پرش به محتوا

آوه (شهر): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۲۲۷: خط ۲۲۷:
==منابع مطالعاتی==
==منابع مطالعاتی==


برای آگاهی بیشتر به دو کتاب زیر مراجعه شود.
برای آگاهی بیشتر به دو کتاب زیر مراجعه شود:


#جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، محسن الویری ،تهران، نشر امیددانش.
#جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، محسن الویری، تهران، نشر امید دانش.
 
#آوه دومین کانون تشیع درایران، حسن جلالی عزیزیان ، مشهد، بنیاد پژهشهای اسلامی.


#آوه دومین کانون تشیع درایران، حسن جلالی عزیزیان، مشهد، بنیاد پژهشهای اسلامی.


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۳۱ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۱۸:۱۲

پرونده:عکس ماهواره ای آوه.jpg
عکس ماهواره ای آوه

آوه‌ (شهر) يا آبه‌، شهری است بین قم و ساوه دارای پیشینه تاریخی بسیار مهم. اگر چه پیشینه این شهر به تاریخ قبل ازاسلام بر می‌گردد و هنوز آثار آن موجود است ولی آنچه بعد از اسلام این شهر را حائز اهمیت کرده است حضور سادات و امامزادگان و همچنین پرورش علماء، فضلاء، فقهاء و شعرای شیعی مذهب است تا جاییکه بعضی آن را مهد تشیع دانسته‌اند.[۱]. وجود بقعه‌های امامزاگان مخصوصا فرزندان بلافصل امام موسی کاظم (ع) بر اهمیت آن افزوده است.

آوه، پش از حمله سلطان محمود غزنوی شهر بوده است اما با حمله مغول به این شهر، به ویرانه‌ای تبدیل شد و روستایی از آن باقی ماند. در سال 1391 شمسی، دوباره شهر شد.


علت نامگذاری

درباره علت نامگذاری شهر باستانی آوه چندین نظریه وجود دارد ولی بعضی آن را یک کلمه پارسی باستانی می‌دانند که ریشه هندواروپایی دارد.[۲] برهان قاطع آوه را برگرفته از آب می داند.[۳] اما دیاکونوف می‌گوید آوه بر گفته از آوهنه به معنای روستا است.[۴]

پیش از اسلام

به نظر بعضی از مورخان اولین دهکده‌ای که در ساوه بنا نهاده شد، روستای آوه بوده است و بیب بن جودرز آن را بنا نمود.[۵] تپه‌های باستانی آوه متعلق به دوران سیلک[۶] و نشان از تمدن و فرهنگ باستانی مردم منطقه پیش از ورود آریائیان دارد.

پیش از آریائیان به این شهر اباخینه و یا اباکینه می‌گفتند.[۷] هنگام تولد حضرت مسیح سه تن از ایران برای دین او به بیت لحم می‌روند[۸] که به عقیده بعضی یکی از این سه نفر از اهالی آوه بوده است.[۹]

پس از اسلام

پس از ورود اسلام به قلمرو ساسانیان، مردم آوه نیز مسلمان می‌شوند ولی به زودی یعنی در سالهای آخر قرن اول مذهب تشیع را انتخاب می کنند[۱۰] و به عنوان دومین کانون تشیع در تاریخ ایران قد علم کرده و همواره مرکز تربیت علما، فقها، و مجتهدان شیعی می‌شود.

نام آوه در بسیاری از تحرکات سیاسی اجتماعی شیعیان نمایان است و حاکی از آن است که مردم امامی مذهب آن، حضور فعالی در عرصه‌های اجتماعی-سیاسی دارند.

در زمان ظهور و سقوط حکومتهای متقارن طاهریان، صفایان ، علویان وسادات ، شاهد حضور موفق و موثر انقلابیون شیعی آوه در قیان علویان طبرستان هستیم و در این مدت چند تن از بزرگان و معاریف شهر نیز در این نبردها به درجه رفیع شهادت نائل شده اند.

