پرش به محتوا

سنة الوفود

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از عام الوفود)
گاه‌شمار زندگی پیامبر(ص) در مدینه
۱ق-۶۲۲م هجرت
۲ق-۶۲۴م ازدواج امام علی(ع) با حضرت فاطمه
۲ق-۶۲۴م تغییر قبله
۲ق-۶۲۴م غزوه بدر
۲ق-۶۲۴م غزوه بنی‌قینقاع
۳ق-۶۲۵م غزوه احد
۳ق-۶۲۵م غزوه بنی‌نضیر
۵ق-۶۲۷م غزوه خندق
۵ق-۶۲۷م غزوه بنی‌قریظه
۶ق-۶۲۸م صلح حدیبیه
۷ق-۶۲۸م غزوه خیبر
۷ق-۶۲۹م بخشیدن فدک به حضرت زهرا(س)
۷ق-۶۲۹م نخستین سفر حج (عمرة القضاء)
۷ق-۶۲۹م جنگ موته
۸ق-۶۳۰م فتح مکه
۸ق-۶۳۰م غزوه حنین
۸ق-۶۳۰م غزوه طائف
۹ق-۶۳۱م تسلط بر بیشتر شبه جزیره عربستان
۹ق-۶۳۲م غزوه تبوک
۹ق-۶۳۲م سنة الوفود
۱۰ق-۶۳۲م حجة الوداع
۱۰ق-۶۳۲م واقعه غدیر خم
۱۱ق-۶۳۲م درگذشت

سَنَةُ الْوُفود یا عامُ الْوُفود به سال ۹ هجری قمری اطلاق می‌شود؛ سالی که پس از فتح مکه و تثبیت قدرت اسلام در جزیرة العرب، قبایل مختلف عربی، هیئت‌هایی را به نمایندگی نزد پیامبر اکرم(ص) در مدینه فرستادند. این هیئت‌ها با هدف اظهار اسلام، بیعت با پیامبر و دریافت آموزه‌های دینی و سیاسی اسلام به مدینه آمدند.

در این سال، پیامبر با مهر و عطوفت، هیئت‌ها را پذیرفت و با آنان گفت‌وگو کرد. بسیاری از این وفود در منابع تاریخی مانند تاریخ یعقوبی، طبقات ابن سعد و اعلام الوری ثبت شده‌اند؛ از جمله وفدهای قبایل أسد، فزاره، هلال بن عامر، کنانه و تُجیب که هر یک با ویژگی‌ها و رویدادهای خاصی همراه بودند.

این سال، مرحله‌ای سرنوشت‌ساز در گسترش اسلام و پایان پراکندگی قبایل عرب بود و با نزول سوره نصر، به‌عنوان تحقق وعده الهی در پیروزی و گسترش ایمان شناخته شد.

سبب نام‎گذاری سنة الوفود

پیش از سال نهم هجری قمری و پس از آن، گروه‌هایی از قبایل مختلف برای اظهار اسلام نزد پیامبر(ص) می‌آمدند؛ اما در سال نهم هجری، شمار این گروه‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یافت. از همین‌رو، این سال را «سنة الوفود» یا «عام الوفود» نامیده‌اند.[۱] در مسجد النبی نیز ستونی به نام «اُسطوانة الوفود» وجود دارد که محل ملاقات و پیامبر(ص) با سران قبایل بود.[۲]

واژه‌های «سنة» و «عام» به‌معنای «سال»[۳] و «وفد» به معنای «گروهی که برای رسیدگی به موضوعی نزد حاکم می‌روند» تعریف شده‌اند.[۴]

سال گرایش قبایل به اسلام

پس از فتح مکه، مردم از قبایل مختلف گروه‌گروه به مدینه آمدند، اسلام آوردند و پیروی خود را از پیامبر(ص) اعلام کردند. پیامبر نیز با لطف، محبت و توجه، آنان را پذیرفت.[۵] در نتیجه، جزیرة العرب به وحدت رسید و جنگ‌ها و درگیری‌ها جای خود را به صلح و آرامش داد. شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری می‌نویسد: «چون قبیله ثقیف (اهل طائف) مسلمان شدند، قبایل دیگر نیز فوج‌فوج و گروه‌گروه نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و به دین مبین اسلام گرویدند؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است».[۶] پایان سخن طبرسی اشاره به سوره نصر دارد؛ سوره‌ای که در آن، خداوند متعال فتح مکه و گرایش گسترده مردم به اسلام را پیشگویی کرده است.[۷]

