Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۶۵
ویرایش
(←وفات) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| شهر وفات = [[حله]] | | شهر وفات = [[حله]] | ||
| محل دفن = محله «جامعین» | | محل دفن = محله «جامعین» | ||
| استادان = [[عبداللّه بن جعفر دوریستی]]، [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]]، [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]] | | استادان = [[عبداللّه بن جعفر دوریستی]]، [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]]، [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]] | ||
| شاگردان = [[فخار بن معد|فخار بن مَعْد موسوی]]، [[محمد بن جعفر ابن نما|محمد بن جعفربن نما]]، [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]]، [[سید محیی الدین حسینی حلبی]] | | شاگردان = [[فخار بن معد|فخار بن مَعْد موسوی]]، [[محمد بن جعفر ابن نما|محمد بن جعفربن نما]]، [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]]، [[سید محیی الدین حسینی حلبی]] | ||
| اجازه روایت از = | | اجازه روایت از = | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==ولادت و نسب== | ==ولادت و نسب== | ||
نام او محمد، [[کنیه]] مشهورش ابوعبدالله و لقبش فخرالدین و شمسالدین است.<ref>ابنفُوَطی، تلخیص | نام او محمد، [[کنیه]] مشهورش ابوعبدالله و لقبش فخرالدین و شمسالدین است.<ref>ابنفُوَطی، تلخیص مجمع الآداب، ۱۹۶۵م، ج۴، قسم۳، ص۳۰۸؛ قمی، فوائدالرضویة، ۱۳۲۷ش، ج۱، ص۳۸۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۹، ص۱۲۰.</ref> ابن ادریس را عِجلی و رَبَعی (منسوب به بنیعجل، قبیلهای از بکر بن وائل از شاخه ربیعه)<ref>سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۹، ص۲۳۹.</ref> نیز خواندهاند.<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۲ق، جزء۲، بخش۲، ص۷۷؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۳۸.</ref> | ||
ابن ادریس زمان [[بلوغ]] خود را ۵۵۸ق ذکر کرده است،<ref>مجلسی، | ابن ادریس زمان [[بلوغ]] خود را ۵۵۸ق ذکر کرده است،<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> بنابراین برخی حدس زدهاند که وی در ۵۴۳ق به دنیا آمده است.<ref>مازندرانی حائری، منتهی المقال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸.</ref> | ||
ابن ادریس در کتاب [[مصباح المتهجد]]، نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است.<ref>افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵.</ref> اما درباره نسب مادری، اختلاف وجود دارد برخی او را نوه دختری [[شیخ طوسی]] دانسته <ref>حرّعاملی، | ابن ادریس در کتاب [[مصباح المتهجد]]، نام پدرش را منصور بن احمد بن ادریس آورده است.<ref>افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۵.</ref> اما درباره نسب مادری، اختلاف وجود دارد برخی او را نوه دختری [[شیخ طوسی]] دانسته <ref>حرّعاملی، املالآمل، ۱۳۶۲ش، قسم ۲، ص ۲۴۳؛ بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص ۲۳۷، ۲۷۸؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص ۲۷۴.</ref> و برخی منابع نیز او را نواده دختری شیخ مسعود ورام بن ابی فراس بن حمدان دانستهاند.<ref>علیاری تبریزی، بهجةالآمال، ۱۳۷۱-۱۳۷۲ش، ج۶، ص۲۷۱.افندی اصفهانی، رياض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۷۴.</ref> | ||
==استادان و شاگردان== | ==استادان و شاگردان== | ||
مهمترین استادان و مشایخ روایی ابن ادریس عبارتاند از: | مهمترین استادان و مشایخ روایی ابن ادریس عبارتاند از: | ||
* [[عبداللّه بن جعفر دوریستی]]؛ ابن ادریس از طریق این استاد خود از شیخ مفید نقل روایت می کرده است.<ref>افندی اصفهانی، رياض | * [[عبداللّه بن جعفر دوریستی]]؛ ابن ادریس از طریق این استاد خود از شیخ مفید نقل روایت می کرده است.<ref>افندی اصفهانی، رياض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۳، ص۱۹۰.</ref> | ||
* [[علی بن ابراهیم علوی عُرَیضی]] | * [[علی بن ابراهیم علوی عُرَیضی]] | ||
* [[عربی بن مسافر عبادی]]؛ ابن ادریس از این استاد خود نقل روایت می کرده است.<ref>افندی اصفهانی، رياض | * [[عربی بن مسافر عبادی]]؛ ابن ادریس از این استاد خود نقل روایت می کرده است.<ref>افندی اصفهانی، رياض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۳، ص۳۱۱.</ref> | ||
