متوکل عباسی

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
متوکل عباسی
اطلاعات شخصی
نامجعفر بن معتصم
لقبالمُتِوَکِّل علی الله، متوکل
تولد۲۰۷ق
مرگسال ۲۴۷ق
پدرمُعتَصِم عباسی
فرزندانمُنتَصر، مُعتَزّ، مُؤَیّد
دیناسلام - اهل حدیث
محل دفنماحوزه
حکومت
سمتخلیفه دهم
سلسلهعباسیان
آغاز حکومت۲۳۲ق
پایان حکومتسال ۲۴۷ق
همزمان باامام هادی(ع)
اقدامات مهمتخریب حرم امام حسین(ع)، احضار امام هادی به سامرا
آثار برجا ماندهمسجد جامع سامرا
پیش ازمنتصر عباسی
پس ازواثق عباسی


بنی‌عباس
خلفا

عنوان


سفاح عباسی
منصور عباسی
مهدی عباسی
هادی عباسی
هارون عباسی
امین عباسی
مأمون عباسی
معتصم عباسی
واثق عباسی
متوکل عباسی
منتصر
مستعین
معتز
مهتدی
معتمد
معتضد
مکتفی
مقتدر
قاهر
راضی
متقی عباسی
مستکفی
مطیع
طائع
قادر
عبدالله قائم
مقتدی
مستظهر
مسترشد
منصور راشد
مقتفی
مستنجد
مستضی
احمد ناصر
ظاهر
مستنصر
مستعصم

دورهٔ سلطنت


۱۳۲-۱۳۶
۱۳۶-۱۵۸
۱۵۸-۱۶۹
۱۶۹-۱۷۰
۱۷۰-۱۹۳
۱۹۳-۱۹۸
۱۹۸-۲۱۸
۲۱۸-۲۲۷
۲۲۷-۲۳۲
۲۳۲-۲۴۷
۲۴۷-۲۴۸
۲۴۸-۲۵۲
۲۵۲-۲۵۵
۲۵۵-۲۵۶
۲۵۶-۲۷۸
۲۷۸-۲۸۹
۲۸۹-۲۹۵
۲۹۵-۳۲۰
۳۲۰-۳۲۲
۳۲۲-۳۲۹
۳۲۹-۳۳۳
۳۳۴-۳۳۳
۳۳۴-۳۶۳
۳۶۳-۳۸۱
۳۸۱-۴۲۲
۴۲۲-۴۶۷
۴۶۷-۴۸۷
۴۸۷-۵۱۲
۵۱۲-۵۲۹
۵۲۹-۵۳۰
۵۳۰-۵۵۵
۵۵۵-۵۶۶
۵۶۶-۵۷۵
۵۷۵-۶۲۲
۶۲۲-۶۲۳
۶۲۳-۶۴۰
۶۴۰-۶۵۶

وزرا و امرای سرشناس

ابومسلم خراسانی
ابوسلمه خلال
یحیی بن خالد برمکی
فضل بن یحیی برمکی
جعفر بن یحیی برمکی
حمید بن قحطبه طائی
علی بن عیسی بن ماهان
فضل بن ربیع
فضل بن سهل
طاهر بن حسین
عضدالدوله دیلمی
عیسی بن یزید جلودی
...

امامان هم‌عصر

امام صادق علیه‌السلام
امام موسی کاظم علیه‌السلام
امام رضا علیه‌السلام
امام جواد علیه‌السلام
امام هادی علیه‌السلام
امام حسن عسکری علیه‌السلام
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

رویدادهای مهم

قیام محمد نفس زکیه
واقعه فخ

مُتَوکِّل عَبّاسی (۲۰۷-۲۴۷ق)، دهمین خلیفه عباسی بود که در سال ۲۳۲ق به حکومت رسید و تمام دوران خلافتش با امامت امام هادی(ع) هم‌زمان بود. او ناصبی بود و به اهل‌بیت(ع) دشنام می‌داد و آن‌ها را مسخره می‌کرد.

