تفسیر ادبی
| تفسیرهای مهم | |
|---|---|
| شیعی | تفسیر ابو الجارود • تفسیر قمی • کتاب التفسیر (عیاشی) • تفسیر التبیان • تفسیر مجمع البیان • تفسیر الصافی • تفسیر المیزان |
| سنی | تفسیر جامع البيان (طبری) • المحرر الوجیز (ابن عطیه) • تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی) • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) • تفسیر جلالین (سیوطی) |
| گرایشهای تفسیری | |
| تفسیر تطبیقی • تفسیر علمی • تفسیر عصری • تفسیر تاریخی • تفسیر فلسفی • تفسیر کلامی • تفسیر عرفانی • تفسیر ادبی • تفسیر فقهی | |
| روشهای تفسیری | |
| تفسیر قرآن به قرآن • تفسیر روایی • تفسیر اجتهادی | |
| شیوههای نگارش تفسیر | |
| تفسیر ترتیبی • تفسیر موضوعی | |
| اصطلاحات علم تفسیر | |
| اسباب نزول • ناسخ و منسوخ • محکم و متشابه • اعجاز قرآن • جری و انطباق • مکی و مدنی | |
تفسیر ادبی، نوعی تفسیر است که آیات قرآن را با کمک علوم زبان عربی، مانند صرف، نحو، بلاغت و واژهشناسی توضیح میدهد. تفسیر ادبی شامل شاخههایی مانند تفسیر لغوی، نحوی و بلاغی است که به درک دقیقتر معانی آیات قرآن کمک میکند. امامان شیعه نیز در تفسیر قرآن از این روش استفاده کردهاند.
تفسیر ادبی قرآن، از صدر اسلام آغاز شده و با تدوین کتابهای تخصصی در زمینههای لغت، نحو و بلاغت، به شکل منسجم و گسترده توسعه یافت. گفته شده که تفسیر ادبی در قرن چهارم و پنجم به اوج خود رسید، و در قرن چهاردهم با رویکردی علمی و موضوعی، دوباره احیا شد.
نقدهایی به تفسیر ادبی وارد شده است؛ از جمله نداشتن قواعد مشخص، نقل معانی مختلف بدون بررسی نقد و بررسی، افراط در تأویلهای نادرست و ارائه معانی متعدد بدون اولویتبندی که میتواند فهم آیات را پیچیده کند.
مفهومشناسی و جایگاه
تفسیر ادبی قرآن، به معنای تفسیر آیات به کمک علوم ادبیات زبان عربی و بیان معنای لغات مشکل قرآن و بررسی قرائتهای مختلف است.[۱] علوم ادبیات عرب شامل علم صرف و نحو، علم بلاغت و واژهشناسی است.[۲]
گفته شده که تفسیر ادبی قرآن، زیربناییترین پایه تفسیر قرآن است؛ بهگونهای که همه گرایشهای تفسیری همچون تفسیر کلامی، فقهی، عرفانی و... به آن نیازمندند.[۳] همچنین تفسیر ادبی، نقطه مقابل تفسیر روایی تلقی شده است.[۴] تفسیر ادبی یکی از گرایشهای مختلف از تفسیر اجتهادی به شمار رفته است.[۵]
تاریخچه
تفسیر ادبی، کهنترین و اصیلترین راه برای تفسیر قرآن معرفی شده[۶] که در تاریخ خود از تحول گستردهای برخوردار بوده است؛ از تلاشهای لغوی پراکنده آغاز شده و با تدوین آثار تخصصی در حوزههای لغت، نحو، اِعراب، قرائات مختلف، معانی قرآن و اعجاز ادبی قرآن ادامه یافته و به تدوین تفاسیر جامع ادبی با گرایشهای گوناگون منتهی شد.[۷]
آغاز گرایش به تفسیر ادبی قرآن، به اواخر قرن دوم هجری منسوب شده است. از کتاب مجاز القرآن، تألیف مُعَمّر بن مُثنی (ابوعُبَیده) و کتاب معانی القرآن، نوشته فَرّاء، مهمترین آثار این دوره یاد شده است.[۸] در قرن چهارم هجری، مطالعات ادبی قرآن توسط متکلمان مُعتَزِلی گسترش یافت که تفسیر النُّکت فی اِعجاز القرآن از جمله آنهاست.[۹] گفته شده که تفسیر ادبی قرآن در قرن پنجم هجری، با تألیف حَقائق غَوامِضِ التَّنزیل، نوشته زَمَخشَری مُعتَزلی، به اوج شکوفایی خود رسید.[۱۰]
در قرن چهاردهم هجری، محمد عَبدُه و شاگردش طه حسین و سپس امین الخولی، هر سه از عالمان اهلسنت، بازگشت به تفسیر ادبی را مورد تأکید قرار دادند.[۱۱] امین الخولی برای اولین بار طرحی روشمند برای تفسیر ادبی قرآن ارئه کرد.[۱۲]
انواع تفسیر ادبی
تفاسیر ادبی، متناسب با علوم ادبی در زبان عربی، به چند شاخه تقسیم شده است:[۱۳]
تفسیر لغوی
تفسیر لغوی قرآن، به معنای شرح و توضیح کلمات نامأنوس قرآن است.[۱۴] نخستین کتاب در زمینه واژههای غریب قرآن، متعلق به اَبان بن تَغلِب (درگذشتهٔ ۱۴۱ق) است از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده است. این کتاب از بین رفته است.[۱۵] پس از آن، کتاب مَجاز القرآن، نوشتهٔ ابوعُبَیده مُعمّر بن مُثنّی (درگذشتهٔ ۲۱۰ق)، مهمترین کتاب موجود در این زمینه است که گاه از آن به غَریب القرآن یاد شده و تألیف آن در سال ۱۸۸ قمری آغاز شده است.[۱۶]
گفته شده که دانش شرح لغات قرآن، در اوایل قرن پنجم به دست راغب اصفهانی (درگذشتهٔ ۴۲۵ق) با تألیف غنیترین کتاب در نوع خود، با عنوان مُفرداتُ الفاظِ القرآنِ به اوج خود رسید.[۱۷] از مشهورترین آثار موجود، غریبُ القرآن، نوشته ابنقُتَیبه و غریب القرآن، تألیف ابنعزیز سَجِستانی (درگذشتهٔ ۳۳۰ق) است که نگارش آن حدود ۱۵ سال طول کشیده است.[۱۸]
تفسیر نحوی
علم نحو مقدمهای برای دریافت معنای کلام در زبان عربی و دانستن معنای مورد نظر متکلم است[۱۹] و یکی از اصولیترین نیازهای مفسران قرآن دانسته شده است.[۲۰] در تفسیر نحوی دو دسته از منابع وجود دارد:
- کتابهای معانی القرآن: در نیمه دوم سده دوم هجری، مجموعهای از نگاشتهها در حوزه تفسیر قرآن با نام مَعانی القرآن شکل گرفت و تا قرن پنجم ادامه یافت. این کتابها به فهم معانی قرآن بر اساس علوم ادبی توجه داشتند و از منابع مهم تفاسیر ادبی دورههای بعد محسوب میشوند.[۲۱] نخستین کتاب معانی القرآن، متعلق به اَبان بن تَغلِب (درگذشتهٔ ۱۴۱ق)، قاری و نحوی شیعه است.[۲۲] ابننَدیم، از ۲۵ کتاب در این زمینه یاد کرده است.[۲۳]
- کتابهای اِعراب القرآن: کتابهای اِعرابُ القرآن، همانند کتابهای معانی القرآن، به جنبههای زبانی و صرفی و نحوی آیات، تحلیل قرائتهای مختلف از ناحیه نحوی و صرفی و اِعراب، و گاه بیان معنای لغات و بیان نکات بیانی و بلاغی میپرداختند، اما در این آثار، جنبه نحوی و بیان اِعرابهای دشوار و پیچیده آیات، همراه با نقل وجوه اِعرابی و احتمالهای مختلف بر سایر مباحث غلبه دارد.[۲۴]
تفسیر بلاغی
علم بلاغت، شامل علم معانی و بیان، نقش مؤثری در فهم معانی آیات قرآن دارد[۲۵] و گفته شده که با این علم میتوان اسرار و نکات دقیق قرآن را کشف کرد.[۲۶] بر این اساس، مفسران مسلمان با تکیه بر مباحث ادوات، حروف، ساختار و اسلوبهای جملات، مانند کنایه، استعاره، تشبیه، تَمثیل، مَجاز، تقدیم و تأخیر، به تفسیر آیات قرآن میپردازند.[۲۷]
در قرن سوم هجری، تلاشهای مختلفی در حوزه اسرار بیان قرآنی و نظم بدیع آن صورت گرفت، و در قرن چهارم به شکلگیری دانش مستقلی با نام اِعجاز قرآن انجامید.[۲۸] کهنترین اثر در این زمینه، مَجاز القرآن، تألیف ابوعبیده (درگذشتهٔ ۲۱۰)، مرجع مطالعات لغوی و ادبی دورههای بعد[۲۹] و معانی القرآن، متعلق به فرّاء (درگذشتهٔ ۲۰۷ق) مکمل آن قلمداد شده است.[۳۰] در سده سوم هجری، جاحِظ (درگذشتهٔ ۲۵۰ق)، مطالعات گستردهای در حوزه بلاغت قرآن انجام داد و آثاری همچون نَظْمُ القرآن تألیف کرد.[۳۱]
در سده چهارم هجری آثاری با عنوان «اِعجاز القرآن» نگاشته شد. اعجاز القرآن، تألیف محمد بن یزید واسطی (درگذشتهٔ ۳۰۷ق)، النُّکتُ فی اِعجاز القرآن، تألیف علی بن عیسی رُمّانی (درگذشتهٔ ۳۸۶ق) و اعجاز القرآن، نوشته باقِلانی (درگذشتهٔ ۴۰۳ق) از جمله تألیفات این قرن است.[۳۲] در سده پنجم قمری، عبدُالقاهر جُرجانی (درگذشتهٔ ۴۷۱ق) با تألیف دلائل الاعجاز، درباره اثبات اعجاز بیانی و نظم قرآن، و اَسرارُ البلاغه، درباره تبیین صور بیانی قرآن، پایهگذار دو دانش معانی و بیان شد.[۳۳] زَمَخشَری، در الکَشّاف، از مبانی مطرح شده در این دو کتاب برای تفسیر قرآن بهره برده است.[۳۴]
رویکردهای ادبی امامان شیعه در تفسیر قرآن
امامان شیعه علاوه بر تأکید بر آموختن زبان عربی برای درک معانی آیات قرآن،[۳۵] در موارد متعدد برای تفسیر معنای آیات قرآن، از تفسیر ادبی استفاده کردهاند؛ بهویژه از طریق تبیین معنای لغوی، یا تکیه بر قواعد صرفی، نحوی و بلاغی.[۳۶] آنها به عنوان مفسران اصلی قرآن،[۳۷] از روشهای مختلف تفسیری از جمله تفسیر ادبی بهره میگرفتند.[۳۸] نمونههایی از این تفاسیر به شرح ذیل است:
- تفسیر لغوی: امام رضا(ع) واژه خَتَمَ در آیه ۷ سوره بقره را به مهر زدن بر قلب کافران[۳۹] و امام صادق(ع) واژه املاق در آیه ۳۱ اسراء را به معنای فقر تفسیر کردهاند.[۴۰]
- تفسیر نحوی: امام رضا(ع) در تفسیر آیه ۲۴ سوره یوسف، برخلاف برخی از مفسران، عبارت «هَمَّ بها» را با در تقدیر گرفتن عبارت «بِقَتلها»، به معنای تصمیم یوسف برای قتل زلیخا در واکنش به خواسته نامشروع او تفسیر کرده و ساحت یوسف را از میل به گناه تطهیر کردهاند.[۴۱]
- تفسیر بلاغی: در آیه ۴۳ سوره توبه، خداوند پیامبر(ص) را توبیخ میکند که چرا به افرادی اجازه کنارهگیری از جنگ داده است. امام رضا(ع) این آیه را نوعی کنایه به افرادی تفسیر کرده است از همراهی با پیامبر در جنگ خودداری کرده بودند، و مخاطب اصلی آیه را آنها معرفی کرده است.[۴۲]
رویکرد جدید به تفسیر ادبی
در گرایش تفسیر ادبی معاصر، قرآن متن ادبی واحد تلقی میشود و مفسر میکوشد با تکیه بر ادبیات زبان عرب و علوم مرتبط با آن، قرآن را تفسیر کند.[۴۳] یکی از مهمترین ویژگیهای این نوع تفسیر، روشمند بون آن است که در آن طرحی روشن و منظم برای تفسیر قرآن ارائه شده است.[۴۴]
محمد عَبدُه، مفسر اهلسنت، روش ادبی در فهم قرآن را زنده کرد، و طه حسین، شاگرد عبده، اندکی به روش تفسیر و تحلیل ادبی تکامل بخشید، و امین الخولی، ادیب و قرآنپژوه مصری اهلسنت، آن را به مکتبی تفسیری تبدیل کرد.[۴۵] این نوع از تفسیر، نقطه مقابلی برای تفسیر روایی سلفیها و تفسیر باطنی صوفیها و تفسیر علمی تلقی شده است.[۴۶]
مؤلفههای تفسیر ادبی معاصر
امین الخولی (درگذشتهٔ ۱۹۶۶م)، ادیب و قرآنپژوه اهلسنت، بر آن بود که قرآن بزرگترین کتاب ادبی زبان عرب بوده و لازمه تفسیر ادبی آن، در نظر گرفتن زمینه تاریخی و فضای نزول قرآن است.[۴۷] بنتالشاطی (درگذشتهٔ ۱۹۹۸م)، قرآنپژوه مصری، اصول و ضوابطی برای تفسیر ادبی قرآن ذکر کرده است؛ لزوم تفسیر قرآن به صورت موضوعی و با رعایت ترتیب نزول، تفسیر الفاظ قرآن مطابق با فهم مردم عصر نزول قرآن، خودداری از تفسیر واژههای هممعنا به صورت مترادف، تقدم آیات قرآن بر قواعد نحوی و ادبی، ارائه تحلیلهای روانشناختی و جامعهشناختی از آیات قرآن، اجتناب از اموری که آیات از بیان آن خودداری کردهاند[۴۸] و محدود کردن دلالت آیات به سیاق، و نیز انکار وجوه مختلف معنایی.[۴۹]
ویژگیها و رویکردهای دیگری نیز برای تفسیر ادبی معاصر قرآن ذکر شده است؛ از جمله:
- کنار گذاشتن روایات تفسیری و دخالت ندادن آنها در تفسیر قرآن، و بهره گرفتن از روایات اسباب نزول و نظیر آن
- ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر
- به حداقل رساندن تأویل آیات به ویژه تأویلات نحوی
- عدم ورود به محدوده مبهمات قرآن (مسائلی که قرآن به جزئیات آن نپرداخته است)
- عدم ورود به حوزه امور غیبی که جز از طریق احادیث صحیح قابل شناخت نیستند، و نیز نپرداختن به جزئیات روز قیامت و امثال آن
- جلوگیری از نفوذ خرافات و مطالب غیرواقعی در تفسیر داستانهای قرآنی
- دور ساختن تفسیر از اصطلاحات علوم مختلف همچون فلسفه و کلام
- توجه به ابعاد اجتماعی آیات شریفه، تحلیل سنتهای حاکم بر جهان هستی و جامعه، و توجه به مشکلات جوامع بشری و بیان راهحلهای قرآنی
- میدان دادن به عقل و اعطای آزادی گسترده برای اندیشه در آیات قرآن.[۵۰]
آثار مشهور
در زمینه تفسیر ادبی معاصر، آثار متعددی نگاشته شده است که عموماً به صورت تفسیر موضوعی هستند.[۵۱] مجموعهای با عنوان «مِن هُدی القرآن» از امین الخولی، مِن وصف القرآن لیوم الدین والحساب، از شُکری محمد عَیّاد، سه کتاب التفسیرُ البیانی، الاعجاز البیانی، و نیز القرآن و قضایا الانسان، از بنتالشاطی، دو کتاب الفنُّ القصصی فی القرآن الکریم، و نیز الاُسس القرآنیة للتقدم والجَدَل فی القرآن، از محمد احمد خلَف الله، و همچنین العفوُ فی القرآن از مَهدی عَلّام از جمله این آثار است.[۵۲]
تفاسیر ادبی

تفسیر ادبی، به شاخههای دیگری تقسیم شدهاند؛ از جمله تفسیر لغوی، نحوی، بلاغی و کتب جامع ادبی.[۵۳] تفاسیر جامعِ درایتی-اجتهادی در قرن چهارم و پنجم هجری رونق گرفتند که یکی از بخشهای مهم و قابل توجه این تفاسیر، تکیه بر علوم ادبی در تفسیر آیات بود. دو تفسیر جامع التبیان، نوشته شیخ طوسی (درگذشتهٔ ۴۶۰ق) و مجمع البیان، تألیف فضل بن حسن طبرسی (درگذشتهٔ ۵۴۸ق) از این نوع تفاسیر قلمداد شدهاند.[۵۴] تفاسیر دیگری که از حیث ادبی برجستهترند به شرح ذیل است:
- الکَشّافُ عَن غَوامِضِ التَّنزیلِ وعُیونِ الاَقاویلِ فی وُجوهِ التَّأویلِ: این کتاب متعلق به زمخشری (درگذشتهٔ ۵۳۸ق)، از دانشمندان معتزلی اهلسنت است که کاملترین و جامعترین تفسیر ادبی تلقی شده است.[۵۵]
- المُحَرَّرُ الوَجیزُ فی تفسیر الکتابِ العزیزِ: این اثر، تألیف ابنعطیه اَندُلُسی (درگذشتهٔ ۵۴۶ق)، فقیه و مفسر مالکیمذهب اهلسنت است که به طرح مباحث ادبی و بررسی قرائتهای مختلف از جنبه ادبی پرداخته است.[۵۶]
- جَوامِعُ الجامِع: این کتاب تألیف فضل بن حسن طبرسی (درگذشتهٔ ۵۴۸ق)، همانند تفسیر الکشاف به علوم لغت و نحو و صرف و اِعراب و بلاغت پرداخته است.[۵۷]
- البَحرُ المحیطُ فی تفسیر القرآنِ الکریمِ: این کتاب اثر ابوحیان محمد بن یوسف بن نَحوی اَندلسی غَرناطی (درگذشتهٔ ۷۵۴ق) است که از آن با عنوان جامعترین تفسیر مشتمل بر نکات ادبی یاد شده است.[۵۸]
تفاسیری که پژوهشگران قرآنی از آنها با عنوان تفاسیر ادبی یاد کردهاند به شرح ذیل است:[۵۹]
| ردیف | نام کتاب | نویسنده | نوع | مذهب | تاریخ |
|---|---|---|---|---|---|
| ۱ | التبیان فی تفسیر القرآن | شیخ طوسی | تفسیر جامع | شیعه | قرن پنجم |
| ۲ | مجمع البیان | فضل بن حسن طبرسی | تفسیر جامع | شیعه | قرن ششم |
| ۳ | الکشاف عن غوامض التنزیل | زمخشری | تفسیر جامع | سنی | قرن ششم یا کمی پیشتر |
| ۴ | المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز | ابنعطیه اندلسی | تفسیر جامع | سنی | قرن ششم |
| ۵ | جوامع الجامع | فضل بن حسن طبرسی | تفسیر جامع | شیعه | قرن ششم |
| ۶ | البحر المحیط فی تفسیر القرآن الکریم | محمد اندلسی غرناطی | تفسیر جامع | سنی | قرن هشتم |
| ۷ | انوار التنزیل وأسرار التأویل | عبدالله بن عمَر بیضاوی | تفسیر جامع | سنی | قرن هشتم |
| ۸ | تفسیر غریب القرآن | منسوب به زید بن علی | تفسیر لغوی | شیعه | قرن دوم |
| ۹ | مجاز القرآن | ابوعبیده معمر بن مثنی | تفسیر لغوی-بلاغی | سنی | قرن دوم |
| ۱۰ | تفسیر غریب القرآن | فراء | تفسیر لغوی-نحوی-بلاغی | سنی | قرن دوم |
| ۱۱ | تفسیر غریب القرآن | ابوبکر سجستانی | تفسیر لغوی | سنی | قرن سوم |
| ۱۲ | تفسیر غریب القرآن | ابنقتیبه دینوری | تفسیر لغوی | سنی | قرن سوم |
| ۱۳ | مفردات الفاظ القرآن | راغب اصفهانی | تفسیر لغوی | اختلافی | قرن پنجم |
| ۱۴ | تفسیر الوجوه والنظائر | حسین بن محمد دامغانی | تفسیر لغوی | سنی | قرن هشتم |
| ۱۵ | تفسیر مبهمات القرآن | محمد بن علی بلنسی | تفسیر لغوی | سنی | قرن هشتم |
| ۱۶ | التحقیق فی کلمات القرآن الکریم | حسن مصطفوی | تفسیر لغوی | شیعه | قرن پانزدهم |
| ۱۷ | معانی القرآن | اخفش | تفسیر نحوی | سنی | قرن دوم |
| ۱۸ | معانی القرآن وإعرابه | زجاج | تفسیر نحوی | سنی | قرن چهارم |
| ۱۹ | معانی القرآن | نحاس | تفسیر نحوی | سنی | قرن چهارم |
| ۲۰ | إعجاز القرآن | محمد بن زید واسطی | تفسیر بلاغی | سنی | قرن سوم |
| ۲۱ | النکت فی إعجاز القرآن | علی بن عیسی رمانی | تفسیر بلاغی | سنی | قرن چهارم |
| ۲۲ | إعجاز القرآن | باقلانی | تفسیر بلاغی | سنی | قرن چهارم |
نقدها
گفته شده که تفسیر ادبی به رغم نقش ویژهاش در کشف مقصود حقیقی آیات قرآن، نواقصی دارد که مهمترین آنها نداشتن طرحی روشن با قواعدی شفاف[۶۰] و مطرح ساختن گسترده قرائات مختلف، به ویژه قرائات غیرمعتبر، است.[۶۱] نقدهای دیگری که برای تفسیر ادبی ذکر شده، به شرح ذیل است:
- بیان وجوه مختلف اِعرابی و ادبی یک آیه یا عبارت، بدون نقد و بررسی کافی و بیان نظر صحیح[۶۲]
- نقل معانی مختلف برای یک واژه، بدون ترجیح دادن یکی بر دیگری[۶۳]
- افراط در تأویل ادبی آیات با استفاده از تأویلهای نادرست و زائد دانستن برخی کلمات، مانند زائد دانستن کلمه کانَ در آیه ۱۷ سوره انسان و آیه ۲۹ سوره مریم[۶۴]
- در تقدیر گرفتنهای نابهجا مانند در تقدیر گرفتن واژه لِتُسکِن در آیه ۳۵ سوره بقره.[۶۵]
پانویس
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۶؛ احمد ناصح، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، ص۱۷۹.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۶؛ احمد ناصح، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، ص۱۷۹.
- ↑ طیبحسینی، «آسیب شناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۲.
- ↑ طیبحسینی، «آسیب شناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۲.
- ↑ معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ۱۳۸۸ش، ج۱۰، ص۲۸۷؛ حسینیزاده و علوی مهر، «تفسیر اجتهادی»، ص۱۳۲.
- ↑ طیبحسینی، «آسیبشناسی روش تفسیر ادبی»، ص۲۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۴.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۵.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۵.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۵.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۵.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۵.
- ↑ جمعی از نویسندگان، تفسیر قرآن، ۱۳۸۸ش، ص۴۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۴.
- ↑ جمعی از نویسندگان، تفسیر قرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۲؛ طیب حسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۵.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۵.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۴.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۵.
- ↑ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۴۳.
- ↑ حجار، الاسس المنهجیه، ۱۴۳۳ق، ص۲۲۱.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۶.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۶.
- ↑ ابنندیم، الفهرست، تحقیق ابراهیم رمضان، ۱۴۱۷ق، ص۵۳-۵۴.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۷.
- ↑ حجار، الاسس المنهجیه، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۶.
- ↑ حجار، الاسس المنهجیه، ۱۴۳۳ق، ص۲۷۶.
- ↑ مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۱؛ حجار، الاسس المنهجیه، ۱۴۳۳ق، ص۲۸۰-۳۰۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۷.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ زغلول سلام، اثر القرآن الکریم فی تطور النقد العربی، دارالمعارف، ص۴۸.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۸.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۰.
- ↑ مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۵.
- ↑ احمد ناصح، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، ص۱۷۹.
- ↑ بابائی و طیبحسینی، «درآمدی بر رویکرد بلاغی معصومان در تفسیر قرآن»، ص۶۷.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
- ↑ احمد ناصح، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، ص۱۸۱.
- ↑ احمد ناصح، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، ص۱۸۱.
- ↑ بابائی و طیبحسینی، «درآمدی بر رویکرد بلاغی معصومان در تفسیر قرآن»، ص۷۶-۷۷.
- ↑ بابائی و طیبحسینی، «درآمدی بر رویکرد بلاغی معصومان در تفسیر قرآن»، ص۸۶.
- ↑ طیبحسینی، «تأملاتی در گرایش تفسیر ادبی معاصر»، ص۱۴۹.
- ↑ طیبحسینی، «تأملاتی در گرایش تفسیر ادبی معاصر»، ص۱۴۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۵.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ ویلانت، «تفسیر قرآن در دوره جدید و معاصر»، ص۱۰۰.
- ↑ طیبحسینی، «روش تفسیر ادبی»، ۸۰۷.
- ↑ طیبحسینی، «تأملاتی در گرایش تفسیر ادبی معاصر»، ص۱۵۶.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۹.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۶۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۴-۱۵۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۰.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۲.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۲.
- ↑ رضایی اصفهانی، درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، ۱۳۸۲ش، ص۴۵۳-۴۵۵؛ جمعی از نویسندگان، تفسیر قرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۷-۶۱؛ مؤدب، روشهای تفسیر قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۶-۲۳۲؛ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۴۴-۱۵۴.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۴.
- ↑ طیبحسینی، «تفسیر ادبی»، ص۱۵۴.
- ↑ طیبحسینی، «آسیبشناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۳.
- ↑ طیبحسینی، «آسیبشناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۴-۳۵.
- ↑ طیبحسینی، «آسیب شناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۷.
- ↑ طیبحسینی، «آسیب شناسی روش تفسیر ادبی»، ص۳۸-۳۹.
منابع
- ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تحقیق ابراهیم رمضان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
- احمد ناصح، علی، «تفسیر لغوی و ادبی قرآن از منظر روایات معصومان(ع)»، در فصلنامه پژوهشهای ادبی قرآن، سال۱، دوره۱، خرداد ۱۳۹۲ش.
- بابائی، علیرضا، و سید محمود طیبحسینی، «درآمدی بر رویکرد بلاغی معصومان در تفسیر قرآن»، در مجله حدیث حوزه، سال۱، شماره۱، خرداد ۱۳۹۹ش.
- جمعی از نویسندگان، تفسیر قرآن، تهران، کتاب مرجع، ۱۳۸۸ش.
- حجار، عدی، الأسس المنهجیة فی تفسیر النص القرآنی، کربلا، العتبة الحسینیة المقدسه، ۱۴۳۳ق.
- حسینیزاده، سید عبدالرسول، و حسین علویمهر، «تفسیر اجتهادی»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۹۲ش.
- رضایی اصفهانی، محمدعلی، درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۲ش.
- زغلول سلام، محمد، اثر القرآن فی تطور النقد العربی، قاهره، دارالمعارف، بیتا.
- سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق فواز احمد زمرلی، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۴۲۱ق.
- طیبحسینی، سید محمود، «روش تفسیر ادبی»، در همایش ملی قرآنپژوهی پیشرفت و روششناسی تفسیری (مجموعه مقالات همایش ملی قرآنپژوهی).
- طیبحسینی، سید محمود، «تأملاتی در گرایش تفسیر ادبی معاصر»، قرآنشناخت، سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش.
- طیبحسینی، سید محمود، «آسیبشناسی روش تفسیر ادبی»، فصلنامه مشکاة، شماره۲، تابستان ۱۳۸۹ش.
- طیبحسینی، سید محمود، «تفسیر ادبی»، دایرةالمعارف قرآن کریم، ج۸، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۲ش.
- مؤدب، رضا، روشهای تفسیر قرآن، قم، انتشارات اشراق، ۱۳۸۰ش.
- معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۸۸ش.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، ۱۳۷۹ش.
- ویلانت، راتورد، «تفسیر قرآن در دوره جدید و معاصر»، در قرآنپژوهی خاورشناسان، شماره۱، سال دوم، تابستان ۱۳۸۶ش.