برهان معجزه از برهان‌های خداشناسی که با استناد به آوردن معجزات توسط پیامبران، وجود خدا را اثبات می‌کند. این برهان ابتدا توسط اندیشمندان غربی مطرح شد. از نظر بیشتر دانشمندان اسلامی، برهان معجزه برای اثبات وجود خدا کافی نیست و تنها نبوت پیامبران(ع) را اثبات می‌کند؛ ولی ملامهدی نراقی آن‌ را به عنوان برهانی برای اثبات وجود خدا پذیرفته‌ است.

این برهان چندگونه مختلف تقریر شده که همگی آنها معجزه را نشانه‌ای بر وجود خداوند دانسته‌اند.

انتقاداتی به برهان معجزه وارد شده که مهم‌ترین آنها کافی نبودن تعداد گزارش‌های معجزه و احتمال جعلی بودن آنها و همچنین گزارش‌ معجزه‌ها در میان اقوام جاهلی است.

مفهوم‌شناسی

برهان معجزه استناد به معجزات و یا رخدادهای غیرعادی برای اثبات وجود خداوند است.[۱] این برهان که مبتنی بر خَرْقِ عادت است، توسط اندیشمندان غربی مطرح شد و عالمانی نظیر محمد مهدی نراقی نیز آن‌ را تقریر کردند.[۲] گفته شده برهان معجزه علاوه بر ادعای نبوت و اثبات وجود خداوند می‌تواند برای اثبات مدعای امامت نیز به کار رود.[۳]

معجزه

معجزه، عمل خارق‌العاده‌ای است که پشتوانه ادعای پیامبران بوده و دیگران از انجام یا هم‌آوردی با آن ناتوانند.[۴] معجزه به دو نوع عقلی و حسی تقسیم شده است. اگر با چشم دیده شود معجزه حسی و اگر با قدرت عقل درک شود، معجزه عقلی دانسته شده است.[۵]

برای معجزه شرط‌هایی نظیر خارق‌العاده بودن، همراهی با ادعای پیامبری و مطابقت با ادعا در نظر گرفته شده[۶] و از جهت انگیزه،[۷] خصوصیات[۸] و منشاء صدور[۹] با جادو و سحر متفاوت است. اندیشمندان غربی نظیر آکوئیناس (به ایتالیایی: Tommaso d'Aquino فیلسوف مسیحی الاهی دان ۱۲۲۵-۱۲۷۴م) و جان لاک تعریفی همانند اندیشمندان مسلمان ارائه داده‌اند؛ اما برخی دیگر نظیر کلارک، هیوم و سوئین برن (به انگلیسی: Richard Swinburne متولد ۱۹۳۴م.) معجزه را به عاملی غیرخدایی نیز نسبت می‌دهند و آن‌ را منحصر در ادعای نبوت نمی‌دانند.[۱۰]

تقریر برهان

بیشتر عالمان مسلمان از معجزه برای اثبات نبوت استفاده کرده‌اند؛[۱۱] اما افرادی نظیر محمدمهدی نراقی[۱۲] فقیه و فیلسوف شیعه و احمد بن مصطفی مراغی[۱۳] مفسر و از رؤسای الازهر برهان معجزه را پذیرفته‌اند. برهان معجزات به چند روش تقریر (بیان) شده است:

تقریر اول

انجام امور خارق‌العاده‌ای مانند تبدیل عصا به اژدها، زنده کردن مردگان، دونیم‌شدن ماه و سرد شدن آتش توسط پیامبران و امامان(ع) را به حکم عقل خارج از اراده انسانی دانسته‌اند و معتقدند باید قدرتی کامل و تدبیری دقیق و جزئی‌نگر پشتوانه آن باشد. بر اساس این تقریر زمانی‌ که انسان در رویدادهای پیرامونی خود تفکر کند، به این نتیجه می‌رسد، اموری خارج از تصمیم و توان او وجود دارد و اینکه ما فقط به آن عادت نموده‌ایم مانند چگونگی خلق انسان و سبز شدن درختان. پس تمامی این رویدادها از جانب خداوند صادر می‌شود.[۱۴] این تقریر، دلیل چهارم ملا محمدمهدی نراقی در برهان‌های اثبات خداوند است که اگر دلالت معجزات بر صدق ادعای پیامبری کامل باشد، با واسطه توان اثبات وجود خداوند نیز خواهد داشت.[۱۵]

تقریر دوم

مردمان با هر عقیده‌ای، بنا بر ظرفیت وجودی خود، هنگامی که مقداری تحت فشار قرار می‌گیرند، برای رهایی از مهلکه، دست به دامان خالق خود شده و از او می‌خواهند تا آنها را از این برهه برهاند. این حالت که در ناامیدی از همه امیدها، بی‌اندیشه به آفریدگار پناه می‌برند، نشان از یقین به وجود خداوند است. [۱۶]نراقی ضمن استشهاد به سخنی از ارسطو در کتاب اثولوجیا این تقریر را دلیل بر فطری بودن شناخت خداوند دانسته است. [۱۷]

این تقریر، دلیل هفتم ملا محمدمهدی نراقی در برهان‌های اثبات خداوند است که در آن با استفاده از معجزه و خرق عادت (کارهایی که در حالت عادی محقق نمی‌شود) به اثبات خداوند می‌پردازد.[۱۸] گفته شده این برهان بر نبوت عامه و خاصه استدلال نکرده و برای پیشبرد برهان به تجربه‌های مردم تکیه نموده است.[۱۹]

تقریر سوم

هرچند در تعداد معجزه‌ها و مصداق‌های معجزه میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد، ولی همگان اتفاق نظر دارند که در طول تاریخ معجزات زیادی اتفاق افتاده است. بر همین اساس نمی‌توان علت معجزه را به غیر از مداخله خداوند در امور طبیعی توضیح داد.[۲۰] این تقریر به هاسپرز(۱۹۱۸-۲۰۱۱م.John Hospers) تعلق دارد پیش از آن آگوستین (م.۳۵۴-Saint Augustinus۴۳۰) نیز همین تقریر را آورده با این تفاوت که حدوث عالم را نیز به آن اضافه کرده است.[۲۱] این تقریر، این‌گونه خلاصه شده که وقوع معجزه نیازمند خداست، اما راهی برای اثبات وقوع آن وجود ندارد.[۲۲]

انتقادات

بیشتر اندیشمندان مسلمان نظیر ابن سینا، ملاصدرا[۲۳] علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان براین باور است که پیامبران هیچ‏گاه معجزه را برای اثبات معارف‏ خود نیاوردند و نمی‏‌خواستند با آوردن معجزه، توحید و معاد را اثبات‏ کنند، بلکه برای اثبات این حقایق به حجت عقل اکتفا می‏‌کردند و آوردن‏ معجزه برای اثبات معارف نبوده است، بلکه برای این بوده که‏ مردم به حقانیت ادعای ارتباط آن‏ها با خدا پی ببرند. [۲۴] و آیت‌الله جوادی[۲۵] برهان معجزه را برای اثبات وجود خداوند کافی نمی‌دانند. ابن سینا معتقد است معجزات پس از کشف علت، امری عادی تلقی می‌شوند.[۲۶] آیت‌الله سبحانی نیز معتقد است که معجزه تنها بر ادعای نبوت دلالت می‌کند و آن هم متوقف بر حسن و قبح عقلی است.[۲۷] هاسپرز گفته است راهی وجود ندارد تا نشان دهیم معجزه‌ای رخ داده است.[۲۸] آیت‌الله جوادی آملی برهان معجزه را برای اثبات خداوند کافی نمی‌داند مگر اینکه به برهان وجوب و امکان بازگردد.[۲۹]

هیوم (به انگلیسی: David Hume) نیز گفته است معجزه یا اتفاق نیفتاده و یا قابل اثبات نیست؛ زیرا اولاً معجزه‌ای نیست که به تعداد کافی آن را تایید کرده باشند تا اعتراف به آن اجتناب‌ناپذیر باشد؛[۳۰] ثانیاً نمونه‌های بسیاری از معجزه‌های جعلی گزارش شده که به دلیل کشش بشر به امور خارق‌العاده است و اگر روح دین با این امور درآمیزد، عقل سلیم پایان می‌یابد و دست‌آخر اینکه این اخبار بیشتر میان اقوام جاهل و وحشی گزارش شده که احتمال نادرست بودن آن‌ را افزایش می‌دهد.[۳۱] عبدالحسین خسروپناه در پاسخ به اشکال هیوم گفته است اشکالات هیوم با مبانی فلسفی خودش که انکار اصل علیت است، کنار می‌رود، زیرا از نگاه هیوم قانون طبیعت تنها یک احتمال تأیید شده است و نمی‌توان آینده را پیش‌بینی یا گذشته را به قضاوت نشست و شواهد تاریخی را مقابل تجربه قرار داد.[۳۲]همچنین خسروپناه تواتر گزارش‌های معجزات را بسیار زیاد می‌داند.[۳۳]

پانویس

  1. جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۷.
  2. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۷۹.
  3. ربانی گلپایگانی، «بررسی و تحلیل برهان معجزه بر امامت امام عصر(عج)»، ص۱۱.
  4. سعیدی روشن، معجزه شناسی، ۱۳۹۲ش، ص۱۱؛ «معجزه»، تارنمای دانشنامه اسلامی، ذیل عنوان معجزه.
  5. سعیدی روشن، «معجزه شناسی»، ۱۳۹۲ش، ص۱۰۴.
  6. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۸۵.
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۳۵۸.
  8. رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص۶۴ و۶۵.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ص۲۴۳.
  10. میرباقری و یزدانی، «نقد و بررسی برهان معجزه بر اثبات وجود خدا از دیدگاه فیلسوفان دین مغرب زمین»، ص۱۱-۱۵.
  11. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۱.
  12. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۱۳.
  13. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۲۱و۱۲۳.
  14. نراقی، انیس الموحدین، ۱۴۰۳ق، ص۵۳-۵۴.
  15. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۲.
  16. نراقی، انیس الموحدین، ۱۴۰۳ق، ص۵۷-۵۸.
  17. نراقی، انیس الموحدین، ۱۴۰۳ق، ص۵۷-۵۸.
  18. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۲۲.
  19. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۴.
  20. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۴.
  21. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۱۸.
  22. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۵.
  23. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۱۷.
  24. طباطبائی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۸۳.
  25. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۱۳.
  26. شمس‌آبادی، «برهان معجزه در مسیر اثبات وجود خدا»، ص۱۱۶.
  27. سبحانی، الاهیات علی هدی الکتاب و السنت و العقل، ۱۴۲۳ق، ص
  28. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۵.
  29. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۹۰.
  30. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۸.
  31. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۸-۸۹.
  32. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۸۹.
  33. خسروپناه، «دلالت معجزات بر اثبات وجود خدا»، ص۹۳.

منابع