پرش به محتوا

آیه ۴ سوره احزاب

از ویکی شیعه
آیه ۴ سوره احزاب
مشخصات آیه
نام آیه۴
واقع در سورهسوره احزاب
جزء۲۱
اطلاعات محتوایی
شأن نزولدارد
دربارهدر درون انسان دو قلب وجود ندارد. همسر انسان با ظِهار در حکم مادر نخواهد بود. پسرخوانده احکام فرزند واقعی انسان را ندارد.


آیه ۴ سوره احزاب، به ردّ سه باور در جامعه عصر نزول می‌پردازد: نخست با بیان اینکه خدا در درون انسان دو قلب قرار نداده، هرگونه ادعای امکان جمع بین باورهای متناقض (مانند ایمان و نفاق) یا دوست داشتن همزمان دو قطب مخالف را باطل می‌شمارد. دوم، ظِهار (تشبیه همسر به مادر) را باطل اعلام می‌کند و بیان می‌نماید که ظهار همسر را به مادر تبدیل نمی‌کند. سوم، با تفکیک پسرخوانده از فرزند واقعی، حکم سنت جاهلی در مورد تحریم ازدواج با همسر سابق پسرخوانده (مانند ازدواج پیامبر با زینب بنت جَحش) را لغو می‌نماید.

معرفی

آیه ۴ سوره احزاب به سه موضوع می‌پردازد: نفی وجود دو قلب در درون انسان، باطل شمردن ظِهار (تشبیه همسر به مادر) و تفکیک احکام پسرخوانده از فرزند واقعی. به گفته مفسران این آیه پیامدهای پیروی از کافران و منافان را نشان می‌دهد،[۱] که در آیات پیشین، خدا به پیامبر(ص) دستور داده بود از آنان اطاعت نکند و تنها از وحی پیروی نماید.[۲]

﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ۝٤ [احزاب:4] ﴿خداوند برای هیچ مردی در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را که مورد ظهار قرار می‌دهید مادران شما نگردانیده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعی] شما قرار نداده است این گفتار شما به زبان شماست و[لی] خدا حقیقت را می‌گوید و او[ست که] به راه راست هدایت می‌کند ۝٤

دو قلب در یک بدن نخواهد بود

مفسران تعبیر «خدا در درون انسان دو قلب قرار نداده است» را کنایه از عدم امکان جمع بین باورهای متناقضی مانند ایمان و نفاق می‌دانند.[۳] در راستای این تبیین، برخی آن را در رد بر منافقان دانسته‌اند.[۴] در برخی روایات اهل‌بیت(ع) نیز بر عدم امکان جمع بین محبت اهل‌بیت و دشمنانمان در درون انسان‌ها اشاره شده و به این آیه به عنوان شاهدی استناد گردیده است.[۵]

در تفسیر نمونه، این آیه نفی‌کننده شرک و چندگانه‌پرستی دانسته شده است، زیرا قلب انسان تنها ظرفیت عشق به یک معبود را دارد.[۶] فخر رازی مفسر اهل‌سنت این بخش از آیه را با آیه ۱ سوره احزاب مرتبط می‌داند و آن را نشانه تقوای حقیقی می‌شمارد؛ تقوایی که در آن جز محبت خدا در قلب جای نمی‌گیرد.[۷] محمدجواد مغنیه مفسر شیعه،در اعتقاد به اسلام و مسیحیت از یک طرف و در طرف دیگر حلال دانستن ظلم را مثال برای این آیه ذکر کرده است.[۸]

شأن نزول

درباره شأن نزول بخش نخست آیه، روایات متعددی نقل شده است. بر پایه یک روایت، این آیه در پاسخ به ادعای اَبی‌معمر نازل شد که مدعی بود دو قلب دارد و با یکی از آنها بیش از پیامبر(ص) درک می‌کند.[۹] در روایت دیگری که در تفسیر طبری از ابن‌عباس نقل شده هنگامی پیامبر(ص) در نماز دچار وسوسه شد، منافقان گفتند او دو قلب دارد و این آیه در ردّ این سخن نازل گردید.[۱۰] همچنین گزارش شده که این آیه در پاسخ به فردی بوده که ادعای داشتن دو نفس را داشت یکی فرمانده و دیگری بازدارنده.[۱۱]

همسران با ظِهار مانند مادران نخواهند شد

تعبیر تُظاهِرُونَ در آیه به ظِهار اشاره دارد[۱۲] که در دوره جاهلیت رواج داشت. بر اساس این سنت، مردان همسران خود را به مادرانشان تشبیه می‌کردند[۱۳] و گمان می‌بردند با این کار، پیوند زناشویی به طور دائم منقطع می‌شود.[۱۴] اسلام این رسم را باطل اعلام نموده و این آیه بیان می‌دارد که نمی‌توان زنی را همزمان در جایگاه همسر و مادر قرار داد؛[۱۵] زیرا همسران نمی‌توانند در حکم مادران واقعی باشند.[۱۶]

براساس قرآن، با ظهار، طلاق صورت نمی‌گیرد و تنها باید کفاره این عمل پرداخت شود.[۱۷] برخی مفسران با بیان اینکه همان‌گونه که انسان نمی‌تواند دو قلب داشته باشد، نمی‌تواند دو مادر نیز داشته باشد، پیوند معنایی این بخش را با ابتدای آیه نشان داده‌اند.[۱۸]

فرزندخوانده و فرزند واقعی

تعبیر «أَدْعِیاءَکُمْ» در آیه ۴ سوره احزاب به پسرخوانده اشاره دارد. این آیه در پی ازدواج پیامبر(ص) با زینب دختر جحش که پیشتر همسر زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر بود، نازل شد.[۱۹] بر خلاف سنت جاهلی که ازدواج با همسر سابق پسرخوانده را ممنوع می‌دانست،[۲۰] از نظر اسلام پسرخوانده احکام فرزند واقعی را ندارد[۲۱] و ازدواج با همسر سابق او جایز است. طبرسی، مفسر شیعه، با پیوند این بخش از آیه با ابتدای آن، بیان می‌کند همان‌گونه که انسان نمی‌تواند دو قلب داشته باشد، نمی‌تواند برای فردی دو نسب پدری قائل شود.[۲۲]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۹۲.
  2. نگاه کنید به طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۷۴؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۹۲.
  3. طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۷۴.
  4. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۱۷.
  5. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۷۱؛ شیخ مفید، الأمالی، ۱۴۱۳ق، ص۲۳۳.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۱۹۳.
  7. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۵۵.
  8. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‏۶، ص۱۹۰.
  9. طبرسی، مجمع البیان‏، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۲۶؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۵، ص۱۵۵.
  10. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۷۴.
  11. شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۸، ص۳۱۴.
  12. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۸، ص۲۵۴.
  13. مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‏۶، ص۱۹۱.
  14. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۶۲.
  15. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۱۶۲.
  16. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۸، ص۳۱۵.
  17. ابن‌ابی‌ثعلبه، تفسیر ابن‌ابی‌زمنین، ۲۰۰۳م، ص۱۵۷.
  18. ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۶.
  19. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۴، ص۱۱۸.
  20. المبارکفوری، الرحیق المختوم، ۱۴۲۷ق، ص۲۶۵.
  21. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۵۲۷.
  22. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‏۸، ص۵۲۶.

منابع

  • ابن‌ابی‌ثعلبه (ابن ابی‌زمنین)، یحیی بن سلام، تفسیر ابن‌أبی‌زمنین، محقق: م‍ح‍م‍دح‍س‍ن اس‍م‍اع‍ی‍ل ش‍اف‍ع‍ی، احمد فرید مزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۲۰۰۳م.
  • طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • شیخ مفید، الامالی، محقق و مصحح: حسین استاد ولی، علی‌اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبائی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: سید طیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • المبارکفوری، صفی‌الرحمن، الرحیق المختوم، دمشق، دار العصماء، ۱۴۲۷ق.
  • مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.