آیه ۴۸ سوره مائده

از ویکی شیعه
آیه ۴۸ سوره مائده
مشخصات آیه
جزء۶
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمدینه
موضوعاعتقادی
دربارهبرتری قرآن بر کتاب‌های آسمانی
آیات مرتبطآیه ۴۹ سوره مائدهآیه ۴۷ سوره مائدهآیه ۴۶ سوره مائده


آیه ۴۸ سوره مائده با خطاب به حضرت محمد(ص) به نازل‌کردن بر‌حق قرآن بر ایشان و ویژگی‌های این کتاب اشاره دارد. این آیه، قرآن را تصدیق‌کننده کتاب‌های آسمانی گذشته و ناظر و برتر از آن‌ها معرفی می‌کند، به‌گونه‌ای که به گفته مفسران هر چه قرآن از آن کتاب‌ها را تایید کند مورد اعتماد است و هر چه را رد کند پذیرفته نمی‌شود.

آیه ۴۸ مائده در ادامه به باور مفسرانی مانند علامه طباطبایی و جوادی آملی پیامبر را مأمور به قضاوت و حاکمیت بر اساس قرآن در میان همه مسلمانان و اهل کتاب می‌کند. دین در برابر شریعت به مجموعه اعتقادات، اصول اخلاقی و فقهی تعریف شده که قابل نسخ نیست، ولی شریعت خطوط فرعی دین مانند احکام است که احتمال تغییر در دین بعدی را دارد.

دلیل تغییر برخی شریعت‌ها و آمدن شریعتی تازه از سوی خدا در این آیه، آزمودن مردم با حفظ اختیار آن‌ها و وسیله تکامل تدریجی آنان بیان می‌شود، و گرنه خدا توانایی ایجاد جبری یک آیین و امت برای همه مردم در تمام زمان‌ها را داشت.

سپس آیه به بیان تفسیر نمونه همه امت‌ها را به جای درگیری و اختلاف به پیشی‌گرفتن در نیکی‌ها دعوت می‌کند.

نکات کلی آیه

آیه ۴۸ سوره مائده با خطاب به حضرت محمد(ص) به نازل‌کردن بر‌حق قرآن بر ایشان اشاره دارد و این کتاب را تصدیق‌کننده کتاب‌های آسمانی گذشته و ناظر و شاهد بر آن‌ها معرفی می‌کند.[۱] این آیه بعد از سخن درباره کتاب‌های برخی پیامبران در آیات قبلی به بیان جایگاه قرآن می‌پردازد.[۲] مفسران درباره ویژگی حق‌بودن نزول قرآن در عبارت «بِالْحَقِّ» نظر داده‌اند. جوادی آملی قرآن را در پوشش حق یا همراهی حق می‌داند.[۳] طبرسی و بانو امین حق را به معنای عدل و نزول قرآن را مطابق عدل و درستی تفسیر کرده‌اند.[۴]

﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ۝٤٨ [مائده:48]
﴿و ما این کتاب [=قرآن] را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان [با دور شدن] از حقی که به سوی تو آمده پیروی مکن برای هر یک از شما [امتها] شریعت و راه روشنی قرار داده‌ایم و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد ولی [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده‌است بیازماید پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید بازگشت [همه] شما به سوی خداست آنگاه دربارهٔ آنچه در آن اختلاف می‌کردید آگاهتان خواهد کرد ۝٤٨