از آبادانی تا ویرانی

نويسنده حدودالعالم‌ گويد: ساوه‌ و آوه‌ شهرك‏هايى‌اند انبوه‌ و آبادان‌ و با نعمت‌ بسيار و خرم‌ و هواي‌ درست‌ و راه‌ حجاج‌ خراسان‌. [۱۱] اما افول این شهر از زمان غزنویان شروع شد، به جهت مذهب شیعی، مردم آوه در تنگنای سیاسی و مذهبی قرار گرفتند. محمودغزنوی پس از گرفتار شدن مجدالدوله به قلعه‌های ساوه وآوه حمله کردو بسیاری از باطنی مذهبان را به دار آوریخت.[۱۲] پس از آن آوه به روستایی تبدیل می‌شود، عبدالجلیل قزوینی در این باره می‏گوید:اماشهر آبه اگر چه شهری است به صورت کوچک بحمدالله و منه بقعه‌ای بزرگوار است از شعار مسلمانی و آثار شریعت مصطفوی و سنت علوی[۱۳] اما در سال 617ق پس از حمله مغول همان روستا به ویرانی مبدل شد و تمام نقاط مهم شهر از جمله مساجد جامع و مدارس علمیه و دیگر مناطق زیبای آن با خاک یکسان کردند و دهها هزار نفر زیر سم ستوران به درجه رفیع شهادت رسیدند.[۱۴]

آبادانی دوباره

پس از ویرانی، این شهر به کمک فقهایی مثل تاج الدین آوجی دوباره برپا شد و شهرک آوه در کنار ویرانه های مساجد و مشاهد ایجاد گردید اما هیچگاه نتواست موقعیت قبل از حمله مغول خود را بدست آورد.

شیعه در آوه

درعموم منابع قدیم ، آوه به عنوان یکی از شهرهای مهم شیعه‌نشین و مردم آن به عنوان شیعیانی متعصب وصف شده‌اند.[۱۵]

اهمیت آوه در ارتباط تنگاتنگ آن با تشیع است، پس از هجرت سادات و امامزادگان به سوی آوه، این شهر به مهد تشیع تبدیل شد و بسیاری از فقهای بزرگ امامی مذهب، از این شهر به خدمت تشیع در آمدند.

ورود علویان و سادات این شهر را به یکی از شهرهای بزرگ شیعی تبدیل کرد، در دوره آل بویه آوه در زمره مراکز مهم اصلی شیعه بود.[۱۶]

دربرهه‌ای از تاریخ اهمیت این شهر برای شیعیان تا بدان جا دارای اهمیت بوده که آنجا را شیعه خانه می‌خواندند.[۱۷]

قزوینی حدیثی از پیامبر(ص) نقل می کند که مهتر انبیاء گفت: در شب معراج نظرم بر بقعه‌ای افتاد سفید نورانی، که بوی خوش آن بقعه بر ملا اعلی به دماغ من افتاد، پرسیدم از جبرئیل که این کدام بقعه است؟ گفت: این بقعه را آبه خوانند، رسالت تو و ولایت آل تو بر وی عرضه کردند قبول کرد. باری تعالی از وی مردانی را آفریند که متابعت تو و فرزندان تو را میان بسته دارند، مبارک بادا بر آن شهر و بر اهلش ولایت و مروت شما. [۱۸]

امام هادی (ع) در وصف مردم آوه می‌فرمایند: اهل قم و آبه آمرزیده شده‌اند. [۱۹] امام حسن عسکری(ع) نامه‌ای به اهل آوه می‌نویسند و آنان را می‌ستایند.[۲۰] در بین دشمنان تشیع نیز آوه به عنوان یکی از پایگاههای مهم تشیع مورد غضب بوده واهل آن را رافضی و غلات می‌دانستند. یاقوت حموی از شخصی نقل می‌کند که اشعاری در مذمت مردم آوه سروده که ترجمه آن چنین است:

شاید کسی بپرسد مردم آوه را دشمن می‌داری

و حال آنکه آنان چهرهای سرشناس در امور دیوانی و کتابت هستند

پاسخ می‌دهم باید به تو بگویم که فردی مانند من

هر آنکس که دشمن صحابه باشد را دشمن می‌دارد.[۲۱]

