ابن سنان خفاجی

از ویکی شیعه
اطلاعات کلی
نامابن سنان خفاجی
مذهبشیعه
زادروزسالهای ابتدایی نیمه اول سده ۵ ق
محل زندگیشام
اطلاعات علمی
استادانابونصر منازی و ابوالعلاء معرّی
آثارالا´صوات و مخارج الحروف العربیه
دیوان شعر الخفاجی، سرّالفصاحه
اطلاعات دیگر
پیشهشاعر


ابومحمد عبدالله بن محمد (متوفای ۴۶۶ق/۱۰۷۴م) معروف به اِبْن سِنان خَفاجی، ادیب و شاعر شیعی اهل شام و نویسنده کتاب سر الفصاحه است. وی سرپرستی قلعه عزاز در نزدیکی کوفه در دوره امیر محمود بن نصر را بر عهده داشت و در نهایت به دستور او کشته شد.

نسب و ولادت

نسب او به قبیله خفاجه می‌رسد. قبیله‌ای که در آغاز قرن چهارم هجری قمری از صحرای عربستان و حجاز به شام علیا مهاجرت کردند.[۱]

بر اساس نوشته‌های ابن خلکان[۲]، وی در سال‌های ابتدایی نیمه اول قرن پنجم هجری قمری به دنیا آمده است.[۳]

مذهب و موقعیت خانواده

در آن روزگار، بیشتر ساکنان حلب ، به واسطه کمک‌های سیف الدوله حمدانی (۳۰۱-۳۵۶ق )، مذهب شیعه دوازده امامی را پذیرفته بودند.[۴] بدین جهت احتمال می‌رود که خانواده ابن سنان نیز شیعی مذهب بوده باشند. پدرش نیز از اشراف بنی خفاجه بود.[۵]

اساتید

از استادان او می‌توان به ابونصر منازی و ابوالعلاء معرّی اشاره کرد.

وی جهت استفاده از درس ابوالعلاء به معرّه سفر کرد و هنگام ورود به آن شهر، با استقبال گرمی ابوالعلاء مواجه شد.[۶]

ابن سنان و شعر

ابن سنان از کودکی شعر می‌سرود.[۷] او در سال ۴۳۵ق، در حالیکه هنوز نوجوان بود، مرثیه‌ای در سوگ مخلص الدوله منقذی سرود.[۸] درسال ۴۳۹ق مرثیه‌ای برای ابو المغیث برادر مخلص الدوله گفت.[۹] در سال ۴۴۶ق نیز مرثیه‌ای در سوگ مادر خود سرود.[۱۰]

دیوان شعر او، گذشته از اینکه مجموعه تراوش‌های هنری او بوده، به منزله منبعی معتبر برای تاریخ آن دوره به شمار می‌رود.

در این دیوان، اطلاعات تاریخی فراوانی پیرامون روابط آل مرداس با امپراتوری بیزانس و خلفای فاطمی وجود دارد.[۱۱]

علاوه بر این، توصیفاتی که از شیوه معماری کاخ‌ها، قلعه‌ها، و تزیینات داخلی و خارجی آن‌ها آورده، بسیار مفید است. به خصوص که از خود آن ساختمان‌ها، امروزه دیگر اثری باقی نمانده است.[۱۲]

ورود به سیاست

ابن سنان که علاوه بر شعر و ادب، به کمالات و فضائل دیگر نیز آراسته بود، به سرعت به دربار امیران شیعی شام علیا و جزیره، از جمله بنی مُنقِذ و بنی مُلْهَم و به ویژه آل مرداس پیوست و اشعاری در مدح امیران آنان سرود و با کاتبان و وزیرانشان نشست و برخاست کرد.[۱۳]

او در سال ۴۵۳ق از سوی آل مرداس به عنوان سفیر به قسطنطنیه اعزام شد و به همین صورت وارد سیاست شد.[۱۴] به احتمال زیاد، هدف از این سفارت، درخواست کمک از امپراتوری روم شرقی جهت تحکیم موقعیت محمود بن نصر در مقابل عمویش ثمال بوده است.[۱۵]

به واسطه مقام والایی که در ادب و سیاست داشت، لقب امیر به او داده شد.[۱۶]

در سال ۴۶۵ق امیر محمود تصمیم گرفت تا سرپرستی قلعه‌های بزرگ را به بزرگان حلب واگذار کند.[۱۷] با نظر وزیرش ابن ابی ثریا و تأیید کاتبش ابونصر بن نحّاس که دوست ابن سنان نیز بود، سرپرستی قلعه عزاز را به ابن سنان واگذار کرد.[۱۸]

پس از چندی، خطبه خواندن امیر محمود به نام قائم و آلب ارسلان، باعث نارضایتی مردم شد و همین امر موقعیت او را متزلزل کرد.[۱۹] احتمالاً همین امور باعث شد که ابن سنان از فرمان‌برداری امیر محمود دست بردارد و در قلعه مستحکم عزاز خودسری کند.

علت و نحوه کشته شدن

امیر محمود بارها ابن سنان را به دربار خود احضار کرد، اما وی توجهی به این امر نداشت تا اینکه سرانجام امیر محمود با تهدید به قتل، ابونصر بن نحاس را مجبور کرد تا پیش ابن سنان برود و او را از بین ببرد. ابونصر نیز به قلعه رفت و ابن سنان را با حیله و نیرنگ و بی‌سروصدا مسموم کرد و به قتل رساند.[۲۰]

هنگام تشییع جنازه ابن سنان به سمت حلب، امیر محمود که از آشکار شدن توطئه قتل ابن سنان می‌ترسید، از حضور فرزند او، سنان بن ابی محمد، جلوگیری کرد ولی خودش به همراه تعدادی از خاندان ابن سنان در مراسم تشییع او حاضر شد و بر جنازه او نماز گزارد.[۲۱]

تاریخ مسمومیت و وفات ابن سنان به صورت اختلافی در سال ۴۶۴ یا ۴۶۳ نقل شده است.

آثار ابن سنان

←آثار چاپی:

  • الا´صوات و مخارج الحروف العربیه: کتابی است در آواشناسی زبان عربی (مخارج حروف) که به کوشش فؤاد حناترزی در بیروت (۱۳۸۲ق /۱۹۶۲م ) چاپ شده است.
  • دیوان شعر الخفاجی، در بیروت (۱۳۱۶ق ) چاپ شده است.
  • سرّالفصاحه: معروفترین کتاب ابن سنان در ادب و علم بلاغت است.[۲۲] اگرچه موضوع اصلی کتاب، فصاحت و بلاغت است، ولی ابن سنان به جهت روش ترکیبی خود، مباحث صرفی، لغوی، نحوی، منطقی، کلامی، مباحثی راجع به آواشناسی زبان عربی [۲۳] و حروف الفبا[۲۴] نیز در آن مطرح کرده است. این کتاب، یک بار به کوشش علی فوده در سال ۱۳۵۰ ق در قاهره و بار دیگر به کوشش عبدالمتعال صعیدی در سال ۱۳۷۲ق در همانجا به چاپ رسیده است.

←آثار مفقود شده:

  • الحکم بین النّظم و النثر.[۲۵]
  • حِکم منثوره.[۲۶]
  • الصّرفه: کتابی است پیرامون «نظریه صرفه» رمّانی در باب اعجاز قرآن مجید.[۲۷]
  • عباره المتکلمین فی اصول الدین : کتابی است در علم کلام و اصول عقاید.[۲۸]
  • العروض : کتابی است در علم عروض.[۲۹]
  • فی رؤیه الهلال.[۳۰]

پانویس

  1. نگاه کنید: زکار، اماره حلب، ص۵۹
  2. ابن خلکان، وفیات، ج۵، ص۲۷۳
  3. قس : کحاله، معجم المؤلفین، ج۵، ص۱۲۰؛ صعیدی، مقدمه بر سرّالفصاحه، «ج »؛ زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۲۲
  4. نک: زکار، اماره حلب،ص۲۱۲- ۲۱۵
  5. صعیدی، مقدمه بر سرالفصاحه، همانجا
  6. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات،ج۲، ص۲۲۰؛ صفدی، الوافی بالوفیات،ج ۱۷، ص۵۰۴؛ محمد راغب، اعلام النبلاء، همانجا
  7. ابن خلکان، وفیات، ج۵، ص۲۷۰
  8. ابن خلکان، وفیات، همانجا
  9. ابن خلکان، وفیات، ج۵، ص۲۷۳
  10. امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۷۳
  11. زکار، اماره حلب، ص۲۵-۲۶
  12. زکار، اماره حلب، ص۲۲۲
  13. عمادالدین، خریده القصر، ج۲، ص۶۹، ۱۷۸؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۷۱
  14. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ص۹۱؛ زکار، اماره حلب، ص۲۶؛ امین، اعیان الشیعه، همانجا
  15. نک: زکار، اماره حلب، ص۱۳۰
  16. زکار، اماره حلب، ص۲۲۱-۲۲۲
  17. ابن عدیم، زبده الحلب، ج۲، ص۳۶؛ زکار، اماره حلب، ص۱۴۶
  18. ابن عدیم، زبده الحلب، ج۲، ص۳۶-۳۷
  19. نک: صعیدی، مقدمه بر سرالفصاحه، ص۲۱۵
  20. ابن عدیم، زبده الحلب، ج۲، ص۳۷-۳۹؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، همانجا؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  21. ابن عدیم، زبده الحلب، ج۲،ص۳۹
  22. صعیدی، مقدمه بر سرالفصاحه، «ه، و»
  23. نک: ابن سنان، سرالفصاحه، ۵-۱۴
  24. ابن سنان، سرالفصاحه، ۱۵-۲۱
  25. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۲۲۲؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  26. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  27. یاقوت، ادبا، ج۳، ص۱۳۹؛ ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  28. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  29. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵
  30. ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۵۰۵

منابع

  • ابن اثیر، ضیاءالدین. المثل السّائر. به کوشش احمد حوفی و دیگران. قاهره. ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م.
  • ابن اثیر. الکامل.
  • ابن تغری بردی. النجوم.
  • ابن خلکان. وفیات.
  • ابن سنان، عبدالله. سرالفصاحه. به کوشش عبدالمتعال صعیدی. قاهره. ۱۳۷۲ق / ۱۹۵۳م.
  • ابن شاکر کتبی، محمد. فوات الوفیات. به کوشش احسان عباس. بیروت. ۱۹۷۳م.
  • ابن ظافر، علی. بدائع البدائه. به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم. قاهره. ۱۹۷۰م.
  • ابن عدیم، عمر. زبده الحلب. به کوشش سامی الدهان. دمشق. ۱۳۷۳ق.
  • ابن قلانسی، حمزه. ذیل تاریخ دمشق. بیروت. ۱۹۰۸م.
  • ابن معصوم مدنی، علی. انوار الربیع. به کوشش شاکر هادی شکر. کربلا. ۱۳۸۹ق.
  • امین، محسن. اعیان الشیعه. به کوشش حسن الامین. بیروت. ۱۴۰۳ق.
  • امینی، عبدالحسین. الغدیر. بیروت. ۱۳۸۷ق.
  • باخرزی، علی. دمیه القصر. به کوشش محمد تونجی. دمشق. ۱۳۹۱ق.
  • حاجی خلیفه. کشف.
  • زرکلی. اعلام.
  • زکار، سهیل. اماره حلب. دمشق. دارالکتاب العربی.
  • سمعانی، عبدالکریم. الانساب. به کوشش عبدالرحمان بن یحیی معلمی الیمانی. حیدرآباد دکن. ۱۳۸۵ق /۱۹۶۶م.
  • سید، عزالدین علی. التکریر. بیروت. ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م.
  • صعیدی، عبدالمتعال. مقدمه بر سرالفصاحه.
  • صفدی، خلیل. الوافی بالوفیات. به کوشش دوروتیاکر افولسکی. بیروت. ۱۴۰۱ق /۱۹۸۱م.
  • عباس، احسان. تاریخ النقد الادبی عندالعرب. عمان. ۱۹۷۱م.
  • عطاءالله، رشید یوسف. تاریخ الا¸داب العربیه. به کوشش علی نجیب عطوی. بیروت. ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
  • عمادالدین کاتب، محمد. خریده القصر. «قسم شعراء الشام ». به کوشش شکری فیصل. دمشق. ۱۳۷۸ق / ۱۹۵۹م.
  • فروخ، عمر. تاریخ الادب العربی. بیروت. ۱۹۸۴م.
  • فقی، محمد کامل. «ابن سنان خفاجی و سرالفصاحه »،مجله الازهر. قاهره. ۱۳۶۱ق /۱۹۴۲م.
  • فیصل، شکری. حاشیه بر خریده القصر.
  • قمی، عباس. الکنی و الالقاب. نجف. ۱۳۸۹ق.
  • قمی. هدیة الاحباب. تهران. ۱۳۶۲ش.
  • کحاله، عمررضا. معجم المؤلفین. بیروت. داراحیاء التراث العربی.
  • محمد راغب، محمود. اعلام النبلاء. حلب. ۱۳۴۳ق /۱۹۲۵م.
  • نصرالله، ابراهیم. حلب و التّشیع. بیروت. ۱۴۰۳ق.
  • یاقوت. ادبا.
  • یاقوت. بلدان.

پیوند به بیرون