پیش از سال نهم هجری و پس از آن نیز، گروه‌هایی از قبایل مختلف (وفود) نزد پیامبر آمدند. یعقوبی در تاریخ خود از ۲۶ قبیله نام می‌برد که رؤسای آنها همراه با گروه‌هایی به مدینه آمدند.[یادداشت ۱][۸]

وفدهای مهم سال نهم

شرح برخی وفود سرشناس و نمایندگان قبایل به این شرح است:

وفد أسد

در آغاز سال نهم هجری قمری، ده نفر از قبیله «بَنی أسَد بن خُزَیمه» از جمله «ضِرار بن أزوَر»، «طُلَیحة بن خُوَیلِد» و «حَضرَمی بن عامر» نزد رسول خدا(ص) آمدند و اسلام آوردند. یکی از آنان سخنی منت‌آمیز گفت و در پاسخ، این آیه نازل شد: «بر تو منت می‌نهند که مسلمان شده‌اند، بگو: اسلامِ خود را بر من منت مگذارید، بلکه خدا بر شما منت می‌گذارد که شما را به سوی ایمان هدایت کرد، اگر راستگو باشید».[۹] جمعی از طایفه بنی الزِّنیه نیز همراه آنان بودند.[۱۰]

وفد فَزاره

پس از بازگشت رسول خدا(ص) از تبوک، ده نفر و اندی از قبیله «بنی فَزاره» از جمله «خارجة بن حصن» نزد پیامبر آمدند و اسلام آوردند. آنان از خشکسالی و قحطی سرزمین خود شکایت کردند. پیامبر بر منبر رفت و برایشان دعا کرد؛ شش روز باران بارید تا جایی که آسمان دیده نمی‌شد. سپس دوباره دعا کرد تا ابرها پراکنده شدند و باران ایستاد.[۱۱]

وفد هلال بن عامر

چند نفر از قبیله «بنی‌هلال» نزد پیامبر آمدند؛ از جمله «عبد عَوف بن أصرَم» که پیامبر او را «عبدالله» نامید و «زیاد بن عبدالله بن مالک» که در خانه خاله‌اش میمونه فرود آمد. پیامبر او را به مسجد برد، پس از نماز ظهر دست بر سرش کشید و تا کنار بینی‌اش رساند. اثر نورانیت این لمس تا پایان عمر در چهره‌اش نمایان بود.[۱۲]

وفد بنی کنانه

«واثلة بن أسقع لیثی کِنانی» از طایفه «بنی لیث بن بکر بن عبد مناة بن کِنانه» در سال نهم هجری، هنگام آماده‌سازی پیامبر برای تبوک، به مدینه آمد و نماز صبح را با پیامبر خواند. پس از معرفی خود، اعلام ایمان کرد و با پیامبر بیعت نمود. او به خانواده‌اش بازگشت و آنان را از اسلام خود آگاه ساخت. پدرش از او روی‌گردان شد، اما خواهرش اسلام آورد و او را همراهی کرد تا دوباره به مدینه بازگردد. چون پیامبر به تبوک رفته بود، واثله گفت: «هر کس مرا سوار کند تا به پیامبر برسم، سهم غنیمت من از آنِ او باشد». کعب بن عجره بَلَوی او را سوار کرد. پس از رسیدن، واثله غنیمتی به دست آورد و خواست آن را به کعب بدهد، اما کعب گفت: «حلالت باشد، من برای خدا تو را سوار کردم».[۱۳]

وفد تُجیب

سیزده نفر از مردم تُجیب همراه با صدقات واجب اموال خود نزد پیامبر آمدند. پیامبر آنان را گرامی داشت، به بلال دستور داد از آنان پذیرایی کند و جایزه دهد. سپس فرمود: «آیا کسی باقی مانده؟» گفتند: «غلامی کم‌سن‌وسال که بر بار و بُنه ماست». غلام آمد و گفت: «من از فرزندان همان جماعت هستم. اکنون حاجت خود را می‌گویم». پیامبر پرسید: «چه حاجت داری؟» گفت: «از خداوند بخواه مرا بیامرزد، بر من رحمت آورد و بی‌نیازی را در دلم قرار دهد». پیامبر همان دعا را در حق او کرد و دستور داد همانند دیگر اصحاب به او جایزه دهند. در سال دهم هجری، پیامبر در مِنا از حال غلام پرسید. گفتند: «هیچ‌کس را قانع‌تر از او نسبت به روزی خدا ندیده‌ایم». پیامبر فرمود: «امیدوارم همه ما با خاطری جمع، روزگار بگذرانیم».[۱۴]

دیگر وقایع مهم سال نهم (سنة الوفود)

