25. قزوینی رازی، نقض، ص۵۱۹.
  26. قزوینی رازی، نقض، ص۲۷۱.
  27. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۳۵۸- ۳۵۹.
  28. برای نمونه، رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۲۵۲-۲۵۳، ۶۱۳.
  29. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۵۱۹.
  30. برای نمونه، رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۲۳-۲۶.
  31. قزوینی رازی، نقض، صص۲۵۰، ۵۱۶-۵۱۷.
  32. قزوینی رازی، نقض، ص۱۶۱.
  33. برای شرح دستیابی قزوینی به این کتاب و آغاز تألیف نقض رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۲-۶).
  34. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، مقدمۀ مصحح، صبیست و یک – بیست و دو.
  35. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، مقدمۀ مصحح، صبیست و دو.
  36. قزوینی رازی، نقض، ص۶.
  37. قزوینی رازی، نقض، صص۴۱۵-۴۱۶.
  38. قزوینی رازی، نقض، صص۶۰۲-۶۱۰.
  39. قزوینی رازی، نقض، صص۲۶۷-۲۷۰.
  40. قزوینی رازی، نقض، صص۲۷۰-۲۷۱.
  41. قزوینی رازی، نقض، صص۵۴۷-۵۴۸.
  42. قزوینی رازی، نقض، صص۵۵۳-۵۵۴.
  43. قزوینی رازی، نقض، صص۱۳۷، ۴۶۱-۴۶۲.
  44. قزوینی رازی، نقض، ص۵۵۲.
  45. قزوینی رازی، نقض، ص۴۲۰.
  46. قزوینی رازی، نقض، صص۵۱۰-۵۱۳.
  47. قزوینی رازی، نقض، صص۶۲۹-۶۳۰.
  48. برای نمونه‌ای از این تهمت‌ها رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۲۹۳، ۳۰۰، ۴۲۸، ۵۶۱-۵۶۲.
  49. قزوینی رازی، نقض، ص۱.
  50. قزوینی رازی، نقض، صص۲۹، ۵۹.
  51. قزوینی رازی، نقض، صص۱۸، ۵۹، ۲۵۷، ۳۱۸، ۳۲۲، ۳۷۵، ۵۱۴، ۶۱۳؛ برای تعابیر مشابه رجوع کنید به صص۱۱۹، ۱۲۱، ۱۹۰، ۲۱۲، ۲۲۲، ۲۳۱، ۲۳۵، ۲۸۱، ۲۹۶، ۴۵۹، ۴۱۵، ۴۷۶.
  52. قزوینی رازی، نقض، صص۵۶۸-۵۶۹.
  53. قزوینی رازی، نقض، ص۱۹۰.
  54. قزوینی رازی، نقض، ص۵۰۴.
  55. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۳۹.
  56. قزوینی رازی، نقض، ص۵۷۵.
  57. قزوینی رازی، نقض، ص۲۵۵.
  58. قزوینی رازی، نقض، ص۱۸.
  59. قزوینی رازی، نقض، صص۴۱۷-۴۱۸.
  60. قزوینی رازی، نقض، ص۲۹۴.
  61. قزوینی رازی، نقض، ص۲۵۷.
  62. قزوینی رازی، نقض، ص۶۳۹.
  63. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، ص۳۷۵.
  64. قزوینی رازی، نقض، ص۲۴۰، نیز رجوع کنید به صص۳۷۵، ۴۲۰-۴۲۱، ۵۵۷.
  65. رجوع کنید به قزوینی رازی، نقض، صص۳۰۴-۳۱۷، ۹۴-۱۰۰، ۱۲۴-۱۳۲، ۱۱۱، ۱۳۳، ۴۲۵، ۴۷۵.
  66. قزوینی رازی، نقض، ص۴۷۵.
  67. قزوینی رازی، نقض، صص۱۳۷-۱۳۸.
  68. قزوینی رازی، نقض، صص۳۷۶، ۶۴۱.
  69. قزوینی رازی، نقض، ص۱۷۷، ۲۳۹؛ قس منتجب الدین رازی، الفهرست، ص۸۷، که از این کتاب با نام مفتاح التذکیر یاد کرده است؛ نیز رجوع کنید به طهرانی، الذریعه، ج۲۱، ص۳۲۲.
  70. قزوینی رازی، نقض، صص۱۱۵، ۲۹۵.
  71. قزوینی رازی، نقض، ص۴۷۵.
  72. قزوینی رازی، النقض، ص۷.
  73. قزوینی رازی، النقض، ص۷.
  74. رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، صص۱-۲، ۶.
  75. رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، ص۲۲.
  76. قزوینی رازی، النقض، ص۱۴۷.
  77. قزوینی رازی، النقض، ص۱۰۷.
  78. قزوینی رازی، النقض، ص۲۸۰.
  79. قزوینی رازی، النقض، ص۲۹۶.
  80. قزوینی رازی، النقض، ص۲۱۲.
  81. قزوینی رازی، النقض، صص۲۰۹-۲۱۲.
  82. قزوینی رازی، النقض، صص۲۱۳-۲۳۱.
  83. برای نمونه، قزوینی رازی، النقض، صص۲۱۲.
  84. قزوینی رازی، النقض، صص۲۳۱-۲۳۲، ۵۷۷.
  85. قزوینی رازی، النقض، صص۱۹۴- ۲۰۲.
  86. قزوینی رازی، النقض، صص۳۴-۳۸.
  87. قزوینی رازی، النقض، صص۳۹۸-۴۰۰.
  88. قزوینی رازی، النقض، ص۱۸.
  89. قزوینی رازی، النقض، ص۳۹۵.
  90. قزوینی رازی، النقض، ص۱۹۰.
  91. برای نمونه، رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، صص۱۴۳، ۱۹۷-۱۹۸.
  92. برای نمونه، رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، صص۴۶-۴۷، ۶۱-۶۲، ۶۸-۶۹، ۸۹، ۱۴۵-۱۴۶، ۱۷۳، ۱۹۱-۱۹۲، ۲۱۷، ۲۲۸، ۲۳۰، ۲۴۲، ۵۴۱-۵۴۳.
  93. قزوینی رازی، النقض، صص۱۱۹-۱۲۰، ۱۳۰، ۱۸۳، ۲۰۵- ۲۰۶، ۳۲۷، ۴۵۲، ۵۹۰.
  94. رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، ص۱۸۳.
  95. ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۷۳.
  96. مجالس المؤمنین، ج۱، صص۴۸۳-۴۸۹.
  97. بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۲۸، که در آن «‌کتاب النقض‌» به «‌کتاب القصص‌» تصحیف شده‍.
  98. جواهر الکلام، ج۱۰، ص۴۰۹.
  99. نیز رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، مقدمۀ مصحح، صبیست و چهار- بیست و پنج.
  100. مجالس المؤمنین، ج۱، ص۴۸۴.
  101. افندی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۷۳.
  102. برای مشخصات آنها رجوع کنید به قزوینی رازی، النقض، مقدمۀ مصحح، صبیست و هفت - چهل و پنج.

منابع

  • افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، قم۱۴۰۱.
  • طهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، دارالاضواء بیروت.
  • دوانی، علی، مفاخر اسلام، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد، التدوین فی اخبار القزوین، چاپ عزیزالله عطاردی، تهران ۱۳۷۶ش.
  • راوندی، محمد بن علی، راحة الصدور و آیة السرور، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
  • شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران۱۳۵۴ ش.
  • قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض (بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض) ، چاپ میر جلال الدین محدث، تهران ۱۳۵۸ ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت۱۴۰۳.
  • محدث، میر جلال الدین، تعلیقات نقض، تهران ۱۳۵۸ ش.
  • منتجب الدین رازی، علی بن بابویه، الفهرست، چاپ سید جلال الدین محدث ارموی، قم ۱۳۶۶ ش.
  • موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، نشر اسماعیلیان ۱۳۹۱ ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، چاپ عباس قوچانی، تهران۱۳۶۵ ش.

جستارهای وابسته

عبدالجلیل قزوینی رازی

پیوند به بیرون