در سال ۲۳۶ق به‌دستور متوکل، قبر امام حسین(ع) ویران شد و در زمین آن، کشاورزی کردند. این عمل اعتراض مردم را در پی داشت. امام هادی(ع) در ۲۳۳ق، در پی گرایش مردم و بدگویی برخی منصوبان متوکل، به سامرا احضار شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. به‌گفته تاریخ‌پژوهان متوکل در ظاهر به امام هادی(ع) احترام می‌گذاشت؛ اما پیوسته او را تحقیر و بر ضدش دسیسه می‌کرد.

به‌نظر پژوهشگران، در دوران متوکل، شیعیان سختی‌های بسیاری را متحمّل شدند. بسیاری به قتل رسیدند یا زندانی شدند. همچنین به‌دستور متوکل، فشار اقتصادی بسیاری بر علوی‌ها وارد آمد.

در سال ۲۳۴ق با دستور متوکل، مذهب کلامی اهل‌حدیث مذهب رسمی حکومت شد و عقاید آن‌ها مانند امکان رؤیت خدا و مخلوق نبودن قرآن ترویج یافت. متوکل برخلاف مأمون و معتصم عباسی به مقابله با معتزله پرداخت و قانون‌های سختی را بر اهل‌ذمه قرار داد.

متوکل با یاری ترک‌ها به قدرت رسیده بود و به‌گفته برخی محققان با روی کار آمدن او، عصر نفوذ ترک‌ها در حکومت اسلامی آغاز شد. او ابتدا رابطه خوبی با آن‌ها داشت؛ اما با دیدن قدرت روز‌افزونشان، احساس خطر کرد و به مقابله با آن‌ها پرداخت. با شدت یافتن دشمنی ترک‌ها و متوکل، هریک توطئه‌هایی علیه یکدیگر انجام دادند تا آن‌که متوکل با یاری ترک‌ها، به‌دست فرزندش مُنتَصر عباسی به قتل رسید. با کشته شدن او، اقتدار حکومت عباسیان به افول رو نهاد.

متوکل به ساختن قصر‌ها و بناهای فاخر علاقه داشت و هزینه‌های بسیاری را برای آن صرف می‌کرد. مسجد جامع سامرا از باقی‌مانده‌های بناهای او در آن روزگار است.

معرفی اجمالی

جعفر بن معتصم، مشهور به متوکل عباسی، فرزند معتصم عباسی (حکومت: ۲۱۸ـ۲۲۷ق) و نوه هارون‌الرشید(حکومت: ۱۷۰ـ۱۹۳ق) دهمین خلیفه عباسیان است.[۱] وی در ۲۰۷ق به دنیا آمد.[۲] در ۲۲۷ق از سوی برادرش واثق، خلیفه عباسی، امیرالحاج شد.[۳] پس از درگذشت واثق در ۲۳۲ق، جعفر بن معتصم در ۲۶سالگی، به دست سرداران ترک و بزرگان دولت عباسی به خلافت برگزیده شد و به پیشنهاد یکی از درباریان به نام احمد بن ابی‌دُؤاد، المُتِوَکِّل عَلی الله خوانده شد.[۴]

گفته شده این اولین‌بار در تاریخ اسلام بود که ترکان در تعیین خلیفه دخالت کردند و موفق شدند شخص مدنظر خود را خلیفه کنند.[۵] به همین دلیل برخی نویسندگان آغاز خلافت متوکل را آغاز عصر نفوذ ترک‌ها دانسته‌اند؛[۶] عصری که با خلافت متوکل آغاز شد و تا سال ۳۳۴ق ادامه داشت.[۷]

متوکل را خلیفه‌ای خون‌ریز و ستمگر و در شراب‌خواری و شرکت در مجالس گناه، پیشتاز معرفی کرده‌اند.[۸] براساس پیش‌گویی امام علی‌(ع) دهمین خلیفه بنی‌عباس، یعنی متوکل، کافرترینِ آن‌هاست.[۹]

دشمنی با اهل‌بیت(ع)

