آیه ۱۲ سوره ممتحنه
![]() | |
مشخصات آیه | |
---|---|
واقع در سوره | ممتحنه |
شماره آیه | ۱۲ |
جزء | ۲۸ |
اطلاعات محتوایی | |
شأن نزول | بیعت زنان با پیامبر(ص) پس از فتح مکه |
آیه ۱۲ سوره مُمتَحِنه شرایط بیعت زنان با پیامبر(ص) پس از فتح مکه را بیان کرده است. در منابع تفسیری آمده است، پس از فتح مکه در سال هشتم قمری و بیعت مردان با پیامبر(ص)، زنان نیز نزد وی آمدند تا با او بیعت کنند. پیامبر مأمور شد بیعت آنها را بپذیرد، البته با این شرایط: به خدا شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندانشان را نکشند، فرزندان نامشروع را به شوهرانشان نسبت ندهند و در کارهای نیک از پیامبر سرپیچی نکنند. گفته شده این شرایط جزو اموری بوده که زنان در جامعهٔ زمان پیامبر گرفتار انحراف در آنها بودهاند.
برخی مفسران این آیه را بیانگر جایگاه مستقل زنان در جامعه اسلامی و اهمیت حضور آنان در مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی دانستهاند. همچنین، برخی با استناد به این آیه معتقدند که بیعت مؤمنان با پیامبر(ص) یا جانشین او، ایمان فرد را کامل میکند.
شرایط بیعت زنان با پیامبر(ص)
آیه ۱۲ سوره مُمتَحِنه در ادامه آیات ۱۰ و ۱۱ این سوره، که به بررسی احکام زنان مهاجر میپردازد، حکم بیعت زنان با پیامبر(ص) را شرح داده[۱] و شرایطی را برای این بیعت معین میکند.[۲] شرایطی که در این آیه برای بیعت زنان با پیامبر(ص) تعیین شده است عبارتاند از: شرک نورزیدن به خدا، دزدی نکردن، زنا نکردن، نکشتن فرزندان، نسبتندادن فرزندان نامشروع به شوهران و نافرمانی نکردن از رسول خدا(ص) در کارهای نیک.[۳] تفسیر نمونه علت تعیین شرایط ششگانه برای بیعت زنان را چنین بیان کرده است که در زمان پیامبر، آنچه در مورد مردان از همه مهمتر بود، همان ایمان و جهاد بود؛ ولی در مورد زنان، چون جهاد مشروع نبود، شرایط دیگری ذکر شد که مهمتر از همه بعد از توحید، اموری بود که زنان در آن جامعه گرفتار انحراف از آن بودند.[۴]
شأن نزول
نزول این آیه را مربوط به وقایع پس از فتح مکه دانستهاند.[۵] کلینی[۶] و علی بن ابراهیم[۷] از محدّثان و مفسّران شیعه در قرن سوم و چهارم هجری قمری، در کتابهایشان نقل کردهاند که پس از فتح مکه در سال هشتم هجرت و بیعت مردان با پیامبر(ص)، زنان نیز نزد وی آمدند تا با او بیعت کنند. در این هنگام، این آیه نازل شد و پیامبر مأمور شد تا با شرایطی بیعت آنها را بپذیرد.[۸] دربارهٔ چگونگی بیعت زنان، نقل شده که پیامبر از دست دادن با آنها خودداری کرد و ظرف آبی خواست، سپس دست خود را در آب زد و بیرون آورد و فرمود: دستهای خود را در آب بزنید و اینگونه بیعت کنید.[۹]
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَیٰ أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند (فرزندی را که از آنِ شوهرشان نیست به دروغ به او نسبت ندهند) و در هیچ کار شایستهای مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بیعت کن و برای آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است.
سورهٔ ممتحنه، آیهٔ ۱۲، ترجمه آیتالله مکارم شیرازی.