* جمال الدین هبةاللّه بن رطبه سوراوی؛ ابن ادریس از او نقل روایت می کند.<ref>افندی اصفهانی، رياض | * جمال الدین هبةاللّه بن رطبه سوراوی؛ ابن ادریس از او نقل روایت می کند.<ref>افندی اصفهانی، رياض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۳۱۲.</ref> | ||
* [[حسین بن هبةاللّه سوراوی]] | * [[حسین بن هبةاللّه سوراوی]] | ||
* ابوالمکارم [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]] مؤلف [[غنیة النزوع]] | * ابوالمکارم [[ابن زهره|ابن زهره حلبی]] مؤلف [[غنیة النزوع]] | ||
* [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]]<ref>حرّ عاملی، قسم ۲، ص۸۰، ۱۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۰، ص ۱۷۵، ج ۲۱، ص ۳۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۶، ص ۶۹</ref> | * [[ابن شهر آشوب|ابن شهر آشوب]]<ref>حرّ عاملی، قسم ۲، ص۸۰، ۱۰۶؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۱-۱۴۰۹، ج۲۰، ص ۱۷۵، ج ۲۱، ص ۳۳۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۶، ص ۶۹.</ref> | ||
*[[محمد بن علی طبری|عمادالدین طبری]] و الیاس بن ابراهیم حائری، واسطه نقل روایت ابن ادریس (از جمله [[صحیفه سجادیه|صحیفه سجادیه]]) از [[ابوعلی طوسی]] شمرده شده است.<ref> افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۵، ص ۳۲ و ص۲۴۵</ref> | *[[محمد بن علی طبری|عمادالدین طبری]] و الیاس بن ابراهیم حائری، واسطه نقل روایت ابن ادریس (از جمله [[صحیفه سجادیه|صحیفه سجادیه]]) از [[ابوعلی طوسی]] شمرده شده است.<ref> افندیاصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۵، ص ۳۲ و ص۲۴۵.</ref> | ||
برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارتاند از: | برخی شاگردان ابن ادریس و راویان حدیث از او عبارتاند از: | ||
* [[فخار بن معد|سید شمس الدین فخار بن مَعْد موسوی]]؛ او استادِ [[محقق حلی]] است.<ref>آقابزرگ طهرانی، | * [[فخار بن معد|سید شمس الدین فخار بن مَعْد موسوی]]؛ او استادِ [[محقق حلی]] است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳، ج۶، ص۲۶۱.</ref> | ||
* نجیبالدین [[محمد بن جعفر ابن نما]] و پدر بزرگش [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] <ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، | * نجیبالدین [[محمد بن جعفر ابن نما]] و پدر بزرگش [[جعفر بن محمد بن نما حلی|جعفر بن نما]] <ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، بیتا، ص۲۷۹؛ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ق، ج ۶، ص۲۷۷.</ref> | ||
* ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]]؛ <ref>حرّعاملی، املالآمل، ۱۳۶۲ش، قسم۲، ص۲۱۰؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۱</ref> | * ابوالحسن [[علی بن یحیی خیاط]]؛ <ref>حرّعاملی، املالآمل، ۱۳۶۲ش، قسم۲، ص۲۱۰؛ حسینی اشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۱</ref> | ||
* [[سید محیی الدین حسینی حلبی]]؛ برادرزاده ابن زهره حلبی. | * [[سید محیی الدین حسینی حلبی]]؛ برادرزاده ابن زهره حلبی. | ||
* [[جعفربن احمد قمرویه حائری]]؛ کتاب ''المسائل'' به خط او و املای ابن ادریس است.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۴، ص۳۰.</ref> | * [[جعفربن احمد قمرویه حائری]]؛ کتاب ''المسائل'' به خط او و املای ابن ادریس است.<ref>آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ۱۴۳۰ق، ج۴، ص۳۰.</ref> | ||
* [[بهاءالدین ورّام]]؛ | * [[بهاءالدین ورّام]]؛ | ||
* [[حسن بن یحیی حلی|حسن بن یحیی حلّی]]، پدر [[محقق حلی]]<ref>حسینیاشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، | * [[حسن بن یحیی حلی|حسن بن یحیی حلّی]]، پدر [[محقق حلی]]<ref>حسینیاشکوری، تراجم الرجال، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۸۵۷؛ قمی، هدیةالاحباب، ۱۳۶۳ش، ص ۲۷۲؛ افندی اصفهانی، تعلیقة املالآمل، ۱۴۰۱ق، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref> | ||
