کاربر:Golpoor/صفحه تمرین2

از ویکی شیعه
محمدتقی برغانی
اطلاعات فردی
نام کاملمحمدتقی بن محمد برغانی قزوینی
لقبشهید ثالث
نسبآل‌بویه
تاریخ تولد۱۱۷۲ق یا ۱۱۸۳ق.
محل زندگیکربلا • قزوین
تاریخ وفات۱۲۶۳ق یا ۱۲۶۴ق
محل دفنقزوین
شهر وفاتقزوین
خویشاوندان
سرشناس
محمد ملائکه برغانی (پدر) • محمدصالح برغانی (برادر)
اطلاعات علمی
استادانسید علی طباطباییجعفر کاشف‌الغطاء
شاگردانمیرزا محمد تنکابنیسید محمد حسین قزوینی
محل تحصیلقزوینقماصفهانکربلا
اجازه اجتهاد ازسید علی طباطبایی • جعفر کاشف‌الغطاء
تألیفاتعیون الاصول، منهج الاجتهاد، منهج الرشاد، ملخص العقاید، مجالس المتقین.
سایرمبارزه با فرقه‌های شیخیه و بابیه و تکفیر آنها؛ طرح نظریه ولایت فقیه و نامشروع خواندن حکومت پادشاهی.
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیشرکت در جنگ علیه شوروی.
اجتماعیمدیریت حوزه علمیه قزوین و ساخت مسجد در این شهر و کربلا


محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث از فقیهان و مراجع برجسته شیعه در عصر قاجار بود. او اجازه اجتهاد خود را از عالمانی چون سید علی طباطبایی و جعفر کاشف‌الغطاء دریافت کرد. خاندان برغانی از مشهورترین خانوادهای علمی شیعه در ایران محسوب شده و عالمان زیادی به جهان تشیع معرفی کرد. ملا محمدتقی به همراه دو برادر دیگرش ملا محمدصالح و ملا علی از شهرت بیشتری در مجامع علمی ایران و عراق برخوردار بودند.

او را نویسنده کتاب در زمینه‌های مختلفی چون فقه، اصول، عقاید و کلام دانسته‌اند که معروف‌ترین آنها عیون الاصول و منهج الاجتهاد بود. گفته شده وی اولین مجتهدی بود که نظریه ولایت فقیه را مطرح و حکومت پادشاهی را نامشروع اعلام کرد.

یکی از دلایل شهرتش تکفیر جریان شیخیه و بابیه بود که این امر سبب تضعیف جایگاه آنها نزد مردم شد. برغانی به همراه عالمانی چون سید محمد مجاهد در جنگ علیه شوروی شرکت داشت. مدیریت حوزه علمیه قزوین توسط او سبب تبدیل شدن این حوزه به یک مکتب فکری مهم در جهان تشیع و همچنین از پیشگامان مبارزه با استبداد و انحرافات مذهبی شد. مجتهد برغانی در نهایت به دست فرقه بابیه به شهادت رسید.

جایگاه و اهمیت

ملا محمدتقی بن محمد برغانی قزوینی[۱] فقیه[۲] و دانشمند بزرگ شیعه[۳] در دوره فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار[۴] دانسته شده است. گفته شده او از مشاهیر علمای امامیه[۵] و از مجتهدان بزرگ قزوین[۶] و حتی از مراجع برجسته عصر خود بود.[۷] او را با توجه به مخالفت‌ها و مبارزات بر علیه فرقه‌هایی چون شیخیه و بابیه، عالمی انحراف‌ستیز[۸] و با توجه به مبارزه علیه استعمارگران از علمای مجاهد[۹] معرفی کرده‌اند. گفته شده او با تمام توان با بدعت‌ها مبارزه کرد و ترسی از بیان ضعف‌های حکومت نداشت.[۱۰]

علم و فضل ملا محمدتقی سبب شهرتش در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار و در زمان حیات میرزای قمی شد.[۱۱] او فردی خوش اخلاق[۱۲] و در کثرت تقوا و تهجد زبانزد بود[۱۳] وی تلاش فراوانی برای ترویج دین و برطرف کردن مشکلات مردم انجام داد[۱۴] و اهتمام ویژه‌ای به امر به معروف و نهی از منکر داشت.[۱۵]

