آبروی مؤمن

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ریختن آبروی مؤمن)

آبروی مؤمن و حرمت او در منابع اسلامی بیش از حرمت خانه کعبه شمرده شده و حفظ آن را واجب و ریختن آن را حرام دانسته‌اند. در روایات، علاوه بر آبروی مؤمن، به طور کلی بر حفظ آبروی مسلمان تأکید شده و در درجهٔ اول، حفظ آن را بر عهدهٔ خود فرد دانسته‌اند؛ چراکه وقتی آبرو ریخت جبران آن دشوار است.
در راستای حفظ آبروی افراد، دین اسلام را دارای برنامهٔ تربیتی دانسته‌اند، که در این زمینه دستوراتی صادر کرده است؛ همچون تحریم تمسخر، عیب‌جویی، غیبت، افشای گناه و نامیدن دیگران با القاب زشت.
در منابع روایی، حفظ عزت و آبرو در دنیا و آخرت، گذشت از لغزشها، نجات از دوزخ و پاداش بهشت، از آثار حفظ آبروی مؤمن شمرده شده و رسوایی و اخراج از ولایت الهی نیز، از آثار ریختن آبروی مؤمن قلمداد شده است.
به گفته آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید، ضایع کردن آبروی مؤمن، موجب حق‌الناس شده و جبران آن، جلب رضایت صاحب‌حق است. ولی اگر امکان آن نیست، باید از خدا آمرزش طلبید و از طرف صاحب‌حق، کارهای نیک انجام داد.

جایگاه

هر کس علیه مؤمنی چیزی بگوید و قصدش عیب‌جویی و ریختن آبروی او باشد تا از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از ولایت و سرپرستی خویش رانده و به شیطان می‌سپارد و شیطان هم او را نمی‌پذیرد.[۱]

آبروی مؤمن از موضوعاتی است که در منابع اسلامی بر حفظ آن تأکید شده و ریختن آن را حرام دانسته‌اند[۲] و حتی جنگ و دفاع در راه حفظ آن را واجب شمرده‌اند.[۳]

در روایات معصومان(ع) احترام و آبروی مؤمن بیش از حرمت خانه کعبه دانسته شده است.[۴] در حدیثی نقل شده که رسول خدا(ص) رو به کعبه فرمود: مرحبا به تو ای خانه! چه قدر با عظمتی و چه قدر احترام داری! به خدا سوگند، حرمت مؤمن نزد خدا از حرمت تو بیشتر است.[۵] در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نیز، مصرف مال برای حفظ آبرو نشانه بزرگواری و دادن آبرو برای حفظ مال نشانهٔ پَستی انسان قلمداد شده است.[۶] همچنین در حدیثی دیگر آمده که امام باقر(ع) جهت رعایت آبروی فقیری مؤمن، پرداخت زکات به او با عنوانی دیگر [مثلا هدیه] را جایز شمردند و فرمودند: زکات مالت را بپرداز، ولی مؤمن را خوار نکن.[۷]

مراد از مؤمن و اهمیت آبروی مسلمان

در فقه شیعه مراد از مؤمن، شیعه دوازده امامی دانسته می‌شود.[۸] با این حال، در منابع روایی در مورد حفظ آبرو، علاوه بر آبروی مؤمن، به طور کلی بر اهمیت حفظ حرمت و آبروی مسلمان تأکید شده است.[۹] از رسول خدا(ص) نقل شده که روزی دربارهٔ ربا و خطرهای آن سخن می‌گفتند و فرمودند گناهِ گرفتن یک درهم ربا از هفتاد زنا با مَحارم بیشتر است، ولی گناه ریختن آبروی مسلمان از گناه ربا بزرگتر است.[۱۰]

در همین راستا، با اینکه علت حرام بودن غیبت، جلوگیری از ریختن آبروی مؤمن است،[۱۱] ولی برخی فقیهان حرمت آن را اختصاص به مؤمن ندانسته[۱۲] و غیبت از مسلمانانِ اهل‌سنت را نیز جایز نمی‌دانند[۱۳] و به طور کلی بر حفظ آبروی مسلمان تأکید دارند.[۱۴]

وظیفه انسان در حفظ آبروی خویش

آبروی انسان ارزش و موهبتی الهی شمرده شده، که حفظ آن را در درجهٔ اول بر عهدهٔ خود فرد دانسته‌اند.[۱۵] از امیر مؤمنان(ع) نقل شده که حضرت سفارش کردند انسان نباید کاری کند که موجب بدنامی و لطمه‌زدن به آبرویش شود.[۱۶] همچنین در نهج البلاغه از قول آن حضرت آمده که آبرو و اعتبار را نباید آماج تیرهای حرف مردم قرار داد.[۱۷]

در حدیثی دیگر، امام صادق(ع) دلیل لزوم مراقبت از آبروی خویشتن را چنین ترسیم نموده که وقتی آبرو ریخت و انسان بی‌ارزش شد، دیگر جبران آن دشوار است.[۱۸] بیتی از اشعار صائب تبریزی، از شاعران قرن یازدهم را الهام یافته از این حدیث دانسته‌اند،[۱۹] که گفته است:

در حفظ آبرو ز گهر باش سخت‌تر
کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش.[۲۰]

فرامین اسلام در راستای حفظ آبروی افراد

گفته شده دین اسلام در راستای حفظ آبروی افراد جامعهٔ اسلامی برنامه تربیتی داشته و در این زمینه دستوراتی صادر نموده است؛[۲۱] از جمله:

  • تحریم تمسخر؛ یکی از رفتارهایی که سبب آبروریزی می‌شود، مسخره‌کردن دیگران دانسته شده است.[۲۲] قرآن کریم مسلمانان را صریحاً از این کار نهی می‌کند.[۲۳]
  • تحریم عیب‌جویی و طعنه؛ علاوه بر اینکه قرآن از عیب‌جویی نهی نموده،[۲۴] این کار موجب آشکار شدن عیوب فردِ عیب‌جو و رسوایی وی شمرده شده است.[۲۵]
  • تحریم نامیدن با لقب زشت؛ استفاده از القاب زشت برای دیگران نیز، از مواردی یاد شده که موجب تحقیر و بردن آبروی دیگران می‌گردد.[۲۶]
  • تحریم غیبت؛ نهی از غیبت از دستورات صریح قرآن است.[۲۷] فخر رازی علت آن را وجوب حفظ آبروی مؤمن می‌داند.[۲۸]
  • تحریم افشای گناه مؤمنین؛ در تفسیر آیه ۱۴۸ سوره نساء گفته شده که خداوند ستار العیوب است و دوست ندارد مردم پرده‌دری کرده و با فاش کردن عیب و گناه دیگران آبروی آنها را ببرند.[۲۹]

پاداش حفظ آبروی دیگران

در منابع روایی برای حفظ آبروی مؤمن و مسلمان آثار و ثواب‌هایی بیان شده است؛[۳۰] از جمله:

  • حفظ آبرو در دنیا و آخرت؛ از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که هر کس عیب برادر دینی‌اش را بپوشاند، خداوند آبروی او را در دنیا و آخرت حفظ خواهد نمود.[۳۱]
  • نجات از دوزخ؛ در ارشاد القلوب از پیامبر(ص) نقل شده که هر کس از ریختن آبروی مؤمنی جلوگیری کند، این کار وی تبدیل به مانعی میان او و آتش دوزخ خواهد شد.[۳۲]
  • بخششِ لغزش‌ها در قیامت؛ در تحف العقول از امام صادق(ع) نقل شده که هر کس خود را از ریختن آبروی مسلمانان باز دارد خداوند در روز قیامت، از لغزش‌های او گذشت خواهد کرد.[۳۳]
  • عزت؛ کلینی در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل کرده که عزت مؤمن در عدم تعرض به آبروی دیگران است.[۳۴]
  • بهشت؛ از پیامبر(ص) نقل شده که هر کس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند بهشت جایگاه او خواهد بود.[۳۵]

عقوبت ریختن آبروی مؤمن

شیخ صدوق (درگذشت: ۳۸۱ق) در کتاب ثواب الأعمال از امام صادق(ع) روایت کرده که هر کس مطلبی را بگوید تا آبروی مؤمنی را ریخته و از چشم مردم بی‌اندازد، خداوند او را از ولایت خویش خارج ساخته و به شیطان واگذار می‌کند.[۳۶] در حدیثی دیگر، فردی که به آبروی برادر مؤمنش هجوم برده و مردم را به آن وادارد در زمرهٔ کسانی شمرده شده که به شاخه‌ای از درخت زقوم چنگ زده است.[۳۷] همچنین در روایتی از رسول خدا(ص) عیب‌جویی و ریختن آبروی دیگران، موجب آشکار شدن عیوب و رسوایی فردِ عیب‌جو قلمداد شده است.[۳۸]

در قوانین جمهوری اسلامی ایران، آبروی افراد محترم و مورد حمایت قرار گرفته است.[۳۹] بر این اساس، اگر کسی اقدام به عملی - مثل افترا یا نشر اکاذیب - نماید که موجب لکه‌دار شدن آبروی دیگران شود، می‌توان علیه وی ادعای شرف یا اعاده حیثیت نمود[۴۰] که با توجه به نوع جُرم، برای آن مجازات‌های مختلفی در نظر گرفته شده است.[۴۱]

جبران از بین بردن آبرو

جبران ریختن آبرو و تعرض به حیثیت دیگران، کسب رضایت آنها و برگرداندن موقعیت اجتماعی آنها دانسته شده است.[۴۲] آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید معتقد است، با توجه به اینکه در روایات، آبروی مؤمن در کنار مال و جان او قرار گرفته است،[۴۳] ضایع کردن آبروی مؤمن جنبه حق‌الناس دارد.[۴۴]