حمدالله مستوفی می‌گوید: مردم‌ آنجا سفيد چهره‌ و شيعه اثنا عشري‌‌اند و در آن‌ مذهب‌ به‌ غايت‌ متعصب‌اند، و با هم‌ اتفاق‌ نيكو دارند.[۲۲] تعصب آنان در تشیع زبانزد خاص و عام بوده است.[۲۳]

برگزاری مراسم شیعی در قرون اولیه

شاید در قرون اولیه اسلامی کمترین شهری را پیدا می‌کنیم که نسبت به تعظیم شعائر شیعی اقدام کرده باشند، ولی آوه از دیرباز به این مطلب همت می‌گماشته‌اند، بعضی از این مراسم عبارتند از:

1. مناقب خوانی: از جمله مراسم شیعی که در مراکز شیعیان حضوری قوی داشته است.[۲۴]

2. مراسم عاشورا: مراسم عاشورا که مختص شیعیان بوده در این شهر برگزار می‌شده است.[۲۵]

3. عید غدیر: مراسم عید غدیر نیز از سنت‌های بسیار قدیمی مردم آوه بوده است که در دیگر جاها کمتر دیده می‌شده است.[۲۶]

4. نماز جمعه: اگر چه نماز جمعه از شعائر اسلام است و مختص شیعه نیست ولی برگزاری نماز جمعه در این شهر نشان از نماز جمعه مختص شیعیان دارد.[۲۷]

5. شعار به رنگ سفید: شیعیان آوه برای خود پرچم سفیدی ترتیب داده بودند که یادآور پرچم سفیدامام علی (ع) بود. آنان، در انگشت دست راست انگشتری می‌کردند که سنت بود و به این ترتیب خود را از سایر گروهها متمایز می‌کردند، شیعیان این منطقه پس از يک دوران طولانی اختفا و اختناق، زمینه مساعدی برای تبلیغ و گسترش افکار و آرمان‌های اعتقادی و اجتماعی خود، یافته بودند.

مدارس علیمه

عبدالجلیل قزوینی از دو حوزه علمیه بزرگ آوه نام می‌برد که با استقبال بسیار زیاد شیعیان همراه بوده و نشان می‌دهد که آوه از نظر علمی نیز حائز اهمیت بوده است.[۲۸]

مدرسه عزالملکی

مدرسه عربشاهی

امامزادگان آوه

امامزادگان داری بقعه

فضل بن موسی بن جعفر (ع)

سلیمان بن موسی بن جعفر (ع)

عبدالله بن موسی بن جعفر (ع)

امامزاده سید محمد معروف به امامزاده پیغمبر

مقبره سادات سجادی معروف از نوادگان امام سجاد(ع) که به دست عبدالعزیز بن دلف در آوه به شهادت رسید.

امامزادگان بدون بقعه

1و2. دو امامزاده از نوادگان امام علی (ع).[۲۹]

3.احمدبن عیسی بن علی بن حسین بن اصغر بن امام سجاد (ع) که به دلیل تنگی معیشت به آوه آمدند.[۳۰]

4.ابوجعفر بن احمد بن حسن (ناصر اطروش)، بن علی بن حسن بن علی بن عمر اشرف بن امام سجاد (ع).[۳۱]

5.فرزندان ابوجعفر بن قاسم بن محمد بن عمر بن یحیی بن حسین (ذوالدمعه) بن زید الشهید بن امام سجاد علیه السلام.[۳۲]

6.محمد بن احمدالاعربی بن محمد بن حسن بن عمر بن امام سجاد (ع).[۳۳]

7.محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن علی بن عمر بن علی حسن بن علی بن امام سجاد (ع).[۳۴]

8.ابوجعفربن محمداکبر، بن عبدالله مفقودبن حسن بن علی اصغر بن امام سجاد (ع)، وی ابتدا در مدینه می‌زیسته ولی زیدیان طبرستان او را دعوت کرده و اولی به امامت دانستند، او نیز همراه برادرش علی عازم طبرستان شد، ولی کار داعی بالا گرفت لذا ابوجعفر به آوه نقل مکان کرد.[۳۵]

9.علی بن محمد السکران بن عبدالله بن حسین بن علی اصغر بن امام سجاد(ع).[۳۶]

10.ابوعلی حسن بن الحسن الاعرج بن ابوعبدالله بن حسین بن علی بن عمر بن علی اصغر بن امام سجاد (ع).[۳۷]

11.علی بن علی الخزری بن علی اصغر بن امام سجاد (ع).[۳۸]

12.محمد الخزری الثانی بن زبیریه بن علی بن علی الخرری بن علی اصغر بن امام سجاد(ع).[۳۹] و گروه بسیاری از فرزندان و نسل وی در آوه می‌زیسته‌اند.[۴۰]

13-16.ابوالحسین بن حسن بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی السبحه بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(ع).[۴۱]و سه فرزندش به نامهای حسین، علی و ابراهیم.[۴۲]

17.محمد الممتع بن ابوالحسین محمد بن الحسین ابوطالب الکوفی بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی سبحه بن ابراهیم بن موسی الکاظم(ع).[۴۳]

18.ابوعبدالله اسحاق بن ابراهیم العسکری بن موسی ابی سبحه بن ابراهیم بن امام موسی الکاظم (ع).[۴۴] و گروه بسیاری از فرزندان و نسل وی.[۴۵]

تعداد کامل امامرادگان و ساداتی که به آوه نقل مکان کردند دقیقا مشخص نیست، و بسیار بیشتر از این است که در اینجا بیان شد.

بزرگان و دانشمندان

آوه به دلیل امن بودن برای شیعیان به مهد پرورش علما، فقها و شخصیت‌های بزرگ شیعی تبدیل شده بود. که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.

فقها، علما و محدثین آوی

1.فاضل آبی، شیخ عزالدین ابومحمدحسن بن ابوطالب از فقهای برجسته شیعه در قرن هفتم.[۴۶]

2.جریربن عبدالحمیدآبی محدث نامدار قرن دوم.[۴۷]

3.امام رضی الدین محمدآبی علوی از علما، فقها و محدثین و مشایخ اجازات و شیوخ روایات در قرن هفتم بوده است، وی را دوست سید بن طاووس دانسته‌اند[۴۸] نسب ایشان به امام زین العابدین می‌رسد.[۴۹]

4.حمد بن حسین آبی از فقها و محدیثین قرن چهارم، وی را از اساتید شیخ صدوق دانسته‌اند.[۵۰]

5.علامه تاج الدین آوی، از علما و فقهای مشهور شیعه در قرن هفتم و هشتم، وزیر الجایتو، همان که در شیعه شدن الجایتو نقش ممهمی داشت.[۵۱]

6.ابوعبدالله محمد بن محمودآوی، از علمای شیعی.[۵۲]

7.علاءالدین آوی از علمای شیعی معاصر ابن بطوطه.[۵۳]

8.ابوطالب مناقبی، از فقهای نامدارآوه.[۵۴]

9.ابومحمدافطسی آوی فقیه و نقیب سادات، در عصر ایلخانان، از شاگردان خواجه نصیر طوسی.[۵۵]

10.حسن بن محمد افطسی از علمای شیعه قرن هشتم .[۵۶]

11.طاهر بن موسی آوی علمای شیعه در قرن پنجم، استاد علامه کراچکی.[۵۷]

12.داعی بن زید حسینی، از فقهای مشهور سادات در قرن پنجم، از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی.[۵۸]

13.رضی الدین محمد افطسی، از فقهای جلیل القدر قرن ششم.[۵۹]

14.رضی الدین مرعشی، از فقهای صالح و پرهیزکار.[۶۰]

15.محمد بن حسین دیناری ادیب ،فقیه ، اصولی در قرن ششم، صاحب کتاب ندبه الوالد علی المولود.[۶۱]

