پرش به محتوا

آیه ۱۰۵ سوره نساء

از ویکی شیعه
آیه ۱۰۵ سوره نساء
مشخصات آیه
واقع در سورهنساء
شماره آیه۱۰۵
جزء۵
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
دربارهقضاوت بر اساس قوانین الهی


آیه ۱۰۵ سوره نساء هدف از نازل‌شدن قرآن را داوری پیامبر(ص) میان مردم بر پایه حق و وحی الهی معرفی می‌کند. همچنین مفسران نهی آیه از پیامبر(ص) درباره جانب‌داریِ خیانت‌کاران را پیام تربیتیِ عمومی برای جامعه قلمداد کرده‌اند.

در شأن نزول آیه آمده یکی از منافقان قبیله بنی‌أُبَیرِق دزدی کرد و فردی ماجرا را به پیامبر(ص) گزارش داد. اما دزد و برادرانش برای فرار از اتهام، دروغی ساختند و لَبید، یکی از مسلمانان درستکار را به سرقت متهم کردند. لبید خشمگین شد و حاضر به رویارویی گشت. پیامبر(ص) ابتدا شواهد ظاهری را پذیرفت. اما پس از نزول آیه، لبید تبرئه گردید و دزد اصلی و همراهانش رسوا شدند.

فقیهان شیعه در مشروعیت قضاوت و وجوب آن بر افراد واجد شرایط، ولایت فقیه و لزوم برپایی حکومت اسلامی و حرمت جانب‌داری قاضی از یکی از طرفین دعوا به این آیه استناد کرده‌اند. مقدس اردبیلی فقیه شیعی در قرن دهم قمری نیز با اتکا بر این آیه، به‌کارگیری قیاس برای قضاوت را مردود شمرده است.

علامه طباطبایی مضمون این آیه در داوری برای حل اختلاف مردم را هماهنگ با بیان کلی هدف از بعثت پیامبران در آیه ۲۱۳ سوره بقره می‌داند.

قضاوت عادلانه

آیه ۱۰۵ سوره نساء هدف از نازل‌کردن قرآن بر پیامبر(ص) را داوری میان مردم بر پایه آموزه‌های الهی معرفی می‌کند.[۱] جوادی آملی در تفسیر تعبیر «بِالحَقِّ»، هر چهار رکنِ متکلم (خدا)، سخن الهی، فرشتگانِ وحی و گیرنده‌ آن، پیامبر(ص) را حق می‌داند و به‌ترتیب به آیات ۳۰ لقمان، ۴ احزاب، ۸ حجر و ۱۰۵ اسراء استناد می‌کند.[۲]

﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا ۝١٠٥ [نساء:105]
﴿ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داوری کنی و زنهار جانبدار خیانتکاران مباش ۝١٠٥

مفسران منظور از حکم در آیه را قضاوت دانسته‌اند.[۳] به گزارش علامه مجلسی بیشتر مفسران، معیار حکم‌کردن پیامبر(ص) در عبارت «بِما أَراکَ اللَّهُ‏» را همان معرفتی می‌دانند که خداوند از طریق وحی به ایشان شناسانده است.[۴] اما برخی مفسران برآنند حکم در آیه همه عرصه‌های حکومت و قضاوت را شامل می‌شود.[۵] همچنین در باور صادقی تهرانی خدا دریافت علم الهی برای به‌کارگیری پیامبر(ص) در این عرصه‌ها را از طریق سه منبع فراهم کرده است: نخست، استفاده از آموزه‌های قرآنی عمومی «بما أُنزل إلیک» که دیگران نیز می‌توانند از آن بهره ببرند؛ دوم، تأویل آیات که مختص پیامبر(ص) و امامان است وسوم، راه ویژه شهود معرفتی که از عبارت «بما أراک الله» استفاده می‌شود و به پیامبر اجازه می‌دهد در موضوعات فاقد نصّ، حکم قطعی و مصون از خطا صادر نماید.[۶]

از دیدگاه مفسران نهی پیامبر(ص) در مورد جانب‌داری از خیانت‌کاران، در باطن حکمی کلی برای تربیت جامعه است، زیرا پیامبر هیچ‌گاه از خیانت‌کار دفاع نکرد. با این شیوه بیانی، تندی و تلخی نهی از دیگران کاسته شده و برای جامعه پذیرفته‌تر می‌شود.[۷]

پیوند آیات

به گفته مفسرانی آیات ۱۰۵ تا ۱۲۶ سوره نساء با هم پیوسته‌اند و درباره برپایی حکومت اسلامی، مدیریت جامعه و داوری میان مردم سخن می‌گوید. این امور بر اساس حقانیت آیات الهی، عصمت پیامبر(ص) و پرهیز از حمایت خائنان شکل می‌گیرد.[۸] در باور علامه طباطبایی مضمون این آیه در داوری برای حل اختلاف مردم با بیان کلی هدف از بعثت پیامبران در آیه ۲۱۳ سوره بقره هماهنگ و یکسان است.[۹]

شان نزول

در تفاسیر شیعه برای آیه ۱۰۵ سوره نساء شأن نزولی نقل شده است. یکی از منافقان و افراد قبیله‌ بنی‌أُبَیرِق به نام بشیر، به خانه‌ مسلمانی به نام رُفاعه دستبرد زد و زره، شمشیر و مقداری آذوقه دزدید. فرزند برادر رفاعه به نام قَتادَه – که از یاران جنگ بدر بود – ماجرا را به پیامبر(ص) گزارش داد. اما دزد و برادرانش برای فرار از اتهام، دروغی ساختند و لَبید، یکی از مسلمانان درستکار را به سرقت متهم کردند. لَبید از این تهمت خشمگین شد، شمشیر کشید و با قاطعیت گفت یا این تهمت را ثابت کنید یا با شمشیرم روبه‌رو شوید. بنی‌ابیرق همراه یکی از سخنوران قبیله خود نزد پیامبر(ص) رفتند و با ظاهر‌سازی و استدلال‌های نادرست، دزد اصلی را پنهان کرده و قتاده را متهم ساختند.

پیامبر(ص) با توجه به ظاهر شواهد موجود، سخنان آنان را پذیرفت و قتاده را سرزنش کرد. قتاده اندوهگین بازگشت و عمویش او را دلداری داد. در این هنگام، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸ سوره نساء نازل شد و بی‌گناهی قتاده را آشکار و دروغ‌گویی بنی‌ابیرق را افشا نمود.[۱۰] در روایتی از امام باقر(ع)‌ آمده پس از این اتفاق بشیر کافر شد و به دشمنان اسلام در مکه پیوست.[۱۱]

همچنین گفته شده در یکی از جنگ‌ها، مسلمانی زرهی دزدید و برای فرار از مجازات، زره را در خانه یک یهودی پنهان کرد. سپس افرادی را فرستاد تا شهادت دهند که یهودی سارق است. پیامبر(ص) بر اساس ظاهر قضیه، مسلمان را تبرئه کرد. با نزول این آیه، حقیقت آشکار شد و یهودی تبرئه گردید.[۱۲]

بنا‌بر روایتی از امام صادق(ع) خداوند اختیار امر را فقط به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) تفویض کرده است. سپس ایشان آیه ۱۰۵ نساء را شاهد سخنش می‌گیرد. مکارم شیرازی منظور امام را تفویض منصب قضاوت معرفی می‌نماید.[۱۳] اما محمدهادی معرفت از این روایت واگذاری حق تشریع و قانون‌گذاری برای پیامبر و امامت را برداشت کرده است.[۱۴]