برتری قرآن بر کتاب‌های آسمانی پیشین

مفسران شیعی همچون شیخ طوسی و ابوالفتوح رازی پنج احتمال در ساختار و معنای کلمه «مُهَیمن» نقل کرده‌اند. حفظ‌کننده، امانت‌دار و شاهد، قضاوت‌کننده و تصدیق‌کننده از جمله احتمالات معنایی است.[۵] به نظر علامه طباطبایی عبارت «مُهَيْمِناً عَلَيْهِ» و ویژگی نظارت قرآن بر کتاب‌های آسمانی پیشین، تکمیل‌کننده تصدیق آن‌ها و به معنای حق تصرف قرآن در معارف آن‌ کتاب‌ها به وسیله نسخ یا تکمیل است.[۶] در باور جوادی آملی محتوای بالای قرآن، شاهد و ناظر بر مضمون کتاب‌های دیگر بوده و بر آن‌ها برتری دارد. علاوه بر اینکه آن‌ها را از نابودی حفظ و مراقبت می‌کند.[۷] به نظر مفسرانی چون ابوالفتوح رازی و ابوالمحاسن جرجانی نیز قرآن نگهبان کتاب‌های آسمانی قبلی است، به‌گونه‌ای که هر چه قرآن از آن کتاب‌ها را تایید کند مورد اعتماد است و هر چه را رد کند پذیرفته نمی‌شود.[۸] در حدیثی از حضرت محمد(ص) خطاب به گروهی از یهودیان آمده که خدا کتاب مرا بر کتاب‌های پیامبران حاکم و ناسخ قرار داد. سپس ایشان مواردی از تغییر حلال و حرام‌های گذشته در اسلام را متذکر شد.[۹] مجاهد بر خلاف بیشتر مفسران کلمه مهیمن را صفت برای پیامبر می‌داند، نه کتاب(قرآن).[۱۰]

قرآن معیار قضاوت پیامبر در میان مردم

پس از بیان برتری قرآن بر کتاب‌های دیگر آسمانی آیه ۴۸ سوره مائده به گفته مفسرانی مانند علامه طباطبایی و جوادی آملی پیامبر را مأمور به قضاوت و حاکمیت بر اساس قرآن در میان مردم می‌کند.[۱۱] اگر چه در آیه احتمال دستور حکم در میان اهل کتاب نیز با توجه به آیات گذشته وجود دارد، ولی آیات بعدی و طرح شرکت منافقان در خبر‌چینی برای یهودیان در آیات قبل باعث رجوع ضمیر »بینهم» به همه مردم می‌باشد.[۱۲]

از سوی دیگر آیه ۴۲ سوره مائده دراین‌باره پیامبر را میان حکم بین اهل کتاب یا ارجاع آن‌ها به دادگاه خودشان مخیر کرده است. برخی میان مفاد این دو آیه به ناسازگاری و تنافی نظر داده‌ و آیه ۴۸ را ناسخ آیه ۴۲ دانسته‌اند.[۱۳] جوادی آملی با رد تنافی، موضوع دستور به قضاوت در آیه ۴۸ را مردم و در آیه ۴۲ اهل کتاب می‌داند.[۱۴]

تفاوت دین و شریعت

در نظر گروهی از مفسران، آیه ۴۸ مائده از وجود شریعت‌های جداگانه‌ برای قرآن، تورات و انجیل خبر می‌دهد.[۱۵] به گفته علامه طباطبایی اصطلاح شریعت در قرآن به معنای بخشی خاص از دین است که به هر امت یا پیامبری نسبت داده می‌شود، مانند شریعت یهود، شریعت عیسی و شریعت نوح. وی دین را راه روشن الهی دانسته که نسخ نمی‌پذیرد، در‌حالی‌که شریعت قابل نسخ است.[۱۶] به گفته جوادی آملی هم دین مجموعه اصول اعتقادی، اخلاقی و فقهی کتاب‌های آسمانی و پیامبران است. وی شریعت در آیه را به معنای راه روشن مستقل و منظور آن را خطوط جزئی مانند احکام می‌داند.[۱۷]

به این آیه برای اثبات شارع‌بودن خداوند نیز استناد شده است.[۱۸]

اختلاف شریعت‌ها برای آزمایش مردم

آیه ۴۸ مائده سبب اختلاف شرایع، تغییر برخی شریعت‌ها و آمدن شریعتی تازه از سوی خدا را آزمودن مردم با حفظ اختیار آن‌ها و وسیله تکامل تدریجی آنان بیان می‌کند،[۱۹] و گرنه خدا توانایی ایجاد جبری یک امت برای همه مردم در تمام زمان‌ها را داشت.[۲۰] به گفته علامه طباطبایی نیز آنچه خدا به امت‌ها داده در زمان‌های مختلف بر اساس نوع و سطح استعداد مردم متفاوت بود. اختلاف شریعت بر مدار نعمت‌های مختلف و در طول زمان‌های متفاوت برای آزمودن مردم در انتخاب سعادت یا شقاوت است.[۲۱] این مضمون در آیات ۱۴۰ تا ۱۴۲ سوره آل عمران و با بیانی دیگر در آیات دیگری نیز تبیین شده است.[۲۲] آیه سپس همه امت‌ها را به جای درگیری و اختلاف به پیشی‌گرفتن در نیکی‌ها دعوت می‌کند.[۲۳]

کثرت‌گرایی دینی

بخش آخر از محتوای آیه ۴۸ مائده را نشانه درستی نظریه کثرت‌گرایی در حقانیت دانسته‌اند. با توجه به این آیه و آیه ۴۲ سوره شوری و آیات ۱۱۸ و ۱۱۹ سوره هود، خداوند اگر می‌خواست، مردم را امت واحد و بر محور دین واحد قرار می‌داد، اما این کار را نکرد،[۲۴] پس معلوم می‌شود کثرت ادیان به خواست و اراده او بوده است.[۲۵] به این استدلال چنین پاسخ داده‌اند که منظور قرآن از این آیات این است که اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست که با قدرت مطلق خود، همه انسان‌ها را بر دین حق ملزم کند؛ اما اراده و مشیت الهی بر این قرار گرفته است تا انسان‌ها با اراده و به اختیار خود دین حق را برگزینند و این آیات هیچ ارتباطی به حقانیت همه ادیان مختلف ندارند.[۲۶]

پانویس

  1. جرجانی، جلاء الأذهان، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۷۶؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۷۷.
  2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۴۰۰.
  3. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۸۰.
  4. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۱۳: بانو امین، مخزن العرفان، ۱۳۶۱ش، ج۴، ص۳۲۱.
  5. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۵۴۳؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۴۰۶ ـ ۴۰۷.
  6. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۳۹.
  7. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۸۲ و ۵۸۵.
  8. جرجانی، جلاء الأذهان، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۷۶؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۴۰۷.
  9. طبرسی، احتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۵۰.
  10. شیخ طوسی، تفسیر تبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۵۴۳.
  11. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۴۹؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۸۶.
  12. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۴۹؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۸۷.
  13. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج۶، ص۴۰۶ ـ ۴۰۷.
  14. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۸۶ ـ ۵۸۷.
  15. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۱۴.
  16. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۰
  17. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۹۱، ۵۹۴ و ۵۹۷.
  18. اصفهانی، هدایة المسترشدین، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۴۰۹.
  19. جرجانی، جلاء الأذهان، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۷۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۴۰۲؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۹۱ش، ج۲۲، ص۵۹۷.
  20. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۱۳؛ جرجانی، جلاء الأذهان، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۷۶.
  21. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۲ ـ ۳۵۳.
  22. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۳۵۲
  23. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۴۰۳.
  24. نگاه کنید به: ترجمه آیات یاد‌شده.
  25. سروش، «صراط‌های مستقیم»، ص۷؛ بینا، «حکمت متعالی ادیان: گفتگو با محمود بینا»، ص۷-۸.
  26. قدردان قراملکی، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، ص۱۴۱.

منابع

  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ق.
  • اصفهانی، محمدتقی، هدایة المسترشدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • بانو امین، سیده نصرت بیگم، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
  • بینا، محمود، «حکمت متعالی ادیان در گفتگو با محمود بینا»، در مجله هفت آسمان، شماره ۱، سال ۱۳۸۸ش.
  • جرجانی، حسین بن حسن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، جلد ۲۲، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، ۱۳۹۱ش.
  • سروش، عبدالکریم، «صراط‌های مستقیم: سخنی در پلورالیسم دینی؛ مثبت و منفی»، در مجله کیان، شماره ۳۶، سال ۱۳۷۶ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • قدردان قراملکی، محمدحسن، «نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی»، در مجله قبسات، شماره ۳۷، پاییز ۱۳۸۴ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.