*شیخ معین الدین ابوالحسن سالم مازنی؛ او استادِ [[خواجه نصیر الدین طوسی]] است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص ۱۷۲.</ref> | *شیخ معین الدین ابوالحسن سالم مازنی؛ او استادِ [[خواجه نصیر الدین طوسی]] است.<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص ۱۷۲.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
تا پیش از ابن ادریس تمامی [[فقیهان]] به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرأت مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از [[شیخ طوسی]]، بهسبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی میکردند؛ ازاینرو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.<ref>گرجی، تاریخ فقه وفقهاء، ۱۳۸۷ش، ص ۱۴۰.</ref> | تا پیش از ابن ادریس تمامی [[فقیهان]] به مدت یک قرن دنباله رو شیخ طوسی بوده و جرأت مخالفت با شیوه استنباط و فتاوای وی را نداشتند اما ابن ادریس این سد را شکسته و فقه را وارد مرحله جدیدی نمود. به نظر محققان، بیشتر فقیهان پس از [[شیخ طوسی]]، بهسبب اعتماد و حسن اعتقاد به شیخ، در آرای فقهی و غیرفقهی، از او پیروی میکردند؛ ازاینرو استنباط و اجتهاد در فقه شیعه رو به افول نهاد.<ref>گرجی، تاریخ فقه وفقهاء، ۱۳۸۷ش، ص ۱۴۰.</ref> | ||
شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری [[فقیه]] سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.<ref>ابنطاووس، کشف | شماری معدود از فقها مانند ابن ادریس که به ضرورت استقلال فکری [[فقیه]] سخت پایبند بود، به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفتند و باب نقد آرای شیخ طوسی را گشودند. این شیوه بر فقهای ادوار بعد تأثیر گذاشت و به حرکت اجتهادی در فقه شیعه جانی دوباره بخشید.<ref>ابنطاووس، کشف المَحَجَّة، ۱۳۷۵ش، ص۱۸۵؛ شهیدثانی، الرعایة، ۱۴۰۸ق، ص۹۳؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۰ق، ج۹، ص۹۴؛ صدر، پیدایش و تطور علم اصول، فروردین ۱۳۶۴ش، ص۴۳.</ref> | ||
آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینیعاملی، مفتاح | آرای فقهی ابن ادریس در منابع فقهی بعدی همواره مورد توجه قرار گرفته است<ref>حسینیعاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۱۹-۱۴۲۳ق، ج۱، ص۵۱۴ و ج۹، ص۹ و ج۱۰، ص۵۷، ۱۷۷، ۳۳۶؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۹۸۱م، ج۱۳، ص۷۷-۷۸.</ref> و گاهی آرای او همراه با نظر گروهی از فقهای حلّه (اصطلاحا: حِلّیون) ذکر شده است.<ref>شهید اول، الدروس، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۲۰، ۳۱۵ و ج۲، ص۱۴۴، ۲۰۶ و ج۳، ص۲۳۲، ۲۳۷؛ حسینیعاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۲۳ق، ج۶، ص۱۵۳؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۹۸۱م، ج۲۵، ص۳۲۱.</ref> | ||
==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ==جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس== | ||
پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | پیرامون جایگاه روایی و فقهی ابن ادریس دیدگاههای متفاوتی بیان شده است | ||
[[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، | [[سدیدالدین حمصی رازی|سدیدالدین حِمّصی]] او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است <ref>قمی، الفهرست، ۱۴۰۸ق، ص۱۱۳.</ref> [[حسن بن داوود حلی |ابن داود حلی]] عدم پذیرش [[خبر واحد]] توسط او را به معنی اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) دانسته و او را در شمار ضعفا آورده است. <ref>حلی، رجال ابن داود، ۱۳۸۳ق، ص۴۹۸.</ref>[[ محمدباقر مجلسی |علامه مجلسی]] او را توثیق کرده است <ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۳</ref> [[ سید ابوالقاسم خویی |خویی]] و [[ محمدتقی شوشتری |شوشتری]] نسبتی را که حِمَّصی به وی از جهت (کمی بی دقتی در نقلِ اسنادِ روایات و به اصطلاح رجالی تخلیط) داده؛ صحیح دانسته ولی تهمت اعراض کلی از اخبار ائمه(ع) به بهانه عمل نکردن به [[خبر واحد|اخبار آحاد]] را نپذیرفتهاند. <ref>خویی، معجم الرجال الحدیث،۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۶۷؛ شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۹۳</ref>{{یادداشت| أما ما ذكره الشيخ محمود الحمصي من أن ابن إدريس مخلط، لا يعتمد على تصنيفه، فهو صحيح من جهة و باطل من جهة، أما إنه مخلط في الجملة فمما لا شك فيه (خویی، معجم الرجال)و كان مخلّطا في الفقه و في الحديث في أسانيدها و متونها و في الأدب و في التاريخ و في اللغة(شوشتری،قاموس الرجال )حمصی درباره ابن ادریس تعبیر به مخلط کرده است و مُخلّط یعنی کسی که احادیث درست و نادرست، هر دو را نقل میکند، ولی اگر روایتی را بگویند تخلیط است یعنی باطل و نادرست است.