متوکل عباسی به اهل‌بیت پیامبر(ص)، خصوصاً علی بن ابی‌طالب بغض بسیار داشت.[۱۰] به‌گفته ابوالفرج اصفهانی، متوکل در بدرفتاری با خاندان علوی، از تمامی خلفای عباسی جلوتر بود؛ تا آنجا که قبر امام حسین(ع) را تخریب کرد.[۱۱] وی هرکسی را که گمان می‌کرد دوستدار علی و آل‌علی است می‌کشت و اموالش را مصادره می‌کرد.[۱۲]

به‌گفته ذهبی تاریخ‌نگار قرن هشتم، متوکل ناصبی بود و در ناصبی‌ بودن او هیچ اختلاف دیدگاهی وجود ندارد.[۱۳] او با ناصبی‌های دیگری مانند علی بن جَهم، عُمَر بن فَرَح و ابن‌اُترُجه هم‌نشینی داشت[۱۴] که درباره امام علی‌(ع) بسیار بدگویی می‌کردند.[۱۵] متوکل عباسی خدمتکاری داشت که با شبیه کردن خود به امام علی(ع)، به تمسخر وی می‌پرداخت.[۱۶]

مطابق نقل خطیب بغدادی تاریخ‌نگار قرن پنجم، فردی به نام نصر بن علی نزد متوکل، حدیثی در فضیلت امام حسن و امام حسین نقل کرد و متوکل به گمان شیعه بودن او، دستور داد هزار شلاق به وی بزنند.[۱۷] ضربات شلاق پیوسته بر نصر بن علی جاری شد تا آن‌که به سنّی بودن نصر شهادت دادند و متوکل از شلاق زدن دست کشید.[۱۸]

ویران کردن مزار امام حسین (ع)

متوکل عباسی در سال ۲۳۶ق دستور داد قبر حسین بن علی(ع) را ویران کنند.[۱۹] از‌این‌رو تمامی آثاری که در اطراف آن بود ویران شد؛ اما کسی برای ویران کردن قبر امام حسین اقدام نکرد تا آن‌که گروهی از یهودیان به ویران کردن قبر مأموریت یافتند.[۲۰] پس از ویران ساختن قبرها به آنجا آب بستند، زمین‌ها را شخم زدند، در آن‌ها زراعت کردند[۲۱] و زائران تحت تعقیب قرار گرفتند.[۲۲] گفته شده متوکل دو بار به تخریب قبر امام حسین اقدام کرد: یک بار در ۲۳۳ق و بار دیگر در ۲۳۶ق. در این فاصله، بقعه تعمیر شده بود. ویرانی دوم مهم‌تر بوده‌ است.[۲۳]

تخریب مزار امام حسین(ع)، مسلمانان را خشمگین کرد؛ تا آنجا که مردم بغداد بر در و دیوار مساجد شعارهایی علیه متوکل نوشتند و شاعران با سرودن اشعاری به هجو او پرداختند.[۲۴]

احضار امام هادی به سامرا

متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق، امام هادی(ع) را وادار کرد از مدینه به سامرا برود.[۲۵] شیخ مفید از فقیهان و متکلمان امامیه، این اقدام متوکل را مربوط به سال ۲۴۳ق شمرده است؛[۲۶] اما رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح می‌داند.[۲۷] گفته شده دلیل این کارِ متوکل بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد[۲۸] و بُرَیحَه عباسی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، علیه امام هادی[۲۹] و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.[۳۰]

امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد؛[۳۱] اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به‌سوی سامرا حرکت کند.[۳۲] متن نامه متوکل، در کتاب‌های کافی و الارشاد ذکر شده است.[۳۳] بر همین اساس، یحیی بن هَرثَمه از سوی متوکل عباسی، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.[۳۴]

از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه با شنیدن دستور متوکل، بسیار برآشفته، ناله و شیون به راه‌ انداختند در حالی که تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود.[۳۵]

حضرت هادی در سامرا به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه می‌کرد[۳۶] تا از عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۳۷] متوکل، پیوسته امام را تحقیر می‌کرد.[۳۸] براساس روایتی که سید بن طاووس در مُهَجُ‌الدعوات ذکر کرده، در جریان یکی از این تحقیر‌ها، امام هادی(ع) دعای مظلوم بر ظالم را خواند و تنها سه روز بعد از آن متوکل کشته شد.[۳۹]

