محمدباقر آقا نجفی اصفهانی
فقیه و اصولی شیعه | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ وفات | ۵ صفر سال ۱۳۰۱ق |
شهر وفات | نجف |
خویشاوندان سرشناس | جعفر کاشفالغطاء (پدر بزرگ مادری)محمدتقی رازی اصفهانی(پدر) • محمدتقی آقا نجفی اصفهانی • نورالله نجفی اصفهانی(پسران) |
اطلاعات علمی | |
استادان | شیخ حسن کاشفالغطاء • محمدحسن نجفی • شیخ مرتضی انصاری |
شاگردان | سید اسماعیل صدر • سید محمدکاظم طباطبایی یزدی • فتحالله غروی اصفهانی |
محل تحصیل | اصفهان • نجف |
اجازه اجتهاد از | محمدحسن نجفی • شیخ مرتضی انصاری |
تألیفات | لُبُّالفقه • رسالة حُجّیّةالظنِّ الطریقی • لُبّالاصول |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | رسیدگی به امور مردم و قضاوت در اصفهان |
محمدباقر آقانجفی اصفهانی (۱۲۳۴-۱۳۰۱ق)، فقیه و اصولی امامی قرن سیزدهم بود. وی تحصیلات خود را در اصفهان و نجف نزد حسن کاشفالغطا، محمد حسن نجفی صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری تکمیل کرد و پس از آن به اصفهان بازگشت. وی برای امر به معروف و نهی از منکر اهمیت خاصی قائل بود و صاحب منصب قضاوت و فتوا بود. مردم برای رفع گرفتاریهایشان به وی مراجعه میکردند. وی در بین مردم محبوبیت فراوانی داشت. محمدتقی نجفی اصفهانی و آقا نورالله اصفهانی از فرزندان او هستند.
سید اسماعیل صدر، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی و شریعت اصفهانی شاگرد او بودهاند.
نسب و فرزندان
پدر محمد باقر، محمدتقی پسر میرزا عبدالرحیم ایوانکی مسجدشاهی، معروف به محمد تقی رازی است. پدر محمدباقر، به علت مهاجرت پدرش به عراق، در آن دیار رشد نمود؛ ولی پس از تکمیل تحصیلات به ایران بازگشت و در اصفهان ساکن شد و در مسجد شاه این شهر، تدریس میکرد. بعدها تولیت این مسجد به عهده فرزندانش نهاده شد؛ به همین مناسبت اینان به «مسجدشاهی» معروف شدند.
آقانجفی از سوی مادر، نوه جعفر کاشف الغطاء بود. محمدباقر در هنگام مرگ پدر ۱۳ ساله بود و تربیت وی را مادرش به عهده گرفت.
آقا نجفی ۳ بار ازدواج کرد و صاحب ۶ پسر و ۳ دختر گردید. پسران او همه از عالمان بودند. محمدتقی (مرجع پس از پدر)، آقا نورالله (از عالمان حامی مشروطه)، محمدحسین، جمالالدین، اسماعیل و محمدعلی پسران اویند.
تحصیلات
تحصیلات آغازین محمدباقر در اصفهان نزد علمای آن زمان انجام شد. پس از ازدواج، برای ادامه تحصیل به عراق رفت و فقه را در نجف در نزد دایی خود حسن کاشفالغطاء مؤلف انوار الفقاهه[۱] و محمد حسن نجفی صاحب جواهر و اصول را نزد شیخ مرتضی انصاری خواند و از آنان اجازه روایت گرفت.[۲] او از نخستین شاگردان شیخانصاری بود و ابتدا حاشیه پدرش بر معالم الاصول را خواند. آقا نجفی سرانجام به مقام علمی والایی دست یافت و به اصفهان بازگشت.[۳]
شاگردان
آقا نجفی پس از بازگشت به اصفهان، در مسجد شاه این شهر بر مسند پدر نشست و حوزه درس خود را تشکیل داد و فضلایی مانند: محمدباقر قائنی بیرجندی، [۴]میرزای نایینی، سید اسماعیل صدر، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، محمدباقر فشارکی، شریعت اصفهانی و نیز فرزندش محمدتقی نجفی که در زمان حیات پدر شهرت و نفوذ یافت، نزد او شاگردی کردند.