منظور از «بین ایدیهن و ارجلهن» و «معروف»
مفسران، فراز «بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ» را کنایه از بطن (شکم) دانستهاند که میان دستها و پاها است؛[۱۰] به این معنا که فرزندان [نامشروعی] که مربوط به شوهرانتان نیست را به دروغ به آنها نسبت ندهید.[۱۱] به گفته برخی مفسران، با توجه به اینکه شرط زنا نکردن قبلا ذکر شد، مرادِ این قسمت از آیه، فرزندان سرراهی هستند که به هنگام شیر دادن، در دامان زنان قرار میگرفتند و معمولا پیش دست و پای آنها بودند.[۱۲]
منظور از «معروف» و ترک نافرمانی از آن در آیه را طبق روایتی، نماز و زکات و کارهای نیک دانستهاند.[۱۳] در روایتی دیگر مراد از آن، ترک رسمهای زنانِ جاهلیت در عزاداریها مانند گریبان چاک دادن، چنگ زدن بر گونهها و پریشان کردن موها است.[۱۴] صاحب مجمع البیان معنای جامعی بیان نموده و معتقد است، منظور از معروف تمام دستورات پیامبر(ص) است؛ زیرا پیامبر به غیر معروف فرمان نمیدهد.[۱۵] معروف هم در مقابل منکر است که مراد از آن هر چیزی است که دلیل عقلی یا نقلی بر وجوب یا استحباب آن وجود نداشته باشد.[۱۶]
نقش زنان در جامعه اسلامی از نگاه آیه ۱۲ سوره ممتحنه
آیه ۱۲ سورهٔ ممتحنه بیانگر نقش زنان در جامعه اسلامی و اهمیت حضور آنان در مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی دانسته شده است.[۱۷] به نوشتهٔ تفسیر نمونه، اسلام در مسائل مهمی مانند بیعت با پیامبر(ص)، پس از فتح مکه زنان و مردان را بهطور برابر، در این پیمان الهی مشارکت داده است.[۱۸] حتی زنان در این ماجرا، شرایطی فراتر از مردان پذیرفتند که هویت انسانی آنها را تقویت میکرد.[۱۹]
برخی مفسران با استفاده از این آیه، زن را موجودی با اراده، انتخابگر و دارای شخصیّت حقیقی و حقوقیِ مستقل در جامعه اسلامی دانستهاند؛[۲۰] تا آنجا که در زمان پیامبر(ص)، زنان مستقیماً با وی بهعنوان رهبر اسلامی گفتگو و اظهار نظر میکردند.[۲۱] پیامبر نیز در پرتو وحی، نسبت به زن و مرد رفتار و برخوردی یکسان و عادلانه داشت.[۲۲]
نقش بیعت در تقویت ایمان و مواجهه با بحرانها
آیتالله خامنهای با استناد به آیه ۱۲ سوره ممتحنه، اعتقاد دارد که بیعت با پیامبر یا جانشین او، ایمان فرد را کامل میکند. به این معنا که هر فرد مؤمن باید وفاداری و تعهد خود را نسبت به ولیّ امر خویش نشان دهد.[۲۳] وی حضور مردم ایران در نماز جمعه، انتخابات و راهپیماییها را نمونههایی از بیعت مردم با ولیّ امر و نظام اسلامی معرفی میکند.[۲۴]
آیتالله مکارم شیرازی، مفسر و مرجع تقلید نیز، معتقد است که اینگونه بیعتها در زمان پیامبر و ائمه، نوعی تأکید بر وفاداری بوده و در مواقع خاصی انجام میشده است. به ویژه، از این بیعتها برای مقابله با بحرانها و حوادث سخت استفاده میشده تا به کمک آنها روحیه تازهای به افراد دمیده شود. چنانکه تأثیرات شگرف آن را میتوان در بیعت رضوان در صلح حدیبیه [و بیعت زنان پس از فتح مکه] مشاهده کرد.[۲۵]
پانویس
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۴۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۴۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۷.
- ↑ طَبْرِسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۵۲۷، حدیث ۵.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ طَبْرِسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۵۲۷، حدیث ۵؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴.
- ↑ مَغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۳۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۱، ص۹۷.
- ↑ طَبْرِسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۶.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۶۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۹، ص۷۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۵۲۷، حدیث ۵؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۲۱۱.
- ↑ طَبْرِسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۱۴.
- ↑ طَبْرِسی، مجمع البیان، ۱۳۸۲ش، ج۹، ص۴۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۵۹۳-۵۹۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۴۷.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۵۹۳.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۵۹۳.
- ↑ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۵۹۴.
- ↑ خامنهای، بیان قرآن (تفسیر سوره ممتحنه)، ۱۳۹۹ش، ص۷۹.
- ↑ خامنهای، بیان قرآن (تفسیر سوره ممتحنه)، ۱۳۹۹ش، ص۷۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۷۳.
منابع
- خامنهای، علی، بیان قرآن (تفسیر سوره ممتحنه)، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۹۹ش.
- شیخ حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طَبْرِسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمهٔ محمد جواد بلاغی، ، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق و تصحیح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق و تصحیح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مَغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.