وضعیت شیعیان

متوکل آشکارا با شیعیان دشمنی می‌کرد و به افرادی که شیعه را هجو می‌کردند جایزه می‌داد.[۴۰] او به‌دلیل نفرتش از شیعیان، درباره خلفایی که با شیعه نرم‌خو بودند بدگویی می‌کرد.[۴۱] فدک که در زمان مأمون عباسی به علویان پس داده شده بود، در زمان متوکل از آن‌ها گرفته شد.[۴۲]

متوکل بسیاری از شیعیان را زندانی کرد و بسیاری را به قتل رساند.[۴۳] به‌دستور متوکل، یحیی بن عمر از نوادگان زید بن علی دستگیر شد و مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفت.[۴۴] همچنین حسن بن زید معروف به داعی کبیر در دوران متوکل به طبرستان و دیلم پناهنده شد.[۴۵] به‌دستور متوکل آل‌ابی‌طالب از مصر اخراج شدند.[۴۶] به‌گزارش ابوالفرج اصفهانی، آل‌ابی‌طالب در دوران خلافت متوکل متفرق شده، زندگی مخفی داشتند[۴۷] که از جمله آنها احمد بن عیسی بن زید است که در همان دوران درگذشت.[۴۸]

وضعیت نامناسب شیعیان در دوره متوکل عباسی در حالی بود که آنها در زمان سه خلیفه قبل از او، یعنی مأمون، مُعتَصِم و واثق عباسی، از آزادی نسبی برخوردار بودند.[۴۹] برخلاف دشمنی بسیار متوکل با شیعه، برخی شیعیان توانستند به دربار حکومت نفوذ کنند. از جملهٔ آن‌ها می‌توان به حضور ابن‌سِکّیت در دربار خلیفه اشاره کرد[۵۰] که تربیت فرزندان متوکل را برعهده داشت.[۵۱]

اقدامات

تصویری قدیمی از مسجد جامع سامرا (معروف به مسجد مَلوِیّه) که در آن حرم عسکریین نیز دیده می‌شود.

به‌گزارش یاقوت حموی، جغرافی‌دان قرن هفتم، متوکل به ساختن قصرها و بناهای فاخر علاقه داشت؛ به‌گونه‌ای که هیچ خلیفه‌ای مانند او چنین بناهایی نساخته است.[۵۲] در کتاب مَآثر الکبراء فی تاریخ سامراء نام بیش از سی قصر ذکر شده که متوکل در سامرا برای خود (به غیر از کاخ‌های دیگر برای اطرافیان خود)‌ ساخت.[۵۳] متوکل برای مجموع بناها، نزدیک به سیصد میلیون درهم هزینه کرد.[۵۴]

او دستور داد برای سامرا مسجد جامعی ساخته شود.[۵۵] به‌گزارش ابن‌جوزی، تاریخ‌نگار قرن ششم، برای بنای این مسجد که ساخت آن در ۲۳۴ق آغاز و در ۲۳۷ق پایان یافت، بیش از ۳۸۰ هزار دینار هزینه شد.[۵۶] این مسجد که به جامع متوکل نیز شناخته می‌شود، به دلیل داشتن مناره‌ای حلزونی شکل به «جامع مَلوِیّه» شهرت دارد.[۵۷] امروزه بقایای این مسجد در فاصله یک‌کیلومتری از شهر دیده می‌شود.[۵۸]

جانبداری از اهل‌حدیث

متوکل عباسی در سال ۲۳۴ق دستور داد مذهب کلامی اهل‌حدیث ترویج[۵۹] و مذهب رسمی حکومت شود.[۶۰] متوکل بر خلاف خلفای قبل،[۶۱] به مقابله با مُعتَزِله پرداخت و دستور داد متکلمان درباره ممکن بودن رؤیت خدا گفت‌وگو کنند.[۶۲] متوکل عقیده مخلوق بودن قرآن را ممنوع کرد.[۶۳] و افرادی که واثق عباسی آن‌ها را به دلیل اعتقاد نداشتن به مخلوق بودن قرآن، زندانی کرده بود، آزاد ساخت[۶۴] که احمد بن حنبل از آن جمله است.[۶۵]

