کاربر:Alikhani/صفحه تمرین
امام خمینی
متفرقه
به گفته آبراهامیان، پایگاه اجتماعی امام خمینی در سال ۱۳۴۲ش که مخالفت با رژیم پهلوی را آغاز کرد، بازرگانان سابقهدار، زمینداران کوچک و روحانیهای معمولی بود.[۱]
امام خمینی، در سال ۱۳۲۳ش در نخستین فعالیت فرهنگی از شبهات کتاب اسرار هزار ساله پاسخ داد و کتاب کشف اسرار را نوشت.[۲]
آبراهمیان معتقد است، زندگی ساده امام خمینی، خودداری او از سازش با ظالمان و بسندهکردن به موضوعاتی که عامل نارضایتی همه جناحهای مخالف بود (پرهیز از مسائل اختلافی) نقش تعیینکننده در محبوبیت و پیروزی او داشته است.[۳]
جایگاه و اهمیت
امام خمینی موج جدید بازگشت دانشجویان و افراد تحصیلکرده به اسلام را در ابعاد گستردهای تقویت کرد و درباره مذهب و سیاست، و مذهب و حکومت تغییرات تاریخی پدید آورد.[۴]
اگرچه مبارزات علیه حکومت وقت، افرادی روحانی حضور داشتند، اما حرکت آنان خارج از بافت حوزه محسوب میشد.[۵] ظهور امام خمینی در عرصه سیاست، برای نخستینبار بود که یک مرجع تقلید حکومت را بیمحابا به مباره میطلبید و سبب به حرکت درآمدن روحانیون دیگر در سطوح مختلف شد.[۶] مهمترین نتیجه مبارزه امام خمینی این بود که بین رژیم و مذهب شکاف عمیقی ایجاد شد و تقریبا در نگاه همگان حکومت ضدمذهب قلمداد شد و دیگر هیچ روحانی طراز اوّلی ارتباط آشکاری با رژیم برقرار نکرد.[۷]
در جریان انقلاب، امام خمینی برای همه گروههای مبارزاتی جاذبه داشت و همگان رهبری را پذیرفته بودند؛[۸] جریانهای اسلامی او را رهبر مذهبی-سیاسی میخواندند.[۹] مجاهدین خلق نیز که با اشکالات مبنایی روبهرو شده بودند، به حسب ظاهر حرکتی بر خلاف امام از خود نشان نمیدادند.[۱۰] بقایای حزب توده و چپیها به امام خمینی به دید رهبر ضد امپرالیست نگاه میکردند.[۱۱] افراد با گرایش ملّی و نیز طیف گستردهای از روشنفکران هم در عمل رهبری او را پذیرفته بودند.[۱۲]
زندگینامه
جد پدری امام خمینی، بازرگانی بود که از خراسان به کشمیر مهاجرت کرد. پدربزرگش که در هند به دنیا آمده بود، به ایران بازگشت و در یکی از روستاهای خمین مزرعهای خرید. پدر امام خمینی تا سال ۱۲۸۰ش با آن مزرعه امرار معاش میکرد، تا آنکه حاکم روستا، مزرعه را تصرف کرد و پدر کشته شد.[۱۳]
زندگینامه علمی
پس از کشته شدن پدر، زیر نظر خویشاوندان مادریاش که روحانی بودند، رشد کرد و آنها سیدروحالله را ابتدا به مکتب خانه اصلی اراک و سپس به مدرسه فیضیه در قم فرستادند. خمینی پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس فلسفه و فقه اسلامی پرداخت و دستیار مخصوص آیتالله بروجردی شد و بعدها دخترش را به عقد پسر آیتالله بروجردی در آورد.[۱۴]
طاهری خرمآبادی انتشار درسهای ولایت فقیه امام خمینی را نقطه عطفی در نهضت اسلامی ایران دانسته است.[۱۵] کتاب ولایت فقیه امام خمینی تأثیر بسیاری در ایران داشت. فایل صوتی و متن آن به سرعت در بین مردم ایران منتشر شد.[۱۶]
مرجعیت
رژیم شاه از مرجعیت عام امام خمینی نگران بود؛ زیرا با مرجعیت امام، مردم به فتوای امام به دید حکم الهی و واجب مینگریستند و نفوذ سیاسی امام گستردهتر میشد.[۱۷] ازاینرو تلاش کرد، مرجعیت دینی را از قم به نجف منتقل کند.[۱۸] بعد از درگذشت آیتالله بروجردی، مرجعیت یکپارچه در ایران به وجود نیامد و میلانی، شریعتمداری و خمینی به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند که از میان آنها امام خمینی به دلیل مخالفتها با رژیم شاهنشاهی شهرت بیشتری پیدا کرد.[۱۹]
پیش از مرجعیت
امام خمینی در کتاب خود، کشف الاسرار (منتشر شده در سال ۱۳۲۴ش) از ایجاد نظام حکومت اسلامی بحث کرد، اما بیآنکه سلطنت پهلوی را رد کند، رضاشاه را مسئول بدرفتاری با علما میدانست.[۲۰] رسول جعفریان نخستین فعالیت آشکار و عمومی امام خمینی را تألیف کتاب کشف الاسرار (منتشرشده در ۱۳۲۳ش) میداند.[۲۱] امام خمینی اگر چه با آیتالله بروجردی اختلاف نظرهایی داشت، ولی همیشه احترام مقام مرجعیت او را حفظ کرده،[۲۲] همراهی کاملی داشت.[۲۳]
بعد از مرجعیت
یکی از دلایل اجتناب امام خمینی از سیاست تا پیش از سال ۱۳۴۱ش، حمایت آیتالله بروجردی از شاه بود. با درگذشت بروجردی، این محدودیت از بین رفت و امام خمینی سخنرانیهای خود را در مخالفت با رژیم آغاز کرد. او با طرح مسائل سیاسی فراگیر، موضوعاتی را مطرح میکرد که توده مرده را نسبت به حکومت پهلوی خشمگینتر میکرد. موضوعاتی مانند رواج فساد، نقض قانون اساسی، سرکوب مطبوعات و احزاب سیاسی، تضعیف اعتقادات اسلامی مردم، تشویق غربزدگی، اعطای کاپیتولاسیون به بیگانگان و فروش نفت به اسرائیل.[۲۴] امام خمینی با تبیین نظریه حکومت اسلامی نشان داد نه تنها به خلع پهلوی، که به تأسیس حکومت اسلامی میاندیشد.[۲۵]
پانویس
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۵۲۲.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۲۳.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۶۵۵-۶۵۶.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۵.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۶.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۶.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۶.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۰.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۱.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۱.
- ↑ زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۱.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۵۲۲.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۵۲۲.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۴۲.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۴۲-۳۴۳.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۱۳۶۷ش، ص۴۸۴.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۱۳۶۷ش، ص۴۸۴-۴۸۵.
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۱۳۶۹ش، ص۲۳۶.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۵۲۲.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۵۵.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۲۵.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۲۷.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۵۲۳.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۳۴۱.
منابع
- کدی، نیکی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، ۱۳۶۹ش.