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/shobeiry_mohammad/feqh/96/960803/ سید جواد شبیری}} [[محقق حلی]]، وی را بازکننده باب طعن بر شیخ طوسی دانسته و الفاظ خاصی را در مورد ابن ادریس و فتاوای وی بکار برده است <ref>محقق حلی، رسائل تسع، ۱۴۱۳ق، ص۲۰۰؛ نکت النهایه، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۰۲؛ بحرانی، لؤلؤه البحرین، آل بیت، ص۲۸۶.</ref> [[ میرزا حسین نوری |محدث نوری]] ابن ادریس را بالاتر از فخرالدین رازی و در فقه مقدم بر [[محمد بن ادریس شافعی|محمدبن ادریس شافعی]] میداند. <ref>محدث نوری، خاتمه المستدرک، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۲</ref> ذهبی او را علامه عصر خویش <ref>ذهبی، ۱۴۰۴ق، ج۲۱، ص۳۳۲.</ref> و ابن حجر عسقلانی وی را برترین دانشمند شیعه در عصر خویش معرفی مینماید.<ref>ابن حجر عسقلانی، ۱۳۹۰ق، ج۴ ،ص۶۴.</ref> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
[[پرونده:Ibn Idris 2.jpg|بندانگشتی|مرقد ابن ادریس در [[حله]]]] | [[پرونده:Ibn Idris 2.jpg|بندانگشتی|مرقد ابن ادریس در [[حله]]]] | ||
به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۸؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۵، ص۶۹۳.</ref>، و به گفته فرزندش صالح<ref>آقابزرگ طهرانی، | به نظر برخی مؤلفان، ابن ادریس در حدود ۵۹۷<ref>رازی، الفهرست، ۱۳۶۶ش، ص۳۹۸؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، ج۵، ص۶۹۳.</ref>، و به گفته فرزندش صالح<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۱۵۵.</ref> در حدود ۵۹۸ درگذشته است. بنابراین، اینکه در بعضی منابع آمده است او در ۲۵ یا ۳۵ سالگی وفات کرد،<ref>رجوع کنید به: مازندرانیحائری، منتهیالمقال، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۳۴۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۹.</ref> نادرست است و به نظر برخی، ناشی از خطا در نوشتن کلمه تسعین به صورت سبعین [در گزارش سال وفات او] بوده است.<ref>نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج صفر، مقدمه عبدالرحیم ربانی شیرازی، ص۱۹۸.</ref> | ||
این مطلب با گفته خود ابن ادریس <ref>ابنادریس حلی، | |||
این مطلب با گفته خود ابن ادریس <ref>ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰-۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۷۷، ج۳، ص۲۵۸.</ref> درباره سال تألیف سرائر و نیز تصریح فخار، شاگرد او که در ۵۹۳ از او حدیث شنیده ناسازگار است. ابن ادریس در حلّه وفات یافت. مرقد او در محله «جامِعَیْن» [[ حله (شهر)|حلّه]] قرار دارد و در ۱۳۴۰ش تجدید بنا شده است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
اثر مشهور ابنادریس، کتاب [[سرائر| الحاوی لتحریر الفتاوی]]، معروف به السرائر، شامل تمام [[ابواب فقه]] (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در سالهای ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد.<ref>صفدی، الوافي بالوفيات، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۸۳، بناری، زندگی و اندیشههای ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵، ۳۱۸.</ref> | اثر مشهور ابنادریس، کتاب [[سرائر| الحاوی لتحریر الفتاوی]]، معروف به السرائر، شامل تمام [[ابواب فقه]] (عبادات، عقود، ایقاعات و احکام) است که آن را در سالهای ۵۸۷ و ۵۸۸ تألیف کرد.<ref>صفدی، الوافي بالوفيات، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۸۳، بناری، زندگی و اندیشههای ابن ادریس، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۵، ۳۱۸.</ref> | ||
در پایان این کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیثی از آثار متقدمان گردآوری شده که در میان آنها، احادیث نادر و منحصر بهفردی دیده میشود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۶. </ref> | در پایان این کتاب فصلی با نام زیادات آمده که به مُستَطرَفات السرائر شهرت یافته و در آن احادیثی از آثار متقدمان گردآوری شده که در میان آنها، احادیث نادر و منحصر بهفردی دیده میشود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۶.</ref> | ||
ابنادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است.<ref>ابنادریس حلی، | ابنادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است.<ref>ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۵۱.</ref> وی در این کتاب، علاوه بر بیان دیدگاههای خود، آرای فقهای معاصرش را نیز ذکر و احیانا نقد کرده که گاه واکنش آنها را برانگیخته است.<ref>صدر، «پیدایش و تطور علم اصول»، ص۴۲؛ برای مناظره ابن ادریس با حمصی و ابنزهره رک: ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱، ۴۴۳.</ref> | ||
هر چند ابن ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانا نقد کرده، اما عمدتا به نقد و بررسی آرای فقهی و گاه اصولی [[شیخ طوسی]] پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته<ref> مثلا رک: ابنادریس حلی، | هر چند ابن ادریس در سرائر اقوال فقهای بسیاری را نقل و احیانا نقد کرده، اما عمدتا به نقد و بررسی آرای فقهی و گاه اصولی [[شیخ طوسی]] پرداخته و با ذکر ادله و مستندات، برخی از آنها را پذیرفته<ref> مثلا رک: ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۲۳، ۳۳۴-۳۳۵.</ref> و شماری دیگر را نپذیرفته است،<ref>به عنوان نمونه رک: ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۶۶، ۱۰۰، ۲۲۶.</ref> بهطوری که میتوان سرائر را کتابی در نقد آثار طوسی بهشمار آورد.<ref>رک: ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۶۰، ج۲، ص۲۵۲، ۵۲۳، ۵۶۳.</ref> | ||
===دیگر آثار=== | ===دیگر آثار=== | ||
آثار دیگر ابن ادریس عبارتند از: | آثار دیگر ابن ادریس عبارتند از: | ||
#''خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة''؛<ref>ابنادریس حلی، | #''خلاصة الاستدلال فی المُواسَعَة و المُضایقَة''؛<ref>ابنادریس حلی، السرائر، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۷۳؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۲۱۱.</ref> | ||
#''المختصر فی المضایقة''؛ جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در | #''المختصر فی المضایقة''؛ جعفر بن احمد قمرویه حائری، شاگرد ابن ادریس، نسخه آن را در ۵۸۸ق کتابت کرده است.<ref>آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳، ج۲۰، ص ۱۷۵. </ref>هر چند در برخی منابع فقهی به آرای ابن ادریس در این کتاب اشاره شده،<ref>حسینی عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۴۲۳ق، ج ۹، ص ۶۲۶، ۶۳۲؛ نجفی، جواهرالکلام، ۱۹۸۱ق، ج۱۳، ص۷۷-۷۸؛ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۳۷.</ref> اما نسخهای از این کتاب در دسترس نیست. | ||
#''رسالة فی معنی الناصب''؛ [[محقق کرکی]] آن را به ابن ادریس نسبت داده است.<ref> افندیاصفهانی، تعلیقه امل الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۳.</ref> | #''رسالة فی معنی الناصب''؛ [[محقق کرکی]] آن را به ابن ادریس نسبت داده است.<ref> افندیاصفهانی، تعلیقه امل الآمل، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۳۳.</ref> | ||
#''جوابات المسائل''؛ برخی پرسشهای فقهی را پاسخ داده و جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در | #''جوابات المسائل''؛ برخی پرسشهای فقهی را پاسخ داده و جعفر بن احمد قمرویه حائری آن را در ۵۸۸ق با املای ابن ادریس نوشته است.<ref>بحرانی، لؤلؤء بحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ص۲۷۹-۲۸۰؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۲۰، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref> | ||
# ''مناسک الحج''؛<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، | # ''مناسک الحج''؛<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۹ق، ج۲۱، ص۳۳۲. </ref> | ||
# ''التعلیقات''؛ که حواشی و ایراداتی بر [[التبیان]] شیخ طوسی است <ref>تهرانی،طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص ۲۹۰</ref> | # ''التعلیقات''؛ که حواشی و ایراداتی بر [[التبیان]] شیخ طوسی است <ref>تهرانی،طبقات اعلام الشیعه، ۱۳۹۲ق، ج۳، ص ۲۹۰.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |