تفسیر فلسفی
| تفسیرهای مهم | |
|---|---|
| شیعی | تفسیر ابو الجارود • تفسیر قمی • کتاب التفسیر (عیاشی) • تفسیر التبیان • تفسیر مجمع البیان • تفسیر الصافی • تفسیر المیزان |
| سنی | تفسیر جامع البيان (طبری) • المحرر الوجیز (ابن عطیه) • تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی) • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) • تفسیر جلالین (سیوطی) |
| گرایشهای تفسیری | |
| تفسیر تطبیقی • تفسیر علمی • تفسیر عصری • تفسیر تاریخی • تفسیر فلسفی • تفسیر کلامی • تفسیر عرفانی • تفسیر ادبی • تفسیر فقهی | |
| روشهای تفسیری | |
| تفسیر قرآن به قرآن • تفسیر روایی • تفسیر اجتهادی | |
| شیوههای نگارش تفسیر | |
| تفسیر ترتیبی • تفسیر موضوعی | |
| اصطلاحات علم تفسیر | |
| اسباب نزول • ناسخ و منسوخ • محکم و متشابه • اعجاز قرآن • جری و انطباق • مکی و مدنی | |

تفسیر فلسفی قرآن روشی است که با بهرهگیری از استدلالها و مفاهیم فلسفی، به کشف معانی عمیق و باطنی آیات قرآن میپردازد. این روش بر پایهی مبانی مانند اعتبار شناخت عقلی، وجود باطن برای قرآن، و هماهنگی بین عقل و وحی استوار است. برخلاف تفاسیر روایی که بر ظواهر الفاظ یا روایات تکیه میکنند، تفسیر فلسفی به مسائل هستیشناسی و معرفتشناختی توجه دارد. برخی آن را زیرمجموعهی تفسیر عقلی میدانند، در حالی که دیگران آن را روشی مستقل برمیشمارند که تحت نظامهای فلسفی خاصی مانند فلسفه مشاء یا حکمت متعالیه انجام میشود.
مهمترین مبانی این روش شامل باور به ارزش عقل، لزوم تأویل معانی باطنی، و پیوند حقایق دینی با فلسفه است. فیلسوفانی مانند ابنسینا، ملاصدرا، و سهروردی با استفاده از مفاهیمی مانند نور الهی، وحدت وجود، و مراتب هستی، آیاتی مانند آیه نور را تفسیر کردهاند. روشهای به کار رفته شامل تحلیل عقلی، تطبیق آموزههای فلسفی بر آیات، و تلفیق عقل با شهود عرفانی است.
این رویکرد با تفاسیر عرفانی (متکی بر کشف و شهود)، تاریخی (مبتنی بر زمینهی نزول)، و روایی (تمرکز بر نقل روایات) تفاوت دارد. مخالفان تفسیر فلسفی آن را مصداق تفسیر به رأی و مخالف نص میدانند، اما طرفداران با استناد به آیات و روایات تأکیدکننده بر تعقل، به دفاع از آن میپردازند. از جمله آثار شاخص این حوزه میتوان به تفاسیر ملاصدرا، ابنسینا، و فخر رازی اشاره کرد که ترکیبی از فلسفه و قرآنپژوهی ارائه میدهند.
چیستی تفسیر فلسفی
تفسیر فلسفی، تفسیر آیات قرآن با استدلالهای فلسفی و استناد به معلومات فلسفی یا استفاده از تعالیم و گزارههای فلسفی، برای آشکار شدن معانی عمیقتر و باطنی آیات قرآن است.[۱] به گفتۀ پژوهشگران، این نوع تفسیر با استفاده از ابزارهای عقلی و فلسفی تحلیل میکند تا مراد الهی را را در چارچوب نظامهای فلسفی تبیین کند.[۲] از امام صادق(ع) نقل شده است که قرآن را به چهار بخش تقسیم میکند: بیانات ظاهری برای مؤمنان عادی، اشارات برای خواص، معانی پنهان برای دوستان خدا، و آموزههای معنوی متعالی برای پیامبران.[۳] بر اساس تأکید احادیث و آیات قرآن بر تعقل، تفکر و تدبر در قرآن کریم، بسیاری از صاحبنظران تاریخ تشیع معتقدند مفسر اساساً با پذیرش ظواهر قرآن در جست و جوی اسرار و رموز پنهان آن برآید و پشت پرده ظواهر قرآن را به دست آورد و تفسیر فلسفی کلید ورود به این ساحت از فهم معانی حقیقی قرآن کریم است.[۴] بر این اساس، برخلاف تفسیرهای سنتی که عمدتاً بر جنبههای لفظی یا روایی تمرکز دارند، معمولاً بر جنبههای فلسفی، هستیشناختی و معرفتشناختی آیات تمرکز دارد.[۵]
برخی پژوهشگران قائلنند که به طور کلی، تفاسیر فلسفی از نوع تفسیر اجتهادی عقلی است.[۶] در مقابل، دیگر تحلیلگران تفسیر فلسفی را نوع خاصی از روش عقلی دانستهاند؛ زیرا روش عقلی در همه گرایشهای تفسیری وجود دارد و منحصر به گرایش فلسفی نیست.[۷] از نظر این گروه، فیلسوفانِ مفسر با تکیه بر نظام فکری و هستیشناختیخود به سراغ قرآن میروند و قرآن را در آن نظام تفسیر میکنند.[۸] از این گذشته، برخی از صاحب نظران، تفسیر فلسفی را به معنای خاصِ تطبیق آیات قرآن بر آرای فیلسوفان دانستهاند.[۹]
مبانی تفسیر فلسفی قرآن
طبق یک تقسیمبندی کلی، عناصر تفسیر فلسفی شامل بهرهگیری از نظریات، قواعد، براهین و گزارههای فلسفی برای فهم آیات است.[۱۰] به عقیدۀ محققان، تفسیر فلسفی معمولاً در چارچوب یک نظام فلسفی خاص، مانند فلسفه مشائی یا حکمت متعالیه، انجام میشود و این امر به نوبۀ خود مبتنی اموری همچون بر باور به ماهیت ارزش شناخت عقلی قرآن، وجودِ باطنی الهی در پس ظواهر قرآن و باور به هماهنگی میان گزارههای وحیانی و عقلی است.[۱۱]
باور به ارزش شناخت عقلی قرآن
به گفتۀ محققان، مفسران فلسفی بر اساس برخی آیات قرآن بر این باورند که اعتبار معلومات عقلی کمتر از اعتبار سخنان پیامبران و امامان نیست؛ چرا که ادراکات یقینیِ عقل حجت و معتبر است.[۱۲] ابنسیناپژوهان بر این باورند که او تبیین وحی را با متناسب و همسنخ دانستن آن با مدرکات عقلی آغاز میکند؛ چرا که در نظر او، تمام معارف، از جمله معلومات عقلی و وحی، افاضه عقل فعال (عقل دهم از عقول دهگانه در فلسفی اسلامی و تدبیرکننده عالم ماده) است.[۱۳] پیروان مکتب حکمت متعالیه بر این باورند که قرآن کریم منبع و منشأ الهام فلسفه اسلامی است و این فلسفه مبتنی بر تأویل و تفسیر متن مقدس و نتیجه وحی است.[۱۴]
باور به باطن قرآن و ضرورت تأویل آن
باور به باطن قرآن و نیاز به تأویل آن یکی از مبانی تفسیر فلسفی قرآن دانستهاند.[۱۵] طبق گفتۀ محققان، مفسران فلسفی بر اساس برخی روایات، باطن قرآن را به معنای روح و حقیقتی میدانند که در پس الفاظ قرآن قرار دارد.[۱۶] از این رو بعضی از فیلسوفان همچون اخوان الصفا (گروهی از فلیسوفان شیعه قرن۳ و ۴ق) معتقدند که صرف اکتفا به معنای ظاهری آیات قرآن برای فهم حقیقی آن کافی نیست.[۱۷] پژوهشگران معتقدند که این مبنا در دیدگاه ابنسینا (۳۷۰-۴۲۸ق) و ملاصدرا (درگذشت: ۱۰۵۰ق) نیز وجود دارد؛ زیرا او تأویل را مبنای تفسیر خویش از قرآن قرار داده و آن را ابزاری برای درکِ پیوند ظاهر و باطن دین به شمار آورده است.[۱۸] به عقیدۀ این فیلسوفان فهم قرآن برای همه ممکن است؛ اما برای رسیدن به معانی عمیقتر و باطنی به تأویل فلسفی نیاز داریم.[۱۹] از نظر فیلسوفانِ مفسری همچون سهروردی(۵۴۹ق-۵۸۷ق) و ملاصدرا، «حکمت» همان بطن قرآن است که فهم کامل آن مخصوص معصومان است اما دیگران نیز به قدر وسعت وجودی خود میتوانند از فهم باطن قرآن بهرهمند شوند.[۲۰]
پیوند حقایق دینی و فلسفی
به گفته پژوهشگران، فیلسوفان مسلمان برای وحی نیز ماهیتی معرفتشناسانه قائل بودند و آن را از سنخ ادراکات یقینی محسوب میکند.[۲۱] محققان، باورِ فیلسوفان مفسر به تطابق گزارههای دینی با دستاوردهای فلسفی را نتیجۀ باور به باطن قرآن و ارزش شناخت عقلانی قرآن میدانند؛ زیرا این مبانی باعث میشود تا تلقی فلسفی از حقایق عالَم و بیان دینی قرآن از حقایق وحیانی در واقع یک چیز باشند.[۲۲] این باعث میشود که مثلاً به عقیدۀ ملاصدرا میان حکمت و شریعت اختلافی نباشد و اگر تعارضی به نظر آید، این ضعف از ناتوانی ما در تطبیق آنها باشد.[۲۳] سهروردی نیز در تأویل اشراقی خود، به این پیوند اشاره دارد و معتقد است که تأویل راهی برای رجوع به باطن امور عالم است.[۲۴]
روشهای تفسیر فلسفی
بر اساس تقسیمبندی یکی از محققان، روش تفسیر فلسفی یا بهصورت اجتهادی-فلسفی است که در آن از معلومات فلسفی برای تحلیل مفاد آیات استفاده میشود، یا بهصورت تفسیر مستقیم آیات با استدلالهای فلسفی.[۲۵] طبق تقسیمبندی دیگر، روشهای تفسیر فلسفی شامل روش فهم تطبیقی-تأویلی و فهم تحلیلی است.[۲۶] در فهم تطبیقی-تأویلی، آیات بر آموزههای فلسفی تطبیق داده میشوند، تا تعارض میان آموزهّای فلسفی و وحیانی رفع شود.[۲۷] در روش تحلیلیُ مفسر سعی میکند تا با رعایت شرایطی مانند پایبندی به متن قرآن و احادیث، از آموزههای فلسفی برای تحلیل عمیقتر مفاهیم باطنی قرآن استفاده کند.[۲۸]
تفاوت رویکرد فلسفی به تفسیر قرآن با دیگر رویکردها
به طور کلی، محققان حوزه تفسیر قرآن معتقدند که رویکرد فلسفی به تفسیر قرآن با رویکردهای عرفانی، تاریخی و سنتی تفاوتهای اساسی دارد. در رویکرد عرفانی، تأکید بر کشف و شهود باطنی و تجربههای معنوی است، در حالی که تفسیر فلسفی بر استدلال عقلی و تحلیل منطقی متکی است[۲۹] رویکرد تاریخی به بررسی زمینههای نزول آیات و شرایط تاریخی-اجتماعی زمان نزول میپردازد، اما تفسیر فلسفی به دنبال معانی جاودانه و متافیزیکی است که از محدودیتهای زمانی و مکانی فراتر میروند.[۳۰]
رویکرد فلسفی در برابر رویکرد عرفانی
به گفتهی برخی پژوهشگران، تفسیر فلسفی قرآن بر مبنای اصول و استدلالهای برهانی استوار است، در حالی که تفسیر عرفانی بر پایهی سیر و سلوک و شهود عرفانی است.[۳۱] طبق دیدگاه گروهی از محققان، هدف تفسیر فلسفی دستیابی به مفاهیم عمیق قرآن با استفاده از عقل و براهین فلسفی است؛ اما در تفسیر عرفانی، فهم معانی باطنی و لایههای پنهان آیات از طریق کشف و شهود صورت میگیرد.[۳۲] بر این اساس، تفسیر فلسفی ساختاری منطقی و نظاممند دارد، درحالیکه تفسیر عرفانی به تجربیات شخصی و شهودی وابسته است.[۳۳] همچنین بر اساس نظر برخی صاحبنظران، تفسیر فلسفی بیشتر به مباحث انتزاعی و عقلی مانند ذات و صفات خداوند و مسائل هستیشناسانه میپردازد؛ در حالی که تفسیر عرفانی به معارف ذوقی و روحانی نظیر وحدت وجود و حضور خداوند در هستی توجه دارد.[۳۴]
بر اساس نظر گروهی از صاحبنظران، تفسیر فلسفی ممکن است در مواردی به تأویل و تطبیق دیدگاههای فلسفی بر آیات بپردازد که گاهی مصداق تفسیر به رأی محسوب میشود؛ اما در تفسیر عرفانی، اگرچه ممکن است تأویلات شخصی و ذوقی وجود داشته باشد، اما عارفان حقیقی بر رعایت قواعد استنباط و عدم مخالفت با ظواهر قرآن تأکید دارند.[۳۵] طبق دیدگاه برخی پژوهشگران، برخی از فلاسفه مانند ابنسینا علاوه بر روش عقلی، از روشهای نظری-ادبی و نظری-تجربی نیز در تفسیر بهره گرفتهاند؛ اما در تفسیر عرفانی، تأکید اصلی بر درک قلبی و معنوی آیات است.[۳۶]
رویکرد فلسفی در برابر رویکرد تاریخی
پژوهشگران تاریخ تفسیر معتقد ند که هدف تفسیر تاریخی قرآن، پردهبرداشتن از معنای مراد خداوند از الفاظ و عبارات قرآن در بستر تاریخی نزول آن است؛[۳۷] در حالی که هدف تفسیر فلسفی قرآن، دستیابی به مفاهیم عمیق و مقاصد اساسی قرآن با بهرهگیری از استدلالهای برهانی و اصول عام فلسفی است.[۳۸] بنا بر این، تفسیر تاریخی به جنبههای بیرونی و زمانی آیات محدود است، درحالیکه تفسیر فلسفی به معانی فرازمانی و متافیزیکی میپردازد.[۳۹] این پژوهشگران بر این باورند که تفسیر تاریخی بر این پیشفرض استوار است که قرآن متنی تاریخمند است و طی ۲۳ سال در پی مقتضیات و نیازهای عصر رسالت پیامبر اسلام(ص) نازل شده است؛[۴۰] در حالی که تفسیر فلسفی به معانی باطنی آیات توجه دارد و کمتر به شرایط تاریخی وابسته است و برای مثال، ابنسینا و ملاصدرا بدون توجه به زمینه تاریخی قرآن، آیه نور را بهعنوان تمثیلی از نور الهی یا وجود مطلق او تفسیر میکنند.[۴۱]
رویکرد فلسفی در برابر رویکرد روایی
به گفتهی پژوهشگران، تفاوت عمده بین تفسیر روایی و تفسیر فلسفی قرآن در منابع، اهداف و رویکردهای آنها نهفته است.[۴۲] در تفسیر روایی شیعه، توجه به روایات اهل بیت پیامبر(ص) یک امتیاز برجسته نسبت به تفسیر روایی اهل سنت است که بیشتر به اقوال صحابه و تابعین استناد میکنند.[۴۳]هدف اصلی این رویکرد، آشکار کردن معانی آیات با کمک روایات است و برخی پیروانِ این روش تنها به نقل روایات بسنده کرده و هر گونه منبع دیگری را غیر معتبر میدانند.[۴۴] در مقابل، به گفته پژوهشگران، تفسیر فلسفی به معنای کاربرد روش عقلی و معلومات فلسفی برای فهم معانی باطنی قرآن است.[۴۵]
دلایل مخالفان تفسیر فلسفی
مخالفان تفاسیر فسلفی و هر رویکرد عقلی به تفسیر قرآن معتقدند که تفسیر عقلی با تفسیر به رأی تفاوت چندانی ندارد و چون تفسیر به رأی مورد مذمت قرار گرفته است، تفسیر عقلی نیز جایز نیست [۴۶]. آنها با استناد به روایاتی که از تفسیر به رأی نهی کردهاند، تفسیر عقلی را نیز مصداق همین نهی میدانند و استدلال میکنند که عقل همان رأی شخصی است.[۴۷] این گروه بر این باورند که عقل انسان ذاتاً خطاپذیر است و نمیتواند به عمق معانی و مقاصد قرآن دست یابد، بنابراین نباید در تفسیر قرآن به آن اعتماد کرد.[۴۸] مخالفان تفسیر فلسفی معتقدند که فهم حقیقی و کامل قرآن تنها در اختیار معصومان (پیامبر و ائمه) است و دیگران نباید با اتکا به عقل خود اقدام به تفسیر قرآن کنند.[۴۹]
فیلسوفانی که رویکرد فلسفی به قرآن داشتند
طبق دائرةالمعارف قرآن کریم، احتمالاْ يعقوب بن اسحاق كندى (م. ۲۴۶ق) نخستين فيلسوف مسلمانى است که در آثار خود از تفسیر فلسفی آیات استفاده کرد.[۵۰] ابنسینا، اخوان الصفا، خواجه نصیرالدین طوسی، سهروردی و ملاصدرا نیز از جمله فیلسوفانی هستند که آیاتی را با روش فلسفی تفسیر کردهاند.[۵۱] ابنسینا سورههای ناس، فلق، اخلاص، حمد، اعلی و آیاتی مانند آیه نور را تفسیر کرده است.[۵۲] به نوشته دایرةالمعارف قرآن کریم، اخوان الصفا نیز در رسائل خود روش فلسفی را در تفسیر و تأویل قرآن مجید به کار گرفتد[۵۳] و بهعنوان نمونه، آنان هبوط آدم را فرود از عالم ارواح به عالم ماده تفسیر کردند و برخی آیات را اشاره به سهبعدی بودن عالم جسمانی دانستند.[۵۴] طبق گفته محققان، سهروردی نیز آثار مستقل تفسیری داشته که از بین رفتهاند و فعلا نیمی از آثار فلسفی او موجود است که ضمن آنها به تفسیر بعضی از آیات قرآن پرداخته است.[۵۵] ملاصدرا نیز سورههای حمد، یس، واقعه، حدید، جمعه، طارق، اعلی، زلزال، بخشی از بقره، آیةالکرسی و آیه نور را تفسیر کرده است.[۵۶] او آیه نور را در چارچوب نظریه وحدت وجود و مراتب هستی تفسیر کرد.[۵۷] علامه طباطبایی و عبدالله جوادی آملی، فقیه و مفسر ایرانی، نیز در تفسیر بسیاری از آیات از روش فلسفی استفاده کردهاند.[۵۸] بعضی از صاحبنظران، مهمترین وجوه روش این فیلسوفان را اینگونه برشمردهاند:
ابنسینا
- تأکید بر عقل و استدلال: ابنسینا معتقد است که عقل انسانی قادر است معانی باطنی آیات را درک کند و تفسیر او بر پایه استدلالهای منطقی و فلسفی استوار است[۵۹]
- تمرکز بر مفاهیم متافیزیکی: او آیه نور را بهعنوان تمثیلی از نور الهی و عقل فعال تفسیر میکند و رابطه میان خدا، عقل و نفس انسانی را بررسی میکند[۶۰]
- استفاده از تمثیل و نماد: ابنسینا از تمثیلهای فلسفی برای توضیح مفاهیم پیچیده استفاده میکند، مانند تشبیه نور الهی به عقل فعال که جهان را روشن میکند[۶۱]
اخوان الصفا
- بهرهگیری از آثار فلاسفه یونان، ایران و هند، مانند افلاطون و ارسطو، در تفسیر قرآن پرداختند و تلفیق معارف اسلامی را با فلسفه.[۶۲]
- اخوانالصفا به باطن قرآن معتقد بودند و آن را رمزی برای عارفان میدانستند. همچنین، کتابهای آسمانی را تجلی ظاهری حقایق عمیق میپنداشتند که تأویلات عقلی و باطنی دارند.[۶۳]
- تأویلات آنان شبیه به تفاسیر عرفانی بود؛ اما برخی معتقدند رویکرد اخوانالصفا علمیتر و عقلیتر بود.[۶۴]
شیخ اشراق
- استفاده از روش عرفانی-ذوقی: شیخ اشراق در کنار استدلال عقلی آیات را با نگاه شهودی و مبتنی بر حکمت اشراقی تفسیر میکند و معانی باطنی را بر اساس کشف و ذوق عرفانی بیان میدارد.[۶۵] و این را از مبانی یقینی فهم قرآن برمیشمارد.[۶۶]
- استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن.[۶۷]
- بهرهگیری از تأویل نمادین برای تبدیل کردن مفاهیم قرآنی به نمادهای فلسفی-عرفانی.[۶۸]
- استفاده از روایات: شیخ اشراق در تفسیر فلسفی خود به استدلال عقلی بسنده نمیکند استفاده از آیات و روایات بهره میگیرد؛[۶۹] اما بر خلاف مفسران روایی، شیخ اشراق به استفاده از روایات بسنده نمیکند و تفسیرش مبتنی بر عقل و شهود است.[۷۰]
ملاصدرا
- تلفیق فلسفه و عرفان: ملاصدرا در تفسیر خود از مفاهیم فلسفی مانند وجود و مراتب آن استفاده میکند، اما این مفاهیم را با شهود عرفانی ترکیب میکند تا به معانی باطنی آیات دست یابد.[۷۱]
- توجه به مراتب وجودی: ملاصدرا معتقد است که آیات قرآن دارای مراتب معنایی مختلفی هستند و تفسیر او بر اساس مراتب وجودی هستی شکل گرفته است، بهطوریکه نور الهی در مراتب مختلف ظهور مییابد[۷۲]
- تأکید بر وحدت وجود: ملاصدرابرخی از آیات را در چارچوب نظریه وحدت وجود تفسیر میکند و نور الهی را بهعنوان وجود مطلق میبیند که همه مراتب هستی را در بر میگیرد.[۷۳]
- رویکرد چندلایه به تفسیر: برخلاف ابنسینا که بیشتر بر عقل تأکید دارد، ملاصدرا تفسیر خود را با ترکیب عقل، شهود و نقل (روایات) پیش میبرد و به جنبههای عرفانی و باطنی آیات توجه ویژهای دارد[۷۴] و این روش باعث میشود که او به ظاهر آیات نیز در نظر بگیرد.[۷۵]
آثار تفسیری فلسفی
به گفته محققان،بسیاری آثار مربوط به تفسیر فلسفی، مربوط به قطعاتی از آثار فلسفی (و نه صرفاً تفسیری) است که با بهرهگیری از روشهای فلسفی، به تحلیل عمیق آیات پرداختهاند.[۷۶] از جمله آثار تفسیری فلسفی که به طور خاص اثری مدون در تفسیر قرآن به حساب میآیند میتوان به این موارد اشاره کرد:
- «تفسیر کبیر» اثر فخر رازی.
- «تفسیر صافی» اثر فیض کاشانی.
- «تفسیر القرآن الکریم» اثر ملاصدرا.
- «مفاتیح الغیب» اثر ملاصدرا.[۷۷]
پانویس
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۱؛ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۱؛ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۱؛ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶؛ نجفی و ناصح، «بررسی و نقد دیدگاه محمدهادی معرفت در آغاز دوره عقل گرایی در تفسیر قرآن کریم»، ص۲۹۵.
- ↑ حلوانی، نزهة الناظر، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۱۱۰.
- ↑ صدرالمتألهین، مفاتیح الغیب، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۷۹ - ۸۰؛ نجفی و ناصح، «بررسی و نقد دیدگاه محمدهادی معرفت در آغاز دوره عقل گرایی در تفسیر قرآن کریم»، ص۲۹۵؛ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی امکان شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۵۷.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۱-۷۴.
- ↑ سروش و ضیغمیان، «نوآوریهای ابنسینا در تفسیر فلسفی سوره توحید و نقد محقق دوانی»، ص۱۰۸.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۹۱ِ؛ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی امکان شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۶.
- ↑ امینائی و صادق نیا، «تحلیل پیامدهای تفسیر فلسفی از نگاه مخالفان»، ص۱۰۰؛ بابایی، «پژوهشی در رَوایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ عبدالرحمن العک، اصول التفسیر و قواعده، ۱۴۰۶ق، ص۲۳۲، ۲۳۷ ۲۳۸؛ ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۶۴.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۳.
- ↑ ارشادینیا، «تأویل هنجارمحور در حکمت متعالیه»، ص۹، انصاریان و دیگران، «نظریه نزول-تفسیر ملاصدرا؛ مقدمهای بر فلسفه دینی»، ص۳۸؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۰؛ دهقان، «بررسی و تحلیل مبانی فکری اخوان الصفا در تأویلات باطنی قرآن»، ص۷۶ و ۹۸؛ محمدی، «معادله قرآن و حکمت در حکمت صدرایی»، ص۷۸
- ↑ بابایی، «پژوهشی در رَوایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۱۸.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۹۴.
- ↑ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۰.
- ↑ بنیاسدی، «سیری در موضوع ظهر و بطن قرآن»، ص۲.
- ↑ بنیاسدی، «سیری در موضوع ظهر و بطن قرآن»، ص۵-۶.
- ↑ دهقان، «بررسی و تحلیل مبانی فکری اخوان الصفا در تأویلات باطنی قرآن»، ص۷۶ و ۹۸.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۹۶؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۰.
- ↑ کمالیزاده و دیگران، «تأویل اشراقی سهروردی از آیات پیرامون حقیقت نفس»، ص۵۹؛ بنیاسدی، «سیری در موضوع ظهر و بطن قرآن»، ص۳.
- ↑ کمالیزاده و دیگران، «تأویل اشراقی سهروردی از آیات پیرامون حقیقت نفس»، ص۵۷-۶۱؛ محمدی، «معادله قرآن و حکمت در حکمت صدرایی»، ص۸۰-۸۳؛ بنیاسدی، «سیری در موضوع ظهر و بطن قرآن»، ص۸.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۹۴.
- ↑ گودرزی و وکیلی و امانی، «تفسیر آیه «نور» از منظر ابنسینا و داراشکوه»، ص۱۴۷؛ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۹۶ِ؛ دهقان، «بررسی و تحلیل مبانی فکری اخوان الصفا در تأویلات باطنی قرآن»، ص۷۷.
- ↑ محمدی، «معادله قرآن و حکمت در حکمت صدرایی»، ص۷۸.
- ↑ کمالیزاده، «تأویل اشراقی سهروردی از آیات پیرامون حقیقت نفس»، ص۵۹.
- ↑ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۴.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۴.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۵.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۲.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۲.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۵؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۰؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۷۶.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۸؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۴؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۷۵؛ مهدویفرد و شاکریموحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق و شیخ الرئیس»، ص۴.
- ↑ انصاریان و دیگران، «نظریه نزول-تفسیر ملاصدرا؛ مقدمهای بر فلسفه دینی»، ص۴۱.
- ↑ مهدویفرد و شاکریموحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق و شیخ الرئیس»، ص۲۴۱؛ مهدویفرد و شاکریموحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق و شیخ الرئیس»، ص۲۴۹؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۸۷؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۹۶.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۵؛ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۸؛ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۹؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۴؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۸۱؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۸۵.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۵۳؛ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۵۴؛ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۵۵؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۵؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۶؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۸۱.
- ↑ نکونام، «تفسیر تاریخی قرآن کریم»، ص۴۱.
- ↑ میراحمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۸؛ میراحمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۰.
- ↑ انصاریان و دیگران، «نظریه نزول-تفسیر ملاصدرا؛ مقدمهای بر فلسفه دینی»، ص۳۹.
- ↑ نکونام، «تفسیر تاریخی قرآن کریم»، ص۴۱؛ نکونام، «تفسیر تاریخی قرآن کریم»، ص۴۵.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۴.
- ↑ ایزدی مبارکه، «نگاهی به تاریخچه و روش تفسیر روایی قرآن کریم.»، ص۷؛ بابایی، «شیعه و تفسیر روایی؛ تطورات، امتیاز و کاستی ها.»، ص۷۲؛ فربهی، «چیستی «تفسیر فلسفی» و ارزیابی تلقّی های ناصواب از آن.»، ص۱؛ ملایری، «مختصات رویکرد فلسفی صدر المتألهین به قرآن کریم.»، ص۳۳۰.
- ↑ بابایی، «شیعه و تفسیر روایی؛ تطورات، امتیاز و کاستی ها.»، ص۷۸؛ ایزدی مبارکه، «نگاهی به تاریخچه و روش تفسیر روایی قرآن کریم.»، ص۷؛ اعرابی، «تفسیر روایی قرآن از نگاه فریقین.»، ص۱.
- ↑ بابایی، «شیعه و تفسیر روایی؛ تطورات، امتیاز و کاستی ها.»، ص۷۲؛ اعرابی، «تفسیر روایی قرآن از نگاه فریقین.»، ص۱.
- ↑ میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا»، ص۴۸؛ میر احمدی، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، ص۱۰۴؛ اسدینسب، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، ص۷۵؛ مهدویفرد و شاکریموحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق و شیخ الرئیس»، ص۴.
- ↑ الذهبى، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۲۵۵
- ↑ عابدی، آسیبشناسی تفسیر قرآن در حوزه ظاهرگرایی، ص۱۷۶
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱؛ کتاب فضل العلم، باب الرد الی الکتاب والسنة، ص۶۰، ح۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۵۰، ح۷۴
- ↑ آصف محسنی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۴۵۲
- ↑ نفسیی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۹.
- ↑ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸؛ کمالی، شناخت قرآن، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۲، ۴۶۷،
- ↑ اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفا، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱.
- ↑ مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج۴، ص۷۳
- ↑ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۶.
- ↑ بابایی، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، ص۶.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۳.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۴.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۴.
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸؛ کمالی، شناخت قرآن، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۲، ۴۶۷،
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸؛ کمالی، شناخت قرآن، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۲، ۴۶۷.
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸؛ کمالی، شناخت قرآن، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۲، ۴۶۷.
- ↑ مهدوی فرد و شاکری موحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق»، ص۲۴۴.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۸۰ُ، ج۴، ص۷۳.
- ↑ مهدوی فرد و شاکری موحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق»، ص۲۴۶.
- ↑ مهدوی فرد و شاکری موحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق»، ص۲۴۵.
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸.
- ↑ مهدوی فرد و شاکری موحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق»، صفحه ۲۴۹.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۶.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۸.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۷.
- ↑ خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، ص۷۹.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۲.
- ↑ اسعدی، «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن»، ص۱۴۲-۱۴۳.
- ↑ نفیسی، «تفسیر فلسفی»، ص۳۰۸-۳۱۰.
منابع
- آصف محسنی، الفصول المهمة فی اصول الائمة، قم: مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، ۱۳۷۸ش.
- اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفا، بیروت، الدار الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
- ارشادینیا، محمدرضا، «تأویل هنجارمحور در حکمت متعالیه»، دوفصلنامه علمی حکمت صدرایی, سال۳، شماره۲، ۱۳۹۴ش.
- اعرابی، غلامحسین، «تفسیر روایی قرآن از نگاه فریقین»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، شماره۱۶، بهار ۱۳۷۸ش.
- اسعدی، علیرضا «بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن». فصلنامه علمیپژوهشی نقد و نظر، شماره ۱۰۶، ۱۴۰۱ش.
- اسدینسب، محمد علی، «مشروعیت و ضرورت تفسیر عرفانی»، قبسات، شماره ۱۰۲، ۱۴۰۰ش.
- امینائی و صادق نیا، «تحلیل پیامدهای تفسیر فلسفی از نگاه مخالفان» پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، شماره۱۹، ۱۴۰۰ش.
- انصاریان، زهیر؛ اکبریان، رضا؛ و نبوی، لطفالله، «نظریة تنزیل تأویل در اندیشة صدرالمتألهین؛ مقدمه ای بر فلسفة دینی»، منبع: حکمت صدرایی سال سوم، شماره۲، بهار و تابستان ۱۳۹۴ش.
- ایازی، سیدمحمدعلی، المفسرون حیاتهم ومنهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق
- ایزدی مبارکه، کامران، «نگاهی به تاریخچه و روش تفسیر روایی قرآن کریم»، مجله الهیات، شماره۲، پاییز و زمستان ۱۳۸۴ش.
- بابایی، علی اکبر، «پژوهشی در روایی یا ناروایی تفسیر فلسفی»، پژوهش های قرآنی، شماره۳، شماره۲۶، پاییز ۱۴۰۰ش.
- بابایی، علی اکبر، «شیعه و تفسیر روایی؛ تطورات، امتیاز و کاستی ها»، معارف اسلامی، شماره۶، ۱۳۸۵ش.
- بنیاسدی، رضا، «سیری در موضوع ظهر و بطن قرآن»، پژوهش و مطالعات علوم اسلامی، شماره۵۳، ۱۴۰۲ش.
- حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر، قم، درسه امام مهدی (عج)،۱۳۶۷ش.
- خالد عبدالرحمن العک، اصول التفسیر و قواعده، بیروت، دارالنفائس، ۱۴۰۶ق.
- خورشیدی و سلیمانی، «تفاوت تأویلی آیه مبارکه نور از منظر ابنسینا و ملاصدرا»، حکمت صدرایی، سال سوم، شماره۲، بهار و تابستان ۱۳۹۴ش.
- دهقان، «بررسی و تحلیل مبانی فکری اخوان الصفا در تأویلات باطنی قرآن»، غلوم قرآن و حدیث،شماره۸۳، ۱۳۸۸ش.
- ذهبی، محمد حسین، التفسیر والمفسرون، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ق.
- دهقانپور، علیرضا، «رویکرد فلسفی ملاصدرا به تفسیر قرآن»، معرفت، شماره ۱۲۸، مرداد ۱۳۸۷ش.
- سروش و ضیغمیان، «نوآوریهای ابنسینا در تفسیر فلسفی سوره توحید و نقد محقق دوانی»
- سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
- فربهی، احمد؛ سعیدی روشن، محمد باقر؛ بابایی، علی اکبر؛ آریان، حمید، «چیستی «تفسیر فلسفی» و ارزیابی تلقّی های ناصواب از آن»، قرآن نشانات، شماره ۲۸، بهار و تابستان ۱۴۰۱ش.
- کمالیزاده و دیگران، «تأویل اشراقی سهروردی از آیات پیرامون حقیقت نفس»، پژوهشهای هستیشناختی، شماره۸، ۱۳۹۸ش.
- کمالی، سید علی، شناخت قرآن، قم، اسوه، ۱۳۷۰ش.
- گودرزی و وکیلی و امانی، «تفسیر آیه «نور» از منظر ابنسینا و داراشکوه»، حکمت معاصر سال سوم، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش.
- محمدی، ناصر، «معادله قرآن و حکمت در حکمت صدرایی»، حکمت صدرایی، سال اول، شماره۲، بهار و تابستان ۱۳۹۲ش.
- ملایری، موسی، «مختصات رویکرد فلسفی صدر المتألهین به قرآن کریم»، منبع: پژوهش دینی زمستان، شماره ۱۲، ۱۳۸۴ش.
- میر احمدی، «برهان و تأویل دو روی روش تفسیری ابنسینا» حکمت سینوی (مشکوه النور)، سال بیست و چهارم، شماره ۶۳، بهار و تابستان ۱۳۹۹ش.
- میر احمدی، عبدالله، «تفاسیر فلسفی در میانه خوانش برهان و تأویل با نگاهی به آثار ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا»، الهیات تطبیقی، شماره ۲۴، ۱۳۹۹ش.
- مهدویفرد و شاکریموحد، «تحلیل تطبیقی روش تفسیری شیخ اشراق و شیخ الرئیس»، دوفصلنامه پژوهشهای تفسیر تطبیقی، شماره ۱۱، ۱۴۰۰ش.
- نجفی و ناصح، «بررسی و نقد دیدگاه محمدهادی معرفت در آغاز دوره عقل گرایی در تفسیر قرآن کریم»
- نفیسی، شادی، «تفسیر فلسفی» در دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۲ش.
- نکونام، جعفر، «تفسیر تاریخی قرآن کریم»، تهران، انجمن علوم قرآن و حدیث ایران، ۱۳۸۸ش.