16.محمد بن هلال آوی از علمای شیعی در قرن هشتم هجری از شاگردان فخرالمحققین.[۶۲]

17.ابن یوسف آوی، از علمای مشهور به کرامت در قرن هفتم، چندین کتاب در علوم و معارف شیعی به نام وی منسوب است.[۶۳]

18.سید ابوالفضل حسینی آوی، متکلم و حاکم وفقیه نامدار.[۶۴]

19.تقی الدین اوحدی از علمای شیعی در قرن یازدهم.[۶۵]

20.شیخ نظام الدین احمد بن محد بن عدالغنی فقیه آوی از دانشوران بنام شیعه.[۶۶]

21.قاضی تاج الدین آوی از فقهای مشهور در قرن ششم.[۶۷]

22.مولاناعضدالدین آوی از علمای شیعی در زمان ایلخانان، یکی از همراهان علامه حلی. [۶۸]

23.خواجه رشید الدین آوی از علما و فقهای مشهور شیعی قرن هشتم، شاگرد علامه حلی، علامه حلی وی را ستوده است.[۶۹]

24.ابوعبدالله آوی از فقهای شیعی قرن هفتم که علامه حلی وی را ستوده است.[۷۰]

25.نظام الدین حسین آوی، از علمای بزرگ شیعه در قرن هشتم که نقیب الاشراف نجف (بالاترین مقام مذهبی شیعیان عراق) بوده است.[۷۱]

26. کمال الدین حسینی آوی، فقیه قرن هشتم از بحار وی را رضی نامیده‌اند ولی در روضات لقب مرتضی را از آن وی دانسته‌اند.[۷۲]

27.شیخ بن بلکو آوی از فقها و علمای و مجتهدان معروف شیعه در قرن هشتم وی از شاگردان علامه حلی بوده و علامه وی را ستوده است.[۷۳]

28.صدرالدین محمد آوی از علمای شیعه در قرن هشتم.[۷۴]

30. سید فخر الدین بابا از اجله فقها در قرن ششم.[۷۵]

31.شیخ موفق الدین حسن، خواجه آبی از علمای قرن ششم.[۷۶]

شعرا ، ادبا و هنرمندان آوی

1.ابوسعد آبی فقیه، شاعر، تاریخ نگار و دولتمرد امامی مذهب در قرن پنجم.[۷۷] وی شاگر شیخ صدوق بوده است.[۷۸]

3.صاعد بریدی آوی، فاضل و ادیب مشهور شیعی و از معاصران شیخ منتجب الدین بوده است.[۷۹]

4.ابوالحسین علی ادیب و شاعر شیعی آوی.[۸۰]

5.علی نقی آوی از هنرمندان و خوشنویسان.[۸۱]

امرا و وزرای و شخصیتهای بزرگ آوی

1.شمس الدین محمد آوی از نزدیکان سلطان علی موید پادشاه خراسان که شهید اول، اللمعة الدمشقیة را به درخواست وی نوشت.[۸۲]

2.نصیر الدین سعد الملک آوری از وزرای سلجوقیان.[۸۳]

3.ابوصلت آبی که نامه‌ای به امام زمان (ع) نوشت و حضرت جواب دادند.[۸۴]

4.خواجه سعد الدین محمد آوی، از وزرایی که علامه حلی رساله سعدیه خود را برای وی تصنیف کرد.[۸۵]

5.ابوالهیجاء آوی امرای عصر ایلخانان. [۸۶]

6.دهخدا عبدالصمد بزرگ، از دولتمردان بزرگ شیعی.[۸۷]

7.ابوعبید یوسفی آوی از دولتمردان بزرگ شیعی، که مسجد جامع بزرگ آوه به دست وی ساخته شده بود.[۸۸]

8. مجدالدین صاعد آوی، فقیه از امرای ال بویه.[۸۹]

9.ابومنصور آوی از وزرای مجدالدوله دیلمی.[۹۰]

منابع مطالعاتی

برای آگاهی بیشتر به دو کتاب زیر مراجعه شود:

  1. جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، محسن الویری، تهران، نشر امید دانش.
  1. آوه دومین کانون تشیع درایران، حسن جلالی عزیزیان، مشهد، بنیاد پژهشهای اسلامی.

پانویس

  1. جفرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، دکترمحسن الویری.
  2. آوه دومین پایگاه تشیع در ایران، ص16.
  3. برهان قاطع، ج، 1صص1-2.
  4. آوه دومین کانون تشیع در ایران، ص24.
  5. تاریخ قم، ص79.
  6. Roman Ghirshman Fouille desialk…,p.9.
  7. آوه،دومین کانون تشیع درایران، 54،ص.
  8. انجیل متی 2/2-1.
  9. Labourt, Op.Cit/16.
  10. آوه، دومین کانون تشیع درایران، ص.79
  11. حدود العالم، ص‌142.
  12. مروری بر جغرافیای تاریخی ساوه، ص118؛ روضه الصفا، ص601.
  13. النقض، ص.199
  14. آوه، دومین کانون تشیع درایران، ص96.
  15. یاقوت ج1، ص50، قزوینی، آثار البلاد، ص283.
  16. فقیهی، ص.451
  17. حسینی قمی، ص67.
  18. النقض، ص199-200.
  19. سفینه البحار، ج1، ص55.
  20. منالقب آل ابی طالب، ج4، ص425.
  21. قزوینی، آثار البلاد، ص284.
  22. نزهه القلوب، ص60.
  23. دانشنامه ایران واسلام،ج1، ص257.
  24. النقض، ص77.
  25. النقض، صص 199-200.
  26. النقض، ص199-200.
  27. النقض، ص199-200 و ص395.
  28. النقض، ص200.
  29. خلاصه البلدان، ص149.
  30. خلاصه البلدان، ص139.
  31. کمونه، ص29.
  32. ابن طباطبا، ص106.
  33. خلاصه البلدان، ص139.
  34. مقاتل الطالبین، ص687.
  35. ابن فندق، ص492.
  36. فخر رازی، ص179.
  37. ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص191.
  38. فخر رازی، ص175.
  39. مروزی ازوقانی، ص82.
  40. جغرافیای تاریخی آوه، ص58.
  41. حسینی قمی، خلاصه البلدان، ص270.
  42. حسینی قمی، ص270.
  43. فخر رازی، ص85.
  44. ابن طباطبا، ص85؛ ابن عنبه، ص137.
  45. جغفرافیای تاریخی تشیع، ص64-65.
  46. اعیان الشیعه، ج2، ص85؛ الذریعه، ج18، ص35؛ طبقات اعلام الشیعه، قرن سابع، ص38.
  47. طبقات کبری، ج7، ص381؛ تاریخ بغداد، ج7، ص253.
  48. آوه دومین کانون تشیع در جهان، ص153.
  49. ریاض العلما، ج5، ص157؛ ریحانه الادب، ج1، ص65؛ اعیان الشیعه، ج9، ص405.
  50. اعیان الشیعه، ج2، ص567.
  51. دایره المعارف تشیع، ج1، ص6؛ فصول الفخریه، ص188.
  52. مرآت البلدان، ج ص11.
  53. سفرنامه ابن بطوطه، ج2، ص214و215.
  54. النقض، صص109-110.
  55. دین و دولت در ایران عهد مغول، ج2، ص121.
  56. طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص49-.50
  57. طبقات اعلام الشیعه، قرن خامس، ص96.
  58. طبقات الاعلام الشیعه، قرن خامس، ص75.
  59. طبقات الشیعه، قرن سادس، ص264.
  60. ریاض العلماء، ج3، ص144.
  61. طبقات الشیعه، قرن سادس، ص260.
  62. طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص208.
  63. طبقات الشیعه، قرن هفتم، ص37.
  64. النقض، ص211.
  65. طبقات الشیعه، قرن حادی عشر، ص50.
  66. ریاض العلما، ص184.
  67. طبقات الشیعه، قرن سادس، ص188، ریاض العلماء ج4، ص98.
  68. ذیل جامع التواریخ رشیدی، ص104.
  69. ریاض الدین، ج4، ص204-205.
  70. طبقات الشیعه، قرن السابع، ص26.
  71. سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص221-222
  72. طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص80.
  73. طبقات الشیعه، قرن ثامن، ص5.
  74. طبقات الشیعه، قرن هشتم، ص203.
  75. ریاض العلماء، ص130.
  76. ری باستان، ص298.
  77. ریاض العلماء، ج5، ص219.
  78. آوه دومین کانون تشیع در ایران، ص146.
  79. اعیان الشیعه، ج7، ص368.
  80. ستارگان فروزان، صص176-179.
  81. سیری کوتاه در تاریخ تفرش وآشتیان، ص312.
  82. طبقات الشعیه قرن ثامن، ص175.
  83. النقض، ج2، ص159.
  84. رجال کشی، ص466.
  85. گنچینه آثار قم، ج1، ص365.
  86. النقض ، ص222.
  87. النقض، ص220.
  88. النقض، ص220.
  89. منتجب الدین، ص100.
  90. دایره المعارف تشیع، ج1، ص6.

نگارخانه

منابع

  1. آقایزرگ تهرانی ، الذریعه الی تصانیف شیعه، قم اسماعیلیان.
  2. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت ، دارالکتاب العربی.
  3. ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دارالکتب علمیه.
  4. ابن طباطبا،مهاجران آل ابی طالب،بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،چ1،1372ش
  5. ابن عنبه،الفصول الفخریه، تهران، شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، 1363ش.
  6. ابن فریغون، حدودالعالم من المشرق الی المغرب، تهران، طهوری.
  7. ابن فندق، لباب الانساب، کتابخانه ایه مرعشی نجفی ، ط1، 1410ق
  8. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین،تحقیق سیداحمدصفر، دراالبازاللنشرو التوزیع، بی تا
  9. احسان یارشاطر، دانشنامه ایران واسلام،تهران، ترجمه ونشرکتاب.
  10. افندی، عبدالله، ریاض العلما، به کوشش محمودمرعشی ، احمدحسین بی نا.
  11. الویری محسن، جغرافیای تاریخی آوه.
  12. جلالی عزیزیان حسن، آوه دومین کانون تشیع در ایران.
  13. حسینی قمی ، صفی الدین محمد بن محمدهاشم،خلاصه البدان ، قم ، حکمت ، بی تا.
  14. خرمشاهی بهاءالدین ، دایره المعارف تشیع، تهران، نشر طاهر محبی.
  15. فخر رازی، شجره المبارکه، کتابخانه ایه الله مرعشی نجفی ، قم،1409.
  16. فقیهی علی اصغر،آل بویه و اوضاع زمان ایشان،تهران، صبا،1367ش.
  17. قزوینی نصیرالدین الوالرشیدعبدالجلیل ، آثار البلاد ،بیروت، دارالبیروت، 1404ق.
  18. قمی حسن بن محمد، تاریخ قم ، تصحیح جلال الدین همدانی، تهران، توس.
  19. کمونه، حسین ،آرامگاههای خاندان پاک پیامبر وبزرگان صحابه و تابعین، بنیادپژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،ص1371
  20. مدرس تبریزی، ریحانه الادب ، تبریز.
  21. مروزی، ازورقانی، الفخری فی الانساب الطالبین،قم ، کتابخانه ایه الله مرعشی نجفی، قم، ط1،1409ق.
  22. مستوفی، حمدالله ، نزهه القلوب، تهران ، طهوری.
  23. محمد بن خواوندشاه، تاریخ روضه الصفا، تهران، کلاله خاور.
  24. یاقوت حموی، شهاب الدین، مراصدالاطلاع علی اسماءالامکنه والبقاع،قاهره، دارالحیاءالکتب العربیه.


پیوند به بیرون