فشار بر اهل‌ذِمّه (غیرمسلمانان)

متوکل عباسی در سال ۲۳۵ق قانون‌های سختی را بر اهل‌ذمه قرار داد.[۶۶] ممنوعیت پوشیدن لباس‌های مسلمانان و لزوم پوشیدن لباسی همچون لباس کشاورزان، دوختن پارچه‌های متمایز بر عمامه، ممنوع شدن سوار شدن بر اسب و قاطر، ممنوعیت به‌کارگیری اهل‌ذمه در کارهای دولتی و حکومتی، گرفتن جزیه از آن‌ها، تخریب کلیساهای جدید و هم‌سطح شدن قبور آنان با سطح زمین از جمله این دستور‌ها بود.[۶۷] جرجی زیدان، نویسنده کتاب تاریخ التمدن الاسلامی، این رفتار متوکل با اهل‌ذمه را ناشی از همراهی مسیحیان حِمْص با مسلمانان در شورش علیه والی متوکل در حمص دانسته است.[۶۸] با وجود فشار کم‌نظیر متوکل بر اهل‌ذمه، برخی از دانشمندان مسیحی از جمله حُنَین بن اسحاق (طبیب و منجم) در دستگاه خلافت خدمت می‌کردند.[۶۹]

رویارویی با ترک‌ها

متوکل که با یاری ترک‌ها به قدرت رسیده بود، در ابتدا کارهایی را برای جلب رضایت آن‌ها انجام داد و به آنان در انجام امور سیاسی قدرت داد؛ اما پس از مدتی این روش را کنار گذاشت و سعی کرد قدرت ترک‌ها را محدود کند.[۷۰] متوکل عباسی سه فرزندش، محمد، ابوعبدالله و ابراهیم را ولیعهد کرد؛ محمد با لقب مُنتَصَر، ولیعهد خلیفه عباسی شد، ابوعبدالله با لقب مُعتَز، ولیعهد منتصر و ابراهیم با لقب مُؤَیّد، ولیعهد مُعتز شد.[۷۱] حکومت آفریقا و مغرب به منتصر، خراسان و ری به معتزّ و شام و فلسطین به مؤید سپرده شد.[۷۲] محمد سهیل طقوش، نویسنده کتاب تاریخُ الدولةِ العباسیه این اقدام متوکل را در راستای تضعیف قدرت و نفوذ ترکانی دانسته است که در دوره خلافت معتصم و واثق عباسی، بخش‌هایی از سرزمین‌های تحت حکومت عباسیان را در دست داشتند.[۷۳]

طقوش معتقد است ترک‌ها که از تصمیم متوکل برای کم کردن نفوذ آن‌ها باخبر شده بودند، دسیسه‌های بسیاری انجام دادند، و به همین علت بود که متوکل برای دوری از توطئه آن‌ها تصمیم به انتقال پایتخت گرفت.[۷۴] متوکل در ۲۴۴ق به دمشق رفت تا آنجا را پایتخت حکومت خود قرار دهد؛ اما آب‌وهوا و شرایط زندگی را در آنجا مناسب ندید. ازاین‌رو پس از دو ماه آنجا را ترک کرد و به سامرا بازگشت.[۷۵] به‌گفته طقوش، بعد از بازگشت خلیفه به سامرا، دشمنی ترک‌ها و خلیفه به مرحله غیرقابل بازگشت رسید و هریک در صدد حذف رقیب برآمدند.[۷۶]