خاستگاه و تحصیلات

محمدتقی برغانی در سال ۱۱۷۲ق یا ۱۱۸۳ق[۱۶] و یا ۱۱۸۴ق[۱۷] در روستای برغان از توابع ری[۱۸] تهران به دنیا آمد.[۱۹] پدرش ملا محمد ملائکه از عالمان بزرگ قزوین بود.[۲۰] محمدتقی پس از سپری کردن دروس مقدماتی علوم دینی در قزوین به قم رفت و به شاگردی میرزای قمی پرداخت. او برای کسب علم حکمت و کلام عازم اصفهان شد و از بزرگان این شهر بهره برد.[۲۱]

ملا محمدتقی پس از مدتی به عراق رفت و در کلاس درس سید علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض شرکت کرد و در نهایت به تهران بازگشت.[۲۲] وی یک‌بار دیگر برای گرفتن اجازه اجتهاد به عراق مهاجرت کرد. او در این سفر به توصیه استاد خود تدریس را آغاز کرد و پس از کسب اجازه اجتهاد، دوباره به ایران بازگشت[۲۳] و در قزوین ساکن شد. دلیل عدم حضور او در تهران را مخالفت شاه با حضورش در این شهر عنوان کرده‌اند. ملا محمدتقی بیشتر عمر خود را در قزوین سپری کرد.[۲۴]

مقبره شهید ثالث در قزوین

ملقب به شهید ثالث

ملا محمدتقی برغانی بعد از شهادت به لقب شهید ثالث شناخته شد[۲۵] و حتی ادعا شده به این لقب شهرت دارد.[۲۶] وی در سال ۱۲۶۳ق[۲۷] یا ۱۲۶۴ق[۲۸] پس از تکفیر فرقه بابیه با دسیسه برادرزاده‌اش قرة‌العین[۲۹] به دست اعضای این فرقه در مسجد به شهادت رسید.[۳۰] دلیل نام‌گذاری ملا محمدتقی به شهید ثالث، کشته شدن به دست مخالفان در راه دفاع از عقاید شیعه ذکر شده است؛[۳۱] هرچند از نام‌گذاری او به عنوان شهید رابع نیز سخن به میان آمده[۳۲] و قاضی نورالله مرعشی شوشتری را شهید ثالث معرفی کرده‌اند.[۳۳]

طبق وصیت ملا محمدتقی، مبنی بر خاکسپاری‌‌اش در کربلا، فرزندانش تصمیم به انتقال پیکرش به این شهر گرفتند؛ اما مردم قزوین مانع این کار شده[۳۴] و وی را در جوار شاهزاده حسین قزوین به خاک سپردند.[۳۵] گفته شده پیکرش پس از چند سال که برای تعمیرات، قبرش را شکافتند، سالم مانده بود.[۳۶] مزار او مکانی معروف[۳۷] برای زیارت مردم قزوین شد.[۳۸] در مورد شهادتش اشعاری سروده شده است.[۳۹]

خاندان برغانی

آل‌برغانی یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین خانواده‌های علمی ایرانی دانسته شده‌اند.[۴۰] در میان آنان عالمان بسیاری در علوم مختلف اسلامی وجود داشتند.[۴۱] گفته شده آنها اصالتا شاخه‌ای از آل‌بویه بودند[۴۲] و در منطقه طالقان سکونت داشتند.[۴۳] ملا محمد ملائکه پدر ملا محمدتقی به علت موضع‌گیری‌های صریح در برابر اخباریان از طالقان به برغان تبعید شد. او اولین نفر از این خاندان بود که به برغانی شهرت یافت.[۴۴]

از این طایفه شیخ محمدتقی به همراه دو برادر خود محمد صالح و علی برغانی در مجامع علمی-ادبی عراق و ایران به شهرت رسیده[۴۵] و از عالمان بزرگ دوره قاجار شدند.[۴۶] برادرش ملا محمدصالح از علما و فقهای متبحر اصولی بود[۴۷] و برادر دیگرش ملا علی نیز از عالمان دین و از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و به شیخیه و بابیه گرایش داشت.[۴۸]