تألیفات
تألیفات او عبارتاند از:
- لبّالفقه، که آن را در ۳۲ سالگی نوشت و فقط یک جلد ناقص آن که درباره طهارت تا باب وضوء است در کتابخانه حسن الصدرالدین موجود است.[۵]
- |رسالة حُجّیةالظن الطریقی، که با کتاب هدایة المسترشدین پدرش به چاپ رسیده است.
- لبّالاصول.[۶]
فعالیت اجتماعی
محمدباقر اصفهانی پس از بازگشت به اصفهان محراب امامت و کرسی تدریس مسجد شاه را عهدهدار شد.[۷] نفوذ دینی و اجتماعی او پس از درگذشت علمای مشهور اصفهان مانند سیداسدالله افزایش یافت و او به چنان قدرتی رسید که توانا بر اجرای حدود شرعیه شد. از آنجا که برای امر به معروف و نهی از منکر اهمیت خاصی قائل بود و از طرفی صاحب قضاوت و فتوا هم بود، درگیر امور مردم شد و به قضاوت نشست. مردم هم برای رفع گرفتاریهایشان به وی مراجعه میکردند و از اینرو، نفوذ و قدرتی برای حکومت محلی اصفهان باقی نماند. او در برخورد با کافران و مرتدان قاطع بود به نحوی که تعدادی از بابیها به فرمان او به قتل رسیدند. در اجرای حدود شرعیه قاطعیتی تمام داشت چنانکه در یک روز، حکم اعدام ۲۷ تن را صادر کرد که حکم در مورد ۱۲ تن آنان اجرا شد و بقیه فرار کردند. به هر حال حکم او در مسائل حقوقی و جزایی نافذ و جاری بود. میان او و ظل السلطان هم حسن تفاهم برقرار بود.[۸]
مهاجرت به نجف و درگذشت
آقانجفی، به علت توجه به امور و یاری آنان، محبوبیتی بسیار داشت، چنانکه چون در سال ۱۳۰۰ق (۱۸۸۲م) به قصد سکونت در مجاورت عتبات عالیات تصمیم به مهاجرت گرفت، مردم اصفهان جمع شدند و مانع خروج او گشتند، ولی او شب هنگام پنهانی از اصفهان خارج شد.
او در ۵ صفر سال ۱۳۰۱ق (۱۸۸۳م) برابر با ۱۴ آذر ۱۲۶۲ق در نجف درگذشت[۹] در آرامگاه جد خود جعفر کاشفالغطاء به خاک سپرده شد.[۱۰]
تبارنامه
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیله، قم، دارالشهاب، ص۳۵۰-۳۵۱.
- ↑ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۰۷.
- ↑ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه فی القرن الرابع عشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸-۱۹۹
- ↑ رحمانستایش، مقاله معرفی کتاب «الفوائد الرجالیه»
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۸، ص۲۸۶.
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۸، ص۲۸۲
- ↑ معلم حبیبآبادی، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۰۷
- ↑ اعتمادالسطنه، محمدحسن، المآثر والآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳
- ↑ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۰۹.
- ↑ معلم حبیبآبادی، مکارم الآثار، ۱۳۵۱ش، ج۳، ص۱۰۰۹.
منابع
- آقابزرگ، الذریعه، ج۱۸، ص۲۸۲، ۲۸۷.
- آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه فی القرن الرابع عشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق،
- اعتمادالسطنه، محمدحسن، المآثر والآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش،
- امینی، عبدالحسین، شهداء الفضیله، قم، دارالشهاب،
- حرزالدین، محمد، معارف الرجال، قم، ۱۴۰۵ق،
- سپنتا، عبدالحسین، تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، اداره کل اوقاف، ۱۳۶۴ش،
- قمی، عباس، الفوائد الرضویه، تهران، ۱۳۲۷ش، ص۴۰۹-۴۱۰.
- قمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۹۷ق،
- قمی، عباس ، هدیة الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش، ج ۳، ص۴۰۴.
- معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، اداره کل فرهنگ و هنر، ۱۳۵۱ش
- مهدوی، مصلحالدین، تذکره القبور، اصفهان، ۱۳۴۸ق، ص۱۶۰.