استناد فقهی

به آیه ۱۰۵ سوره نساء در مباحث فقهی نیز استناد شده است. بروجردی، مرجع تقلید شیعه این آیه را در شمار دلایلی آورده که منصب قضاوت را به پیامبر(ص)، امام و منصوب از سوی آنان اختصاص می‌دهد.[۱۵] فقیهان برای اثبات اصل مشروعیت قضاوت[۱۶] و وجوب آن بر افرادی که صلاحیت داوری دارند،[۱۷] به این آیه استدلال کرده‌اند. اما از دیدگاه سیفی مازندرانی آیه اختصاص به قضاوت و امور قضایی یا شخص پیامبر ندارد، بلکه پیامبر یا هر فرد مطلع به احکام الهی را مسئول برپایی حکومت برای اجرای همه احکام مربوط به آن معرفی می‌کند. او این آیه را در شمار دلایل قرآنی مشروعیت ولایت مطلقه فقیه قرار می‌دهد.[۱۸] همچنین در نظر محمدهادی معرفت دستور به قضاوت به حق در آیه، بر اساس دلالت اقتضایی بر لزوم برپایی حکومت اسلامی اشاره دارد، زیرا قضاوت عادلانه کامل در سایه حکومت طاغوت که بر ظلم و جور استوار باشد، امکان‌پذیر نیست.[۱۹]

برخی فقیهان هم با استناد به آیه ۱۰۵ نساء، جانب‌داری و تلقین برای غلبه یکی از طرفین دعوا بر دیگری[۲۰] و فاضل مقداد قضاوت بدون علم را حرام می‌دانند.[۲۱] همچنین آیه در باور محقق اردبیلی از فقیهان قرن دهم قمری، قیاس و اجتهاد به رأی در باب قضاوت را مردود می‌شمارد، زیرا ماده رؤیت[یادداشت ۱] به معنای علم به قوانین الهی است نه رأی و قیاس.[۲۲]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۱۱۱، یزدی، فقه القرآن، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۳۳۰.
  2. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۳۳۲ ـ ۳۳۳.
  3. برای نمونه نگاه کنید به: طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۵، ص۷۱؛ طباطبایی، رياض المسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۵، ص۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۱۱۱؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۵۲.
  4. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۵۴.
  5. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۱۸؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۳۳۳.
  6. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۱۸.
  7. سبحانی، عصمة الانبیاء فی القرآن، ۱۴۲۰ق، ص۲۱۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۲۸۱.
  8. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۳۳۲؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۵، ص۶۹ ـ ۷۱.
  9. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۵۲ش، ج۵، ص۷۱.
  10. قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۵۰ ـ ۱۵؛ شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱.
  11. قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۵۲.
  12. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۳۱۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۱.
  13. مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۵۱۹ ـ ۵۲۰.
  14. معرفت، ولایت فقیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۵۸.
  15. طباطبایی بروجردی، منابع فقه شیعه، ۱۳۸۶ش، ج۳۰، ص۶۸.
  16. طباطبایی، رياض المسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۵، ص۶.
  17. نراقی، مستند الشيعه، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۷، ص۱۰.
  18. سیفی مازندرانی، دلیل تحریر الوسیله، ۱۴۲۸ق، ص۷۵.
  19. معرفت، ولایت فقیه، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۰.
  20. اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه، ص۶۸۴؛ حلی، کنز العرفان، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۷۸.
  21. حلی، کنز العرفان، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۷۸.
  22. اردبیلی، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه، ص۶۸۴.

یادداشت

  1. در عبارت «بِما أَراکَ اللَّهُ‏».

منابع

  • اردبیلی، احمد، زبدة البیان، المکتبة الجعفریه، تهران، اول، بی‌تا.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۸، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۹ش.
  • حلی، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، قم، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، قم، چاپ اول، عصر ظهور، ۱۳۸۹ش.
  • سبحانی، جعفر، عصمة الانبیاء فی القرآن، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، چاپ دوم، ۱۴۲۰ق.
  • سیفی مازندرانی، علی اکبر، دلیل تحریر الوسیله، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۸ق
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، لبنان، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبایی، علی بن محمد، رياض المسائل، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۸ق.
  • طباطبایی بروجردی، سید حسین، منابع فقه شیعه، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، ۱۳۸۶ش
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، قم، دار الکتاب، ۱۳۶۳ش.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ق.
  • معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۷۷ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، قم، مدرسة الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۴۲۵ق
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار‌الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
  • نراقی، احمد، مستند الشيعة فی احکام الشریعة، قم، مؤسسة آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • یزدی، محمد، فقه القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.