خاندان آنها به سه شعبه خاندان شهیدی منسوب به ملا محمدتقی، خاندان صالحی وابسته به ملا محمد صالح و آل علوی منسوب به برادر سوم ملا علی تقسیم شدند.[۴۹] شهادت ملا محمدتقی در محراب سبب شد تا خاندانش به آل‌شهید و شهیدی معروف شوند.[۵۰]

گفته شده او دارای ده پسر بود که همگی آنها از عالمان دین بوده[۵۱] و برخی از آنها به فرقه شیخیه گرایش داشتند.[۵۲] محمد الملائکه،[۵۳] میرزا ابوالقاسم[۵۴] از شاگردان سید ابراهیم قزوینی و محمد حسن نجفی[۵۵] و شیخ جعفر از علمای فرقه شیخیه[۵۶] از جمله پسران برغانی بودند. ام‌کلثوم دختر ملا محمدتقی نیز از عالمان، نویسندگان و مدرسان علوم اسلامی بود.[۵۷] فرزند برادرش محمدصالح برغانی به نام زرین‌تاج ملقب به قرة‌العین از عالمان علوم دینی بود؛[۵۸] اما به فرقه بابیه گرایش پیدا کرد و از سران فرقه شد[۵۹] و نقش مؤثری در ترویج و گسترش فرقه بابیه ایفا کرد.[۶۰] او همسر فرزند ملا محمدتقی نیز بود.[۶۱]

اساتید و شاگردان

ملا محمدتقی برغانی از علمای بزرگ زمان خود بهره برد.[۶۲] سید علی طباطبایی، ملا علی نوری، محمد باقر وحید بهبهانی، میرزا ابوالقاسم گیلانی قمی،[۶۳] جعفر کاشف الغطاء و سید محمد طباطبایی از جمله اساتید او دانسته شده‌اند.[۶۴]

گفته شده سید علی طباطبایی، شیخ جعفر کاشف الغطاء،[۶۵] سید محمد مجاهد،[۶۶] میرزای قمی،[۶۷] و محمدحسن نجفی نویسنده جواهرالکلام[۶۸] از مشایخ اجازه وی برای اجتهاد بودند.

میرزا محمد تنکابنی و سید محمد حسین قزوینی از جمله شاگردان او قلمداد شده‌اند.[۶۹]

آثار و فتاوای خاص

شهید ثالث را نویسنده کتاب‌های زیادی دانسته‌اند.[۷۰] عیون الاصول،[۷۱] در اصول فقه[۷۲] منهج الاجتهاد[۷۳] در شرح شرائع الاسلام،[۷۴] منهج الرشاد،[۷۵] ملخص العقاید در علم کلام،[۷۶] مجالس المتقین در علم اخلاق[۷۷] و رساله‌هایی در زمینه نماز جمعه،[۷۸] طهارت، نماز[۷۹] و روزه، نماز مسافر[۸۰] قضاء نمازها[۸۱] دیات[۸۲] و نماز و روزه قضا برای اموات[۸۳] از جمله آثار او در زمینه‌های مختلف دانسته شده است.

ملا محمدتقی برغانی فتاوای خاصی داشت که برخی از آنها را عجیب و مخالف با اجماع قلمداد کرده‌اند.[۸۴] گفته شده او معتقد به جواز غنا در عزاداری‌ها بود[۸۵] و به پاک بودن آب انگور بعد از غلیان و قبل از رفتن دو ثلث اعتقاد داشت.[۸۶]

طرح نظریه ولایت فقیه

گفته شده ملا محمدتقی برغانی اولین شخصی بود که نظریه ولایت فقیه را مطرح و حکومت پادشاهی را نامشروع اعلام کرد.[۸۷] او پس از فتح ولایات شمال ایران توسط ارتش شوروی و دخالت فرانسه و انگلستان در امور داخلی کشور، نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد. دربار شاه علمای تراز اول تهران را دعوت کرد و در حضور شاه، نظرات فقهی در این زمینه مطرح شد و ملا محمدتقی نظریه رهبری فقیهان در عصر غیبت کبرا را مطرح کرد و خواستار سلب اختیار شاه و شاهزادگان شد.[۸۸] برادرش ملا محمدصالح نیز با تأیید نظر برادر خود به تبیین آن پرداخت. گروهی از علما سخنان ایشان را تأیید کردند؛ اما با مخالفت یکی از علمای نزدیک به دربار، جلسه متشنج شد. گفته شده فتحعلی شاه برای جلوگیری و مقابله با این نظریه، مجتهد برغانی و برادرانش را به عراق تبعید کرد.[۸۹]