به گفته سید محمدعلی موسوی جزایری (زاده: ۱۳۲۲ش) از عالمان شیعه، حق الناس اگر از قبیل ریختن آبرو باشد، باید کسی که آبرویش رفته را راضی کرد. ولی اگر طلب رضایت، ممکن است موجب فساد و کینه شود، باید از خدا آمرزش طلبید و برای صاحب حق، کارهای خیری انجام داد [مثلاً از طرف وی صدقه داده یا به زیارت رود]، تا در قیامت مورد بازخواستِ صاحب حق قرار نگیرد.[۴۵] برپایهٔ روایتی از پیامبر اکرم(ص)، در روز قیامت از حسنات کسی که حق مردم بر گردن اوست، به صاحب‌حق می‌دهند و اگر حسناتش تمام شد، گناهان صاحب‌حق را به پای او می‌نویسند؛ سپس او را وارد آتش می‌کنند.[۴۶]

پانویس

  1. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۸؛ مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲.
  2. احمدی میانجی، مالکیت خصوصی در اسلام، ۱۴۲۴ق، ص۸۷.
  3. احمدی میانجی، مالکیت خصوصی در اسلام، ۱۴۲۴ق، ص۸۷.
  4. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۱۶۲.
  5. فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.
  6. بروجردی، جامع أحادیث الشیعه، ۱۳۸۶ش، ج۲۲، ص۲۳۲.
  7. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳.
  8. برای نمونه نگاه کنید: شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۳۳۸؛ فاضل لنکرانی، مناسک حج، ۱۴۲۳ق، ص۸۷؛ تبریزی، استفتائات جدید، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۱۰.
  9. برای نمونه نگاه کنید: شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۱۷.
  10. دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۱۷.
  11. هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۱۴۰۰ق، ج۸، ص۳۸۴.
  12. «حکم غیبت مخالف»، مدرسه فقاهت.
  13. بنی‌هاشمی خمینی، توضیح‌المسائل مراجع، ۱۳۸۱، ج۱، ص۸۱۱.
  14. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۰.
  15. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۲.
  16. تمیمی آمدی، غررالحکم، ۱۴۱۰ق، ص۷۴۶.
  17. نهج‌البلاغة، محقق: صبحی صالح، خطبهٔ ۶۹، ص۴۵۹.
  18. دیلمی، أعلام الدین، ۱۴۰۸ق، ص۳۰۳.
  19. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۳.
  20. «صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل ۵۰۷۶.»، وبگاه گنجور.
  21. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۳.
  22. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۳.
  23. سورهٔ حجرات، آیهٔ ۱۱.
  24. سورهٔ حجرات، آیهٔ ۱۱.
  25. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۵.
  26. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۵.
  27. سوره حجرات، آیهٔ ۱۲.
  28. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۱۱۰.
  29. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۱۸۴.
  30. میرعرب، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، ص۱۲۸-۱۲۹.
  31. پاینده، نهج الفصاحة، ۱۳۸۲ش، ص۷۲۵.
  32. دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۶.
  33. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۳۹۱.
  34. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۴۸۸.
  35. کوفی، الجعفریات، مکتبة نینوی، ص۱۹۸.
  36. شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۲۴۱.
  37. امام عسکری، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۴۸.
  38. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۵۵؛ شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۲۴۱.
  39. طاهری، حقوق مدنی، ج۱، ص۴۴.
  40. «ادعای حیثیت چیست؟»، وبگاه دینا.
  41. «ادعای حیثیت چیست؟»، وبگاه دینا.
  42. خرازی، سیدمحسن، «کاوشی در حکم فقهی تجسّس»، ص۱۳۹.
  43. طبرسی، مشکاة الأنوار، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۰.
  44. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۱۲۱.
  45. موسوی جزایری، دروس اخلاق اسلامی‏، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۶.
  46. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۹، ص۶.

منابع

  • قرآن کریم.
  • نهج‌البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • احمدی میانجی، علی، مالکیت خصوصی در اسلام، تهران، نشر دادگستر، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • «اعاده حیثیت چیست؟»، وبگاه دینا، تاریخ بازدید، ۲۷ تیر ۱۴۰۳ش.
  • بروجردی، حسین، جامع أحادیث الشیعه، تهران، انتشارات فرهنگ سبز، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسن، توضیح‌المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱ش.
  • پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، تهران، دنیاس دانش، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • تبریزی، جواد، استفتائات جدید، قم، سرور، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجائی،‏ دارالکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • خرازی، سید محسن، «کاوشی در حکم فقهی تجسّس»، در مجله فقه اهل بیت(ع)، ج۲۶، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، بی‌تا.
  • دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، دار الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۲۳ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • «صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل ۵۰۷۶.»، وبگاه گنجور، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۳ق.
  • طاهری، حبیب‌الله، حقوق مدنی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
  • طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، مناسک حج، قم، انتشارات امیر قلم، چاپ دوازدهم، ۱۴۲۳ق.
  • فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بی‌تا.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة امام علی بن أبی‌طالب(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • موسوی جزایری، سید محمدعلی، دروس اخلاق اسلامی، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • میرعرب، فرج الله، «حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات»، در مجله ره توشه، شماره ۱۴۵، ۱۴۰۲ش.
  • هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تصحیح: ابراهیم میانجی، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.

پیوند به بیرون