عالم ملکوت

مقاله متوسط
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از ملکوت)

عالَم مَلَکوت عالم بدون اجسام با امکان تصور شکل و صورت است. این جهان، به‌عنوان یکی از عوالم چهارگانه، در مرتبه‌ای بالاتر از عالم ناسوت و پایین‌تر از عوالم جبروت و لاهوت قرار دارد.

حکمای مسلمان مرگ را نقطه اتصال به ملکوت معرفی کرده و جایگاه انسان پس از مرگ را در این جهان دانسته‌اند؛ همچنان‌که عده‌ای این عالم را عالم فرشتگان نیز ذکر کرده‌اند که با مجاهدت، ریاضت و تزکیه نفس می‌توان قبل از مرگ این جهان را مشاهده کرد؛ هرچند برخی این جهان را جایگاه ندیدنی‌هایی دانسته‌اند که جز پیامبران و معصومان، کسی قادر به دیدن آن نیست و حتی درک این عالم از شروط معصوم قلمداد شده است.

لفظ ملکوت در قرآن چهار بار ذکر شده است. قرآن حضرت ابراهیم(ع) را به‌عنوان یکی از افراد اهل یقین، از کسانی می‌داند که عالم ملکوت را مشاهده کرده است.

برای این عالم نام‌های گوناگون فلسفی و عرفانی از جمله عالم معنا، عالم نفوس، عالم امر و... ذکر شده است. برخی از حکمای مسلمان عالم ملکوت را به عالم ملکوت اعلی و ملکوت سُفلی تقسیم کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی

ملکوت که در برخی از آثار لغت‌شناسی واژه‌ای سُریانی (لغت ترسایان به زبانی که تورات نازل شد [۱])قلمداد شده است،[۲] از ریشه ملک[۳] و به معنای ملک عظیم است[۴] که در ضمن، عزت و عظمت[۵] و تسلط خداوند[۶] را نمایان می‌سازد. بسیاری از فلاسفه، مفسران و عارفان و در یک کلمه حکمای مسلمان[۷] ملکوت را در مقابل عالم ملک دانسته[۸] که حکایت از جهانی بدون اجسام[۹] هرچند دربردارنده صورت‌ها و شکل کلی آنان، بدون قید ماده و زمان را دارد؛[۱۰] اما درهرحال تمامی امور ندیدنی حتی در جمادات نیز بخشی از ملکوت شمرده شده است.[۱۱] چنان‌که هر آن‌چه به آخرت مرتبط باشد را از عالم ملکوت می‌دانند.[۱۲]

اسامی گوناگون

برای ملکوت نام‌های گوناگون فلسفی، کلامی، عرفانی و... آمده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: عالم معنا،[۱۳] عالم نفوس،[۱۴] عالم صفات،[۱۵] عالم مافوق الطبیعه،[۱۶] عالم الگو،[۱۷] عالم حقیقت،[۱۸] عالم عُلوی،[۱۹] عالم امر،[۲۰] قطب جنوبی،[۲۱] کنعان،[۲۲] شَرابِ پخته،[۲۳] شَرابخانَه،[۲۴] صَوامِعِ مَلَکوت،[۲۵] دَرُون،[۲۶] دریای نور،[۲۷] عالم تسبیح و تحمید،[۲۸] عالم غیب،[۲۹] عالم عقل،[۳۰] عالم قدس،[۳۱] عالم حیات[۳۲] و عالم نور.[۳۳]

چنان‌که برخی ترکیب‌های ملکوت با دیگر واژگان که خود گویای برخی از جنبه‌های عالم ملکوت است، عبارت‌اند از: نور ملکوت، فوایح ملکوت، شاخسار ملکوت، سلطان ملک و ملکوت، ملکوت اعلی، ملکوت سماوات، محاسن ملکوت، خانقاه ملکوت، مهمانخانه ملکوت.[۳۴]

ملکوت و ملائک

عالم ملکوت، در برخی منابع، محلی برای حضور ملائکه،[۳۵] عالم ملائکه و روحانیان[۳۶] و همچنین جایگاه پرستش برای ملائکه[۳۷] توصیف شده است. دلیل این نامگذاری‌ها، شباهت واژه ملکوت با واژه مَلَک (فرشته) دانسته شده است؛ فرشتگانی از جنس مجردات[۳۸] و پیراسته از جسم که در این عالم مجردات و خالی از ماده حضور دارند[۳۹] و به‌عنوان بخشی از عالم غیب،[۴۰] نیروهای ملکوتی و روحانی خداوندی هستند که از آنان در اداره عالم استفاده می‌شود[۴۱] و با انوار ملکوتی خود اجازه ورود شیاطین را نمی‌دهند.[۴۲] هرچند ملکوت در نگاه برخی شامل عالم شیاطین و جن نیز خواهد بود.[۴۳] یکی از مهم‌ترین ملائکه خداوندی یعنی جبرئیل از همین عالم دانسته شده[۴۴] و حتی از روسای بزرگ عالم ملکوت قلمداد گشته است.[۴۵]

جایگاه‌شناسی

ملکوت به عنوان یکی از عالم‌های سه[۴۶] [یادداشت ۱] و یا عوالم چهارگانه[۴۷][یادداشت ۲]با طیف وسیعی از نظرات در مورد جایگاه و انواع روبرو گشته است؛ اما نکته مسلّم آن است که عالم ملکوت پایین‌تر از عالم لاهوت و جبروت است و مرزهای خود را از عالم ناسوت نیز جدا کرده است؛[۴۸] هرچند برخی این عالم را حیطه وسیعی دانسته که شامل عالم جبروت نیز خواهد بود.[۴۹] از دیگر موارد قابل توجه در این عالم، ظهور موجودات به شکل تفکیک شده است که سبب تفاوت ملکوت با جبروتی می‌گردد که صرفا دربردارنده عقول محض و مجرد است[۵۰] و ملکوت در تسخیر اوست.[۵۱] چنان‌که ملکوت نیز عالم مُلک(عالم ماده و دنیا) را به عنوان فرع[۵۲]و پوستۀ خود،[۵۳] در تسخیر خود دارد.[۵۴]

برخی معتقدند که جایگاه این عالم، همان عالم غیبی است که در مقابل عالم شهادت قرار دارد؛[۵۵] [یادداشت ۳] عالمی سِرّی که پر از شگفتی و در عین حال نظم است.[۵۶] و همچنین یکی دیگر از جایگاه‌های این عالم، واقع شدن تدبیر خداوند و امر وی در آن است[۵۷] و لذا از آن تعبیر به عالم امر نیز شده است.[۵۸]

به باور علامه طهرانی عالم‌ طبع‌، نزول‌ و مرتبه تنرل یافته عالم‌ ملكوت‌ است‌ به طوری كه‌ اگر با نردبان‌ معرفت‌ در همین دنیا (به عنوان مثال) از بدن‌ یک حیوان‌ بالا رویم‌ به‌ نفس‌ ملکوتی او خواهیم‌ رسید و آن‌ نفس‌ را همان گونه که هست ملاحظه‌ و مشاهده‌ خواهیم‌ نمود؛ و نیز اگر نفس‌ ملكوتی حیوانی را که‌ حتی هیچ‌گاه شکل‌ ظاهری و بدن‌ جسمانی و طبیعی او را ندیده‌ایم به‌ ما ارائه‌ دهند، می‌توانیم در صورت‌ برخورداری از نیروی معرفت‌، شکل‌ ظاهری آن‌ حیوان‌ را همان گونه که هست ترسیم‌ نموده‌ و توصیف‌ كنیم‌. وی هم‌چنین گفته که شاید اشعار قصیدۀ معروف‌ فیلسوف‌ و عارف‌ بزرگ میر فندرسک (حدود۹۷۰-۱۰۵۰ق) بیان کننده همین ادعا باشد.

چرخ‌ با این‌ اختران‌، نغز و خوش‌ و زیباستی صورتی در زیر دارد آنچه‌ در بالاستی
صورت‌ زیرین اگر بر نردبان‌ معرفت بر رود بالا، همان‌ با اصل‌ خود یكتاستی
این‌ سخن‌ را در نیابد هیچ‌ وهم‌ ظاهری گر ابو نصرستی و گر بوعلی سیناستی
جان‌ اگر نه‌ عارض‌ استی زیر این‌ چرخ‌ کبود این‌ بدن‌ها نیز دائم‌ زنده‌ و برپاستی
هرچه‌ عارض‌ باشد او را، جوهری باید نخست‌ عقل بر این‌ دعوی ما شاهد گویاستی

[۵۹]

............

کاربرد ملکوت در قرآن

ملکوت اصطلاحی قرآنی است که در قرآن چهار مرتبه ذکر شده است[۶۰] که گاه با پسوند آسمان و زمین[۶۱] و گاه با پسوند هر چیزی است.[۶۲] قرآن ابراهیم(ع) را به عنوان فردی از اهل یقین می‌داند که ملکوت را مشاهده کرده است.[یادداشت ۴] [۶۳] در مقدار مشاهده وی از ملکوت نقل قول‌های گوناگونی نقل شده است.[۶۴]

از دیگر مواردی که پای ملکوت در تفسیر آیات الهی بازگشته است در تفسیر الهام بدی‌ها و خوبی‌ها «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[۶۵] به انسان است که از سوی عالم ملکوت صورت می‌گیرد.[۶۶] کوشش‌هایی نیز در جهت تطبیق عالم‌ها با اصناف انسان‌ها نیز صورت گرفته است و بر این اساس عالم جبروت را همان «السابقون السابقون» و اهل عالم ملکوت را «اصحاب المیمنه» و اهل عالم ملک و شهادت و محسوسات را «اصحاب المشئمه» می‌دانند.[۶۷]

گونه‌های عالم ملکوت

ملکوت به عنوان جهانی دربردارنده تمام امور غیبی تا عرش الهی[۶۸] و حتی دربردارندۀ آن[۶۹] دارای گونه‌ها و اقسامی است که مهم‌ترین آن تقسیم به ملکوت اعلی[۷۰] یا بزرگ[۷۱] و یا عام،[۷۲] در مقابل ملکوت اسفل[۷۳] یا کوچک[۷۴] و یا خاص[۷۵] است. ملکوت اعلی با نگاهی حداکثری کلیه عالم‌های غیب[۷۶] و مجردات محض است که بدان ملکوت عماله نیز می‌گویند[۷۷] و ملکوت اسفل یک مرحله تا عالم اجسام فاصله داشته[۷۸] و در کلام بعضی به معنای عالم مثال است؛[۷۹] هرچند برخی سفلی را در ملکوت با نگاهی ارزشی همراه ساخته‌اند و اهل آن را شیاطین و فرزندان آن‌ها و سپس اجنه می‌دانند.[۸۰]

راهیابی انسان به ملکوت

آدمی که به گمان برخی دربردارنده جنبه‌های ناسوتی، جبروتی و البته ملکوتی است،[۸۱] [یادداشت ۵] می‌تواند در همین دنیا با قلبی که از عالم ملکوت به انسان هدیه شده است برخی از انوار معرفت را دریافت کند[۸۲] و به همین جهت تلاش عارفان و سالکان، گذر از ملک به منزلگاهی نزدیک یعنی ملکوت است[۸۳] که بهر‌ه‌گیری از راهکارهایی چون تسبیح، تهلیل و استغفار و انجام فرائض سبب برداشتن حجاب‌های این عالم خواهد شد[۸۴] و با تقویت ایمان به عنوان حلقه ارتباطی، می‌توان به افق بی‌انتهای فضای ملکوت دست یافت.[۸۵]امام صادق عليه السلام در روایتی فرموده: اى آدمى زاده‌اى که اگر دل تو را پرنده‌اى بخورَد ، سیرش نمى‌کند و اگر بر چشمت پارگى سوزنى ایجاد شود آن را مى پوشاند، [یادداشت ۶] مى‌خواهى با این دو ، ملکوت آسمان‌ها و زمین را بشناسى؟! اگر راست مى گویى ، اینک خورشید ، آفریده‌اى از آفریدگان خداست؛ اگر می‌توانى چشمانت را از آن پُر کنى [و این مخلوق را در چشمان خود بگنجانى] ، حق با توست [و خواهى توانست ملکوت آسمان‌ها و زمین را نیز بشناسى].[۸۶]

شرط دستیابی انسان به عالم ملکوت پیراستگی و بی‌نیازی از مادیات،[۸۷] تزکیه نفس،[۸۸] مجاهدت‌های بسیار،[۸۹] رفع موانع،[۹۰] و رهایی از اسارت نفس[۹۱] است. در این صورت تبدیل به نفس مطمئنه‌ای خواهد شد[۹۲] که لیاقت کشف اسرار غیبی[۹۳] و حتی ترقی در عالم ملکوت را دارد[۹۴] و با عنایت خداوندی، این اتصال به ملکوت به مَلَکه‌ای [یادداشت ۷]در درون او بدل می‌گردد.[۹۵]

ملکوت در نگاه برخی جایگاه ندیدنی‌هایی است[۹۶] که جز اندکی همچون برخی پیامبران[۹۷] و همچنین معصومان[۹۸] توان درک آن را ندارند؛ به همین سبب برخی، یکی از شرایط امام را برخورداری از یقینی می‌دانند که توان درک عالم ملکوت را داشته باشد[۹۹] و حتی بعضی محل آفرینش پیکر انبیاء و ائمه(ع) را عالم ملکوت می‌دانند.[۱۰۰]

جایگاه نفس انسانی پس از مرگ نیز در این دنیا دانسته شده است[۱۰۱] که بسیاری از ندیدنی‌ها را درک کرده و حقیقت و واقعیت‌های اعمال را مشاهده خواهد کرد.[۱۰۲] بر همین اساس حالت خواب از نگاه عده‌ای می‌تواند به‌عنوان زمانی برای صعود روح به ملکوت تلقی گردد[۱۰۳] و از این جهت است که برخی رؤیای صادقه را بخشی از ملکوت می‌دانند.[۱۰۴] به‌هرحال نفس انسانی که جوهری از عالم ملکوت است[۱۰۵] در نهایت به اختیار و یا اضطرار اجل مسمی را درک کرده[۱۰۶] و به خاستگاه اولیه خود قبل از تولد، یعنی به ملکوت خواهد رسید.[۱۰۷]

ملکوت در ادبیات

اهمیت موضوع ملکوت تا بدان حد است که شاعران بزرگ از آن غافل نبوده‌اند و به تبیین جنبه‌های مختلفش پرداخته اند. سنایی رسیدن به عالم ملکوت را از بین بردن نفس و موانع عقل دانسته و می‌گوید:

غیب خواهی خودی ز رَه بردار عیب را با سرای غیب چه کار
تو پر از عیب و قصد عالم غیب نتوان کرد خاصه با شک و ریب
بودِ تو، چون تو را حجاب آمد عقل تو با تو در عتاب آمد
گفت رو نفْس را بکن بدرود ورنه برساز از این دو چشم دو رود
روز و شب در فراق عقل بنال بیش با عقل خود بدی مسگال
عقل را زین عقیله باز رهان بعد از آن عیش بر تو گشت آسان
بینی آنگه که یابی از دل قوت ملک را از دریچهٔ ملکوت

[۱۰۸] سعدی در شعری تصریح کرده که صرف بودن در عالم ملکوت به معنای پاکی و طهارت نیست و این را درقالب تمثیلی این‌گونه بیان کرده است.

دیو اگر صومعه داری کند اندر ملکوت همچو ابلیس همان طینت ماضی دارد
ناکس است آن‌که به دُرّاعه و دستار کس است دزد دزدست وگر جامهٔ قاضی دارد

وی هم‌چنین سرگرم شدن به دنیا را مانع سیر در ملکوت و نمونه‌ای از آن را نداشتن حضور قلب در نماز دانسته است.

ای گرفتار پایبند عیال دیگر آسودگی مبند خیال
غم فرزند و نان و جامه و قوت بازت آرد ز سیر در ملکوت
همه روز اتفاق می‌سازم که به شب با خدای پردازم
شب چو عقد نماز می‌بندم چه خورد بامداد فرزندم

[۱۰۹]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه ، ذیل سریانی
  2. بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۸۶۲.
  3. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ۱۳۸۷ش، ج۷، ص۳۱۳.
  4. ابوجیب، القاموس الفقهی، دمشق، ص۳۴۰.
  5. بستانی، فرهنگ ابجدی، ۱۳۷۵ش، ص۸۶۲.
  6. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۸.
  7. شعرانی، پژوهش‌های قرآنی، ۱۳۸۶ش، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۹۴.
  8. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۵؛ امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، بی‌تا، ج۱۴، ص۸؛ سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۲، ص۱۲۵؛ فیض کاشانی، اصول المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۶؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۳۱.
  9. سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۲.
  10. امین، تفسیر مخزن العرفان، ج۱۳، ص۶۵؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶۳۱.
  11. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸؛حسن‌زاده آملی، دروس معرفت نفس، ۱۳۸۱ش، ص۵۷۳.
  12. بحرانی، ترجمه شرح نهج البلاغه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۶۱.
  13. سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۲؛ امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۴، ص۸.
  14. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۴، ص۸؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  15. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۱۲.
  16. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۴، ص۸.
  17. حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۶۲.
  18. حسینی تهرانی، معاد شناسی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۶۲.
  19. رازی، چهارده رساله، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳.
  20. داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۸؛ کاشفی، جواهر التفسیر، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲؛ رازی، چهارده رساله، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳.
  21. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۵۰۵.
  22. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۱۲.
  23. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۰۴۰.
  24. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۸؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۰۴۰.
  25. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۱۲۱.
  26. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۸۴۸.
  27. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۶.
  28. داماد، مصنفات میر داماد، ۱۳۸۵ش، ص۵۴۵.
  29. داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۸؛ کاشفی، جواهر التفسیر، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲؛ سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۳؛ صلیبا، فرهنگ فلسفی، ۱۳۶۶ش، ص۴۵۵.
  30. داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۸.
  31. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۹.
  32. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۴، ص۸.
  33. داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، ص۱۸.
  34. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۱۲.
  35. ملاصدرا، سه رسائل فلسفی، ۱۳۸۷ش، ص۸۲.
  36. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۲، ص۴۵۴.
  37. بحرانی، ترجمه شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۷۴۶.
  38. ملاصدرا، سه رسائل فلسفی، ۱۳۸۷ش، ص۸۲.
  39. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۳، ص۴۵۴.
  40. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷.
  41. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷.
  42. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۱۱، ص۱۲۹.
  43. عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۴، ص۱۶۵.
  44. اسفراینی، أنوار العرفان، ۱۳۸۳ش، ص۲۷۸.
  45. غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰، ص۸۰.
  46. کلینی، الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۸۲۰؛ امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۳، ص۶۵.
  47. طیب، طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.
  48. امین، تفسیر مخزن العرفان، بی‌تا، ج۱۲، ص۲۳؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۶، ص۱۳۲؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۵۲.
  49. سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۲۴۴.
  50. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۸۶۵.
  51. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  52. داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۵.
  53. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۱.
  54. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۴.
  55. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۳.
  56. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۶، ص۱۳۲.
  57. کاشفی، جواهر التفسیر، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۶۹۳؛ عضیمه، معنا شناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷۰.
  58. رازی، چهارده رساله، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۳؛ کاشفی، جواهر التفسیر، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۲.
  59. طهرانی، معاد شناسی، ج۲، ص۲۸۵.
  60. قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۷۵.
  61. اعراف، ۱۸۵؛ انعام، ۷۵.
  62. مؤمنون، ۸۸؛ یس، ۸۳.
  63. طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۲۳۹.
  64. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸؛ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۷۵.
  65. شمس، ۸.
  66. راغب اصفهانی، ترجمه مفردات الفاظ قرآن، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۶۳.
  67. کلینی، الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۸۲۰؛ امین، تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن، بی‌تا، ج۱۳، ص۶۵.
  68. طیب، اطیب البیان، ج۵، ص۱۱۸، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۱۵۹؛
  69. بحرانی، ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن میثم)، ج۲، ص۷۴۶
  70. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۵.
  71. سهروردی، هیاکل النور، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۵.
  72. سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۲۴۴.
  73. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۵.
  74. سهروردی، هیاکل النور، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۵.
  75. سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۲۴۴.
  76. فرهنگ معارف اسلامی ج۳، ص۱۹۱۲.
  77. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا: ۳۲۵
  78. سبزواری، اسرار الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۲.
  79. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۹۱۲.
  80. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷۱.
  81. بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۱۷.
  82. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۸۴۸.
  83. سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۴۷۵.
  84. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.
  85. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۲۱؛ عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۹.
  86. ری شهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ۱۳۹۰ش، ج۵، ص۳۴۵؛ مفید، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص ۴۲.
  87. عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۱۶۲.
  88. شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.
  89. ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵؛ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۰۸؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
  90. ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵.
  91. غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ۱۸۷.
  92. غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۲؛ شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۳۶۰.
  93. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
  94. کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.
  95. فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۲.
  96. شعرانی، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۹۴.
  97. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.
  98. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۱۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.
  99. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.
  100. کلینی، الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.
  101. شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.
  102. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۶۵.
  103. شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۹۵.
  104. عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷۱.
  105. شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷.
  106. حسینی تهرانی، معادشناسی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۶۳.
  107. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۵۲۷.
  108. سایت گنجور
  109. سایت گنجور

یادداشت

  1. جبروت، ملکوت و مُلک.کمره‌ای ترجمه کافی، ج۲، ص۸۲۰.
  2. لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت. اطیب البیان، ذیل آیه ۷۵ سوره انعام، ج۷، ص۱۱۸.
  3. ابن عربی در کتاب اصطلاح الصوفیه، ملکوت را عالم غیب تعریف می‌کند. و ملک را همان عالم شهادت دانسته؛ (عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۹.)
  4. وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ (ترجمه : و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم؛ (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد.)سوره انعام آیه ۷۵
  5. برخی دیگر بعد از بیان این مطلب که لشکریان الهی از عالم ملکوت و جبروت برمی‌خیزند، و لشکریان شیطانی از عالم ملک و طبیعت روی کار می‌آیند، انسان را دارای دو وِجهه معرفی می‌کنند: یک وجهه آن به طرف عقل و ملکوت، و وجهه دیگر آن به طرف مُلک و طبیعت است و به هر طرف که متمایل شود، در تحت حکومت و تصرف و نفوذ لشکریان آن سرزمین واقع خواهد شد. و بهترین و کامل‌ترین برنامه برای رسیدن به جهان ملکوت و روحانیت، را آداب و احکام و اوامر و نواهی دینی دانسته و ترک دستورهای الهی و مخالفت تکالیف دینی را علامت ارتجاع و برگشت به سوی طبیعت و شیطنت معرفی کرده‌اند. (منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.)
  6. تعبیر امام صادق(ع) در حدیث این است: «وبَصُرُك لو وُضع عليه خَرق اِبرةٍ لَغَطاه» (و اگر بر چشمت سوراخ سوزنی نهند آن را بپوشاند.) ظاهراً این ترجمه دقیق‌تر است. صدوق، اعتقادات، ۱۳۷۱ش، ترجمه محمدعلی حسنی، صص۴۳-۴۴.
  7. قوت حصول شئ در ذهن و قدرت انجام دادن کاری که متمکن گردد به طبیعت کسی.(از غیاث اللغات و آنندراج) در کیفیات نفسانیه آنچه سریع‌الزوال باشد حال گویند و آنچه بطیءالزوال است ملکه خوانند. (ازخواجه نصیر طوسی) دهخدا، لغتنامه ذیل ملکه.

منابع

  • ابن الهروی، محمد شریف نظام الدین احمد، انواریه(ترجمه و شرح حکمة الاشراق سهروردی)، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ش.
  • ابوجیب، سعدی، القاموس الفقهی لغة و اصطلاحا، دمشق، دارالفکر، چاپ دوم، بی‌تا.
  • اسفراینی، ملا اسماعیل، أنوار العرفان، تحقیق سعید نظری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۳ش.
  • امین، نصرتبیگم، امین، تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن، بی‌نا، بی‌جا، بی‌تا
  • بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ترجمه محمدی مقدم و نوایی، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، ۱۴۱۷ق.
  • بستانی، فواد افرام، فرهنگ ابجدی، تهران، اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • بلاغی، عبدالحجه، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، حکمت (چاپخانه)، ۱۳۸۶ق.
  • حسن زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، تهران، انتشارات الف لام میم، ۱۳۸۱ش.
  • حسینی تهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
  • حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، مشهد، نور ملکوت قرآن، ۱۴۲۳ش.
  • داماد، میر محمد باقر، به اهتمام عبد الله نورانی، مصنفات میر داماد، تهران، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵ش.
  • داماد، میر محمد باقر، داماد، جذوات و مواقیت، ۱۳۸۰ش، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۰ش.
  • رازی، فخر الدین، شهاب الدین سهروردی، اثیر الدین ابهری، ذوالفضایل اخسیکتی و...، چهارده رساله، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۹ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • سبزواری، هادی بن محمد، اسرار الحکم، تحقیق کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۸۳ش.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۹ش.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • سلطان علیشاه، محمد بن حیدر، متن و ترجمه تفسیر شریف بیان السعادة فی مقامات العبادة، تهران، سر الاسرار، ۱۳۷۲ش.
  • سهروردی، شهاب الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • سهروردی، شهاب الدین، هیاکل النور، تهران، نشر نقطه، ۱۳۷۹ش.
  • شاه عبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنی عشری، تهران، میقات، ۱۳۶۳ش.
  • شعرانی، ابوالحسن، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی در تفاسیر مجمع البیان، روح الجنان و منهج الصادقین، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • شهرزوری، شمس الدین، نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)، ترجمه از مقصود علی تبریزی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۵ش.
  • صلیبا، جمیل، منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی، تهران، کتابفروشی صدوق، ۱۳۶۰ش.
  • عضیمه، صالح، معنا شناسی واژگان قرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۰ش.
  • غفاری، سید محمد خالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
  • فیض کاشانی، اصول المعارف، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • فیاض لاهیجی، عبد الرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، ۱۳۸۳ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
  • کاشانی، کمال الدین عبد الرزاق، کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، تحقیق مجید هادی زاده، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۰ش.
  • کاشفی، حسین بن علی، جواهر التفسیر، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۷۹ش.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، ترجمه کمره‌ای، الکافی، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش.
  • ملاصدرا، صدر الدین محمد بن ابراهیم، سه رسائل فلسفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • منسوب به امام جعفر صادق(ع)، مصباح الشریعه، ترجمه حسن مصطفوی، تهران، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.