  • وقوع شش سَریّه: «سریه عُیَینة بن حِصن فزاری»، «سریه ضحاک بن سُفیان کِلابی»، «سریه‌ای که ثُمامة در آن اسیر شد»، «سریه عَلقَمة بن مُجَزّز مُدلِجی»، «سریه علی بن ابی طالب(ع)»، «سریه عُکّاشة بن مِحصَن».[۱۵]
  • وقوع غزوه تبوک.[۱۶]
  • بهانه‌جویی برخی از توانگران در شرکت در جنگ و نزول آیاتی درباره آنان:
«وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لى وَ لَا تَفْتِنىّ‏ِ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَفِرِين‏:

و از آنان كسى است كه می‌گويد: مرا [در ماندن و نرفتن به جنگ‏] اجازه ده و به فتنه‌ام مينداز. هش‏دار! كه آنان خود به فتنه افتاده‌اند، و بی‌ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد».[۱۷]

«...وَ قَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فىِ الحَْرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كاَنُواْ يَفْقَهُون‏:
و گفتند: در اين گرما بيرون نرويد. بگو: اگر دريابند، آتش جهنم سوزان‌‏تر است».[۱۸]

پانویس

  1. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸ش، ص۵۳۷.
  2. اسطوانة الوفود، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  3. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه سنه و عام.
  4. فراهیدی، کتاب العین، ۱۴۰۹ق، ذیل واژه وفد.
  5. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸ش، ص۵۳۷.
  6. طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۲۵۰.
  7. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ذیل سوره نصر.
  8. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، اهل بیت(ع)، ج۲، ص۷۹.
  9. حجرات: ۱۷.
  10. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۲۹۲.
  11. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۲۹۷.
  12. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۳۰۹.
  13. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۳۰۵.
  14. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۳۲۲.
  15. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام محمد، ۱۳۷۸ش، ص۵۰۴ـ۵۱۰.
  16. ابن‌هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۴، ص۱۵۹.
  17. توبه: ۴۹؛ ابن‌هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۴، ص۱۵۹.
  18. توبه: ۸۱ـ۸۲. ابن‌هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۴، ص۱۶۰.
  19. شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶.
  20. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، اهل بیت(ع)، ج۲، ص۶۸.
  21. ابن‌هشام، سیره ابن هشام، دارالمعرفه، ج۴، ص۱۷۳.
  22. ابن حنبل، مسند ابن حنبل، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۴۲۷. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۳۴۸، ح۸۹۲۹؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۱، ص۱۶۸.

یادداشت

  1. از جمله این قبایل‌اند: قبیله مزینه به ریاست خزاعی، قبیله اشجع به ریاست عبدالله بن مالک، قبیله اسلم به ریاست بریدة، قبیله سلیم به ریاست وقاص بن قمامه، قبیله بنولیث به ریاست صعب بن جثامه، قبیله قزاره به ریاست عینیة بن حصین، قبیله بنوبکر به ریاست عدی بن شراحیل، قبیله طی به سرپرستی عدی بن حاتم، قبیله بجیله به ریاست قیس بن غربه، قبیله ازد به ریاست صرد بن عبدالله، قبیله خثعم به ریاست عمیس بن عمرو، گروهی دیگر از طی به سرپرستی زید بن مهلهل، قبیله بنوشیبان، قبیله عبدالقیس به ریاست اشجع الحصری، نمایندگان پادشاه حمیر، قبیله جذام به ریاست فروة بن عمرو، قبیله حضرموت به ریاست وائل بن حجر، قبیله ضباب به سرپرستی ذوالجوشن، قبیله بنی اسد به ریاست ضرار بن ازور، قبیله بنی اکارث به ریاست یزید بن عبدالمدان، قبیله کنانه به سرپرستی قطن بن حارثه و انس بن حارثه، قبیله همدان به ریاست مسلمة بن هزان، قبیله باهله به ریاست مطرف بن کاهن، قبیله بنوحنیفه همراه با مسیلمه کذاب، قبیله مراد به ریاست فروة بن مسیک، و قبیله مهره به سرپرستی مهری بن ابیض.

منابع

  • آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام محمد، با تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، چ۶، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
  • ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت: دار بیروت، [بی‌تا].
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن هشام، السیرة النبویه، بیروت، دارالمعرفه.
  • احمد بن حنبل، مسند، تحقیق: شعیب الارنؤوط، عادل مرشد و دیگران، [بی‌جا]: مؤسسة الرسالة، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
  • اسطوانة الوفود، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ درج: ۱۳۸۹/۰۲/۲۹
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، چ۲، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، چ۳، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم،‏ کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، ۱۴۱۳ق‏.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، اهل بیت(ع).