مرگ

متوکل عباسی در سال ۲۴۷ق پس از چهارده سال و ده ماه خلافت، در سن چهل سالگی به دست فرزندش منتصر کشته[۷۷] و در قصر خود در شهر ماحوزه [یادداشت ۱] دفن شد.[۷۸] اگرچه متوکل فرزندش منتصر را خلیفه خود کرده بود، رابطه خوبی با او نداشت و در بسیاری مواقع وی را به تمسخر می‌گرفت و گاهی دشنام می‌داد و به کشتنش تهدید می‌کرد.[۷۹] در گزارش دیگری که طبری، تاریخ‌نگار قرن چهارم آن را نقل کرده، متوکل تصمیم گرفته بود منتصر و تعدادی از فرماندهان ترک را بکشد.[۸۰] همچنین ابن‌خلدون، تاریخ‌نگار قرن هشتم معتقد است در جریان توهین متوکل به علی بن ابیطالب، که منتصر در برابرش ایستاد و او را از عملش نهی کرد، متوکل وی را از خلافت عزل و به قتل تهدید کرد.[۸۱] منتصر که از رفتارهای پدرش خشمگین شده بود، با همکاری فرماندهان ترک، متوکل را در حال باده‌گساری و مستی، به قتل رساند.[۸۲]

در بعضی‌گزارش‌ها این واقعه در جریان توهین متوکل به حضرت زهرا نقل شده است.[۸۳] محمدجواد مغنیه، نویسنده کتاب الشیعة و الحاکمون نوشته است روزی مُنتَصِر شنید که پدرش به فاطمه زهرا(س) دشنام می‌دهد و به همین دلیل نزد یکی از فقیهان رفته، حکم این عمل پدرش را پرسید.[۸۴] فقیه، پدرش را مهدورالدم خواند؛ اما با بیان این‌که کسی که پدر خود را بکشد عمرش کوتاه می‌شود، وی را از کشتن پدر بر حذر داشت.[۸۵] با این حال، منتصر متوکل را به قتل رساند و تنها پس از هفت ماه، خود نیز کشته شد.[۸۶]

با کشته شدن متوکل، ترک‌ها قدرت و نفوذ بیشتری در حکومت پیدا کردند[۸۷] و اقتدار و هیبت خلفای بنی‌عباس رو به افول نهاد؛ تا اندازه‌ای که تنها در یک سده پس از متوکل، یازده خلیفه که همه آنها دست‌نشانده ترک‌ها بودند، روی کار آمدند و سپس به قتل رسیدند یا عزل شدند.[۸۸]

پانویس

  1. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷۸.
  2. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷۸.
  3. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۲۳.
  4. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۳۳-۳۴.
  5. خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص ۱۰۷.
  6. طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۵۴-۱۵۶.
  7. موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۲۷.
  8. جعفریان، از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، ص۳۱۲.
  9. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۱، ص۳۲۲؛ حسینی طهرانی، امام شناسی، ۱۴۳۰ق، ج۱۲، ص۱۷۰.
  10. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.
  11. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.
  12. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.
  13. ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.
  14. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۶.
  15. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.
  16. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۵۵-۵۶.
  17. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.
  18. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۲۸۹.
  19. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.
  20. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.
  21. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۳۷.
  22. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۹.
  23. مدرس، شهر حسین(ع)، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۶-۲۰۷.
  24. سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۵۳.
  25. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴؛ نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۹۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۱۰۰.
  26. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۰.
  27. جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳
  28. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  29. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
  30. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.
  31. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  32. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  33. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.
  34. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.
  35. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.
  36. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.
  37. طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.
  38. جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۱۰.
  39. ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۵-۲۷۱.
  40. سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.
  41. سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.
  42. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۲-۴۳.
  43. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۷۸.
  44. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۵۰۶.
  45. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.
  46. کندی، کتاب الولاة، ۱۴۲۴ق، ص۱۴۹.
  47. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۰.
  48. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، دار المعرفه، ص۴۹۲.
  49. پرسنده، بررسی سیاست‌های مذهبی متوکل عباسی، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، بهار ۱۳۸۸، ص ۶۰.
  50. موحد ابطحی، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، ۱۳۹۲ش، ص۱۴۴.
  51. ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۵۵۲.
  52. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۷.
  53. محلاتی، مآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، ۱۳۸۴ش، ص۶۷-۱۱۱.
  54. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ص ۳۶۸.
  55. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.
  56. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۲.
  57. ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.
  58. ارجح، «جامع کبیر»، ص۳۵۳.
  59. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۰۶.
  60. خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۹.
  61. سجادی، «بنی‌عباس»، ص۶۷۴.
  62. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۰۷.
  63. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۶.
  64. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۲۵۱.
  65. ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ۱۹۰۰م، ج۱، ص۶۴.
  66. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۳-۳۱۴.
  67. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۳۱۳-۳۱۴.
  68. زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، دار مکتبة الحیاة، ج۴، ص۴۱۲.
  69. قفطی، تاریخ الحکماء، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۴-۲۳۵.
  70. خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۷.
  71. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۸۷.
  72. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۱۷۶.
  73. طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.
  74. طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.
  75. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹،‌ ص۲۱۰.
  76. طقوش، تاریخ الدولة العباسیة، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۳.
  77. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۵۶-۳۵۷.
  78. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.
  79. ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۳۵۶.
  80. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۲۲۵.
  81. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۴۹.
  82. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۹، ص۲۲۵.
  83. مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.
  84. مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.
  85. مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.
  86. مغنیه، الشیعه و الحاکمون، ۱۴۲۱ق، ص۱۷۱.
  87. خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۲.
  88. خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۲.

یادداشت

  1. شهری در سه فرسخی سامرا که به دستور متوکل ساخته شد (یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۴۹۲.) و با کشته شدن او رو به خرابی نهاد و ویران گردید.(ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۸، ص۱۵.)

منابع

  • ابن‌طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
  • ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل‌الطالبین، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن‌خلدون، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ارجح، اکرم، «جامع کبیر»، در دانشنامه جهان اسلام، ج۹، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۸۴ش.
  • اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح‌البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
  • پرسنده، محمداعظم، «بررسی سیاست‌های مذهبی متوکل عباسی»، در مجله تاریخ اسلام در آینه پژوهش، شماره ۲۱، بهار ۱۳۸۸.
  • جعفریان، رسول، از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، قم، بی‌نا، بی‌تا.
  • جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۸۱ش.
  • حسینی طهرانی، محمدحسین، امام‌شناسی، مشهد، انتشارات علامه طباطبایی، ۱۴۳۰ق.
  • خضری، سید احمدرضا، تاریخ خلافت عباسی: از آغاز تا پایان آل‌بویه، تهران، انتشارات سمت، چاپ پنجم، بهار ۱۳۸۴.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۴۱۳ق.
  • زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، بیروت، دار مکتبة الحیاة، بی‌تا.
  • سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص من الامة فی ذکر خصائص الائمة، قم، مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق.
  • سجادی، صادق، «بنی‌عباس»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۲، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳ش.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، تاریخ الخلفاء، بی‌جا، مکتبة نزار مصطفی الباز، ۱۴۲۵ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، موسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ‌الطبری، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
  • طقوش، محمدسهیل، تاریخ الدولة العباسیة، بیروت، دار النفائس، ۱۴۳۰ق.
  • قفطی، علی بن یوسف، تاریخ‌الحکماء، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۱ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • کندی، محمد بن یوسف، کتاب الولاة و کتاب القضاة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۴ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • محلاتی، ذبیح‌الله، مَآثر الکبراء فی تاریخ سامراء، قم، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۴ش.
  • مدرس، محمدباقر، شهر حسین علیه‌السلام، قم، دارالعلم، ۱۳۸۰ش.
  • مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی‌طالب(ع)، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ق.
  • مغنیه، محمدجواد، الشیعه و الحاکمون، بیروت، دارالجواد، ۱۴۲۱ق.
  • موحد ابطحی، رضیه‌سادات، نقش شیعیان در ساختار حکومت عباسیان، قم، انتشارات شیعه‌شناسی، ۱۳۹۲ش.
  • نوبختی، حسن بن موسی، فِرَق‌الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۴ق.
  • یاقوت حموی، ابن‌عبد‌الله، معجم‌البلدان، بیروت، دارُصادر، ۱۹۹۵م.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ‌الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون