موجبات ارث

مقاله متوسط
رده ناقص
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
از ویکی شیعه

موجِبات اِرث اصطلاحی در فقه و حقوق اسلامی درباره اینکه چه کسانی از فردِ فوت‌شده ارث می‌برند. بنابر قوانین اسلامی کسانی از متوفی ارث می‌برند که یا نسبت خونی با وی دارند یا نسبتی که با ازدواج و دیگر سبب‌ها به وجود آمده باشد. در فقه اسلامی برای هر کدام از این گروه‌ها سهام یا احکامی برای ارث بردن مشخص شده است.

شرح مسئله

بنابر فقه اسلامی، کسانی از یک فرد فوت شده ارث می‌برند که یا به واسطه تولد با وی نسبت داشته و هم‌خون هستند (نسبی) یا به واسطه ازدواج و مانند آن ارتباط خویشاوندی با متوفی دارند (سببی). به این امور منشا ارث می‌گویند.[۱]

نسب

نسب، موجب ارث است. اگر کسی به ولادت شرعی با کس دیگر، ارتباط داشته باشد نسبت میان آن‌ها نسبی است. نسبیت به ترتیب اولویت[۲] در ارث بردن[۳] در سه طبقه دسته‌بندی می‌شود:[۴]

طبقه اول

پدر،‌ مادر، فرزند، (نوه در صورت نبودن فرزند)

طبقه دوم

پدر بزرگ و مادربزرگ پدری و مادری و هرچه بالاتر برود. برادر و خواهر (پدری) یا (مادری) یا (پدری و مادری) و فرزندان آنان

طبقه سوم

عمو، عمه، دایی و خاله و فرزندان ایشان در صورت نبودنشان.

اگر طبقه سومِ خویشاوندان میت نباشند، عمو،‌ عمه، دایی و خاله پدرِ میت،‌ ارث می‌برند.[۵]

به طبقه سوم ارث،‌ «اولی الارحام»‌[۶] گفته می‌شود که «فرض‌بر»‌ نیستند چون در قرآن به سهم معینی برای آنان اشاره نشده است.[۷]

نسبیت باید عرفی باشد[۸] بنابراین افراد بسیار دور در یک عشیره، از یکدیگر ارث نمی‌برند مثلا سادات از یکدیگر صرفا به دلیل هم‌ریشه بودن ارث نمی‌برند.[۹]

سببیت

سببیت موجب ارث است. سببیت یا با زوجیت (ازدواج) ایجاد می‌شود یا با وِلاء. ولاء نیز خود به سه دسته عتق، ضمان جریره و امامت تقسیم می‌شود.[۱۰]

زوجیت

زن و شوهر از یکدیگر ارث می‌برند یعنی هر کدام بمیرد آن دیگری از او ارث می‌برد. شرط ارث بردن همسران از یکدیگر این است که ازدواج آنان دائم بوده باشد[۱۱] و موانع ارث، در میان نباشند.[۱۲]همچنین اگر مردی در حال بیماری ازدواج کند ارث بردن از یکدیگر به شرطی است که دخول صورت گرفته باشد پس اگر پس از بهبود، یکی از زن و شوهر بمیرند ارث می‌برند و دخول، شرط نیست.[۱۳] همچنین اگر مرد زنش را طلاق بائن بدهد ارث نمی‌برند.[۱۴]

ولاء

منظور از ولاء،‌ نزدیک بودن است چنانکه کسی از کس دیگر به دلیل این قرابت، ارث ببرد.[۱۵] اگر کسی از افراد نسبی وجود داشته باشد نوبت به ارث ولاء نمی‌رسد.[۱۶] همچنین اولویت در ارث ولاء به ترتیب، ولاء عتق، ضمان جریره و سپس ولاء امامت است.[۱۷]

ولاء عتق

اگر کسی برده یا کنیز خود را آزاد کند بدون آن که این آزاد کردن برای امور شرعی باشد مثل کفاره و نیز پس از آزاد کردن از وی برائت نجوید و نگوید که دیگر با تو کاری ندارم و ضامن کارهایت (جنایت) نیستم، آن‌گاه از برده خود ارث می‌برد به شرطی که وارث نداشته باشد.[۱۸]

ولاء ضمان جریره

اگر کسی که وارثی ندارد مثل کسی که همه بستگان او در زلزله مرده‌اند یا برده‌ای که آزاد شده و هیچ وابستگی ندارد، می‌تواند با یک نفر دیگر پیمان «ضمان جریره» ببندد.[۱۹] این پیمان به این شرح است که یک نفر ضمانت می‌کند او را یاری کند، از او دفاع کند و دیه قتل خطایی او را بپردازد. در این صورت اگر بمیرد، آن کسی که ضمانت کرده بود از او ارث می‌برد[۲۰] مگر آن که پس از ضمان جریره، داری فرزند شود که در این صورت اختلاف‌نظر وجود دارد. ضمان جریره می‌تواند دوطرفه باشد و هر دو یکدیگر را ضمانت کنند و ارث برند.

ولاء امامت

اگر کسی هیچ وارثی ندارد و در پیمان ضمان جریره هم نبوده، ارث او به امام می‌رسد.[۲۱] اگر چنین شخصی همسر داشته باشد درباره این که همسر، غیر از سهم ارث خود، بقیه ارث را هم برمی‌دارد یا مابقی به امام می‌رسد، اختلاف نظر وجود دارد.[۲۲]

پانویس

  1. ماده ۸۶۱ قانون مدنی.
  2. سید یزدی، عروة الوثقی، ج۱ ص۲۸۷
  3. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، آل البیت، ج۲۶، ص۶۳.
  4. ماده ۸۶۲ قانون مدنی.
  5. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۶۴.
  6. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، آل البیت، ج۲۶، ص۶۳.
  7. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۳۴۹.
  8. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۲، ص۲۹۵
  9. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۸.
  10. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۳، ص۲۱۹.
  11. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۲، ص۲۹۶.
  12. نجفی، جواهر الکلام، ج۳۹ ص۱۹۶
  13. طوسی، جواهر الفرایض، ج۱، ص۲۰.
  14. نجفی، جواهر الکلام، ج۳۹، ص۱۹۷.
  15. برای نمونه نک: ابن فهد حلی، المهذب البارع، ج۴، ۴۰۵.
  16. نجفی، جواهر الکلام، ج ۳۹، ص۲۲۳.
  17. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج ۲، ص۲۹۶.
  18. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۳، ص۲۱۹.
  19. مسعودی، شرح کتاب ارث، ۱۳۷۸ش، ص۷۷.
  20. حر عاملی، وسائل الشیعة، آل البیت، ج۱۹، ص۲۴۴.
  21. حر عاملی، وسائل الشیعة، آل البیت، ج۱۹، ص۲۴۶.
  22. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۳۴۹.

منابع

  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، قم، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان (۳جلدی)و انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (۲جلدی).
  • نجفی، جواهر الکلام، محمد حسن،‌دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۹۸۱
  • طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی،بی‌تا، ج۱،ص۳
  • مسعودی، سید اسدالله، شرح کتاب ارث، انتشارات در راه حق، ۱۳۷۸، چاپ نخست
  • شیخ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، دار احیاء التراث العربی بیروت - لبنان
  • هاشمی شاهرودی،محمود،‌فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،مرکز پژوهش‌های فارسی الغدیر،چاپ اول، ۱۳۸۲، قم ایران