وی در سال ۱۲۵۳ق در عصر سلطنت محمدشاه قاجار به صراحت، حکومت عصر خویش را غیرشرعی و از دولت‌های ظالم قلمداد کرد و قائل به غصب زمام امور مملکت توسط حکومت شد.[۹۰]

فعالیت‌های اجتماعی

ملا محمدتقی برغانی فعالیت‌های فراوانی در زمینه‌های مختلف اجتماعی داشت که برخی از آنها عبارتند از:

مبارزه با انحرافات مذهبی

یکی از دلایل شهرت ملا محمدتقی، برخورد تاریخی و قاطع او با جریان شیخیه و در نهایت بابیه بود. این ماجرا از حوادث مهم تاریخ ایران و تشیع در عصر قاجار محسوب شده است.[۹۱]

شیخ احمد احسایی مؤسس فرقه شیخیه در سفر خود به ایران در سال ۱۲۴۰ق، مورد استقبال مردم شهرهای مختلف قرار گرفت. گفته شده با مطرح شدن افکار و عقاید انحرافی او در مجامع دینی و علمی، ملا محمدتقی بنا به درخواست عده‌ای از علما، احسایی را به مناظره دعوت کرد که حاصل آن تکفیر احسایی از جانب برغانی بود.[۹۲] سید محمدمهدی، فرزند سید علی طباطبایی، محمدجعفر استرآبادی، ملا آقای دربندی، سید محمدحسین اصفهانی، سید ابراهیم موسوی قزوینی و محمدحسن نجفی از جمله عالمانی بودند که به تبعیت از برغانی، حکم به کفر احسایی نمودند.[۹۳]

فتوای مجتهد برغانی به سرعت در جامعه اسلامی انعکاس یافت و سبب طرد و انزوای احسایی و طرفدارانش شد.[۹۴] احسایی ناگزیر ایران را به عزم سفر حج ترک کرد و پس از چندی درگذشت.[۹۵] ملا محمدتقی پس از مرگ احسایی، جانشین او سید کاظم رشتی را نیز تکفیر کرد.[۹۶]

وی با پیدایش فرقه بابیه بر شدت مبارزه خود افزود و با فتوای خود آنها را گمراه معرفی کرده و حکم به کفر آنها داد.[۹۷] گفته شده این فتوا تأثیر قابل توجهی در انزوای فرقه بابیه ایفا کرد.[۹۸]

برغانی از صوفیه روزگار خود نیز به شدت انتقاد می‌کرد که این موضوع سبب آزرده خاطر شدن حاج میرزا آقاسی،‌ صدر اعظم محمدشاه قاجار شد و در صدد اخراج او از ایران برآمد.[۹۹]

شرکت در جنگ با شوروی

محمدتقی برغانی به همراه سید محمد مجاهد و علمای دیگر در جنگ ایران و شوروی[۱۰۰] بین سال‌های ۱۲۴۱ق تا ۱۲۴۳ق شرکت کرد؛[۱۰۱] همین امر سبب شد تا او را از علمای مجاهد قلمداد کنند.[۱۰۲] او در انتهای یکی از کتاب‌های خود برای پیروزی ایرانیان در برابر شوروی که تبریز و نواحی آذربایجان را در اختیار گرفته بود، دعا کرد.[۱۰۳]

مدیریت حوزه علمیه قزوین

به باور برخی محققان، حوزه علمیه قزوین با کوشش ملا محمدتقی به رشد و بالندگی رسید[۱۰۴] و تبدیل به یک مکتب مهم فکری در جهان تشیع[۱۰۵] و همچنین مبارزه با استبداد و انحرافات مذهبی شد.[۱۰۶] او نقش عمده‌ای در نشر فرهنگ تشیع و مسلک اصولی داشت.[۱۰۷] سید جمال‌الدین اسدآبادی را از ثمرات حوزه علمیه قزوین و از شاگردان فکری خاندان برغانی برشمرده‌اند.[۱۰۸]

مسجد شهید ثالث در قزوین

تأسیس مسجد

ملا محمدتقی برغانی در زمان حضور در عراق، مسجدی در کربلا ساخت و به امام جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. این مسجد به مسجد برغانی شهرت داشت و پس از شهادت به مسجد شهید ثالث معروف شد.[۱۰۹] از اقدامات دیگر برغانی، تأسیس مسجدی به نام «جامع صغیر» در قزوین بود که پس از شهادتش، به «مسجد شهیدی» شهرت یافت.[۱۱۰]

پانویس

  1. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۲؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷.
  2. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‌۶، ص۶۲-۶۳.
  3. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۴۷.
  4. محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۲۹.
  5. گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۴؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  6. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۲.
  7. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۷.
  8. شهیدی صالحی، «سهم حوزه علمیه قزوین در نهضت فقه جعفری»، ص۱۸۱.
  9. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  10. حرزالدین، معارف الرجال، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۷.
  11. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۷.
  12. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ج‌۱۰، ص۲۲۷.
  13. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۸.
  14. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۷؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۸.
  15. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۹۱؛ امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۳؛ حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۷۱۲.
  16. محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۲۹.
  17. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج‌۶، ص۱۰۷.
  18. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  19. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۲.
  20. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۱۹، آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۸؛ امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۵.
  21. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۱۹.
  22. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۱۹؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶؛ آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۲؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۷؛ گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۴.
  23. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  24. سیدکباری، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، ۱۳۷۸ش، ص۵۳۷.
  25. حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج‌۶، ص۱۰۷.
  26. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷؛ شبر، أدب الطف، ۱۴۰۹ق، ج‌۷، ص۹۶؛‌ رفاعی، معجم المطبوعات العربیة فی إیران، ۱۴۱۴ق، ص۳۱۱.
  27. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۷.
  28. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۵، ص۳۷۷؛ محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۳۰.
  29. محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۲۵؛ نجفی، بهائیان، ۱۳۸۳ ش، ج۱، ص۵۱۲.
  30. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۶؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷.
  31. «روایتی از شکاف قبر یک فقیه/بازخوانی بخشی از زندگی شهید ثالث»، خبرگزاری مهر.
  32. امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۳.
  33. حسینی، فیض الاله، ۱۳۲۷ش، ص۳۳؛ توکلی، «مختصری از آثار و زندگانی ملا محمد تقی برغانی شهید ثالث».
  34. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۶.
  35. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۶؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۷؛ امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۳.
  36. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۶؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۴۷.
  37. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۷.
  38. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۹.
  39. شبر، أدب الطف، ۱۴۰۹ق، ج‌۷، ص۹۶، برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۷-۱۸، مقدمه محقق.
  40. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰، برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰، مقدمه محقق.
  41. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰.
  42. برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۱، مقدمه محقق.
  43. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰.
  44. برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۴، مقدمه محقق؛ امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰.
  45. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰؛ برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۱، مقدمه محقق.
  46. محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۱، ص۱۹۵.
  47. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۳، ص۱۶۹؛ امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۳۶۹.
  48. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۱۹.
  49. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰؛ برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۱، مقدمه محقق.
  50. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۳۰۰.
  51. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۶، ص۱۶۲-۱۶۳؛ برغانی، موسوعة البرغانی، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۸-۱۹، مقدمه محقق.
  52. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۸.
  53. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۹، ص۷۰۵؛ امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج‌۲، ص۲۸۶.
