پرش به محتوا

موانع ارث: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن بخش زنازادگی
Bazeli (بحث | مشارکت‌ها)
جز منابع: اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۳۱: خط ۳۱:


==منابع==
==منابع==
* طوسی، نصیرالدین، محمدبن محمد، جواهر الفرایض، قم‌، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق‌.
{{منابع}}
* طوسی، نصیرالدین، محمدبن محمد، جواهر الفرایض، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق.
* مسعودی، سید اسدالله، شرح کتاب ارث، قم، انتشارات در راه حق، ۱۳۷۸ش.
* مسعودی، سید اسدالله، شرح کتاب ارث، قم، انتشارات در راه حق، ۱۳۷۸ش.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق محمود قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی،‌ چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.
{{پایان}}
{{ارث}}
{{ارث}}



نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۴

مَوانِع اِرث، ویژگی‌هایی که از نظر شرعی باعث محرومیت از همه یا بخشی از سهم الارث می‌شود. غیرمسلمان بودن، قتل و نیز زنازادگی فرد، جزو مهم‌ترین موانع ارث است.

شرح مسئله

گاهی به دلایل و سبب‌هایی که پیش می‌آید، کسی که باید به طور طبیعی و مطابق احکام شرعی، از میت ارث ببرد، به صورت دائم یا موقت از آن محروم می‌شود. این موانع متعدد هستند از جمله: کفر، قتل، رقیّت یا برده بودن، لعان، حمل و غایب بودن انسان.[۱]

کفر

اگر وارثِ یک میت مسلمان، کافر باشد از مسلمان ارث نمی‌برد، همچنین اگر میت کافر باشد و یک وارث مسلمان داشته باشد، ارث او به وارثان کافر نمی‌رسد.[۲] البته کافر اگر پیش از آن که عملاً ارث را تقسیم کنند مسلمان شود ارث می‌برد. از این رو چنانکه میراث،‌ نیاز به تقسیم نداشته باشد مثل جایی که وارث فقط یک فرزند است، اسلام او دیگر سودی در ارث ندارد و اموال میت مسلمان به امام می‌رسد؛ البته اموال میت کافر که وارث مسلمان نداشته باشد به امام نمی‌رسد.

همچنین اموال مُرتَد فطری میان ورثه مسلمان او تقسیم می‌شود و توبه نیز سودی ندارد. توبه مرتد ملّی، پذیرفته می‌شود اما اگر توبه نکند پس از مرگ، اموالش میان ورثه تقسیم می‌شود.[۳]

قتل

اگر قتل از روی عمد و ظالمانه باشد، وارث قاتل از ارثِ مقتول، محروم می‌شود.[۴] اما اگر کشتن برای اجرای حد یا قصاص یا در جهاد و دفاع، روی بدهد مانع ارث بردن وارث از مقتول نیست. اگر قتل خطایی باشد،‌ قاتل فقط از دیه ارث نمی‌برد. برخی قتل شبه عمد را نیز مانند قتل خطایی دانسته‌اند.[۵]

زنازادگی

زنازاده نه از پدر و مادر زانی خود ارث می‌برد و نه آنها و خویشان دیگر از او ارث می‌برند. علما در این حکم اتفاق نظر دارند و روایات نیز بر آن دلالت دارند.[۶]

برده بودن

برده اگر بمیرد اموالش برای مولای اوست و دیگران از او ارث نمي‌برند.[۷] همچنین برده از کسی ارث نمی‌برد و نزدیکان آزاد میت،‌ در ارث بردن بر برده مقدم هستند. برده مُبَعَض به نسبتی که آزاد است ارث می‌گذارد و ارث می‌برد. برده اگر قبل از تقسیم ارث،‌ آزاد شود ارث می‌برد. اگر میتی،‌ وارث آزاد نداشته باشد، از همان اموال باقی مانده، وارث مملوک را می‌خرند و آزاد می‌کنند و بقیه اموال را به او می‌دهند.[۸]

لِعان

اگر مردی، فرزندی را از خود نداند و در نتیجه این ادعا، میان وی و همسرش، لعان اجرا شود،‌ این مرد و آن فرزند، از یکدیگر ارث نمی‌برند حتی اگر پدر، بعدا رابطه فرزند و پدری را بپذیرد باز هم پدر از فرزند ارث نمی‌برد؛ برخلاف فرزند که از پدر ارث می‌برد. بستگان پدری نیز در همین حکم هستند اما اگر پدر، از نفیِ ولد، دست بردارد درباره ارث بستگان پدر، اقوال مختلفی وجود دارد. یکی از مبانی اختلاف در این است که بستگان پدر در این ادعا موافق پدر بوده‌اند یا نه.[۹]

حَمْل

کودکی که در شکم مادر است تا زمانی که زنده بدنیا نیاید نمی‌تواند ارث ببرد.[۱۰]

غایب بودن

کسی که غایب شده به گونه‌ای که از او خبری نیست، نمی‌توان به مرگ او حکم داد و اموالش را تقسیم کرد؛ مگر آن که مدت زمان طبیعی و عرفی عمر یک انسان، بگذرد که در این صورت به مرگ او حکم می‌شود. در این مدت او از بستگانش ارث می‌برد و میراث به اموال او افزوده می‌شود. برخی معتقدند چهار سال جستجو کردن کافی است یا پس از ده سال انتظار، حکم به مرگ داده می‌شود.[۱۱]

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • طوسی، نصیرالدین، محمدبن محمد، جواهر الفرایض، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت(ع)، ۱۴۲۶ق.
  • مسعودی، سید اسدالله، شرح کتاب ارث، قم، انتشارات در راه حق، ۱۳۷۸ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق محمود قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی،‌ چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.


  1. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۰.
  2. طوسی، جواهر الفرایض، ۱۴۲۶ق‌، ج۱، ص۲۲.
  3. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۰.
  4. طوسی، جواهر الفرایض،۱۴۲۶ق‌، ج۱، ص۲۳.
  5. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۲.
  6. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۹، ص۲۷۴ و ۲۷۵.
  7. طوسی، جواهر الفرایض، ۱۴۲۶ق‌، ج۱، ص۲۲.
  8. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۳.
  9. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۳.
  10. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۴.
  11. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۱۵.