  54. امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۳؛ محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۱، ص۲۲۰.
  55. مجمع الفکر الإسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ۱۴۲۸ق، ج‌۲، ص۴۹.
  56. مجمع الفکر الإسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ۱۴۲۸ق، ج‌۸؛ ص۸۰.
  57. حسون، أعلام النساء المؤمنات، ۱۴۲۱ق، ص۲۴۶؛ مجمع الفکر الإسلامی، موسوعة مؤلفی الامامیة، ۱۴۲۸ق، ج‌۵، ص۲۰۱.
  58. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۲۳۹.
  59. محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۲.
  60. عبدیائی، «نقش و جایگاه قرة العین در فرقه بابیه»، ص۱۵۵.
  61. امین، مستدرکات أعیان الشیعة، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۲۳۹.
  62. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷.
  63. آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۲۲۶.
  64. حرزالدین، معارف الرجال، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۷؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۴۷.
  65. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۷.
  66. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۲۳، حبیب‌آبادی، مکارم الآثار، ۱۳۶۲ش، ج۵، ص۱۷۱۲؛ حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج‌۶، ص۱۰۷.
  67. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۶، ص۱۶۳.
  68. گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۴.
  69. گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۵.
  70. صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۸.
  71. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۵، ص۳۷۷؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‌۶، ص۶۲-۶۳.
  72. مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۴۷.
  73. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۲۳، ص۱۸۲؛ زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‌۶، ص۶۲-۶۳؛ تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۳۰.
  74. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۳، ص۳۱۷؛ حرزالدین، معارف الرجال، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۸.
  75. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۳، ص۳۱۸.
  76. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۲۲، ص۲۰۸.
  77. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۹، ص۳۶۴؛ رفاعی، معجم المطبوعات العربیة فی إیران، ۱۴۱۴ق، ص۳۱۱؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۴۷.
  78. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۵، ص۶۸.
  79. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۵، ص۱۹۰.
  80. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۵، ص۸۳.
  81. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۷، ص۱۳۸.
  82. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۴؛ صدر، تکملة أمل الآمل، ۱۴۲۹ق، ج‌۵، ص۲۹۸؛‌ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۸، ص۲۸۵.
  83. آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۱۷، ص۱۳۹.
  84. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۸.
  85. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۵؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۸.
  86. آزاد کشمیری، نجوم السماء، ۱۳۸۷ش، ج‌۱، ص۴۳۵؛ تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۲۳؛ آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۸؛ گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۵.
  87. توکلی، «مختصری از آثار و زندگانی ملا محمد تقی برغانی شهید ثالث»، ص۱۳؛ صالحی، «فرق انحرافی: آیة الله شیخ محمد تقی برغانی عالمی انحراف ستیز»، ص۱۱۲.
  88. صالحی، «فرق انحرافی: آیة الله شیخ محمد تقی برغانی عالمی انحراف ستیز»، ص۱۱۲.
  89. «ولایت فقیه از دیدگاه شهید ثالث»، ص۳۸۵؛ صالحی، «فرق انحرافی: آیة الله شیخ محمد تقی برغانی عالمی انحراف ستیز»، ص۱۱۲.
  90. «ولایت فقیه از دیدگاه شهید ثالث»، ص۳۸۵.
  91. شهیدی صالحی، «آل برغانی»، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۷۹.
  92. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۴۲-۴۴.
  93. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۴۴.
  94. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۴۳.
  95. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۴۳.
  96. صالحی، «فرق انحرافی: آیة الله شیخ محمد تقی برغانی عالمی انحراف ستیز»، ص۱۱۴.
  97. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۷؛ حکیم، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، ۱۴۲۷ق، ج‌۶، ص۱۰۷؛ شبر، أدب الطف، ۱۴۰۹ق، ج‌۷، ص۹۶.
  98. شبر، أدب الطف، ۱۴۰۹ق، ج‌۷، ص۹۶؛ گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، ۱۴۱۸ق، ج‌۱۳، ص۵۴۵؛ حرزالدین، معارف الرجال، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۷.
  99. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۱۹؛ محبوبی اردکانی، چهل سال تاریخ ایران، ۱۳۷۴ش، ج‌۲، ص۶۲۹.
  100. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  101. تنکابنی، قصص العلماء، تهران، ص۲۰؛ حرزالدین، معارف الرجال، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۷.
  102. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶؛ امینی، شهداء الفضیله، ۱۳۵۲ش، بخش۳، ص۳۲۳.
  103. امین، أعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج‌۹، ص۱۹۷.
  104. سیدکباری، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، ۱۳۷۸ش، ص۵۳۷.
  105. شهیدی صالحی، «سهم حوزه علمیه قزوین در نهضت فقه جعفری»، ص۱۷۳-۱۷۵.
  106. «سید جمال الدین فرزند حوزه»، ص۱۲۶-۱۲۹.
  107. توکلی، «مختصری از آثار و زندگانی ملا محمد تقی برغانی شهید ثالث»، ص۱۳.
  108. «سید جمال الدین فرزند حوزه»، ص۱۲۶-۱۲۹.
  109. آقابزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج‌۱۰، ص۲۲۶.
  110. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۲ش، ج۶، ص۱۶۲-۱۶۳.

منابع

  • آزاد کشمیری، محمدعلی، نجوم السماء فی تراجم العلماء (شرح حال علمای شیعه قرن‌های یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری قمری)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت،‌ دار الأضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات أعلام الشیعة، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق.
  • امین، حسن، مستدرکات أعیان الشیعة، بیروت،‌ دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۸ق.
  • امین، محسن، أعیان الشیعة، بیروت،‌ دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیلة، قم، مکتبة الطباطبایی، ۱۳۵۲ش.
  • برغانی، محمدصالح بن محمد، موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه، تهران، نمایشگاه دائمی کتاب، ۱۳۶۴ش.
  • تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلما، تهران، علمیه اسلامیه، بی‌تا.
  • توکلی، محمد جلال، مختصری از آثار و زندگانی ملا محمدتقی برغانی شهید ثالث، مجله محدث نو، پیش شماره ۱، مهر و آبان ۱۳۸۷ش.
  • حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، علامه، اصفهان، نشر کمال، ۱۳۶۲ش.
  • حرز الدین، محمد، معارف الرجال، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۵ق.
  • حسون، محمد، أعلام النساء المؤمنات، تهران، اسوه، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.
  • حسینی، جلال‌الدین، فیض الاله فی ترجمة القاضی نورالله، بی‌جا، چاپخانه شرکت سهامی طبع کتاب، ۱۳۲۷ش.
  • حکیم، حسن عیسی، المفصل فی تاریخ النجف الأشرف، قم، المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۷ق.
  • رفاعی، عبد الجبار، معجم المطبوعات العربیة فی إیران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۴۱۴ق.
  • روایتی از شکاف قبر یک فقیه/بازخوانی بخشی از زندگی شهید ثالث»، خبرگزاری مهر. تاریخ درج مطلب: ۴ شهریور ۱۳۹۵ش، تاریخ بازدید: ۲۳/۱۱/۱۴۰۲ش.
  • زرکلی، خیر الدین، الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین)، بیروت،‌ دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • «سید جمال الدین فرزند حوزه»، مجله حوزه، شماره ۵۹ و ۶۰، سال ۱۳۷۲ش.
  • سیدکباری، سید علیرضا، حوزه‌های علمیه شیعه در گستره جهان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۸ش.
  • شبر، جواد، أدب الطف، بیروت،‌ دار المرتضی، ۱۴۰۹ق.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • شهیدی صالحی، «آل برغانی»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • شهیدی صالحی، عبدالحسین،‌ «سهم حوزه علمیه قزوین در نهضت فقه جعفری»، مجله حوزه، سال ۰، شماره ۶۶، بهمن و اسفند ۱۳۷۳ش.
  • شهیدی صالحی، عبدالحسین، «ولایت فقیه از دیدگاه شهید ثالث»، مجله حوزه، دوره دهم، شماره ۵۶ و ۵۷، خرداد و تیر و مرداد و شهریور ۱۳۷۲ش.
  • شهیدی صالحی، عبدالحسین، آل برغانی، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی،
  • صالحی، غلامرضا، «فرق انحرافی: آیة الله شیخ محمد تقی برغانی عالمی انحراف ستیز»، مشرق موعود، شماره ۵، بهار ۱۳۸۷ش.
  • صدر، حسن، تکملة أمل الآمل، بیروت،‌ دار المؤرخ العربی، ۱۴۲۹ق.
  • عبدیائی، نرجس، «نقش و جایگاه قرة العین در فرقه بابیه»، انتظار موعود، شماره ۳۱، زمستان ۱۳۸۸ش.
  • گروه علمی موسسه امام صادق(ع)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، ۱۴۱۸ق.
  • مجمع الفکر الإسلامی، قسم الموسوعة، موسوعة مؤلفی الامامیة، قم، مجمع الفکر الإسلامی، ۱۴۲۸ق.
  • محبوبی اردکانی، حسین، چهل سال تاریخ ایران، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.
  • نجفی، محمد باقر، بهائیان، تهران، نشر مشعر، ۱۳۸۳ش.